major7
عضو جدید
نیل الدن آرمسترانگ (به انگلیسی: Neil Alden Armstrong) فضانورد آمریکایی (زادهٔ ۵ اوت ۱۹۳۰ در واپاکونتا، اوهایو، آمریکا - درگذشته ۲۵ اوت ۲۰۱۲ در کلمبوس، اوهایو)، نخستین انسانی است که طی ماموریت آپولو ۱۱ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ (۲۹ تیر ۱۳۴۸) بر کره ماه گام نهاد. وی فضانورد ناسا، خلبان آزمایشکننده، مهندس هوافضا، استاد دانشگاه و خلبان نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بود و در جنگ کره خدمت کرد. نیل آرمسترانگ نخستین انسانی بود که کره زمین را از فضا مشاهده کرد. پس از پایان جنگ، آرمسترانگ به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا راه یافت و بیش از ۹۰۰ پرواز انجام داد. او فارغ التحصیل دانشگاه پردیو است و تحصیلات خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تکمیل کرد.[SUP][۳][/SUP]
وی قبل از فضانوردی، در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بود. پس از پایان جنگ، آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایش کننده در کمیتهٔ مشورتی ملی هوانوردی و ۹۰۰ پرواز با انواع هواپیما انجام داد. او از دانشگاه پوردو و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی فارغ التحصیل شد. آرمسترانگ پس از ترک نیروی دریایی در سال ۱۹۶۲ به ناسا پیوست.[SUP][۴][/SUP] اولین پرواز او در ناسا، فرماندهی او در پرواز جمینای ۸ در سال ۱۹۶۶ بود و به معدود شهروندان آمریکایی تبدیل شد که به فضا سفر کرده است. او در این ماموریت دو فضاپیمای سرنشین دار را به دیوید اسکات رساند.
دومین و آخرین پرواز فضایی او، پرواز آپولو ۱۱ و فرماندهی ماموریت بود که سرانجام با باز آلدرین در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ برای اولین بار بر روی کره ماه فرود آمد. آرمسترانگ و آلدرین بر روی کره ماه گام نهادند و ۲ ساعت و نیم روی ماه کاوش کردند در حالی که مایکل کالینز که در گردونهٔ فرماندهی منتظر آن ها بود. به آرمسترانگ، آلدرین و کالینز مدال آزادی ریاست جمهوری از ریچارد نیکسون (رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا)، مدال فضایی کنگره از رئیس جمهور جیمی کارتر در سال ۱۹۷۸ و مدال طلای کنگره در سال ۲۰۰۹ اهدا شد.
در ۲۵ اوت ۲۰۱۲، نیل آرمسترانگ در سن ۸۲ سالگی بر اثر عوارض ناشی از جراحی در بیمارستانی واقع در کلمبوس، اوهایو درگذشت.[SUP][۵][/SUP]
عکس رسمی نیل آرمسترانگ در ماموریت آپولو
زندگینامه
نیل آرمسترانگ حاصل ازدواج استفان کونیگ آرمسترانگ و ویولا لوئیس انگل است و در شهر واپاکونتا، اوهایو به دنیا آمد.[SUP][۶][/SUP] نیل از تبار اسکاتلندی-ایرلندی و آلمانی است و دو خواهر و برادر کوچک تر دارد. پدرش استفان آرمسترانگ، حسابرس دولت ایالتی اوهایو بوده است و بارها در سراسر کشور نقل مکان کرده است. گفته می شود که نیل قبل از تولد ۱۵ سالگی اش در ۲۰ شهر مختلف زندگی کرده است. او به شدت به پرواز علاقه داشت.[SUP][۷][/SUP]
پدر او برای تحصیل نیل در دبیرستان "بلوم"، برای آخرین بار در سال ۱۹۴۴ به شهرستان واپاکونتا نقل مکان کرد. آرمسترانگ در ۱۵ سالگی شروع به یادگیری درس پرواز در فرودگاه این شهرستان کرد و گواهینامهٔ پرواز رانندگی خود را به دست آورد. او پسری فعال بود و سرانجام رتبهٔ عقاب دیده بان را به دست آورد. به عنوان یک بالغ، با دریافت جایزهٔ دیده بان عقاب و جایزهٔ نقره ای بوفالو به رسمیت شناخته شد.[SUP][۸][/SUP]
در سال ۱۹۴۷، آرمسترانگ تحصیل در رشتهٔ هوافضا در دانشگاه پردیو را آغاز کرد.[SUP][۹][/SUP] او تنها فرد در خانواده اش بود که در دانشگاه پذیرفته شد. او مدرک لیسانس را در رشتهٔ دانش در مهندسی هوانوردی در سال ۱۹۵۵ از دانشگاه پردیو دریافت کرد و در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، کارشناسی ارشد در رشتهٔ دانش در مهندسی هوافضا گرفت. آرمسترانگ دارای دکترای افتخاری از تعدادی دانشگاه است.[SUP][۱۰]
[/SUP]
نشان پیشآهنگی نیل آرمسترانگ در سطح ماه
خدمات نیروی دریایی
