سی و یک سال پیش در چنین روزی در سخنرانی حاج احمد متوسلیان
هر كس با ماست؛ بسمالله! هر كس با ما نيست، خداحافظ!
روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسراييل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برايشان معنا ندارد و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيستها به جهانيان ثابت كنيم ما به اتكا به سلاح ايمانمان میجنگيم.
کد خبر: ۳۲۶۶۳۱
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۱
سی و یک سال پیش در چنین روزی (28 خرداد ماه 1361) مردی از تبار یاران عاشورایی امام خمینی (ره) در جبهه مبارزه با اسرائیل غاصب، سخنانی را بیان نمودند که میتواند راهگشای امروزمان باشد. عزت و شجاعت و اعتماد به خداوند متعال، خمیرمایه همه فرزندان خمینی است.
متن زير، آخرين سخنراني سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسليان براي قواي محمد رسول الله در پادگان زبداني واقع در خارج از شهر دمشق است. كمتر از ده روز پس از اين سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بيروت به همراه سه تن از همراهانش به اسارت مزدوران مسيحي رژيم صهيونيستي درآمد.
بسمالله الرحمن الرحيم
«بعد از انجام عمليات فتحالمبين در ايران، روند مسائل سياسى جهان، تغييرات عمدهاى پيدا كرد و كامل كننده اين تغييرات، عمليات پيروزمندانه الى بيتالمقدس بود.
در پى اين دو عمليات بود كه ابر قدرت آمريكا و امپرياليزم بينالمللى به اين نتيجه رسيدند كه عراق نه تنها قادر نيست در مقابل انقلاب اسلامى ايران بايستد و آن را به زانو دربياورد، بلكه موجوديت خود او نيز در منطقه به خطر افتاده و هر آن بيم آن مىرود كه با سقوط جريان صدامى در منطقه امپرياليزم و منافع آن متحمل ضربات سنگينى بشوند. به همين دلايل، امپرياليزم به فكر افتاد كه بايد اين جريان بعثى را به نحوى از نابودى نجات دهد؛ بنابراين، تصميم گرفتند تا هماهنگى خاصى در بين ايادى خودشان در منطقه ايجاد نمايند. شما عزيزان خودتان شاهد اين هماهنگى هستيد و سكوت سران مرتجع منطقه در مقابل تجاوز اسراييل، دليل اين مدعاست.
ژنرال الكساندر هيگ، وزير خارجه آمريكا گفته است: ما بايد سه مسأله جنگ ايران و عراق، بىثباتى كشورهاى خليج فارس و بحران در جنوب لبنان را هر چه سريعتر حل كنيم! البته ما نيز بر اين اعتقاد هستيم، ولى بر طبق آن خط مشیاى كه اسلام به ما ارايه میدهد. آمريكا آرام نمینشيند و هر روز توطئهاى جديدتر و خدعهآميزتر از قبل را بر ملتهاى مسلمان تحميل مینمايد؛ غافل از آنكه تا در اقصى نقاط جهان گوينده «لااله الا الله» هست، همان جا نيز مرز اسلامى ماست. ما اين هنرنمايیهاى فرسوده و نقاشیهاى از بين رفته در طول تاريخ بر روى صفحات لجن مالى شدهاى را كه به نام مرزهاى جغرافيايى در بين ممالك اسلامى علم كردهاند، هرگز قبول نداريم.
آقاى هيگ، وزير خارجه آمريكا، يك هفته قبل از حمله اسراييل به جنوب لبنان در روز سىام می 1982 مىگويد: ما تا هفته آينده، اين سه مسأله را حل خواهيم كرد.
اسحاق شامير، وزير خارجه اسراييل نيز براى آنكه اعتراضى به وزير خارجه آمريكا كرده باشد، برآشفته مىگويد: شما آمريكايیها، چرا طرحها و برنامههاى نظامى محرمانه ما را افشا میكنيد؟!
