hodhod_Bala
عضو جدید
عنوان مقاله: نقش NGO ها و تشکل هاي صنعتي در تحقيق و توسعه و مديريت دانش
مولف/مترجم: آرمان خالقي (دبير و عضو شوراي مرکزي شبکه خانه هاي صنعت و معدن ايران)
موضوع: مديريت دانش
سال انتشار(ميلادي): 2007
وضعيت: تمام متن
منبع: کنفرانس ملي مديريت دانش
مقدمه: دو مورد از مهم ترين ويژگي نظامهاي جديد صنعتي عبارتند از : اول : فراهم شدن امکان توليد کارآمد در مقياس هاي کوچکتر ، توام با افزايش طيف محصولات توليدي در هر واحد صنعتي که تا حدودي صرفه هاي مقياس را به صرفه هاي ناشي از تنوع محصول تبديل کرده است . اين مطلب موجب شده که در جريان توليد صنعتي ، امکانات گسترده تري براي انطباق با شرايط تقاضا و بازار ايجاد شود و اين فرايند با محدوديتهاي کشورهاي کوچک و بنگاههاي کوچک سازگارتر گردد . انتقال به شيوه هاي نوين توليد صنعتي با توجه به ماهيت آن که اساساً جنبه سازماني دارد ، لزوماً سرمايه بر نبوده و توسعه منابع و ارتقاء توانمنديهاي انساني از الزامات مهم آن محسوب مي شود .
دوم : کاهش متوسط سيکل توليد ، افزايش هزينه هاي توليد محصول و تحقيقات و مطالعات مربوط به آن ، کاهش فاصله زماني بين تحقيق و توسعه و عرضه محصول و زمان جايگزيني محصولات ، از جمله ويژگيهاي ديگر نظامهاي نوين سازماندهي صنعتي است . وجود شرايط رقابت در بازار داخلي و زمينه سازي براي ايجاد شبکه هاي صنعتي و تقويت همکاري هاي بين بنگاهي در سطوح داخلي و بين المللي از جمله الزامات توسعه شيوه هاي نوين سازماندهي صنعتي است .
با مطالعه تحولات ساختاري که در ترکيب تجاري جهان رخ داده است و همچنين با بررسي روند تغييرات گروههاي کالايي که بر حسب شدت فناوري طبقه بندي شده است و پيکربندي جغرافيايي اين دگرگوني ها ، چنين مي توان دريافت که رشد صادرات ، عموماً با ارتقاي فناوري و حرکت به سوي توليد وصدور محصولات پيچيده تر و با شدت فناوري بيشتر و همچنين افزايش کيفيت و کارآمدي فعاليتهاي صادراتي موجود همراه بوده است . گذشته از اين ، گزينش جايگاه مناسب توليد نيز متضمن انتقال از بخش هاي با رشد کند به بخش هاي پويا و بالنده به عنوان يکي از عناصر اصلي رقابت پذيري کشورها بوده است . اکثر صادر کنندگان موفق در گروه کشورهاي در حال توسعه ، فرايند گسترش و تعميق صنعتي شدن و توسعه صادرات خود را از محصولات و کارکردهاي ساده آغاز کرده و به تدريج و طي زمان به گونه اي پيوسته ( همراه با ارتقاي کيفيت محصولات صادراتي که توليد مي کرده اند ) به سوي توليد و صدور محصولات و عهده دار شدن کارکردها و فعاليتهاي با محتواي فناوري بالاتر حرکت کرده اند .
بنابر مطالعات يونيدو پنج عامل ساختاري که به منزله پيشرانه هاي عملکرد صنعتي به کار گرفته مي شوند عبارتند از :
1) تحقيق و توسعه ( تلاش هاي فناوري داخلي )
2) تحصيل فناوري خارجي ( از طريق سرمايه گذاري مستقيم خارجي )
3) خريد فناوري از خارج از طريق جواز امتياز
4) مهارت
5) زيربناها
در زمينه دستيابي به فناوري هاي نوين ، اقتصادهاي صنعتي پيشتاز ، عمدتاً به تحقيق و توسعه داخلي تکيه دارند ، اما در همين حال ، اتکاي آنها به سرمايه گذاري خارجي نيز افزايش يافته است و از اين طريق حاصل فعاليتهاي تحقيق و توسعه کشورهاي ديگر را در اختيار مي گيرند . هزينه هاي تحقيق و توسعه در اين کشورها به ازاي هر واحد صادرات ، با محتواي فناوري برتر و همچنين به ازاي هر واحد سرمايه گذاري خارجي ، بسيار چشمگير است . پايه قدرتمند فناوري همراه با نقش پيشتاز در صادرات با فناوري برتر ، دو ويژگي اصلي اين اقتصادهاست .