در تاریخ ۲۶ ژانویه سال ۱۹۴۹، از نیروی دریایی با آرمسترانگ تماس گرفته شد و گزارش رسید که نیل باید به ایستگاه پنساکولا، فلوریدا برای آموزش پرواز برود. در تاریخ ۱۶ اوت ۱۹۵۰، دو هفته پس از تولد ۲۰ سالگی آرمسترانگ، متوجه شد که به عنوان هوانورد به نیروی دریایی راه یافته است.[SUP][۱۱][/SUP]
او به عنوان ناوگان هوایی اسکادران ۷ در سن دیگو منصوب شد. دو ماه بعد، او به عنوان جنگندهٔ اسکادران ۵۱ (ویاف-۵۱)، یک اسکادران تمام جت انتخاب شد و اولین پرواز خود را در یک هواپیمای جت اف۹اف-۲بی در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۵۱ انجام داد. او در ماه ژوئن، اولین فرود جت خود را با یک یواساسا*** انجام داد و همان هفته، از دانشجوی سال دوم نیروی دریایی به ناوبان دوم ارتقا یافت. در پایان ماه، با ویاف-۵۱ به عنوان جنگنده زمینی برای جنگ کره عازم کره جنوبی شد.[SUP][۱۲][/SUP]
آرمسترانگ اولین اقدام در جنگ کره را در تاریخ ۲۹ اوت ۱۹۵۱ انجام داد.[SUP][۱۳][/SUP] در ۳ سپتامبر ۱۹۵۱، او مسلح در روستای مجون در غرب وونسان، در حالی که تجهیزات نظامی حمل و نقل می کرد، متوجه یک بمب گذاری شد و با یک اف۹اف آن بمب را در یک پدافند هوایی آتش زد. او هنگام به دست آوردن کنترلش در ارتفاع حدود ۲۰ فوت (۶٫۱ متر)، قسمت متحرک بال راست هواپیمایش کنده شد.[SUP][۱۴][/SUP] سپس در انتظار نجات یک هلی کوپتر نیروی دریایی ماند و در نتیجه هواپیمایی در نزدیکی پوهانگ رسید و آرمسترانگ را نجات داد.[SUP][۱۵][/SUP] به خاطر این اشتباه آرمسترانگ، آقای میت از مدرسهٔ پرواز یک جیپ او را برداشت.[SUP][۱۶][/SUP]
آرمسترانگ در جنگ کره، بیش از ۷۸ ماموریت انجام داد و در مجموع در این جنگ ۱۲۱ ساعت روی هوا بود که بیشتر آن ها را در ژانویه ۱۹۵۲ انجام داد. او موفق به دریافت ۲۰ مدال هوایی، ۲۰ ماموریت رسمی، ستارهٔ طلای ۲۰، مدال خدمات کره ای و مدال تعهد شد.[SUP][۱۷][/SUP] او در سن ۲۲ سالگی در تاریخ ۲۳ اوت ۱۹۵۲، نیروی دریایی را ترک کرد و به ستوان تبدیل شد.[SUP][۱۸]
[/SUP]
سال های دانشکده
پس از استعفا از نیروی دریایی، آرمسترانگ به دانشگاه پوردو بازگشت و بهترین نمراتش را در چهار ترم اول گرفت. نمرات نهایی او ۴٫۸ از ۶ بود.[SUP][۱۹][/SUP] آرمسترانگ لیسانس خود را در رشتهٔ مهندسی هوانوردی در ژانویه ۱۹۵۵ از دانشگاه پوردو گرفت و فارغ التحصیل شد.[SUP][۲۰][/SUP]
نیل با ژانت الیزابت شیرون که در در دانشگاه پوردو درس اقتصاد خانه را می خواند، ازدواج کرد. آن ها در تاریخ ۲۸ ژانویه سال ۱۹۵۶، در کلیسای جماعت در ویلمت در ایلینویز ازدواج کردند.[SUP][۲۱][/SUP]
این زوج دارای سه فرزند به نام های اریک، کارن و مارک هستند.[SUP][۲۲][/SUP] در ماه ژوئن سال ۱۹۶۱، تشخیص داده شد که کارن در قسمت میانی مغزش تومور دارد. سرانجام با اشعه ایکس او را درمان کردند. اما سرانجام کارن در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۶۲، به دلیل تضعیف سلامتی اش فوت کرد.[SUP][۲۳][/SUP]
نیل آرمسترانگ بعدا کارشناسی ارشد را در رشتهٔ علوم در مهندسی هوانوردی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفت.
خلبان آزمایشکننده هواپیما
آرمسترانگ خلبان آزمایشی پایگاه نیروی هوایی ادواردز در کالیفرنیا بود.
آرمسترانگ پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه پوردیو، تصمیم گرفت خلبان آزمایشی بودن را تجربه کند. او در کمیته ملی مشورتی هوانوردی در پایگاه هوایی ادواردز، اولین پروازش به عنوان خلبان آزمایشی را انجام داد؛ اگرچه او پیش از این در نیروی دریایی به پرواز میپرداخت. سپس به پایگاه فضایی لوئیس واقع در کلیولند، اوهایو رفت و اولین پروازش را در این پایگاه فضایی در مارس ۱۹۵۵ انجام داد.[SUP][۲۴][/SUP] پس از چندماه پرواز در کلیولند، در جولای ۱۹۵۵ برای کار جدید خود به پایگاه ادواردز بازگشت.[SUP][۲۵][/SUP]
او در اولین روز خود در ادواردز، وظیفه آزمایش یک هواپیمای بمب افکن را بر عهده داشت. او در یکی از پروازهای بمب افکن خود با هواپیمای بوئینگ بی-۲۹ سوپرفورتریز در ادواردز دچار حادثه شد.[SUP][۲۶][/SUP] او در این پرواز در صندلی راست نشسته بود. او هم چنین در مارس ۱۹۵۶ به عنوان خلبان روی صندلی راست دی-۵۵۸-۲ نشست.[SUP][۲۷][/SUP]
