نگاه کن
- شروع کننده موضوع nadernorozi
- تاریخ شروع
++ مجوز ندادند؛می گویند شعرهایت حرام است هرکس می خواند مست می شود!الکل ندارد،من از چشمان تـــــو می نویسم!
++ باور کن برای کشیدن چشمهایت تمام مدادهای سیاه من تمام میشود و چشمهای تو نا تمام می ماند!
++ بغض که می کنم به یاد خنده هایت... قهر می کنند اشک های حسود من!
++ چرا لبخند تو از شعر های من قشنگ تر میشود؟؟؟
++ باور کن برای کشیدن چشمهایت تمام مدادهای سیاه من تمام میشود و چشمهای تو نا تمام می ماند!
++ بغض که می کنم به یاد خنده هایت... قهر می کنند اشک های حسود من!
++ چرا لبخند تو از شعر های من قشنگ تر میشود؟؟؟
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون به قلب همدیگه زخم زدن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی تونن دشمن همدیگه باشن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون زمانی عاشق بودن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون به قلب همدیگه زخم زدن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی تونن دشمن همدیگه باشن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون زمانی عاشق بودن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]این روزها کسی از ثابتش استفاده نمی کند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همه اعتباری می خواهند وقابل تعویض[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همراه را عرض می کنم.....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]این روزها کسی از ثابتش استفاده نمی کند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همه اعتباری می خواهند وقابل تعویض[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همراه را عرض می کنم.....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
:::::منتظری چه اتفاقی بیفتد؟:::::
:::::اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟:::::
:::::منتظری چه اتفاقی بیفتد ؟:::::
::::::اینکه از چشمهای شب زده ام بجای باران برف ببارد ؟:::::
:::::اینکه ستاره ها در آسمان برای نیاز نیمه شبم راه باز کنند ؟:::::
:اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان بعد دعاهایم آمین بگویند ؟:
:::::نه عزیز دلم:::::
:::::هیچ اتفاق مهمی نمی افتد::::: !
:::::جز پژمردن چشمهای سرخ و سیاه من:::::
::::::::جز به خاک افتادن ساقه های احساس ِ بچه گانه ام::::::::
:::::::::::::::::::منتظری بمیرم تا برگردی ؟::::::::::::::::::::::
::::::اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست ؟
:::::اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟:::::
:::::منتظری چه اتفاقی بیفتد ؟:::::
::::::اینکه از چشمهای شب زده ام بجای باران برف ببارد ؟:::::
:::::اینکه ستاره ها در آسمان برای نیاز نیمه شبم راه باز کنند ؟:::::
:اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان بعد دعاهایم آمین بگویند ؟:
:::::نه عزیز دلم:::::
:::::هیچ اتفاق مهمی نمی افتد::::: !
:::::جز پژمردن چشمهای سرخ و سیاه من:::::
::::::::جز به خاک افتادن ساقه های احساس ِ بچه گانه ام::::::::
:::::::::::::::::::منتظری بمیرم تا برگردی ؟::::::::::::::::::::::
::::::اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست ؟
[FONT=courier new,courier,monospace]پسر:سلام عشــقم کجایی؟؟؟[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دختر:سلام نفسم خیلی خستم دارم میخابم.[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]تو کجایی گلم؟؟؟[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]پسر:من پارکم پشت سرتونم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دستشو ول کن...![/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دختر:سلام نفسم خیلی خستم دارم میخابم.[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]تو کجایی گلم؟؟؟[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]پسر:من پارکم پشت سرتونم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دستشو ول کن...![/FONT]
من هیچ نمی خواهم ...
تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد
وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد
خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد
و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد
آری تنها تو را می خواهم ...
گاهی به گذر زندگیت نگاه کن
میبینی هر کجا خوش بودی به پای خودت زدی
هر کجا درد داشتی به پای خدا
نگاه کن به زندگیت و بدان هر لحظه از زندگی
قابل تغییر هست
حتی خود خودت که هر روز میگویی همینی که هستم
با یه اتفاق کوچک تمام احساس عقاید و تمام وجودت تغییر میکند شاید کوچک به نظر برسد ولی
عمیق هست
میبینی هر کجا خوش بودی به پای خودت زدی
هر کجا درد داشتی به پای خدا
نگاه کن به زندگیت و بدان هر لحظه از زندگی
قابل تغییر هست
حتی خود خودت که هر روز میگویی همینی که هستم
با یه اتفاق کوچک تمام احساس عقاید و تمام وجودت تغییر میکند شاید کوچک به نظر برسد ولی
عمیق هست
اما تو زندگاني من بودي
تو با من ميرفتي
تو در من ميخواندي
وقتي که من خيابانها را
بي هيچ مقصدي ميپيمودم
تو با من ميرفتي
تو در من ميخواندي
تو از ميان نارون ها ، گنجشک هاي عاشق را
به صبح پنجره دعوت ميکردي
وقتي که شب مکرر ميشد
وقتي که شب تمام نميشد
تو از ميان نارون ها ، گنجشک هاي عاشق را
به صبح پنجره دعوت ميکردي
تو با چراغهايت ميآمدي به کوچهء ما
تو با چراغهايت ميآمدي
وقتي که بچه ها ميرفتند
و خوشه هاي اقاقي ميخوابيدند
و من در آينه تنها ميماندم
تو با چراغهايت ميآمدي
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
کام نگاه | ادبیات | 352 | |
|
گریه کن ای دل.......... | ادبیات | 427 | |
|
یادداشت کن ! | ادبیات | 1042 |