از سويي نيز اکثر اقتصادهاي در حال توسعه از لحاظ توانمنديهاي فناوري در سطوح پاييني قرار دارند . و سهم محصولات با فناوري برتر در صادرات صنعتي در اکثر اين کشورهاي درحال توسعه بسيار اندک است .
در فرايندهاي نوين صنعتي ، سهم اطلاعات ، دانش و خدمات افزوده شده و سهم مواد و نيروي کار کم مهارت در توليد بنگاههاي صنعتي رقابت پذير کاهش يافته است . صنايع کلاسيک با توليد همانند ، بازآرايي مجدد شده ، مواد جديد و پيشرفته جاي مواد سنتي را گرفته و تنوع محصول ، طراحي ، مديريت فرايند ، بازاريابي ، فروش ، تبليغات و .... اهميت روزافزون در رقابت صنعتي پيدا کرده است . مزيت هاي ناشي از بهره مندي از منابع طبيعي در الگوي رقابتي جديد جاي خود را به امتيازات و برتري هاي ناشي از دانش و فناوري داده است . بدين ترتيب در فضاي نوين اقتصاد جهاني با شکل گيري رقابت شديد و گسترده در بازار محصولات صنعتي ، نوآوري ، يادگيري ، انعطاف پذيري ، کيفيت محصول و همچنين توليد محصولات نو و فرايندها و خدمات جديد در تحقق رقابت پذيري ، جايگاه ويژه اي يافته است و صنايع دانش بر و صنايع با محتواي فناوري متوسط و برتر به حوزه هاي پيشتاز صنعت تبديل شده است .
از آنجاييکه برابر چشم انداز توسعه 20 ساله کشور و استراتژي توسعه صنعتي کشور ، راهبرد توسعه صنعت رقابت پذير جهاني ، به عنوان الگوي پيش روي ايران تعيين گرديده است ؛ در اين مدل اهميت محوري بخش خصوصي بدون هيچ شبهه اي مورد پذيرش قرار گرفته است . و به همين دليل تشکلهاي بخش خصوصي فقط در جهت افزايش قابليت دروني و همکاري و همفکري با دولت براي حفظ محيط رقابتي به فعاليت مي پردازند .
و در همين زمينه عوامل دروني بخش صنعت در خصوص تحولات تکنولوژيکي و دسترسي به تکنولوژي از طريق سرمايه گذاري خارجي ، آموزش و تحقيق و توسعه و تقويت نيروي انساني ماهر و متخصص مؤثر خواهد بود .
منبع اصلي رشد درآمد ، تداوم رشد بهره وري است و ريشه اصلي رشد بهره وري نيز توسعه فناوري است . کمک به توسعه فناوري ، يکي از حوزه هايي است که دولت در آن نقش مهمي دارد . به طوري که در اين حوزه يا به طور مستقيم از فعايتهاي خاصي حمايت مي کند و يا به طور غير مستقيم به ايجاد يک فضاي مساعد براي توسعه فناوري کمک مي کند .
اعمال سياست هاي فناوري به صورت روزافزون از سوي سياستگذاران کشورهاي پيشرفته به عنوان جزء مهمي از استراتژي ملي رشد اقتصادي و صنعتي درنظر گرفته مي شود . با اين حال تاکنون استراتژي توسعه در کشورهاي کمتر توسعه يافته به اهميت اساسي فرآيند کسب توانايي هاي فني بي توجه بوده اند و بيشتر تلاش خود را به سياست هاي ديگري مانند سياست هاي اقتصاد کلان و سياستهاي تجاري معطوف داشته اند .