در یک پرواز که آرمسترانگ تا ارتفاع ۹٫۱ کیلومتر صعود کرده بود، چهار موتور متوقف شد و پروانه هواپیما در جریان هوا سرعت زیاد چرخش خود را از دست داد. با قرار دادن سوئیچ، چرخش پروانه بسیار سریع تر از پیش شد و در نتیجه از هم جدا شد و شکست. هواپیمای آرمسترانگ با سرعت ۳۱۰ مایل در ساعت (۳۳۸ کیلومتر در ساعت) به پایین سقوط میکرد. سرانجام اجناس روی زمین راه اندازی شد و یک موشک بی-۲۹ برای حمل هواپیمای آرمسترانگ به هوا پرتاب شد. سپس آرمسترانگ بوتچارت را راه اندازی کرد. در لحظه راه اندازی، چهار موتور پروانه از هم پاشیده شد. سپس موتور شماره ۳ آسیب دید. آرمسترانگ مجبور شد این موتور را خاموش کند. سرانجام آرمسترانگ با دو موتور و خیال راحت فرود آمد.[SUP][۲۸][/SUP]
در تاریخ ۱۵ اوت ۱۹۵۷، آرمسترانگ برای اولین بار با موشک پرواز کرد. در این پرواز او با موشک بل ایکس-۱بی به ارتفاع ۱۱٫۴ مایل (۱۸٫۳ کیلومتر) صعود کرد. در سپتامبر ۱۹۶۲، آرمسترانگ با موشک ایکس-۱۵ به ارتفاع ۲۰۷،۵۰۰ فوت (۶۳٫۲ کیلومتر) صعود کرد.[SUP][۲۹][/SUP]
آرمسترانگ چند بار در حوادثش در ادواردز حادثه دید. او در یکی از بلندترین پروازهایش در ادواردز در ۲۰ آوریل ۱۹۶۲، با موشک ایکس-۱۵ به ارتفاع ۲۰۷۰۰۰ فوت (۶۳ کیلومتر) صعود کرد. این پرواز، بلندترین پرواز آرمسترانگ پیش از جمینای ۸ بودهاست. در این پرواز، در ارتفاعات بالا جو بسیار نازک بودهاست و تقریبا هیچ اثری از حرکت گاز نبودهاست. او در بلندترین پرواز خود در ادواردز، در یک پرواز افسانهای در جنوب ادواردز به ارتفاع ۴۰ مایل (۶۴ کیلومتر) صعود کرد. او در این پرواز به سختی توانست فرود بیاید.[SUP][۳۰][/SUP]
چهار روز بعد، آرمسترانگ با دومین حادثه خود روبه رو شد. در این پرواز، چاک ییگر همراه او بود. با باریدن باران، آرمسترانگ مجبور شد به شکل اضطراری با تی-۳۳ در یک دریاچه خشک فرود بیاید. ییگر در زندگینامه خود نوشت:«آرمسترانگ میدانست که پس از بارش باران باید چه کار کند.» در فرود اول آرمسترانگ ناموفق بود. ییگر به او گفت که دوباره امتحان کن، زمان به کندی میگذرد. سرانجام آرمسترانگ در فرود دوم در شرق دریاچه فرود آمد. به گفته او، ییگر شخصیت بسیار طنزی دارد.[SUP][۳۱]
[/SUP]
عکسی گرفته شده از آرمسترانگ در ۲۰ نوامبر ۱۹۵۶ در حالی که او یک خلبان بودهاست، پایگاه نیروی هوایی ادواردز، کالیفرنیا
بسیاری از خلبانان ایکس-۱۵ آرمسترانگ را مورد تحسین قرار دادهاند. میلت تامپسون گفت:«او از همان ابتدا فنی ترین ما بودهاست.» بیل دانا گفت:«ما همیشه جذب پروازهای او بودهایم.» مدرک مهندسی لازمه یک خلبان خوب مانند چاک ییگر و پیت نایت نیست. پیت نایت، خلبان و مهندس پرواز گفتهاست:«در پرواز بیشتر مکانیک بودن به درد آدم میخورد.» به همین دلیل بسیاری از خلبانان مهندس پرواز از مهارت پرواز به طور طبیعی برنمی آیند.[SUP][۳۲][/SUP]
آرمسترانگ در یک پرواز با اف-۱۰۴ استارفایتر با حادثه روبه رو شد. این پرواز در تاریخ ۲۱ مه ۱۹۶۲ انجام گرفت و آرمسترانگ دوباره مجبور به فرود اضطراری شد. او سعی کرد اعمال قدرت، اما باله، رادیو، سیال روغنی آزاد، و مایع هیدرولیکی آسیب دیده بودند. بدون ارتباطات رادیویی، او نمیتوانست با برج کنترل ارتباط برقرار کند. پس از فرود، ثابت شد که علت قطع شدن ارتباط رادیو با برج کنترل، گرفتارشدن سیم متصل به لنگرهای زنجیرهای بودهاست.[SUP][۳۳][/SUP]
از آن زمان به بعد، قبل از پرواز ۳۰ دقیقه قسمتهای مختلف هواپیما یا موشک بررسی میشدند. آرمسترانگ به ادواردز تلفن زد و پرسید:«دو سرنشین به پرواز درآمدند، اما هنوز میلت تامپسون در حال پرواز با اف-۱۰۴بی است. تامپسون هم در این باد قوی به سختی فرود آمد. بیل دانا در پایگاه دفتر عملیات تصمیم گرفت خلبانان برای برگشت به ادواردز، حمل و نقل زمینی شوند.[SUP][۳۴][/SUP]
آرمسترانگ در ۷ پرواز با ایکس-۱۵ به ارتفاع ۵۰۰۲۰۷ فوت (۶۳٫۲ کیلومتر) صعود کرد و مرکز تحقیقات ادواردز را ترک کرد.[SUP][۳۵][/SUP] در مجموع، آرمسترانگ در این پایگاه ۶۶۱۵ کیلومتر به ارتفاع صعود کردهاست و ۲۴۰۰ ساعت پرواز کردهاست.[SUP][۳۶][/SUP] او در طول زندگی حرفهای خود، با بیش از ۲۰۰ مدل مختلف هواپیما پرواز کردهاست.
