_ از اینجا برو. این زمین نفرین شده است. هر روزی که اینجا زندگی کنی. فکر می کنی اینجا مرکز دنیاست. فکر می کنی هیچوقت چیزی عوض نمیشه. پس برای یکی دو سال میری. وقتی بر می گردی همه چیز عوض شده. طناب پاره شده. چیزی که اومدی پیداش کنی اونجا نیست. چیزی که مال تو بوده رفته. برای مدت زیادی باید دور باشی.. برای سالها... تا برگردی و مردمت رو پیدا کنی. زمینی که توش بدنیا اومدی. ولی الان این ممکن نیست. تو الان از من کور تری.
_ کی اینو گفته؟ "گری کوپر"؟ جیمز استیوارد"؟ "هنری فوندا"؟ "
_ نه "توتو" . هیچکس نگفته. این دفعه مال خودمه. زندگی مثل فیلم ها نیست. زندگی... خیلی سخت تره!. از اینجا برو. برگرد رم. تو جوونی و دنیا مال توئه. من پیرم. دیگه نمی خوام صدای حرف زدنت رو بشنوم. می خوام صدای بقیه رو بشنوم که درباره تو حرف می زنن. دیگه برنگرد. به ما فکر نکن! پشت سرت رو نگاه نکن. نامه ننویس. تسلیم دلتنگی نشو. همۀ مارو فراموش کن.
اگه برگشتی , دیدن من نیا. توی خونم رات نمیدم. فهمیدی؟
سینما پارادیزو/کارگردان:جوزپه تورناتوره