نکات کلي زير را به عنوان ضعف فرآيند توسعه صنعتي ايران مي توان برشمرد :
1) فقدان اهداف و جهت گيريهاي روشن توسعه صنعتي
2) اطلاعات ضعيف سياستگذاران و غفلت از تجربه ساير کشورها
3) عدم نظارت و کنترل بر سياست صنعتي و آثار آن و انعطاف ناپذيري در تطابق سياست ها با شرايط متغير در واکنش به تغيير بازار جهاني و شرايط تکنولوژيک
4) حمايت هاي بيش از حد و طولاني و استفاده نکردن از ابزارها و فشارهاي رقابت صادراتي در جهت ايجاد انگيزش براي يادگيري و ارتقاء
5) نبود قانون رقابت داخلي و همچنين نهاد حافظ رقابت به منظور ايجاد ، ارتقاء ، نظارت و حفظ فضاي رقابتي
6) فقدان ارتباط بين سياستهاي بازار محصول و بازار عوامل از جمله : آموزش و کارآموزي ، حمايت فناوري ، بازارهاي سرمايه و توسعه صادرات
7) ناتواني در جذب و ارتقاي FDI و هدفگذاري آن در صنايع کارآمد
8) ساختار نهادي ضعيف براي حمايت از توسعه قابليتها در زمينه هاي : فناوري ، مهارتها و کارآموزي ، استاندارد و کيفيت ، R&D و SME’s و عدم ارتباط منطقي با صنعت
9) ساختار قانوني و حقوقي ضعيف در ايجاد و تامين حقوق مالکيت
10) ضعف قدرت مذاکره و آمادگي در پيوستن به WTO
توجه به مفهوم تکنولوژي به عنوان يک کالاي قابل تجارت در موارد زير قابل تامل است :
? قراردادهاي عملي :
تکنولوژي شامل حقوق مالکيت معنوي ، تکنسين ها و پرسنل ماهر ، برنامه هاي تعليم و تربيت ، افراد و کالاهاي تکنولوژيک
? گروههاي مختلف تکنسين ها و افراد ماهر :
نيروي تحقيقاتي ويژه – نيروي تکنولوژيکي – نيروي تکنيکي و ماهر نرم افزاري و يا سخت افزاري
? برنامه هاي تعليم و تربيت :
براي تکنسينها ، مديران و ناظرين نوآوري تکنولوژي ، کارهاي اداري مرتبط در دولت هاي محلي در داخل و خارج
? جزئيات کالاهاي تکنولوژيکي :
محصولات نهايي شده ، کالاهاي مياني اجزاي مرتبط با محصولات نهايي ، موارد اوليه و اجزاي بخصوص ، راهنماهاي مشاوره اي انتشارات ( اسناد پتنت ، داده هاي آزمايشي ، اسناد مشخصه ها ، نقشه ها و نتايج آکادميک )
? دوره عمر تکنولوژي :
تکنولوژي توليد نمونه اوليه ، تکنولوژي توليد نمونه اوليه ، تکنولوژي در حال رشد و پايدار ، تکنولوژي بالغ و پير
? حقوق مالکيت معنوي :
حقوق استفاده از پتنت استفاده از دارايي و مارک تجاري ، حقوق استفاده از دانش فني
? جزئيات تکنولوژي مبادله شده :
اطلاعات و اسناد ساختار تکنولوژي شامل برنامه ها و الگوهاي ويژه فرايند کامل تحقيقات پايلوت توليد محصول ، تضمين کيفيت ، خدمات دانش فني مديريت شرکت شامل طراحي ، مشاوره ، مديريت نظارت ، جستجو و خريد .
که تشکل ها در مبادلات ، آموزش و تربيت پرسنل ، جنبه ي نياهاي تکنولوژي مشترک ، ايجاد بانک هاي اطلاعاتي تکنولوژي و ساير موارد مي توانند کارکردي مؤثر جهت تسريع ، و تسهيل دسترسي به اطلاعات و عملياتي نمودن رفع نيازها و نيز کاهش هزينه ها از خود نشان دهند .
فعاليتهاي تحقيق و توسعه :
آينده رشد اقتصاد ، صنعت و خدمات در جهان عمدتاً به مهارت متکي خواهد بود . فرآيندهاي متکي به فناوري پيشرفته ، تمايل به سرمايه بيشتري دارند و نسبت صادرات محصولات صنعتي High Tech رو به افزايش است . در طول دوره گذار به منظور کاهش ضعف هاي اوليه ، دولت لازم است بر افزايش منابع انساني و جذب مهارتهاي تکنولوژيکي جديد و ظرفيت هاي نوآورانه در سطح بنگاهها ، به ويژه براي توسعه ظرفيت صادراتي ، تمرکز يابد . در چنين شرايطي توسعه فناوري بين موسسات تحقيقاتي ، دانشگاهها و بنگاههاي صنعتي از طريق تقويت نهادهاي زيرساختي و تشويق و تحريک بنگاههاي بخش خصوصي در تعيين و فرموله کردن نيازهاي تکنولوژيکي موثر است . اين نوع اقدامات مي تواند در چارچوب راهبردهاي علمي براي ارتقاي فناوري مورد توجه قرار گيرد . با درک روشن ارتباط فناوري و رقابت پذيري با سودآوري و رشد ، بخش خصوصي همکاري خود در سياستگذاري تکنولوژيک و سرمايه گذاري در انتقال فناوري و فعاليت هاي R&D را افزايش خواهد داد . چنين سرمايه گذاري هايي مي بايست از طريق کمک هاي دولتي مورد تشويق قرار گيرد .