نیل آرمسترانگ در کنار ایکس-۱۵ پس از پرواز پژوهشی در سال ۱۹۶۰
حرفه فضانوردی
هیچ لحظه ای در تصمیم آرمسترانگ تعیین کنندهٔ تبدیل شدن او به فضانورد نبود. او در سال ۱۹۵۸، برای انسان در فضای Soonset در برنامهٔ نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. در نوامبر ۱۹۶۰، آرمسترانگ به عنوان بخشی از گروه آزمایشی X20 Dyna-Soar به عنوان هواپیمای فضایی نظامی انتخاب شد و در تاریخ ۱۵ مارس ۱۹۶۲، او به عنوان یکی از ۶ خلبان برتر و مهندسین هواپیمای نظامی در هنگام پرواز انتخاب شد.[SUP][۳۷][/SUP]
در ماه های پس از اعلام گروه دوم فضانوردان ناسا و برنامهٔ آپولو، آرمسترانگ بسیار هیجان زده شد. حدود ۱ هفته بعد از ۱ ژوئن ۱۹۶۲، آرمسترانگ که در نزدیک ادواردز کار می کرد، مشغول به کار در مرکز فضاپیمای سرنشین دار شد.[SUP][۳۸][/SUP]
در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۱۹۶۲، دک اسلایتون با آرمسترانگ تماس گرفت و از او درخواست کرد که به سپاه فضانوردان ناسا بپیوندد. آرمسترانگ هم بدون تردید این پیشنهاد را پذیرفت. سه روز بعد، روزنامه ها گزارش دادند که وی "اولین فضانورد غیر نظامی" است.[SUP][۳۹][/SUP] وی یکی از دو فضانورد غیر نظامی بوده است در حالی که الیوت یعنی نفر دوم، خلبان نیروی دریایی بوده است.[SUP][۴۰]
[/SUP]
نیل آرمسترانگ در لباس فضایی جمینای
برنامه جمینای
جمینای 8
در تاریخ ۲۰ سپتامبر ۱۹۶۵، آرمسترانگ به عنوان خلبان فرماندهی و دیوید اسکات به عنوان خلبان سفینهٔ جمینای ۸ اعلام شد. اسکات قبلا در یک ماموریت دیگر نیز بوده است. در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۶۶، جمینای ۸ راه اندازی شد و با موفقیت و اتصال با سفینهٔ بدون سرنشین دار Agena پایان یافت و این ماموریت، دومین ماموریت فوق العادهٔ اسکات بود. در مجموع جمینای ۸، ۷۵ ساعت و ۵۵ دقیقه در فضا بود.[SUP][۴۱][/SUP]
نخستین اتصال بین دو فضاپیما با موفقیت در مدار بعد از ۶:۳۰ ساعت به پایان رسید.[SUP][۴۲][/SUP] با توجه به عدم وجود پوشش ایستگاه های ردیابی در کل مدار، تماس جمینای ۸ با زمین قطع شده بود و جمینای ۸ به سرعت دور خود می چرخید. آرمسترانگ اقدام به تصحیح موقعیت و سیستم مانور مداری (OAMS) در فضاپیمای جمینای ۸ کرد. در مشاوره از یک مرکز کنترل ماموریت قبلی، فضانوردان مجبور شدند جمینای ۸ و Agena را از هم جدا کنند. با این کار نه تنها چرخیدن سفینه تمام نشد بلکه سرعتش افزایش چشمگیری پیدا کرد و در هر ثانیه یک بار دور خود می چرخید. این بدین معنا بود که در کنترل موقعیت سفینه، مشکلی پیش آمده بود. آرمسترانگ به این نتیجه رسید که تنها راه ممکن ورود مجدد سیستم کنترل (RCS) و خاموش کردن (OAMS) هاست. سرانجام فضانوردان بدون هیچ موفقیتی به زمین رسیدند و جان خود را نجات دادند.[SUP][۴۳][/SUP]
پس از این ماجرا انتقادهای زیادی از آرمسترانگ و اسکات صورت گرفت. مردم در دفتر فضانوردان به خصوص والتر کانینگهام گرد آمده بودند و بعضی ها می گفتند:
آرمسترانگ و اسکات نقص چنین حادثه ای را نادیده گرفته بودند و اگر آرمسترانگ در ماموریت نجات، سیستم کنترل (RCS) را وارد نمی کرد، فضانوردان صدها هزار کیلومتر دور از خانه جان می دادند.
بازگشت سفینهٔ جمینای ۸ در غرب اقیانوس آرام
این انتقادهای بی اساس زیاد شده بود. ژن کرانس نوشت:«واکنش آموزش دهندگان فضانوردان را دیدم. آن ها نباید واکنشی نشان می دادند چرا که خودشان به فضانوردان اشتباه آموزش داده بودند.»[SUP][۴۴][/SUP]
پس از این ماجرا آرمسترانگ افسرده شد.[SUP][۴۵]
[/SUP]
جمینای ۱۱
آرمسترانگ در آخرین ماموریت خود در طول پروژه جمینای، به عنوان فرماندهٔ پشتیبان جمینای ۱۱ انتخاب شد. وی برای این پشتیبانی کاملا آموزش دیده بود.[SUP][۴۶][/SUP] این فضاپیما دو پشتیبان داشت که نفر دیگر، یک خلبان تازه کار به نام ویلیام آندرس بود. جمینای ۱۱، در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۶ به فضا پرتاب شد.[SUP][۴۷][/SUP] سرانجام این ماموریت با موفقیت به پایان رسید.
