[FONT="]3.[/FONT][FONT="]در اواخر سال [/FONT][FONT="]۱۳۲۴[/FONT][FONT="] ه.ق پس از یک دوره فعالیت توضیحی و تبلیغی و آگاهی از نگرشهای مختلف مشروطه¬خواهان نسبت به سوادآموزی زنان و دختران، گروهی از زنان به این نتیجه رسیدند که شرایط برای تأسیس مدرسه دخترانه در تهران مساعد است. از این رو در اوایل ماه صفر [/FONT][FONT="]۱۳۲۵[/FONT][FONT="] ه.ق /مارس [/FONT][FONT="]۱۹۰۷[/FONT][FONT="] میلادی، [/FONT][FONT="]«[/FONT][FONT="]دبستان دوشیزگان» توسط بی بی خانم وزیرف (استرآبادی) در تهران گشایش یافت و «اعلان» تأسیس و چگونگی فعالیت آن دبستان در روزنامه مجلس به چاپ رسید[/FONT][FONT="]. «[/FONT][FONT="]دبستان دوشیزگان»، دانش آموزان دختر بین سنین هفت الی دوازده سال را می پذیرفت و دارای پنج آموزگار زن بود. برنامه آموزشی این دبستان شامل نامه مشق قلم، تاریخ ایران، قرائت کتاب طباخی، قانون مذهب، جغرافیا و علم حساب می شد؛ ضمن این که آموزش خیاطی، کاموادوزی و خامه دوزی و غیره نیز در برنامه آموزشی دبستان گنجانده شده بود. همچنین برای جلوگیری از تنش های احتمالی در اعلان تأسیس مدرسه تأکید شده بود: «تمام این معلمین از طایفه اناثیه هستند و به غیر از یک پیرمرد قاپوچی، مردی در این مدرسه نخواهد بود.» [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]به رغم همه این مقدمه چینی ها گشایش دبستان دوشیزگان با جنجال گسترده ای در تهران مواجه شد که شرح مفصل آن در این مجال اندک میسر نیست[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="]اما در این مورد نقل خاطرات خدیجه افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی می تواند برای درک فضای اجتماعی و سیاسی که زنان پیشگام ایرانی در آن به مبارزه مشغول بودند مفید باشد. خدیجه افضل وزیری در این باره می گوید[/FONT][FONT="]:[/FONT]
[FONT="]«[/FONT][FONT="]هنگامی که مجلس را به توپ بسته بودند، یکی از روحانیون در شاهزاده عبدالعظیم سر منبر رفت و فریاد زد: واشریعتا که مملکت مشروطه شد. روزی هم فریاد زد: بر آن مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان بازشده است و مردم هم زارزار می گریستند. در محله خود ما آقای سیدعلی شوشتری ورقه ای چاپ کرد که عنوانش از این قرار بود: این دبستان دوشیزگان که بی بی خانم افتتاح کرده است این زن مفاسد دینیه دارد، در منزلش تار می¬زند و اجتماع هنرمندان است. این تکفیرنامه مادرم را دم واگن های اسبی ورقی یک شاهی میفروختند. در همان اوقات اوباش محل را هم تحریک می کردند تا بریزند مدرسه را غارت کنند و به¬هم¬ بزنند. این صحبت ها به گوش مادر رسید. بلند شد و رفت به وزارت معارف، وزیر معارف وقت مخبرالسلطنه هدایت بود. بی بی عرض حال خود را داد و روبروی وزیر نشست و گفت: آمده ام دادخواهی، مگر کار خلاف شرعی کرده ام؟ مدرسه باز کرده ام تا دخترها باسواد شوند. چرا باید آقای سیدعلی شوشتری بخواهد مدرسه را به هم بریزد؟ وزیر معارف گفت: خانم از من کاری ساخته نیست[/FONT][FONT="].[/FONT]
[FONT="]مادر گفت: زنی لچک به سرم و از مدرسه ام دفاع می کنم، چگونه است که وزیر این مملکت هستید و نمی توانید آن را اداره کنید[/FONT][FONT="].[/FONT]
[FONT="]وزیر گفت: نه، با روحانی نمی توانم دربیفتم. ولی شما یک کار می توانید بکنید[/FONT][FONT="].[/FONT]
[FONT="]مادر پرسید چه کار؟[/FONT]
[FONT="]او گفت: شما روی تابلو بنویسید: در این دبستان دختر از چهار تا شش سال پذیرفته می شود و بزرگترها را هم از مدرسه اخراج کنید. زیرا آقای سیدعلی شوشتری گفته اند دوشیزه به معنی باکره است و باکره شهوت انگیز[/FONT][FONT="]![/FONT]
[FONT="]مادرم آمد خانه و خود را ناگزیر از این کار دید. پس در نهایت عصبانیت تابلو را داد پایین آوردند کاغذی رویش چسباند رنگ زد و با مرکب روی آن نوشت: « در این دبستان دختر از چهار تا شش سال پذیرفته می¬شود» و در جواب گریه و زاری دخترهای بزرگ تر که نمی خواستند ترک تحصیل کنند گفت: حالا بروید تا سروصدا بخوابد باز دوباره می آیید و درس می خوانید. همزمان با کارهای مربوط به مدرسه مادرم برای وکلای مجلس که در مجلس متحصن بودند نامه ای تهییج کننده همراه با لچک سرش فرستاد که مفاد آن این بود: یا برای حفظ مشروطه پایداری کنید یا لچک مرا سرکنید. این نامه بلند در مجلس خوانده شد[/FONT][FONT="].[/FONT]
[FONT="]سالی گذشت و مدرسه به کار خود ادامه می داد...»
[/FONT]
[FONT="]
دبستان دوشیزگان البته عملا تا [/FONT][FONT="]
۱۵[/FONT][FONT="]
ربیعالاول [/FONT][FONT="]
۱۳۲۶[/FONT][FONT="]
ه.ق/[/FONT][FONT="]
۱۲[/FONT][FONT="]
آوریل [/FONT][FONT="]
۱۹۰۸[/FONT][FONT="]
میلادی تعطیل بود و در این روز بازگشایی شد. از عوامل اصلی موثر در بازگشایی دبستان دوشیزگان، تصویب متمم قانون اساسی ([/FONT][FONT="]
۲۹[/FONT][FONT="]
شعبان [/FONT][FONT="]
۱۳۲۵) [/FONT][FONT="]
بود[/FONT][FONT="]
. زیرا اصل هجدهم آن «تحصیل و تعلیم علوم و معارف و صنایع» را بدون ذکر جنسیت برای عموم آزاد میدانست، طی این مدت مواضع مخالفان مشروطه و سنت گرایان نیز هم به لحاظ سیاسی و هم درمیان مردم - خصوصا پس از کودتای ناموفق محمدعلی شاه- تضعیف شده بود. نهایتا کیفیت آموزش در دبستان دوشیزگان مورد تصدیق وزارت معارف نیز قرارگرفت و بدین ترتیب نه تنها موقعیت دبستان دوشیزگان تثبیت شد که لزوم آموزش دختران و توانایی زنان در اداره مدرسه مورد تأیید دولت ایران قرارگرفت و راه برای تأسیس مدارس دخترانه در ایران هموار شد.[/FONT]