مجموعه اين بيانات، نشاندهنده توطئهاى است كه از قبل طرحريزى شده است و ابرقدرت آمريكا و فرزند نامشروع و خلفش اسراييل، هر دو از اين تجاوز جنايتكارانه به لبنان، با خبر و همدست يكديگر بودهاند. آنها از اين تجاوز، چنين تحليلى نيز داشتهاند كه اولين نتيجه اين حمله، ايجاد فشارهايى بر ايران است؛ به اين معنا كه پيام اين فشارها به ايران، اين خواهد بود كه جنگ با عراق را حل و فصل نماييد تا ايران و عراق دوش به دوش همديگر عليه اسراييل بجنگند!
از سوى ديگر، اگر ايران فريب اين توطئه خدعهآميز را نخورد و ما به جنگ ادامه داديم، اذناب مرتجع و دست نشانده آمريكا در كشورهاى منطقه، ما را كشوری ضداسلام! محكوم كنند؛ با اين تحليل مكارانه كه دشمن صهيونيستى به ممالك اسلامى لبنان و سوريه تجاوز نموده و عراق مايل است عليه اسراييل بجنگد، ولى ايران نمیخواهد!
طبيعتا همين مسأله، ما را وا میداشت كه به آتش بسى ننگين تن بدهيم. كما اينكه به احتمال 80 درصد قصد داشتند در عراق كودتايى انجام بدهند، صدام را بركنار و آتش بس يكجانبهاى را در جنگ اعلام كنند و طى مقطعى پانزده روزه از سرزمينهاى اشغالى ايران خارج شده، آنگاه بحث شناسايى آغازگر جنگ و شناختن مجرم را كه از اهم خواستههاى ايران بوده و هست، به حكميت دو ارگان گرگ صفت محول كنند؛ يكى، شوراى امنيت سازمان ملل متحد و آن ديگرى، ديوان عالى عدالت بينالمللى يا همان «دادگاه لاهه»! ما هم خوب میدانيم كه سگ زرد برادر شغال است و هر دو با هم يكى هستند.
آمريكا و اسراييل در نهايت ناباورى میبینند كه ايران با آنكه در حال جنگ با عراق است، در جبهه ديگرى نيز وارد عمل میشود و نيرويى تقويت شده و قدرتمند به لبنان اعزام مینمايد و با اين اعزام نيرو، دشمنان انقلاب اسلامى در منطقه با حالتى بهتزده، همه نقشههاى خود را نقش بر آب و تمامى معيارها و محاسباتشان را برعكس و وارونه شده میبينند!
هر كس با ماست؛ بسمالله! هر كس با ما نيست، خداحافظ!
روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسراييل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برايشان معنا ندارد و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيستها به جهانيان ثابت كنيم ما به اتكا به سلاح ايمانمان میجنگيم.
کد خبر: ۳۲۶۶۳۱
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۱

متن زير، آخرين سخنراني سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسليان براي قواي محمد رسول الله در پادگان زبداني واقع در خارج از شهر دمشق است. كمتر از ده روز پس از اين سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بيروت به همراه سه تن از همراهانش به اسارت مزدوران مسيحي رژيم صهيونيستي درآمد.
بسمالله الرحمن الرحيم
«بعد از انجام عمليات فتحالمبين در ايران، روند مسائل سياسى جهان، تغييرات عمدهاى پيدا كرد و كامل كننده اين تغييرات، عمليات پيروزمندانه الى بيتالمقدس بود.
در پى اين دو عمليات بود كه ابر قدرت آمريكا و امپرياليزم بينالمللى به اين نتيجه رسيدند كه عراق نه تنها قادر نيست در مقابل انقلاب اسلامى ايران بايستد و آن را به زانو دربياورد، بلكه موجوديت خود او نيز در منطقه به خطر افتاده و هر آن بيم آن مىرود كه با سقوط جريان صدامى در منطقه امپرياليزم و منافع آن متحمل ضربات سنگينى بشوند. به همين دلايل، امپرياليزم به فكر افتاد كه بايد اين جريان بعثى را به نحوى از نابودى نجات دهد؛ بنابراين، تصميم گرفتند تا هماهنگى خاصى در بين ايادى خودشان در منطقه ايجاد نمايند. شما عزيزان خودتان شاهد اين هماهنگى هستيد و سكوت سران مرتجع منطقه در مقابل تجاوز اسراييل، دليل اين مدعاست.