پس از این سفر، رئیس جمهور لیندون جانسون، آرمسترانگ و همسرش را برای شرکت در یک مهمانی دوستانه به آمریکای جنوبی دعوت کرد.[SUP][۴۸][/SUP] هم چنین در این دوره، ۱۱ کشور و ۱۴ شهر بزرگ به خصوص پاراگوئه و برزیل، آرمسترانگ را دعوت کردند.[SUP][۴۹]
[/SUP]
برنامه آپولو
پس از خدمت آرمسترانگ به عنوان فرماندهٔ پشتیبان آپولو ۸، وی در تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۶۸، به عنوان فرماندهٔ آپولو ۱۱ انتخاب شد.[SUP][۵۴][/SUP] در یک جلسهٔ ناسا، اسلایتون به آرمسترانگ گفت که او در این سفر دو همکار دیگر دارد. باز آلدرین به همراه آرمسترانگ در گردونهٔ ماه نشین «عقاب» است و به نوعی جایگزین جیم لاول است و مایکل کالینز در گردونهٔ فرماندهی «کلمبیا» در مداری دور ماه گردش می کند. آرمسترانگ بعد از ۱ روز اندیشیدن به اسلایتون گفت:
در مارس ۱۹۶۹، جلسه ای بین اسلایتون، جورج کم، باب گیلروت و کریس کرافت برگزار شد و به طور قطعی مشخص شد که فضانورد خوش بخت آپولو ۱۱، آرمسترانگ است.[SUP][۵۶][/SUP] در یک کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ ۱۴ آوریل ۱۹۶۹، گفته شد که آرمسترانگ از دریچهٔ سمت راست LM از فضاپیما خارج می شود.[SUP][۵۷][/SUP]
وی قبل از فضانوردی، در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بود. پس از پایان جنگ، آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایش کننده در کمیتهٔ مشورتی ملی هوانوردی و ۹۰۰ پرواز با انواع هواپیما انجام داد. او از دانشگاه پوردو و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی فارغ التحصیل شد. آرمسترانگ پس از ترک نیروی دریایی در سال ۱۹۶۲ به ناسا پیوست.[SUP][۴][/SUP] اولین پرواز او در ناسا، فرماندهی او در پرواز جمینای ۸ در سال ۱۹۶۶ بود و به معدود شهروندان آمریکایی تبدیل شد که به فضا سفر کرده است. او در این ماموریت دو فضاپیمای سرنشین دار را به دیوید اسکات رساند.
دومین و آخرین پرواز فضایی او، پرواز آپولو ۱۱ و فرماندهی ماموریت بود که سرانجام با باز آلدرین در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ برای اولین بار بر روی کره ماه فرود آمد. آرمسترانگ و آلدرین بر روی کره ماه گام نهادند و ۲ ساعت و نیم روی ماه کاوش کردند در حالی که مایکل کالینز که در گردونهٔ فرماندهی منتظر آن ها بود. به آرمسترانگ، آلدرین و کالینز مدال آزادی ریاست جمهوری از ریچارد نیکسون (رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا)، مدال فضایی کنگره از رئیس جمهور جیمی کارتر در سال ۱۹۷۸ و مدال طلای کنگره در سال ۲۰۰۹ اهدا شد.
در ۲۵ اوت ۲۰۱۲، نیل آرمسترانگ در سن ۸۲ سالگی بر اثر عوارض ناشی از جراحی در بیمارستانی واقع در کلمبوس، اوهایو درگذشت.[SUP][۵][/SUP]

زندگینامه
نیل آرمسترانگ حاصل ازدواج استفان کونیگ آرمسترانگ و ویولا لوئیس انگل است و در شهر واپاکونتا، اوهایو به دنیا آمد.[SUP][۶][/SUP] نیل از تبار اسکاتلندی-ایرلندی و آلمانی است و دو خواهر و برادر کوچک تر دارد. پدرش استفان آرمسترانگ، حسابرس دولت ایالتی اوهایو بوده است و بارها در سراسر کشور نقل مکان کرده است. گفته می شود که نیل قبل از تولد ۱۵ سالگی اش در ۲۰ شهر مختلف زندگی کرده است. او به شدت به پرواز علاقه داشت.[SUP][۷][/SUP]
پدر او برای تحصیل نیل در دبیرستان "بلوم"، برای آخرین بار در سال ۱۹۴۴ به شهرستان واپاکونتا نقل مکان کرد. آرمسترانگ در ۱۵ سالگی شروع به یادگیری درس پرواز در فرودگاه این شهرستان کرد و گواهینامهٔ پرواز رانندگی خود را به دست آورد. او پسری فعال بود و سرانجام رتبهٔ عقاب دیده بان را به دست آورد. به عنوان یک بالغ، با دریافت جایزهٔ دیده بان عقاب و جایزهٔ نقره ای بوفالو به رسمیت شناخته شد.[SUP][۸][/SUP]
در سال ۱۹۴۷، آرمسترانگ تحصیل در رشتهٔ هوافضا در دانشگاه پردیو را آغاز کرد.[SUP][۹][/SUP] او تنها فرد در خانواده اش بود که در دانشگاه پذیرفته شد. او مدرک لیسانس را در رشتهٔ دانش در مهندسی هوانوردی در سال ۱۹۵۵ از دانشگاه پردیو دریافت کرد و در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، کارشناسی ارشد در رشتهٔ دانش در مهندسی هوافضا گرفت. آرمسترانگ دارای دکترای افتخاری از تعدادی دانشگاه است.[SUP][۱۰]
