Eng.A.Sarrami
عضو جدید
ای اهورا مزدا:
با دستهای برافراشته و خواهان خشنودی بتو روی می آوریم تا بهترین سرود ستایشخود را بدرگاهت بر افرازم .
در آستانه ی سال نو ترا میستاییم ای دادار ِ بزرگ که سپهر ِ بیکران را فراز گستردی و خورشید تیز اسب ِ جاودانپیروز را روشنی بخش آن کردی تا پرتو زرینش غبار تاریکی از چهره ی زمین برگیرد ورویش و بالش گیاهان، و پویش پویندگان را فراهم آورد .
تا درختان بارده بار بردارند و با سرهای خمیده سپاس ترا بجای آرند.
تا گلهای نوشکفته زرینه پرتوش را بنوشند و چهره ی زمین را به زیباترین رنگهابیارایند.
تاآدمی راه از چاه باز شناسد و شایست از نا شایستبداند.
ای بزرگترین سزاوارستایش:
ترا می ستاییم که گردونه ی ماه را گردن آویز ِ سپهرکردی تا با سیمینه پرتوَش پهنه ی بی کران جهان را روشنایی بخشد وسپاه تاریکی رابتارا ند.
تا گیاهان را ببالاند و جامه ی زیبای سبزگون بر تن زمینبپوشاند.
تا دریانوردان و کاروانیان را راهبنماید.
تا هنگامی که پر می شود دلهای دلباختگان را بلرزاند، وهنگامی که کمان می شود آرش را بیاد آرد و کوهساران را پر از آوای ایران بگرداند.
ترا می ستاییم ای هستی بخشبزرگ:
که ستاره ی باران زای ِ تیشتر را آفریدی تا پیش آهنگ ِخورشید در آسمان باشد و دیگر ستارگان را در پیرامون خود گردآورد.
تا بجنگ خشکی برخیزد و با آذرَخش و تُندَر سپاه خشکسالیرا بتاراند.
تا با آب ِ پَهنه ِ گستر غبار خشکی از تن زمین برگیرد وزمین را چِشمه ی زاینده ی زندگانی بگرداند.
تا رودها و چشمه ساران را سرشاراز آبهای توان ساز زندگی بخش بگرداند .
با دستهای برافراشته و خواهان خشنودی بتو روی می آوریم تا بهترین سرود ستایشخود را بدرگاهت بر افرازم .
در آستانه ی سال نو ترا میستاییم ای دادار ِ بزرگ که سپهر ِ بیکران را فراز گستردی و خورشید تیز اسب ِ جاودانپیروز را روشنی بخش آن کردی تا پرتو زرینش غبار تاریکی از چهره ی زمین برگیرد ورویش و بالش گیاهان، و پویش پویندگان را فراهم آورد .
تا درختان بارده بار بردارند و با سرهای خمیده سپاس ترا بجای آرند.
تا گلهای نوشکفته زرینه پرتوش را بنوشند و چهره ی زمین را به زیباترین رنگهابیارایند.
تاآدمی راه از چاه باز شناسد و شایست از نا شایستبداند.
ای بزرگترین سزاوارستایش:
ترا می ستاییم که گردونه ی ماه را گردن آویز ِ سپهرکردی تا با سیمینه پرتوَش پهنه ی بی کران جهان را روشنایی بخشد وسپاه تاریکی رابتارا ند.
تا گیاهان را ببالاند و جامه ی زیبای سبزگون بر تن زمینبپوشاند.
تا دریانوردان و کاروانیان را راهبنماید.
تا هنگامی که پر می شود دلهای دلباختگان را بلرزاند، وهنگامی که کمان می شود آرش را بیاد آرد و کوهساران را پر از آوای ایران بگرداند.
ترا می ستاییم ای هستی بخشبزرگ:
که ستاره ی باران زای ِ تیشتر را آفریدی تا پیش آهنگ ِخورشید در آسمان باشد و دیگر ستارگان را در پیرامون خود گردآورد.
تا بجنگ خشکی برخیزد و با آذرَخش و تُندَر سپاه خشکسالیرا بتاراند.
تا با آب ِ پَهنه ِ گستر غبار خشکی از تن زمین برگیرد وزمین را چِشمه ی زاینده ی زندگانی بگرداند.
تا رودها و چشمه ساران را سرشاراز آبهای توان ساز زندگی بخش بگرداند .