ژنرال الكساندر هيگ، وزير خارجه آمريكا گفته است: ما بايد سه مسأله جنگ ايران و عراق، بىثباتى كشورهاى خليج فارس و بحران در جنوب لبنان را هر چه سريعتر حل كنيم! البته ما نيز بر اين اعتقاد هستيم، ولى بر طبق آن خط مشیاى كه اسلام به ما ارايه میدهد. آمريكا آرام نمینشيند و هر روز توطئهاى جديدتر و خدعهآميزتر از قبل را بر ملتهاى مسلمان تحميل مینمايد؛ غافل از آنكه تا در اقصى نقاط جهان گوينده «لااله الا الله» هست، همان جا نيز مرز اسلامى ماست. ما اين هنرنمايیهاى فرسوده و نقاشیهاى از بين رفته در طول تاريخ بر روى صفحات لجن مالى شدهاى را كه به نام مرزهاى جغرافيايى در بين ممالك اسلامى علم كردهاند، هرگز قبول نداريم.
آقاى هيگ، وزير خارجه آمريكا، يك هفته قبل از حمله اسراييل به جنوب لبنان در روز سىام می 1982 مىگويد: ما تا هفته آينده، اين سه مسأله را حل خواهيم كرد.

اسحاق شامير، وزير خارجه اسراييل نيز براى آنكه اعتراضى به وزير خارجه آمريكا كرده باشد، برآشفته مىگويد: شما آمريكايیها، چرا طرحها و برنامههاى نظامى محرمانه ما را افشا میكنيد؟!
مجموعه اين بيانات، نشاندهنده توطئهاى است كه از قبل طرحريزى شده است و ابرقدرت آمريكا و فرزند نامشروع و خلفش اسراييل، هر دو از اين تجاوز جنايتكارانه به لبنان، با خبر و همدست يكديگر بودهاند. آنها از اين تجاوز، چنين تحليلى نيز داشتهاند كه اولين نتيجه اين حمله، ايجاد فشارهايى بر ايران است؛ به اين معنا كه پيام اين فشارها به ايران، اين خواهد بود كه جنگ با عراق را حل و فصل نماييد تا ايران و عراق دوش به دوش همديگر عليه اسراييل بجنگند!
از سوى ديگر، اگر ايران فريب اين توطئه خدعهآميز را نخورد و ما به جنگ ادامه داديم، اذناب مرتجع و دست نشانده آمريكا در كشورهاى منطقه، ما را كشوری ضداسلام! محكوم كنند؛ با اين تحليل مكارانه كه دشمن صهيونيستى به ممالك اسلامى لبنان و سوريه تجاوز نموده و عراق مايل است عليه اسراييل بجنگد، ولى ايران نمیخواهد!

طبيعتا همين مسأله، ما را وا میداشت كه به آتش بسى ننگين تن بدهيم. كما اينكه به احتمال 80 درصد قصد داشتند در عراق كودتايى انجام بدهند، صدام را بركنار و آتش بس يكجانبهاى را در جنگ اعلام كنند و طى مقطعى پانزده روزه از سرزمينهاى اشغالى ايران خارج شده، آنگاه بحث شناسايى آغازگر جنگ و شناختن مجرم را كه از اهم خواستههاى ايران بوده و هست، به حكميت دو ارگان گرگ صفت محول كنند؛ يكى، شوراى امنيت سازمان ملل متحد و آن ديگرى، ديوان عالى عدالت بينالمللى يا همان «دادگاه لاهه»! ما هم خوب میدانيم كه سگ زرد برادر شغال است و هر دو با هم يكى هستند.
آمريكا و اسراييل در نهايت ناباورى میبینند كه ايران با آنكه در حال جنگ با عراق است، در جبهه ديگرى نيز وارد عمل میشود و نيرويى تقويت شده و قدرتمند به لبنان اعزام مینمايد و با اين اعزام نيرو، دشمنان انقلاب اسلامى در منطقه با حالتى بهتزده، همه نقشههاى خود را نقش بر آب و تمامى معيارها و محاسباتشان را برعكس و وارونه شده میبينند!