[/SUP]

خدمات نیروی دریایی
در تاریخ ۲۶ ژانویه سال ۱۹۴۹، از نیروی دریایی با آرمسترانگ تماس گرفته شد و گزارش رسید که نیل باید به ایستگاه پنساکولا، فلوریدا برای آموزش پرواز برود. در تاریخ ۱۶ اوت ۱۹۵۰، دو هفته پس از تولد ۲۰ سالگی آرمسترانگ، متوجه شد که به عنوان هوانورد به نیروی دریایی راه یافته است.[SUP][۱۱][/SUP]
او به عنوان ناوگان هوایی اسکادران ۷ در سن دیگو منصوب شد. دو ماه بعد، او به عنوان جنگندهٔ اسکادران ۵۱ (ویاف-۵۱)، یک اسکادران تمام جت انتخاب شد و اولین پرواز خود را در یک هواپیمای جت اف۹اف-۲بی در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۵۱ انجام داد. او در ماه ژوئن، اولین فرود جت خود را با یک یواساسا*** انجام داد و همان هفته، از دانشجوی سال دوم نیروی دریایی به ناوبان دوم ارتقا یافت. در پایان ماه، با ویاف-۵۱ به عنوان جنگنده زمینی برای جنگ کره عازم کره جنوبی شد.[SUP][۱۲][/SUP]
آرمسترانگ اولین اقدام در جنگ کره را در تاریخ ۲۹ اوت ۱۹۵۱ انجام داد.[SUP][۱۳][/SUP] در ۳ سپتامبر ۱۹۵۱، او مسلح در روستای مجون در غرب وونسان، در حالی که تجهیزات نظامی حمل و نقل می کرد، متوجه یک بمب گذاری شد و با یک اف۹اف آن بمب را در یک پدافند هوایی آتش زد. او هنگام به دست آوردن کنترلش در ارتفاع حدود ۲۰ فوت (۶٫۱ متر)، قسمت متحرک بال راست هواپیمایش کنده شد.[SUP][۱۴][/SUP] سپس در انتظار نجات یک هلی کوپتر نیروی دریایی ماند و در نتیجه هواپیمایی در نزدیکی پوهانگ رسید و آرمسترانگ را نجات داد.[SUP][۱۵][/SUP] به خاطر این اشتباه آرمسترانگ، آقای میت از مدرسهٔ پرواز یک جیپ او را برداشت.[SUP][۱۶][/SUP]
آرمسترانگ در جنگ کره، بیش از ۷۸ ماموریت انجام داد و در مجموع در این جنگ ۱۲۱ ساعت روی هوا بود که بیشتر آن ها را در ژانویه ۱۹۵۲ انجام داد. او موفق به دریافت ۲۰ مدال هوایی، ۲۰ ماموریت رسمی، ستارهٔ طلای ۲۰، مدال خدمات کره ای و مدال تعهد شد.[SUP][۱۷][/SUP] او در سن ۲۲ سالگی در تاریخ ۲۳ اوت ۱۹۵۲، نیروی دریایی را ترک کرد و به ستوان تبدیل شد.[SUP][۱۸]
[/SUP]
سال های دانشکده
پس از استعفا از نیروی دریایی، آرمسترانگ به دانشگاه پوردو بازگشت و بهترین نمراتش را در چهار ترم اول گرفت. نمرات نهایی او ۴٫۸ از ۶ بود.[SUP][۱۹][/SUP] آرمسترانگ لیسانس خود را در رشتهٔ مهندسی هوانوردی در ژانویه ۱۹۵۵ از دانشگاه پوردو گرفت و فارغ التحصیل شد.[SUP][۲۰][/SUP]
نیل با ژانت الیزابت شیرون که در در دانشگاه پوردو درس اقتصاد خانه را می خواند، ازدواج کرد. آن ها در تاریخ ۲۸ ژانویه سال ۱۹۵۶، در کلیسای جماعت در ویلمت در ایلینویز ازدواج کردند.[SUP][۲۱][/SUP]
این زوج دارای سه فرزند به نام های اریک، کارن و مارک هستند.[SUP][۲۲][/SUP] در ماه ژوئن سال ۱۹۶۱، تشخیص داده شد که کارن در قسمت میانی مغزش تومور دارد. سرانجام با اشعه ایکس او را درمان کردند. اما سرانجام کارن در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۶۲، به دلیل تضعیف سلامتی اش فوت کرد.[SUP][۲۳][/SUP]
نیل آرمسترانگ بعدا کارشناسی ارشد را در رشتهٔ علوم در مهندسی هوانوردی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفت.
خلبان آزمایشکننده هواپیما
آرمسترانگ خلبان آزمایشی پایگاه نیروی هوایی ادواردز در کالیفرنیا بود.
آرمسترانگ پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه پوردیو، تصمیم گرفت خلبان آزمایشی بودن را تجربه کند. او در کمیته ملی مشورتی هوانوردی در پایگاه هوایی ادواردز، اولین پروازش به عنوان خلبان آزمایشی را انجام داد؛ اگرچه او پیش از این در نیروی دریایی به پرواز میپرداخت. سپس به پایگاه فضایی لوئیس واقع در کلیولند، اوهایو رفت و اولین پروازش را در این پایگاه فضایی در مارس ۱۹۵۵ انجام داد.[SUP][۲۴][/SUP] پس از چندماه پرواز در کلیولند، در جولای ۱۹۵۵ برای کار جدید خود به پایگاه ادواردز بازگشت.[SUP][۲۵][/SUP]
او در اولین روز خود در ادواردز، وظیفه آزمایش یک هواپیمای بمب افکن را بر عهده داشت. او در یکی از پروازهای بمب افکن خود با هواپیمای بوئینگ بی-۲۹ سوپرفورتریز در ادواردز دچار حادثه شد.[SUP][۲۶][/SUP] او در این پرواز در صندلی راست نشسته بود. او هم چنین در مارس ۱۹۵۶ به عنوان خلبان روی صندلی راست دی-۵۵۸-۲ نشست.[SUP][۲۷][/SUP]
