S.M.Miraiee
عضو جدید
سلام
تدبر در قرآن مهم ترين بعد استفاده از قرآن مي باشد،كه طبق گفته ي خود قرآن از اصلي ترين اهداف نزول قرآن مي باشد
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ
[اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كردهايم تا در [باره] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند.(ص : 29)
ضمن اين كه داريم در قيامت پيامبر اكرم (ص) از امت خود به جهت مهجور گذاردن قرآن شكايت مي كند:
وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَ نُزِّلَ المَْلَئكَةُ تَنزِيلاً(25).... وَ قَالَ الرَّسُولُ يَارَبِّ إِنَّ قَوْمِى اتخََّذُواْ هَاذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا(30)
و روزى كه آسمان با ابرى سپيد از هم مىشكافد و فرشتگان نزول يابند! (25)..... و پيامبر [خدا] گفت: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند.» (30) (فرقان)
ضمن اين كه يكي از اصلي ترين آسيب هاي جامعه ي اسلامي ، در ارتباط برقرار كردن با جوانان-بخصوص دانشجويان- و دعوت آن ها به اسلام عدم شناساندن صحيح اسلام و عدم استفاده ي صحيح از منابع دين بوده به طوري كه متأسفانه به نوجوانان از ابتداي سن تكليف ،فقط به بعد امر ونهيي دين آن هم در زمينه ي احكام پرداخته مي شود،وكمتر مي شود كه جهان را از بعد جهان بينانه و هستي شناسانه ي دين اسلام به آن ها نشان دهند،البته شكي نيست كه دعوت به احكام و معرفي تكاليف دين وظيفه اي خطير و مهم است ،امّا در كنار آن و حتي در اولويتي بالاتر بايد به نوجوانان و جوانان جهان بيني دين اسلام شناسانده شود،
از طرفي ديگر با تمامي زحماتي كه كشيده مي شود،متأسفانه هنوز دين و دستورات قرآن به عنوان يك شيوه ي برتر زندگي شناسانده نشده و رابطه اي مناسب براي پيوند معنويت و عالم غيب با دنياي مادي بيان نشده،متأسفانه در جامعه ي ما چنين باب شده كه گويا فقط يك عده اصطلاحاً مذهبي بايد با معنويت و غيب در ارتباط باشند و مابقي افراد بايد به نوعي ديگر و با شيوه اي ديگرزندگي كنند، گويا دين عمومي نيست،در صورتي كه فلسفه ي آفرينش بر اساس ارتباط عالم غيب و شهود مي باشد،و اصلاً اين دو عالم ،دو عالم جدا نيستند و عملاً درهم تنيده و يكي شده مي باشند و خود دين براي همين آمده كه براي همه دستور زندگي باشد نه عده اي خاص و نداشتن جهان بينيي مبتني بر اين ديدگاه انسان را به مشكلاتي از قبيل :روزمرگي،سرگرداني،احساس بي هدفي،و پوچي-حتي در قشر مذهبيي كه با اين ديدگاه پرورش نيافته باشند- مي اندازد و به قول حافظ «ناخوانده نقش مقصود/از كارگكاه هستي » مي شويم،كه در اين زمينه همان نشان ندادن ابعاد هستي شناسانه ي دين همين مشكل را ايجاد كرده است.
اين ها در مقطعي مهم كه نوجواني وجواني است اهميتي چند برابر مي يابد تا نوجوان و جوان ما كه وارد دنياي وسيع اطلاعات و آدم ها و سلايق مختلف مي شود،آب و رنگ ظاهري مكاتب غير الهي و اديان ديگر سبب پذيرش آن مكاتب به علت عدم درك صحيح از اسلام نشود،و آگاهانه و با بينشي عميق دين خود را درك نمايند.
تجربه ي حقير نشان داده كه نوجوانان و جوانان و دانشجويان ما همواره به دنبال دليل مي گردند و دوست ندارند كوركورانه تقليد نمايند،حتي از اسلام ،كه البته اين خود صفتي بسيار خوب مي باشدو نشان مي دهد اين نسل ما داراي پتانسيلي خوب براي رسيدن به درجات معنوي بالايي مي باشند،وخود قرآن نيز در سوره ي فرقان يكي از صفات عبادالرّحمن را به اين شكل عنوان مي نمايد:
وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا(63)... وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بَِايَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخَِرُّواْ عَلَيْهَا صُمًّا وَ عُمْيَانًا(73)
و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مىدهند. (63)... و كسانىاند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند. (73)
و ما متأسفانه در اين بعد بسيار كم كار بوده ايم
در اين تاپيك سعي گرديده تا در بخش كوچكي از اين هدف بزرگ با استفاده از تجربيات دوستان نگارخانه اي قرآني گردآوري شود تا نوجوانان و جوانان و خود ما هر چه بيش تر با ابعاد اعجاز آميز و زيباي قرآن كه منبع اصلي اسلام مي باشد،آشنا شده و إن شاء الله اين تاپيك به خصوص براي جوانان و دانشجويان كه با علم جويي و عقل محوري به دنبال كشف و شناخت دنياي پيرامون خود براي ساختن زندگيي تاپ مي باشند مفيد است،زيرا همان طوري كه در آيه ي ابتداي تاپيك ذكر شده،تدبر راهي براي متذكر شدن خردمندان است.