به کارگيري سرمايه گذاري خارجي به جز تامين هدف مالي ، با هدف هاي ديگري نيز صورت مي پذيرد . ارتقاي فناوري ، توسعه مهارت و مديديت براي ارتقاي توان کيفي نيروي کار داخلي ، توسعه بازارهاي صادراتي ، افزايش استاندارد توليدات داخلي ، حرکت به سوي اقتصاد بازار از ديگر هدف هاي جذب سرمايه گذاري خارجي است . شرکت هاي چند مليتي مي توانند پس از سرمايه گذاري در کشورهاي در حال توسعه فناوري مدرن را وارد نموده و کارايي حاصل از به کارگيري آن را افزايش دهند . بومي کردن اين فناوري ها و توسعه فعاليتهاي مراکز تحقيق و توسعه ميتواند آثار سرريز FDI را افزايش دهد .
...
در حالي که در کشور ژاپن 80% از کل منابع مالي بخش پژوهش مربوط به بخش خصوصي مي باشد و در آمريکا نيز بخش سهم تحقيقات بخشي خصوصي 59% از کل منابع مالي بخش پژوهش مي باشد . در ايالات متحده آمريکا در سال 1994 ، 173 ميليارد دلار سهم تحقيقاتي بوده است که از اين ميزان 36% سهم سرمايه گذاران دولتي ، 59% سهم صنايع و 5% سهم مؤسسات غيرانتفاعي دانشگاهي بوده است . عملکرد تحقيقات در اين سال حاکي است که 72% تحقيقات را بخش صنايع ، 18% را مؤسسات دانشگاهي غيرانتفاعي و فقط 10% تحقيقات را دولت بر عهده داشته است .
در مقايسه تعداد دانشمندان و محققان بخش تحقيق و توسعه آمريکا از 549400 نفر محقق در سال 1970 به 962700 محقق در سال 1988 افزايش يافته است که اختلاف فاحش استفاده از منابع انساني در بخش R&D را نسبت به ايران نشان مي دهد .
تجهيز و ارتقاي سرمايه انساني
از مجموعه اقدامات لازم به منظور دستيابي به فناوري پيشرفته پس از جذب سرمايه خارجي ، تجهيز و ارتقاي سرمايه انساني است . سرمايه گذاري ناکافي در اين امر ، کشور ما را تنها به عنوان مرکزي که منابع غني معدني دارد پرجذبه مي سازد . که حاصل آن به طور طبيعي صنعتي شدن نيست . تجهيز و ارتقاي سرمايه انساني به معني افزايش دانش و مهارت نيروي کار است . مراکز آموزش رسمي کشور شامل مدارس و دانشگاه ها ، عمدتاً به افزايش دانش نيروي کار کمک مي کنند و واحدهاي توليدي و آموزش هاي فني – حرفه اي حين کار ، مهارت آنان را افزايش مي دهند . بررسي وضعيت نيروي انساني شاغل در کارگاههاي صنعتي در ايران نشان دهنده ضعف قابل توجهي در اين زمينه است . که پيشنهاد مي شود :
در حوزه هايي که سرمايه گذاري خارجي در کشور توسعه پيدا مي کند برنامه هاي آموزشي و ظرفيت هاي آموزشي دانشگاهها و مراکز آموزش عالي و علمي و کاربردي در کميته هايي مرکب از وزارت علوم تحقيقات و فناوري ، وزارت صنايع و معادن ، تشکل هاي صنعتي مربوطه وبنگاههاي اصلي مشارکت کننده درسرمايه گذاري خارجي ، برنامه ريزي شده و به طور مستمر مورد نظارت و ارزيابي قرار گيرد . و از سويي به دانشگاه ها اجازه داده شود تا بر اساس دريافت تقاضا از صنايع ، دوره هاي کاربردي کارداني و کارشناسي را طراحي و اجرا کنند .
اتخاذ سياست تحقيق و توسعه
...
مولف/مترجم: آرمان خالقي (دبير و عضو شوراي مرکزي شبکه خانه هاي صنعت و معدن ايران)
موضوع: مديريت دانش
سال انتشار(ميلادي): 2007
وضعيت: تمام متن
منبع: کنفرانس ملي مديريت دانش
مقدمه: دو مورد از مهم ترين ويژگي نظامهاي جديد صنعتي عبارتند از : اول : فراهم شدن امکان توليد کارآمد در مقياس هاي کوچکتر ، توام با افزايش طيف محصولات توليدي در هر واحد صنعتي که تا حدودي صرفه هاي مقياس را به صرفه هاي ناشي از تنوع محصول تبديل کرده است . اين مطلب موجب شده که در جريان توليد صنعتي ، امکانات گسترده تري براي انطباق با شرايط تقاضا و بازار ايجاد شود و اين فرايند با محدوديتهاي کشورهاي کوچک و بنگاههاي کوچک سازگارتر گردد . انتقال به شيوه هاي نوين توليد صنعتي با توجه به ماهيت آن که اساساً جنبه سازماني دارد ، لزوماً سرمايه بر نبوده و توسعه منابع و ارتقاء توانمنديهاي انساني از الزامات مهم آن محسوب مي شود .
دوم : کاهش متوسط سيکل توليد ، افزايش هزينه هاي توليد محصول و تحقيقات و مطالعات مربوط به آن ، کاهش فاصله زماني بين تحقيق و توسعه و عرضه محصول و زمان جايگزيني محصولات ، از جمله ويژگيهاي ديگر نظامهاي نوين سازماندهي صنعتي است . وجود شرايط رقابت در بازار داخلي و زمينه سازي براي ايجاد شبکه هاي صنعتي و تقويت همکاري هاي بين بنگاهي در سطوح داخلي و بين المللي از جمله الزامات توسعه شيوه هاي نوين سازماندهي صنعتي است .
با مطالعه تحولات ساختاري که در ترکيب تجاري جهان رخ داده است و همچنين با بررسي روند تغييرات گروههاي کالايي که بر حسب شدت فناوري طبقه بندي شده است و پيکربندي جغرافيايي اين دگرگوني ها ، چنين مي توان دريافت که رشد صادرات ، عموماً با ارتقاي فناوري و حرکت به سوي توليد وصدور محصولات پيچيده تر و با شدت فناوري بيشتر و همچنين افزايش کيفيت و کارآمدي فعاليتهاي صادراتي موجود همراه بوده است . گذشته از اين ، گزينش جايگاه مناسب توليد نيز متضمن انتقال از بخش هاي با رشد کند به بخش هاي پويا و بالنده به عنوان يکي از عناصر اصلي رقابت پذيري کشورها بوده است . اکثر صادر کنندگان موفق در گروه کشورهاي در حال توسعه ، فرايند گسترش و تعميق صنعتي شدن و توسعه صادرات خود را از محصولات و کارکردهاي ساده آغاز کرده و به تدريج و طي زمان به گونه اي پيوسته ( همراه با ارتقاي کيفيت محصولات صادراتي که توليد مي کرده اند ) به سوي توليد و صدور محصولات و عهده دار شدن کارکردها و فعاليتهاي با محتواي فناوري بالاتر حرکت کرده اند .
بنابر مطالعات يونيدو پنج عامل ساختاري که به منزله پيشرانه هاي عملکرد صنعتي به کار گرفته مي شوند عبارتند از :
1) تحقيق و توسعه ( تلاش هاي فناوري داخلي )
2) تحصيل فناوري خارجي ( از طريق سرمايه گذاري مستقيم خارجي )
3) خريد فناوري از خارج از طريق جواز امتياز
4) مهارت
5) زيربناها
در زمينه دستيابي به فناوري هاي نوين ، اقتصادهاي صنعتي پيشتاز ، عمدتاً به تحقيق و توسعه داخلي تکيه دارند ، اما در همين حال ، اتکاي آنها به سرمايه گذاري خارجي نيز افزايش يافته است و از اين طريق حاصل فعاليتهاي تحقيق و توسعه کشورهاي ديگر را در اختيار مي گيرند . هزينه هاي تحقيق و توسعه در اين کشورها به ازاي هر واحد صادرات ، با محتواي فناوري برتر و همچنين به ازاي هر واحد سرمايه گذاري خارجي ، بسيار چشمگير است . پايه قدرتمند فناوري همراه با نقش پيشتاز در صادرات با فناوري برتر ، دو ويژگي اصلي اين اقتصادهاست .
از سويي نيز اکثر اقتصادهاي در حال توسعه از لحاظ توانمنديهاي فناوري در سطوح پاييني قرار دارند . و سهم محصولات با فناوري برتر در صادرات صنعتي در اکثر اين کشورهاي درحال توسعه بسيار اندک است .
در فرايندهاي نوين صنعتي ، سهم اطلاعات ، دانش و خدمات افزوده شده و سهم مواد و نيروي کار کم مهارت در توليد بنگاههاي صنعتي رقابت پذير کاهش يافته است . صنايع کلاسيک با توليد همانند ، بازآرايي مجدد شده ، مواد جديد و پيشرفته جاي مواد سنتي را گرفته و تنوع محصول ، طراحي ، مديريت فرايند ، بازاريابي ، فروش ، تبليغات و .... اهميت روزافزون در رقابت صنعتي پيدا کرده است . مزيت هاي ناشي از بهره مندي از منابع طبيعي در الگوي رقابتي جديد جاي خود را به امتيازات و برتري هاي ناشي از دانش و فناوري داده است . بدين ترتيب در فضاي نوين اقتصاد جهاني با شکل گيري رقابت شديد و گسترده در بازار محصولات صنعتي ، نوآوري ، يادگيري ، انعطاف پذيري ، کيفيت محصول و همچنين توليد محصولات نو و فرايندها و خدمات جديد در تحقق رقابت پذيري ، جايگاه ويژه اي يافته است و صنايع دانش بر و صنايع با محتواي فناوري متوسط و برتر به حوزه هاي پيشتاز صنعت تبديل شده است .
از آنجاييکه برابر چشم انداز توسعه 20 ساله کشور و استراتژي توسعه صنعتي کشور ، راهبرد توسعه صنعت رقابت پذير جهاني ، به عنوان الگوي پيش روي ايران تعيين گرديده است ؛ در اين مدل اهميت محوري بخش خصوصي بدون هيچ شبهه اي مورد پذيرش قرار گرفته است . و به همين دليل تشکلهاي بخش خصوصي فقط در جهت افزايش قابليت دروني و همکاري و همفکري با دولت براي حفظ محيط رقابتي به فعاليت مي پردازند .
و در همين زمينه عوامل دروني بخش صنعت در خصوص تحولات تکنولوژيکي و دسترسي به تکنولوژي از طريق سرمايه گذاري خارجي ، آموزش و تحقيق و توسعه و تقويت نيروي انساني ماهر و متخصص مؤثر خواهد بود .
منبع اصلي رشد درآمد ، تداوم رشد بهره وري است و ريشه اصلي رشد بهره وري نيز توسعه فناوري است . کمک به توسعه فناوري ، يکي از حوزه هايي است که دولت در آن نقش مهمي دارد . به طوري که در اين حوزه يا به طور مستقيم از فعايتهاي خاصي حمايت مي کند و يا به طور غير مستقيم به ايجاد يک فضاي مساعد براي توسعه فناوري کمک مي کند .
اعمال سياست هاي فناوري به صورت روزافزون از سوي سياستگذاران کشورهاي پيشرفته به عنوان جزء مهمي از استراتژي ملي رشد اقتصادي و صنعتي درنظر گرفته مي شود . با اين حال تاکنون استراتژي توسعه در کشورهاي کمتر توسعه يافته به اهميت اساسي فرآيند کسب توانايي هاي فني بي توجه بوده اند و بيشتر تلاش خود را به سياست هاي ديگري مانند سياست هاي اقتصاد کلان و سياستهاي تجاري معطوف داشته اند .
نکات کلي زير را به عنوان ضعف فرآيند توسعه صنعتي ايران مي توان برشمرد :
1) فقدان اهداف و جهت گيريهاي روشن توسعه صنعتي
2) اطلاعات ضعيف سياستگذاران و غفلت از تجربه ساير کشورها
3) عدم نظارت و کنترل بر سياست صنعتي و آثار آن و انعطاف ناپذيري در تطابق سياست ها با شرايط متغير در واکنش به تغيير بازار جهاني و شرايط تکنولوژيک
4) حمايت هاي بيش از حد و طولاني و استفاده نکردن از ابزارها و فشارهاي رقابت صادراتي در جهت ايجاد انگيزش براي يادگيري و ارتقاء
5) نبود قانون رقابت داخلي و همچنين نهاد حافظ رقابت به منظور ايجاد ، ارتقاء ، نظارت و حفظ فضاي رقابتي
6) فقدان ارتباط بين سياستهاي بازار محصول و بازار عوامل از جمله : آموزش و کارآموزي ، حمايت فناوري ، بازارهاي سرمايه و توسعه صادرات
7) ناتواني در جذب و ارتقاي FDI و هدفگذاري آن در صنايع کارآمد
8) ساختار نهادي ضعيف براي حمايت از توسعه قابليتها در زمينه هاي : فناوري ، مهارتها و کارآموزي ، استاندارد و کيفيت ، R&D و SME’s و عدم ارتباط منطقي با صنعت
9) ساختار قانوني و حقوقي ضعيف در ايجاد و تامين حقوق مالکيت
10) ضعف قدرت مذاکره و آمادگي در پيوستن به WTO
توجه به مفهوم تکنولوژي به عنوان يک کالاي قابل تجارت در موارد زير قابل تامل است :
? قراردادهاي عملي :
تکنولوژي شامل حقوق مالکيت معنوي ، تکنسين ها و پرسنل ماهر ، برنامه هاي تعليم و تربيت ، افراد و کالاهاي تکنولوژيک
? گروههاي مختلف تکنسين ها و افراد ماهر :
نيروي تحقيقاتي ويژه – نيروي تکنولوژيکي – نيروي تکنيکي و ماهر نرم افزاري و يا سخت افزاري
? برنامه هاي تعليم و تربيت :
براي تکنسينها ، مديران و ناظرين نوآوري تکنولوژي ، کارهاي اداري مرتبط در دولت هاي محلي در داخل و خارج
? جزئيات کالاهاي تکنولوژيکي :
محصولات نهايي شده ، کالاهاي مياني اجزاي مرتبط با محصولات نهايي ، موارد اوليه و اجزاي بخصوص ، راهنماهاي مشاوره اي انتشارات ( اسناد پتنت ، داده هاي آزمايشي ، اسناد مشخصه ها ، نقشه ها و نتايج آکادميک )
? دوره عمر تکنولوژي :
تکنولوژي توليد نمونه اوليه ، تکنولوژي توليد نمونه اوليه ، تکنولوژي در حال رشد و پايدار ، تکنولوژي بالغ و پير
? حقوق مالکيت معنوي :
حقوق استفاده از پتنت استفاده از دارايي و مارک تجاري ، حقوق استفاده از دانش فني
? جزئيات تکنولوژي مبادله شده :
اطلاعات و اسناد ساختار تکنولوژي شامل برنامه ها و الگوهاي ويژه فرايند کامل تحقيقات پايلوت توليد محصول ، تضمين کيفيت ، خدمات دانش فني مديريت شرکت شامل طراحي ، مشاوره ، مديريت نظارت ، جستجو و خريد .
که تشکل ها در مبادلات ، آموزش و تربيت پرسنل ، جنبه ي نياهاي تکنولوژي مشترک ، ايجاد بانک هاي اطلاعاتي تکنولوژي و ساير موارد مي توانند کارکردي مؤثر جهت تسريع ، و تسهيل دسترسي به اطلاعات و عملياتي نمودن رفع نيازها و نيز کاهش هزينه ها از خود نشان دهند .
فعاليتهاي تحقيق و توسعه :
آينده رشد اقتصاد ، صنعت و خدمات در جهان عمدتاً به مهارت متکي خواهد بود . فرآيندهاي متکي به فناوري پيشرفته ، تمايل به سرمايه بيشتري دارند و نسبت صادرات محصولات صنعتي High Tech رو به افزايش است . در طول دوره گذار به منظور کاهش ضعف هاي اوليه ، دولت لازم است بر افزايش منابع انساني و جذب مهارتهاي تکنولوژيکي جديد و ظرفيت هاي نوآورانه در سطح بنگاهها ، به ويژه براي توسعه ظرفيت صادراتي ، تمرکز يابد . در چنين شرايطي توسعه فناوري بين موسسات تحقيقاتي ، دانشگاهها و بنگاههاي صنعتي از طريق تقويت نهادهاي زيرساختي و تشويق و تحريک بنگاههاي بخش خصوصي در تعيين و فرموله کردن نيازهاي تکنولوژيکي موثر است . اين نوع اقدامات مي تواند در چارچوب راهبردهاي علمي براي ارتقاي فناوري مورد توجه قرار گيرد . با درک روشن ارتباط فناوري و رقابت پذيري با سودآوري و رشد ، بخش خصوصي همکاري خود در سياستگذاري تکنولوژيک و سرمايه گذاري در انتقال فناوري و فعاليت هاي R&D را افزايش خواهد داد . چنين سرمايه گذاري هايي مي بايست از طريق کمک هاي دولتي مورد تشويق قرار گيرد .
به کارگيري سرمايه گذاري خارجي به جز تامين هدف مالي ، با هدف هاي ديگري نيز صورت مي پذيرد . ارتقاي فناوري ، توسعه مهارت و مديديت براي ارتقاي توان کيفي نيروي کار داخلي ، توسعه بازارهاي صادراتي ، افزايش استاندارد توليدات داخلي ، حرکت به سوي اقتصاد بازار از ديگر هدف هاي جذب سرمايه گذاري خارجي است . شرکت هاي چند مليتي مي توانند پس از سرمايه گذاري در کشورهاي در حال توسعه فناوري مدرن را وارد نموده و کارايي حاصل از به کارگيري آن را افزايش دهند . بومي کردن اين فناوري ها و توسعه فعاليتهاي مراکز تحقيق و توسعه ميتواند آثار سرريز FDI را افزايش دهد .
...
در حالي که در کشور ژاپن 80% از کل منابع مالي بخش پژوهش مربوط به بخش خصوصي مي باشد و در آمريکا نيز بخش سهم تحقيقات بخشي خصوصي 59% از کل منابع مالي بخش پژوهش مي باشد . در ايالات متحده آمريکا در سال 1994 ، 173 ميليارد دلار سهم تحقيقاتي بوده است که از اين ميزان 36% سهم سرمايه گذاران دولتي ، 59% سهم صنايع و 5% سهم مؤسسات غيرانتفاعي دانشگاهي بوده است . عملکرد تحقيقات در اين سال حاکي است که 72% تحقيقات را بخش صنايع ، 18% را مؤسسات دانشگاهي غيرانتفاعي و فقط 10% تحقيقات را دولت بر عهده داشته است .
در مقايسه تعداد دانشمندان و محققان بخش تحقيق و توسعه آمريکا از 549400 نفر محقق در سال 1970 به 962700 محقق در سال 1988 افزايش يافته است که اختلاف فاحش استفاده از منابع انساني در بخش R&D را نسبت به ايران نشان مي دهد .
تجهيز و ارتقاي سرمايه انساني
از مجموعه اقدامات لازم به منظور دستيابي به فناوري پيشرفته پس از جذب سرمايه خارجي ، تجهيز و ارتقاي سرمايه انساني است . سرمايه گذاري ناکافي در اين امر ، کشور ما را تنها به عنوان مرکزي که منابع غني معدني دارد پرجذبه مي سازد . که حاصل آن به طور طبيعي صنعتي شدن نيست . تجهيز و ارتقاي سرمايه انساني به معني افزايش دانش و مهارت نيروي کار است . مراکز آموزش رسمي کشور شامل مدارس و دانشگاه ها ، عمدتاً به افزايش دانش نيروي کار کمک مي کنند و واحدهاي توليدي و آموزش هاي فني – حرفه اي حين کار ، مهارت آنان را افزايش مي دهند . بررسي وضعيت نيروي انساني شاغل در کارگاههاي صنعتي در ايران نشان دهنده ضعف قابل توجهي در اين زمينه است . که پيشنهاد مي شود :
در حوزه هايي که سرمايه گذاري خارجي در کشور توسعه پيدا مي کند برنامه هاي آموزشي و ظرفيت هاي آموزشي دانشگاهها و مراکز آموزش عالي و علمي و کاربردي در کميته هايي مرکب از وزارت علوم تحقيقات و فناوري ، وزارت صنايع و معادن ، تشکل هاي صنعتي مربوطه وبنگاههاي اصلي مشارکت کننده درسرمايه گذاري خارجي ، برنامه ريزي شده و به طور مستمر مورد نظارت و ارزيابي قرار گيرد . و از سويي به دانشگاه ها اجازه داده شود تا بر اساس دريافت تقاضا از صنايع ، دوره هاي کاربردي کارداني و کارشناسي را طراحي و اجرا کنند .
اتخاذ سياست تحقيق و توسعه
...