در یک پرواز که آرمسترانگ تا ارتفاع ۹٫۱ کیلومتر صعود کرده بود، چهار موتور متوقف شد و پروانه هواپیما در جریان هوا سرعت زیاد چرخش خود را از دست داد. با قرار دادن سوئیچ، چرخش پروانه بسیار سریع تر از پیش شد و در نتیجه از هم جدا شد و شکست. هواپیمای آرمسترانگ با سرعت ۳۱۰ مایل در ساعت (۳۳۸ کیلومتر در ساعت) به پایین سقوط میکرد. سرانجام اجناس روی زمین راه اندازی شد و یک موشک بی-۲۹ برای حمل هواپیمای آرمسترانگ به هوا پرتاب شد. سپس آرمسترانگ بوتچارت را راه اندازی کرد. در لحظه راه اندازی، چهار موتور پروانه از هم پاشیده شد. سپس موتور شماره ۳ آسیب دید. آرمسترانگ مجبور شد این موتور را خاموش کند. سرانجام آرمسترانگ با دو موتور و خیال راحت فرود آمد.[SUP][۲۸][/SUP]
در تاریخ ۱۵ اوت ۱۹۵۷، آرمسترانگ برای اولین بار با موشک پرواز کرد. در این پرواز او با موشک بل ایکس-۱بی به ارتفاع ۱۱٫۴ مایل (۱۸٫۳ کیلومتر) صعود کرد. در سپتامبر ۱۹۶۲، آرمسترانگ با موشک ایکس-۱۵ به ارتفاع ۲۰۷،۵۰۰ فوت (۶۳٫۲ کیلومتر) صعود کرد.[SUP][۲۹][/SUP]
آرمسترانگ چند بار در حوادثش در ادواردز حادثه دید. او در یکی از بلندترین پروازهایش در ادواردز در ۲۰ آوریل ۱۹۶۲، با موشک ایکس-۱۵ به ارتفاع ۲۰۷۰۰۰ فوت (۶۳ کیلومتر) صعود کرد. این پرواز، بلندترین پرواز آرمسترانگ پیش از جمینای ۸ بودهاست. در این پرواز، در ارتفاعات بالا جو بسیار نازک بودهاست و تقریبا هیچ اثری از حرکت گاز نبودهاست. او در بلندترین پرواز خود در ادواردز، در یک پرواز افسانهای در جنوب ادواردز به ارتفاع ۴۰ مایل (۶۴ کیلومتر) صعود کرد. او در این پرواز به سختی توانست فرود بیاید.[SUP][۳۰][/SUP]
چهار روز بعد، آرمسترانگ با دومین حادثه خود روبه رو شد. در این پرواز، چاک ییگر همراه او بود. با باریدن باران، آرمسترانگ مجبور شد به شکل اضطراری با تی-۳۳ در یک دریاچه خشک فرود بیاید. ییگر در زندگینامه خود نوشت:«آرمسترانگ میدانست که پس از بارش باران باید چه کار کند.» در فرود اول آرمسترانگ ناموفق بود. ییگر به او گفت که دوباره امتحان کن، زمان به کندی میگذرد. سرانجام آرمسترانگ در فرود دوم در شرق دریاچه فرود آمد. به گفته او، ییگر شخصیت بسیار طنزی دارد.[SUP][۳۱]
[/SUP]

بسیاری از خلبانان ایکس-۱۵ آرمسترانگ را مورد تحسین قرار دادهاند. میلت تامپسون گفت:«او از همان ابتدا فنی ترین ما بودهاست.» بیل دانا گفت:«ما همیشه جذب پروازهای او بودهایم.» مدرک مهندسی لازمه یک خلبان خوب مانند چاک ییگر و پیت نایت نیست. پیت نایت، خلبان و مهندس پرواز گفتهاست:«در پرواز بیشتر مکانیک بودن به درد آدم میخورد.» به همین دلیل بسیاری از خلبانان مهندس پرواز از مهارت پرواز به طور طبیعی برنمی آیند.[SUP][۳۲][/SUP]
آرمسترانگ در یک پرواز با اف-۱۰۴ استارفایتر با حادثه روبه رو شد. این پرواز در تاریخ ۲۱ مه ۱۹۶۲ انجام گرفت و آرمسترانگ دوباره مجبور به فرود اضطراری شد. او سعی کرد اعمال قدرت، اما باله، رادیو، سیال روغنی آزاد، و مایع هیدرولیکی آسیب دیده بودند. بدون ارتباطات رادیویی، او نمیتوانست با برج کنترل ارتباط برقرار کند. پس از فرود، ثابت شد که علت قطع شدن ارتباط رادیو با برج کنترل، گرفتارشدن سیم متصل به لنگرهای زنجیرهای بودهاست.[SUP][۳۳][/SUP]
از آن زمان به بعد، قبل از پرواز ۳۰ دقیقه قسمتهای مختلف هواپیما یا موشک بررسی میشدند. آرمسترانگ به ادواردز تلفن زد و پرسید:«دو سرنشین به پرواز درآمدند، اما هنوز میلت تامپسون در حال پرواز با اف-۱۰۴بی است. تامپسون هم در این باد قوی به سختی فرود آمد. بیل دانا در پایگاه دفتر عملیات تصمیم گرفت خلبانان برای برگشت به ادواردز، حمل و نقل زمینی شوند.[SUP][۳۴][/SUP]
آرمسترانگ در ۷ پرواز با ایکس-۱۵ به ارتفاع ۵۰۰۲۰۷ فوت (۶۳٫۲ کیلومتر) صعود کرد و مرکز تحقیقات ادواردز را ترک کرد.[SUP][۳۵][/SUP] در مجموع، آرمسترانگ در این پایگاه ۶۶۱۵ کیلومتر به ارتفاع صعود کردهاست و ۲۴۰۰ ساعت پرواز کردهاست.[SUP][۳۶][/SUP] او در طول زندگی حرفهای خود، با بیش از ۲۰۰ مدل مختلف هواپیما پرواز کردهاست.