با عرض پوزش از اين كه سر مخاطبان اين تاپيك را درد آوردم
ايده ي اين تاپيك برگرفته از يه كاريست كه علامه طباطبائي رحمة الله عليه انجام مي داده كه در تفسير الميزان ،آيات زيبايي از قرآن را به آن ها برخورد مي كرده با نام "قرر آيات" ياد مي كرده و نكات آن ها را بيان مي نموده،(البته تمامي آيات قرآن زيبا و داراي اعجاز هستند،ومنظور علامه(ره) وهم چنين ما اين است كه آن آياتي را كه زيبايي آن ها و نكات جالب آن ها را توانسته ايم درك كنيم را در اين جا بنويسيم)
قصد ما از اين كار در اين جا براي اين است تا دوستان حاصل تدبرهاي خود را در قرآن به وسيله ي همين قرر آيات در قالب نگارخانه اي قرآني بيان كنند تا بتوانيم گوشه اي از زيبايي هاي قرآن را بيان كنيم و هم چنين هركسي از حاصل تدبرهاي دوستان ديگر بهره ي كافي ببرد،ضمن اين كه ثواب اين كار از خواندن فردي قرآن قطعاً بالاتر مي باشد
امّا از اين جا وارد بيان آيات مي شويم:به اين ترتيب كه دوستان ،اياتي را كه تا كنون در حين خواندن قرآن به آن برخورد نموده اند كه به نظرشون حاوي نكته اي اعجاز آميز و يا نكته اي زييا هست، اون آيه رو به همراه شرح مختصرش بنويسند





:
تدبر در قرآن مهم ترين بعد استفاده از قرآن مي باشد،كه طبق گفته ي خود قرآن از اصلي ترين اهداف نزول قرآن مي باشد
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ
[اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كردهايم تا در [باره] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند.(ص : 29)
ضمن اين كه داريم در قيامت پيامبر اكرم (ص) از امت خود به جهت مهجور گذاردن قرآن شكايت مي كند:
وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَ نُزِّلَ المَْلَئكَةُ تَنزِيلاً(25).... وَ قَالَ الرَّسُولُ يَارَبِّ إِنَّ قَوْمِى اتخََّذُواْ هَاذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا(30)
و روزى كه آسمان با ابرى سپيد از هم مىشكافد و فرشتگان نزول يابند! (25)..... و پيامبر [خدا] گفت: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند.» (30) (فرقان)
ضمن اين كه يكي از اصلي ترين آسيب هاي جامعه ي اسلامي ، در ارتباط برقرار كردن با جوانان-بخصوص دانشجويان- و دعوت آن ها به اسلام عدم شناساندن صحيح اسلام و عدم استفاده ي صحيح از منابع دين بوده به طوري كه متأسفانه به نوجوانان از ابتداي سن تكليف ،فقط به بعد امر ونهيي دين آن هم در زمينه ي احكام پرداخته مي شود،وكمتر مي شود كه جهان را از بعد جهان بينانه و هستي شناسانه ي دين اسلام به آن ها نشان دهند،البته شكي نيست كه دعوت به احكام و معرفي تكاليف دين وظيفه اي خطير و مهم است ،امّا در كنار آن و حتي در اولويتي بالاتر بايد به نوجوانان و جوانان جهان بيني دين اسلام شناسانده شود،
از طرفي ديگر با تمامي زحماتي كه كشيده مي شود،متأسفانه هنوز دين و دستورات قرآن به عنوان يك شيوه ي برتر زندگي شناسانده نشده و رابطه اي مناسب براي پيوند معنويت و عالم غيب با دنياي مادي بيان نشده،متأسفانه در جامعه ي ما چنين باب شده كه گويا فقط يك عده اصطلاحاً مذهبي بايد با معنويت و غيب در ارتباط باشند و مابقي افراد بايد به نوعي ديگر و با شيوه اي ديگرزندگي كنند، گويا دين عمومي نيست،در صورتي كه فلسفه ي آفرينش بر اساس ارتباط عالم غيب و شهود مي باشد،و اصلاً اين دو عالم ،دو عالم جدا نيستند و عملاً درهم تنيده و يكي شده مي باشند و خود دين براي همين آمده كه براي همه دستور زندگي باشد نه عده اي خاص و نداشتن جهان بينيي مبتني بر اين ديدگاه انسان را به مشكلاتي از قبيل :روزمرگي،سرگرداني،احساس بي هدفي،و پوچي-حتي در قشر مذهبيي كه با اين ديدگاه پرورش نيافته باشند- مي اندازد و به قول حافظ «ناخوانده نقش مقصود/از كارگكاه هستي » مي شويم،كه در اين زمينه همان نشان ندادن ابعاد هستي شناسانه ي دين همين مشكل را ايجاد كرده است.
اين ها در مقطعي مهم كه نوجواني وجواني است اهميتي چند برابر مي يابد تا نوجوان و جوان ما كه وارد دنياي وسيع اطلاعات و آدم ها و سلايق مختلف مي شود،آب و رنگ ظاهري مكاتب غير الهي و اديان ديگر سبب پذيرش آن مكاتب به علت عدم درك صحيح از اسلام نشود،و آگاهانه و با بينشي عميق دين خود را درك نمايند.
تجربه ي حقير نشان داده كه نوجوانان و جوانان و دانشجويان ما همواره به دنبال دليل مي گردند و دوست ندارند كوركورانه تقليد نمايند،حتي از اسلام ،كه البته اين خود صفتي بسيار خوب مي باشدو نشان مي دهد اين نسل ما داراي پتانسيلي خوب براي رسيدن به درجات معنوي بالايي مي باشند،وخود قرآن نيز در سوره ي فرقان يكي از صفات عبادالرّحمن را به اين شكل عنوان مي نمايد:
وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا(63)... وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بَِايَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخَِرُّواْ عَلَيْهَا صُمًّا وَ عُمْيَانًا(73)
و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مىدهند. (63)... و كسانىاند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند. (73)
و ما متأسفانه در اين بعد بسيار كم كار بوده ايم
در اين تاپيك سعي گرديده تا در بخش كوچكي از اين هدف بزرگ با استفاده از تجربيات دوستان نگارخانه اي قرآني گردآوري شود تا نوجوانان و جوانان و خود ما هر چه بيش تر با ابعاد اعجاز آميز و زيباي قرآن كه منبع اصلي اسلام مي باشد،آشنا شده و إن شاء الله اين تاپيك به خصوص براي جوانان و دانشجويان كه با علم جويي و عقل محوري به دنبال كشف و شناخت دنياي پيرامون خود براي ساختن زندگيي تاپ مي باشند مفيد است،زيرا همان طوري كه در آيه ي ابتداي تاپيك ذكر شده،تدبر راهي براي متذكر شدن خردمندان است.
با عرض پوزش از اين كه سر مخاطبان اين تاپيك را درد آوردم
ايده ي اين تاپيك برگرفته از يه كاريست كه علامه طباطبائي رحمة الله عليه انجام مي داده كه در تفسير الميزان ،آيات زيبايي از قرآن را به آن ها برخورد مي كرده با نام "قرر آيات" ياد مي كرده و نكات آن ها را بيان مي نموده،(البته تمامي آيات قرآن زيبا و داراي اعجاز هستند،ومنظور علامه(ره) وهم چنين ما اين است كه آن آياتي را كه زيبايي آن ها و نكات جالب آن ها را توانسته ايم درك كنيم را در اين جا بنويسيم)
قصد ما از اين كار در اين جا براي اين است تا دوستان حاصل تدبرهاي خود را در قرآن به وسيله ي همين قرر آيات در قالب نگارخانه اي قرآني بيان كنند تا بتوانيم گوشه اي از زيبايي هاي قرآن را بيان كنيم و هم چنين هركسي از حاصل تدبرهاي دوستان ديگر بهره ي كافي ببرد،ضمن اين كه ثواب اين كار از خواندن فردي قرآن قطعاً بالاتر مي باشد
امّا از اين جا وارد بيان آيات مي شويم:به اين ترتيب كه دوستان ،اياتي را كه تا كنون در حين خواندن قرآن به آن برخورد نموده اند كه به نظرشون حاوي نكته اي اعجاز آميز و يا نكته اي زييا هست، اون آيه رو به همراه شرح مختصرش بنويسند
متشكرم






آخرین ویرایش: