onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
مولفههاي كاربردي آمار در مديريت كسبوكار
متاسفانه در مواردي مشاهده ميشود كه برخي مديران برداشتهاي متناقضي از مفاهيمي همچون ميانگين و پراكندگي در جامعه آماري دارند. برخي مديران توزيع آماري را با توزيع بعد از توليد محصول يكسان ميپندارند و... بر همين اساس در اين مقاله صرفا به منظور ترغيب مديران عامل به ضرورت آشنايي با منطق كلي و مباني آمار موارد حائزاهميتي بهصورت خلاصه ارائه شده است.
بهطور كلي آمار از جمعآوري، تجزيه و تحليل، تفسير و نمايش گروههايي از دادههاي عددي بحث ميكند. موضوع آمار عبارت است از هنر و علم جمعآوري، تعبير و تجزيه و تحليل دادهها و استخراج تعميمهاي منطقي در مورد پديدههاي تحت بررسي. به عبارت ديگر، يك آماردان ميتواند براساس مجموعه اطلاعات عددي و بر مبناي مدلهاي نظريه احتمال پيشگويي كند؛ يعني به ياري اطلاعات گذشته، نحوه رفتار يك فرآيند را پيشبيني كند. از همين رو ميتوان گفت كه علم آمار نتيجهگيري از جزئيات يا رسيدن از جزء به كل است.
آمار با ابزارهاي گوناگون از جمله: گردآوري دادهها، خلاصه كردن دادهها، تجزيه و تحليل دادهها و نتيجهگيري نهايي به ارزيابي و تفسير دادهها ميپردازد.
معمولا هر مجموعه از اشيا يا افراد كه لااقل يك صفت مشترك داشته باشند را جامعه آماري گويند. البته صفت مشترك بين اعضاي جامعه آماري را صفت مشخصه گويند و مجموعه مقادير صفت متغير را كه به وسيله اعداد يا نشانها نمايش داده ميشود دادههاي آماري مينامند.
بديهي است كه همواره تمامي اعضاي جامعه را نميتوانيم مشاهده كنيم و به اين جهت ناگزيريم كه زيرمجموعهاي از اعضا را كه نمونه ناميده ميشود مشاهده كنيم. يكي از روشهاي عيني براي نمايشگر بودن نمونه انتخاب اعضاي آن به طريق تصادفي است كه اين امر نيز ضرورت آشنايي با موضوع نظريه احتمال را آشكار ميسازد.
آن قسمت از علم آمار را كه مشتمل بر خلاصه كردن دادهها در قالب جداول، نمايش ترسيمي آنها به وسيله نمودار و محاسبه شاخصهاي عددي گرايش به مركز، پراكندگي، چولگي و كشيدگي ميباشد آمار توصيفي مینامند. موضوع آمار توصيفي محاسبه مقاديري از قبيل نما، ميانگين، ميانه و... ميباشد كه حاكي از مشخصات يكايك اعضاي جامعه مورد بحث است. در آمار توصيفي اطلاعات حاصل از يك گروه همان گروه را توصيف ميكند و اطلاعات به دست آمده به دستهجات مشابه تعميم داده نميشود. به طور كلي از سه روش در آمار توصيفي براي خلاصهسازي دادهها استفاده ميشود. استفاده از جداول، استفاده از نمودار و محاسبه مقاديري خاص كه نشاندهنده خصوصيات مهمي از دادهها باشند.
چنانچه به جاي مطالعه كل اعضاي جامعه بخشي از آن با استفاده از فنون نمونهگيري انتخاب شده و مطالعه ميشود و بخواهيم نتايج حاصل از آن را به كل جامعه تعميم دهيم از روشهايي استفاده ميشود كه موضوع آمار استنباطي است. اصول و قواعد چگونگي تعميم نتايج مساله و دقت و اعتبار آن در آمار رياضي (نظريه استنتاج آماري) مطالعه ميشود كه به اين جهت لااقل بايد با كاربرد آن اصول و قواعد آشنا باشيم.
آنچه كه مهم است اين است كه در گذر از آمار توصيفي به آمار استنباطي يا به عبارت ديگر از نمونه به جامعه بحث و نقش احتمال شروع ميشود. در واقع احتمال پل رابط بين آمار توصيفي و استنباطي به حساب ميآيد. در سالهاي اخير توجه بيشتر به آمار استنباطي يعني روشهايي است كه به كمك آنها ميتوان اطلاعات موجود در مجموعهاي متناهي از دادهها را به مجموعهاي بزرگتر كه دادهها از آن به دست آمدهاند تعميم داد.
در دانش آمار ميانگين حسابي يا متوسط حسابي نوع سنجش گرايش به مركز است و عبارت است از مجموع مقادير موجود در يك مجموعه دادهها تقسيم بر تعداد آنها. در آمار، به مقداري كه بيشترين بار (تكرار) در يك داده آماري اتفاق افتد مد گويند. مد نوعي سنجش گرايش به مركز است. در آمار و نظريه احتمالات ميانه نوعي سنجش گرايش به مركز است. ميانه عددي است كه يك جمعيت آماري يا يك توزيع احتمالي را به دو قسمت مساوي تقسيم ميكند.
مفيدترين اندازه پراكندگي واريانس و جذر آن، انحراف معيار دادهها است. اندازه انحراف معيار به ما ميگويد كه مشاهدات تا چه مقدار در اطراف ميانگين آنها قرار دارند. يك اندازه كم براي انحراف معيار مجموعهاي از دادهها نشاندهنده اين واقعيت است كه دادهها در دامنه كوچكي حول ميانگين پراكنده شدهاند و بالعكس انحراف معيار بزرگ بيانكننده دامنه گستردهتري است كه دادهها در حول ميانگين پراكنده شدهاند. انحراف معيار ريشه دوم مثبت
واريانس است. دليل استفاده از انحراف معيار بهعنوان اندازه پراكندگي داشتن واحد يكسان آن با واحد دادهها است. به عبارت ديگر چون واحد واريانس مجذور واحد دادهها ميباشد استفاده از انحراف معيار در مطالعه توصيفي آمار ترجيح داده ميشود.
مفاهيم مهم ديگري نيز براي درك بهتر موضوعات آماري وجود دارد كه پيشنهاد ميشود مديران عامل با مراجعه به كتب مرتبط نسبت به تقويت رويكردهاي آماري خود اهتمام بيشتري داشته باشند. برخي از اين موارد به شرح ذيل است: برآورديابي، آناليز تركيبي و احتمال، متغيرهاي تصادفي، توزيع متغيرهاي تصادفي گسسته، توزيع پيوسته، جامعه و نمونه آماري، تئوري تخمين، آزمون فرضها، رگرسيون و همبستگي و تحليل واريانس.
معمولا سيستمهاي متريكس اشكال دارند. لذا بهتر است در طراحي فرمولهاي مديريتي و كنترلي به جاي استفاده از فاكتور جمع، از فاكتور ضرب استفاده شود. در واقع وقتي ميخواهيد همه چيز تحت كنترل شما باشد و بالا و پايين رفتن نسبتها را با اختيار خود كنترل كنيد بايد از فرمولهاي داراي فاكتور ضرب استفاده كنيد؛ چرا كه معمولا فاكتور جمع رفتار سيستم را تغيير ميدهد.
منبع: کتاب مدیرعامل چند ساحتی
نویسنده: مجید باقری
متاسفانه در مواردي مشاهده ميشود كه برخي مديران برداشتهاي متناقضي از مفاهيمي همچون ميانگين و پراكندگي در جامعه آماري دارند. برخي مديران توزيع آماري را با توزيع بعد از توليد محصول يكسان ميپندارند و... بر همين اساس در اين مقاله صرفا به منظور ترغيب مديران عامل به ضرورت آشنايي با منطق كلي و مباني آمار موارد حائزاهميتي بهصورت خلاصه ارائه شده است.
|
آمار با ابزارهاي گوناگون از جمله: گردآوري دادهها، خلاصه كردن دادهها، تجزيه و تحليل دادهها و نتيجهگيري نهايي به ارزيابي و تفسير دادهها ميپردازد.
معمولا هر مجموعه از اشيا يا افراد كه لااقل يك صفت مشترك داشته باشند را جامعه آماري گويند. البته صفت مشترك بين اعضاي جامعه آماري را صفت مشخصه گويند و مجموعه مقادير صفت متغير را كه به وسيله اعداد يا نشانها نمايش داده ميشود دادههاي آماري مينامند.
بديهي است كه همواره تمامي اعضاي جامعه را نميتوانيم مشاهده كنيم و به اين جهت ناگزيريم كه زيرمجموعهاي از اعضا را كه نمونه ناميده ميشود مشاهده كنيم. يكي از روشهاي عيني براي نمايشگر بودن نمونه انتخاب اعضاي آن به طريق تصادفي است كه اين امر نيز ضرورت آشنايي با موضوع نظريه احتمال را آشكار ميسازد.
آن قسمت از علم آمار را كه مشتمل بر خلاصه كردن دادهها در قالب جداول، نمايش ترسيمي آنها به وسيله نمودار و محاسبه شاخصهاي عددي گرايش به مركز، پراكندگي، چولگي و كشيدگي ميباشد آمار توصيفي مینامند. موضوع آمار توصيفي محاسبه مقاديري از قبيل نما، ميانگين، ميانه و... ميباشد كه حاكي از مشخصات يكايك اعضاي جامعه مورد بحث است. در آمار توصيفي اطلاعات حاصل از يك گروه همان گروه را توصيف ميكند و اطلاعات به دست آمده به دستهجات مشابه تعميم داده نميشود. به طور كلي از سه روش در آمار توصيفي براي خلاصهسازي دادهها استفاده ميشود. استفاده از جداول، استفاده از نمودار و محاسبه مقاديري خاص كه نشاندهنده خصوصيات مهمي از دادهها باشند.
چنانچه به جاي مطالعه كل اعضاي جامعه بخشي از آن با استفاده از فنون نمونهگيري انتخاب شده و مطالعه ميشود و بخواهيم نتايج حاصل از آن را به كل جامعه تعميم دهيم از روشهايي استفاده ميشود كه موضوع آمار استنباطي است. اصول و قواعد چگونگي تعميم نتايج مساله و دقت و اعتبار آن در آمار رياضي (نظريه استنتاج آماري) مطالعه ميشود كه به اين جهت لااقل بايد با كاربرد آن اصول و قواعد آشنا باشيم.
آنچه كه مهم است اين است كه در گذر از آمار توصيفي به آمار استنباطي يا به عبارت ديگر از نمونه به جامعه بحث و نقش احتمال شروع ميشود. در واقع احتمال پل رابط بين آمار توصيفي و استنباطي به حساب ميآيد. در سالهاي اخير توجه بيشتر به آمار استنباطي يعني روشهايي است كه به كمك آنها ميتوان اطلاعات موجود در مجموعهاي متناهي از دادهها را به مجموعهاي بزرگتر كه دادهها از آن به دست آمدهاند تعميم داد.
در دانش آمار ميانگين حسابي يا متوسط حسابي نوع سنجش گرايش به مركز است و عبارت است از مجموع مقادير موجود در يك مجموعه دادهها تقسيم بر تعداد آنها. در آمار، به مقداري كه بيشترين بار (تكرار) در يك داده آماري اتفاق افتد مد گويند. مد نوعي سنجش گرايش به مركز است. در آمار و نظريه احتمالات ميانه نوعي سنجش گرايش به مركز است. ميانه عددي است كه يك جمعيت آماري يا يك توزيع احتمالي را به دو قسمت مساوي تقسيم ميكند.
مفيدترين اندازه پراكندگي واريانس و جذر آن، انحراف معيار دادهها است. اندازه انحراف معيار به ما ميگويد كه مشاهدات تا چه مقدار در اطراف ميانگين آنها قرار دارند. يك اندازه كم براي انحراف معيار مجموعهاي از دادهها نشاندهنده اين واقعيت است كه دادهها در دامنه كوچكي حول ميانگين پراكنده شدهاند و بالعكس انحراف معيار بزرگ بيانكننده دامنه گستردهتري است كه دادهها در حول ميانگين پراكنده شدهاند. انحراف معيار ريشه دوم مثبت
واريانس است. دليل استفاده از انحراف معيار بهعنوان اندازه پراكندگي داشتن واحد يكسان آن با واحد دادهها است. به عبارت ديگر چون واحد واريانس مجذور واحد دادهها ميباشد استفاده از انحراف معيار در مطالعه توصيفي آمار ترجيح داده ميشود.
مفاهيم مهم ديگري نيز براي درك بهتر موضوعات آماري وجود دارد كه پيشنهاد ميشود مديران عامل با مراجعه به كتب مرتبط نسبت به تقويت رويكردهاي آماري خود اهتمام بيشتري داشته باشند. برخي از اين موارد به شرح ذيل است: برآورديابي، آناليز تركيبي و احتمال، متغيرهاي تصادفي، توزيع متغيرهاي تصادفي گسسته، توزيع پيوسته، جامعه و نمونه آماري، تئوري تخمين، آزمون فرضها، رگرسيون و همبستگي و تحليل واريانس.
معمولا سيستمهاي متريكس اشكال دارند. لذا بهتر است در طراحي فرمولهاي مديريتي و كنترلي به جاي استفاده از فاكتور جمع، از فاكتور ضرب استفاده شود. در واقع وقتي ميخواهيد همه چيز تحت كنترل شما باشد و بالا و پايين رفتن نسبتها را با اختيار خود كنترل كنيد بايد از فرمولهاي داراي فاكتور ضرب استفاده كنيد؛ چرا كه معمولا فاكتور جمع رفتار سيستم را تغيير ميدهد.
منبع: کتاب مدیرعامل چند ساحتی
نویسنده: مجید باقری