نیل آرمسترانگ در کنار ایکس-۱۵ پس از پرواز پژوهشی در سال ۱۹۶۰
حرفه فضانوردی
هیچ لحظه ای در تصمیم آرمسترانگ تعیین کنندهٔ تبدیل شدن او به فضانورد نبود. او در سال ۱۹۵۸، برای انسان در فضای Soonset در برنامهٔ نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. در نوامبر ۱۹۶۰، آرمسترانگ به عنوان بخشی از گروه آزمایشی X20 Dyna-Soar به عنوان هواپیمای فضایی نظامی انتخاب شد و در تاریخ ۱۵ مارس ۱۹۶۲، او به عنوان یکی از ۶ خلبان برتر و مهندسین هواپیمای نظامی در هنگام پرواز انتخاب شد.[SUP][۳۷][/SUP]
در ماه های پس از اعلام گروه دوم فضانوردان ناسا و برنامهٔ آپولو، آرمسترانگ بسیار هیجان زده شد. حدود ۱ هفته بعد از ۱ ژوئن ۱۹۶۲، آرمسترانگ که در نزدیک ادواردز کار می کرد، مشغول به کار در مرکز فضاپیمای سرنشین دار شد.[SUP][۳۸][/SUP]
در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۱۹۶۲، دک اسلایتون با آرمسترانگ تماس گرفت و از او درخواست کرد که به سپاه فضانوردان ناسا بپیوندد. آرمسترانگ هم بدون تردید این پیشنهاد را پذیرفت. سه روز بعد، روزنامه ها گزارش دادند که وی "اولین فضانورد غیر نظامی" است.[SUP][۳۹][/SUP] وی یکی از دو فضانورد غیر نظامی بوده است در حالی که الیوت یعنی نفر دوم، خلبان نیروی دریایی بوده است.[SUP][۴۰]
[/SUP]

برنامه جمینای
جمینای 8
در تاریخ ۲۰ سپتامبر ۱۹۶۵، آرمسترانگ به عنوان خلبان فرماندهی و دیوید اسکات به عنوان خلبان سفینهٔ جمینای ۸ اعلام شد. اسکات قبلا در یک ماموریت دیگر نیز بوده است. در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۶۶، جمینای ۸ راه اندازی شد و با موفقیت و اتصال با سفینهٔ بدون سرنشین دار Agena پایان یافت و این ماموریت، دومین ماموریت فوق العادهٔ اسکات بود. در مجموع جمینای ۸، ۷۵ ساعت و ۵۵ دقیقه در فضا بود.[SUP][۴۱][/SUP]
نخستین اتصال بین دو فضاپیما با موفقیت در مدار بعد از ۶:۳۰ ساعت به پایان رسید.[SUP][۴۲][/SUP] با توجه به عدم وجود پوشش ایستگاه های ردیابی در کل مدار، تماس جمینای ۸ با زمین قطع شده بود و جمینای ۸ به سرعت دور خود می چرخید. آرمسترانگ اقدام به تصحیح موقعیت و سیستم مانور مداری (OAMS) در فضاپیمای جمینای ۸ کرد. در مشاوره از یک مرکز کنترل ماموریت قبلی، فضانوردان مجبور شدند جمینای ۸ و Agena را از هم جدا کنند. با این کار نه تنها چرخیدن سفینه تمام نشد بلکه سرعتش افزایش چشمگیری پیدا کرد و در هر ثانیه یک بار دور خود می چرخید. این بدین معنا بود که در کنترل موقعیت سفینه، مشکلی پیش آمده بود. آرمسترانگ به این نتیجه رسید که تنها راه ممکن ورود مجدد سیستم کنترل (RCS) و خاموش کردن (OAMS) هاست. سرانجام فضانوردان بدون هیچ موفقیتی به زمین رسیدند و جان خود را نجات دادند.[SUP][۴۳][/SUP]
پس از این ماجرا انتقادهای زیادی از آرمسترانگ و اسکات صورت گرفت. مردم در دفتر فضانوردان به خصوص والتر کانینگهام گرد آمده بودند و بعضی ها می گفتند:
آرمسترانگ و اسکات نقص چنین حادثه ای را نادیده گرفته بودند و اگر آرمسترانگ در ماموریت نجات، سیستم کنترل (RCS) را وارد نمی کرد، فضانوردان صدها هزار کیلومتر دور از خانه جان می دادند.

این انتقادهای بی اساس زیاد شده بود. ژن کرانس نوشت:«واکنش آموزش دهندگان فضانوردان را دیدم. آن ها نباید واکنشی نشان می دادند چرا که خودشان به فضانوردان اشتباه آموزش داده بودند.»[SUP][۴۴][/SUP]
پس از این ماجرا آرمسترانگ افسرده شد.[SUP][۴۵]
[/SUP]
جمینای ۱۱
آرمسترانگ در آخرین ماموریت خود در طول پروژه جمینای، به عنوان فرماندهٔ پشتیبان جمینای ۱۱ انتخاب شد. وی برای این پشتیبانی کاملا آموزش دیده بود.[SUP][۴۶][/SUP] این فضاپیما دو پشتیبان داشت که نفر دیگر، یک خلبان تازه کار به نام ویلیام آندرس بود. جمینای ۱۱، در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۶ به فضا پرتاب شد.[SUP][۴۷][/SUP] سرانجام این ماموریت با موفقیت به پایان رسید.
پس از این سفر، رئیس جمهور لیندون جانسون، آرمسترانگ و همسرش را برای شرکت در یک مهمانی دوستانه به آمریکای جنوبی دعوت کرد.[SUP][۴۸][/SUP] هم چنین در این دوره، ۱۱ کشور و ۱۴ شهر بزرگ به خصوص پاراگوئه و برزیل، آرمسترانگ را دعوت کردند.[SUP][۴۹]
[/SUP]
برنامه آپولو
پس از خدمت آرمسترانگ به عنوان فرماندهٔ پشتیبان آپولو ۸، وی در تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۶۸، به عنوان فرماندهٔ آپولو ۱۱ انتخاب شد.[SUP][۵۴][/SUP] در یک جلسهٔ ناسا، اسلایتون به آرمسترانگ گفت که او در این سفر دو همکار دیگر دارد. باز آلدرین به همراه آرمسترانگ در گردونهٔ ماه نشین «عقاب» است و به نوعی جایگزین جیم لاول است و مایکل کالینز در گردونهٔ فرماندهی «کلمبیا» در مداری دور ماه گردش می کند. آرمسترانگ بعد از ۱ روز اندیشیدن به اسلایتون گفت:
« | من تا به حال با آلدرین هیچ مشکلی نداشتم ولی لاول گاهی اوقات دستورات من را اجرا نمی کرد. به هر حال بهتر است که آلدرین همراه من باشد و هم چنین در رتبه بندی از لاول بالاتر است.[SUP][۵۵][/SUP] | » |
آخرین ویرایش: