دو حجم سفالین اصلی ماریو بوتا در موزه هنرهای سنتی جدید سئول قابل تشخیص میباشد. در طول دورهای که موزه هنرهای باستانی در حال ساخت بود، قسمت بزرگتری از مرکز فرهنگی و ساختمانهای آن توسط معمار مشهور بین المللی به نام جان نوول طراحی شد. بعدها موزه هنرهای معاصر نیز توسط وی طراحی گردید و بخش دیگر کار هم توسط رم کولهاوس با عنوان نمایشگاه موقت حقوق خلق شد و به راستی عرصه را برای یک رقابت پر مفهوم برای گروه مشهوراین معمار سویسی آماده نمود. سایت پروژه، زمینی اختصاصی در یک فضای شهری آشفته و بینظم در سئول میباشد؛ همراه با نمایش دو عنصر متضاد و خالص یک مکعب و یک مخروط واژگون. این دو حجم به عنوان عناصر پیوند دهنده با بقیه بناها در ارتباط میباشند. مکعب توسط یک سری احجام پیرامونی همراه با ردیفی از صفوف مردم و پرچمهایی که تداعی کننده خاطرهای از پرچمهایی است که در دوران باستان توسط نگهبانان مرزی از قسمت فوقانی برجها آویخته میشدند، دارای هویت و شخصیت گشته و توالی احجام باعث شده که ساختمانها به طور کلی روشنتر به نظر بیایند و نتیجه آن قراردادن حجم کلی موزه در پس زمینهای از تپهها است. مخروط واژگون، مانند گوهری در تنه اصلی موزه قرار گرفته و به حالت یک نقطه اتکاء معکوس حقیقی در نقش یک عنصر در مرکز یک مجموعه بدون عیب به نمایش درآمده است. برای رویه نمای بناها، بوتا به مصالح بناهای سنتی متوسل شده است، به عنوان مثال سفال. اما او این مصالح را در طرح منحصر به فرد خود به حالت امروزی درآورده و در بناهای خود از روش ساختمان سازی بدون چسب و یا بتن جدید استفاده کرده است. به عنوان مثال باد خور کردن نمای سردر که در آن عناصر یک در میان و متوالی صافی به بلندی 50 سانتیمتر همراه با باریکههای نوک تیز حجم مکعب را پوشش میدهند و یک بافته متغییر را خلق میکنند که بنا را به حالت یک جادوی واقعی نمایان میکند. همچنین عناصر نوک تیز به بلندی 50 سانتیمتر و ضخامت 15 سانتیمتر دور تا دور مخروط واژگون رو در روی هم جا گیری شدهاند. اما در مورد ذرات ریزی که روی سطوح به صورت سیستم مدولار نمایان است باید گفت ترکیبی است از عناصر مجرد ذوزنقه ای شکل که با سطوح منحنی کامل بنای نمایشگاه پوشش داده شده است. تصمیم مبنی بر پوشاندن هر دو سطح خارجی بلوکها با مصالح یکسان، به تاکید فرم آنها و ارتباط صمیمی بین دو بدنه کمک می نماید. موزه با یک تصویر سحرآمیز و غیرقابل نفوذ، مانند استحکامات نظامی سنتی کشور کره، ظاهر شده است بطوریکه در قسمتی که به صورت فضای نمایشگاهی است به طور کامل خویشتن گرا است و قابل تفکر و تأمل است؛ این فضا توسط یک سری از فضاهای مستقل تعریف شدهاست و فرم را از هر نوع ارتباط مستقیم خارجی حفظ میکند. در یک دوره زمانی فضای نمایشگاهی موزه گوگنهایم اثر فرانک لوید رایت تنها محیطی تصور میشد که به دور یک مرکز تهی به صورت یک مسیر حلزونی ممتد گسترده شده است. ورودی موزه در سئول، توسط پلههای ریزی که دسترسی به اتاقهای مستقل نمایشگاه را تأمین میکند و درچهارطبقه به صورت تاج مدوری سازمان یافته ، دارای هویت و شخصیت شدهاست. پلهها از بالا توسط نور آسمان روشن میشوند، در این میان از طریق برش آن که به طرف پایین باریکتر میشود، عمق فضا ادراک میگردد و بازدیدکننده را در طبقه زیرین برجسته میکند و از طریق آن با موزه هنرهای معاصر اثر جان نوول و فضای نمایشگاهی موقت اثر رم کولهاوس که این پروژه فرهنگی را به نحوه شایستهای تکمیل کرده، رابطه مناسبی برقرار می نماید. این فضاها بنا به درخواست بنیاد فرهنگی سامسونگ بنا شده اند.
"ساختمان مثل یك تندیـــس مبتكرانه پیچیـــده و دورشما چرخیـــده است، در یك آن شما مردم و اشیاء را میبینید و در آن دیگر هیچ نمیبینید". بن وان بركل موزه جدید مرسدس بنز كه در مجاورت بزرگراه B14 در ورودی شهر اشتوتگارت قرار دارد، شامل فضای نمایشگاهی برای كلكسیون تاریخی مرسدس بنز (در بر گیرنده 160 ماشین) یك رستوران، بخش اداری و لابی میباشد. بازدیدكنندگان از موزه، از طبقات بالا تا پایین حركت میكنند. در جریان حركت در اتریوم، در یكی از سه آسانسور ملاقات كنندگان یك نمایش كلی از موزه را از طریق صفحات كامپیوتری مشاهده میكنند.آسانسورها مانند كپسولی هستند با یك شكاف بزرگ در سطح چشم ناظر كه بازدید كنندگان تصاویری از تاریخ مرسدس بنز را كه روی دیوارهای اتریوم نقاشی شده است را میبینند.
از نقطه شروع در بالا، طبقه هشتم، افراد میتوانند از طریق یكی از دو رمپ مارپیچی پایین بیایند،اولین زنجیره اتصال دهنده غرفههای راهنما مربوط به تاریخ مرسدس بنز و دومین زنجیره مربوط به كلسیون ماشین و كامیون است كه این دو مانند مارپیچ DNA درهم پیچیده شدهاند و مستمراً همدیگر را قطع میكنند و این امكان را برای بازدید كننده به وجود میآورند كه مسیر خودش را تغییر دهد. اتاقهای كلكسیون (غرفهها) كه به صورت سن طراحی شدهاند، نمایان هستند و با پنجرههای طولی وسیعی احاطه شدهاند.این غرفهها به ترتیب زمانی چیده شدهاند ولی این روند تاریخی انعطافپذیر است و افراد آزاد هستند كه از محدودههای تاریخی عبور كنند و به طور كاملاً فردی و بصری جهتیابی نمایند. سازماندهی موزه یك چارچوب منطقی را پیشنهاد میكنند ولی افراد میتوانند همین روند را دنبال كنند و یا بوسیله یك تصویر جذاب از این روند تاریخی منحرف شوند.
استراكچر موزه مرسدس بنز براساس trefoilیا سه پره است، استراكچر (سه پره) در قانون ریاضی شامل سه دایره هم پوشاننده است كه فصل اشتراك آنها یك اتریوم سه گوش را تشكیل میدهد.طبقات مدور حول اتریوم مركزی چرخیده اند كه به طور متناوب بصورت زوج و فرد تكرار میشوند.افراد ملاقات كننده خط لبه ساختمان را مانند یك ماشین زمان تعقیب می نمایند كه این مسیر از یك دیوار شروع شده و سپس در سقف ادامه یافته و بعد تبدیل به فضا میشود.
موزه de Young، با نمای مسی و نه طبقه پیچدار، دور نمایی فوق العاده در خط آسمان سانفرانسیسکو ایجاد می کند و بر پارکGolden Gate ریاست می کند. معماران اصلی Fong & Chan برای رسیدن به یک ساختمان ضد زلزله، شامل برجی با ارتفاع 44 متر و یک چشم انداز وسیع، از نظرات زیبایی شناسانه طراحان Herzog & demeuron بهره گرفتند.در مورد طراحی داخلی و خارجی موزه مطالب زیادی نوشته شده است، اما نه به اندازه مهندسی و اجرای آن.نمای چشمگیر این ساختمان، پوسته ای است متشکل از حدود 7200 پانل که بسیار استادانه در کنار یکدیگر چیده شده اند و شکاف هایی به منظور عبور نور از میان درختان بومی، که به نوعی عملکردی همانند سایه بان دارند، در نظر گرفته شده است. اما کمترین توجه معطوف به ترکیب استثنایی معماری، مهندسی و لنداسکیپ می باشد. زلزله سال 1989 در Lima Prieta ، یک مصیبت مضاعف برای موزه بود که نه تنها ساختمان قرن 19 نیاز به تعمیرات پیدا نمود، بلکه داشتن شرایط مساعد برای ویرانی های بیشتر توسط زمین لرزه های بعدی، سر انجام هزینه بیمه را برای آن در پی داشت و در نتیجه این منبع مالی ساختمان مذکور در حد نمایشگاه های بی نظیر ترقی کرده و شهرتی جها نی کسب نمود. پیچش های طرح ساختمان جدید با مساحتی معادل 27000 متر مربع در اکتبر سال 2005 باز گشایی شد. مسئول پروژه Nuno Lopes، چنین توضیح می دهد که ساختمان به کمک سیستم بی نظیر لغزش سطوح و عایق سیال غلیظی که انرژی جنبشی را جذب کرده و آن را به گرما تبدیل می سازد، قادر است 91 سانتی متر به سمت بالا حرکت کند. Lopesمی گوید: "هنگام وقوع زلزله، ساختمان ذاتا تمایل به تکان خوردن و جدا شدن از زمین دارد." ساختمان در داخل خندقی پنهان تغییر مکان می دهد. خندق، طرحی است پوشیده اما به ظاهر ناسازگار با محیط پارک.Lopes گفت : " بدیهی است که برای ما خلق ساختمان به منظور قرار گیری در لند اسکیپ، با بر پا کردن آن روی این سکو خیلی مهیج نبود. بنابراین ما بزودی متوجه ضروری بودن حفر این سکو شدیم".همچنین برج و ساختمان اصلی سه طبقه، با مشکلات اجرایی مختلفی روبرو بودند. مادامی که برج از لحاظ زلزله ای ایمن نشده، نیاز به راه حلی بود تا فشار تقریبی 40 درجه ای وارد بر آن را خنثی کند. معماران بر آن شدند تا نو آوری جدیدی در استفاده از کابلهای پس تنیده افقی در دیوارها بکار برند. Lopes توضیح می دهد : " دیوار طبقه نهم روی یک دیوار نا پایدار قرار گرفته، بنابر این به طور دقیق چیزی زیر آن وجود ندارد. در هنگام وقوع زمین لرزه، فشارهایی بر آن وجود دارد تا مانع چرخش شود و بنابراین شما نیازمند داشتن یک کابل پس تنیده هستید که پیوسته روی برج کشیده می شود و در نتیجه هرگز چرخش بیش از حدی وجود نخواهد داشت." چشم انداز بلند چشم انداز شاخص برج، پاداشی است برای مردم. بالا رفتن از برج آزاد است و بستگی به صدور اجازه از طرف موزه دارد. اما نقشه های اصلی، چشم اندازی کاملا متفاوت داشتند.طرح اولیه نیازمند پوشاندن ورودی برج با مس شکاف دار بود. به هر حال Lopes می گوید : "این بیشترین چیزی است که همه را به تفکر وا داشت . . . آنها به سرعت متوجه شدند احتمالا وجود مس در جلوی نما ، چشم اندازی زیبا نخواهد داشت." تنها زمانی تصمیم به انتقال فلز شکاف دار گرفته شد که برج در حال ساخته شدن بود و پانلها بالا می رفتند. علی رغم اینکه قسمت بالای برج بزرگ ترین شکاف ها را در نما داشت، Lopes می گوید : " با نگریستن از میان این شکاف های کوچک به این لنداسکیپ پهناور " این اثر خنثی می شود.اما به دلیل اینکه این تصمیم در طول اجرای ساختمان گرفته شد، معماران، نگران تغییرات بسیاری بودند که شیشه نمایان می توانست در سیستم های HVAC و تلفات انرژی ایجاد نماید. برج به منظور خنثی کردن گرمای حاصل از دمای هوای تابستان و اشعه عبوری از میان شیشه طراحی شده بود. Lopes چنین توضیح می دهد که: " بنابراین ما مجبور بودیم سطح شیشه نمایان بکار رفته را به حد اقل برسانیم."معمار David Fong می گوید: " به طور معمول در شرایط بلند مرتبه شما ملزم به استفاده از یک پلکان فرار می باشید. " اما نمای بی نظیر ساختمان اجازه عبور باد را می دهد. معماران توانستند رضایت رییس آتش نشانی را جلب کنند، " ما می توانیم دود سیگار را به راحتی و بی خطر تخلیه کنیم." در یک شهر با طبیعت زیبا نظیر سانفرانسیسکو، حذف آسانسور بسته یک ارزش محسوب می شود. Lopes گفت : " همانطور که شما از برج پایین می آیید حس بودن در فضای بیرون را دارید ، برخورد نسیم با صورت شما هنگام پایین آمدن از برج تجربه ای است زیبا و بی نظیر که با بکار بردن شیشه نمی توان بدان دست یافت. " ترکیب شدن با پارک ترکیب داخل و خارج، ارتباط بین لند اسکیپ، نما و فضای داخلی چیزی است که Fong از آن به عنوان عاملی بسیار با صفا و خوشایند در مورد ساختمان یاد می کند."اغلب مردم موقعیت موزه را تعیین کردند . . . مجبور نیستید از میان پلکان با شکوه به سمت داخل حرکت کنید. زمانی که شما در داخل هستید، ما لند اسکیپ و فضاهای داخلی را با این حیاط های گود که به قلب موزه نفوذ می کنند ترکیب می کنیم. " این حیاط ها به منظور دستیابی به دو هدف، بردن پارک داخل موزه و کمک به مسیر یابی، به کار می روند.در یک محیط شهری ، برخی اوقات این وسیله ای است برای قرارگیری تمام ضروریات غیر جذاب در روی سقف از جمله تجهیزات HVAC ، مخرج لوله ها و محل تخلیه بخار. اما این پروزه در قسمت بالا به همان اندازه صاف است که در قسمت پایین. در یک ساختمان قرن 21 ، ارتباطات برقی مورد انتقادند. به هر حال نمای مسی به عنوان قالب بسیار موثری برای اغلب علایم بی سیم عمل می کند. این برای Shen Milsom & Wilke ، طراح ارتباطات راه دور یک رقابت بزرگ محسوب می شد. مطابق نتیجه آنالیز های آنها، موزه با دارا بودن حدود 50 درصد نقاط دسترسی بی سیم بیش از یک ساختمان مدرن معمولی بنا شده است. در ابتدا طرح ساختمان دارای ایراداتی بود از جمله اینکه معماران نسبت به ارتفاع برج معترض بودند و در طرح اولیه، قسمت بیرونی به صورت چوبی بود. سرانجام طراحان پروژه با کاهش یک طبقه از ارتفاع برج و پوشش فلزی آن موافقت کردند. با این وجود، پرسپکتیو شکاف و پیش آمدگی از همان ابتدا در طراحی لحاظ شده بود. Lopes می گوید : " در نظر گرفتن این طبقه به عنوان کانون چشم انداز، ایده Herzog بود." مادامی که شیشه اجازه دید عالی را می دهد، پیش آمدگی به عنوان قابی برای منظره و سایه بانی در مقابل گرمای مازاد خورشید عمل می کند.حتی شکاف ها از فاصله به برج ظاهری لطیف می دهند به طوری که پلکان ها قابل رویتند. معماران قادر بودند از طریق مذاکره با رییس آتش نشانی به این منظور دست یابند. به آنها اجازه داده شد تا چیزی متفاوت تر از آنچه معمولا قانون ایجاب می کند خلق کنند، یک راهروی کیپ و پوشیده. استفاده از دیوار برای راه پله، ظاهر بنا را تغییر می داد و به کار بردن شیشه نیز گران تمام می شد.
موزه هنر معاصر در بهبود شهر مادر و تامین و توسعه توریسم وایجاد درآمد، احیاء و تجدید منطقه سهمی فزاینده دارد.بنابراین موزه EFIGG واقع در ساحل رودخانه می سی سی پی درداونپورت, Iowa که بوسیله David Chipperfield Architects,British firm طراحی شده است همچون نشانی تابان باعث احیای دوباره مرکز ساحلی شهرداونپورت شده است. موزه هنرFIGGE اولین محصول شهری تیم کاپرفیلد در ایالات متحده است. تیمدیوید کاپرفیــلدبا طراحی موزه هنر EIGGF برنده جایزهDes Moines, Iowa-based architects, Herbert Lewis Kruse Blunckشد. سرعت بخشیدن به مرمت شهری داونپورت از ناهنجاری که در دهه اخیر درد مشترک بسیاری از شهرهای آمریکا می باشد رنج می برد. انتقال جوامع مسکونی و تجاری ازمرک زشهر باعث متلاشی شدن شهرها می شود. نتیجه یک سرمایه گذاری $ 46.9 میلیون دلاری است که هدیه ای از بخش عمومی و خصوصی است. فضایی به اندازه 100000 فوت(9300 متر)می باشد که موزه FIGGE درآن و در مرکز و جلوی رودخانه قرارگرفته و انتظار می رود نقش برجسته ای در تجدید حیات منطقه ایفا کند. موزه FIGGE با قرارگیری در شهر عمل مرمت شهری را آغاز می کند: با درجه بندی و ترازبندی در داخل یک بلوک خالی در یک منطقه بحرانی و ساخت و ساز در لبه خیابان شبکه خیابان شهر تقویت می شود و مانند نشانه ای در امتداد رودخانه باعث ایجاد مشخصه در طول رودخانه می شود.بطوریکه می توان گفت حجم آن از اشتراک و گردآوری سرمایه های شهر در یک مجموعه منسجم شکل گرفته است. به منظور ایجاد نماهایی به شکل سطوح موجدار ملایم در سیمای شهر، نمای اصلی ساختمان برای تامین شکل شهری متنوع طراحی و مدیریت می شود. چشم انداز شهری در سمت رودخانه موزه، یک پله بزرگ به صورت یکپارچه به خیابان گشوده می شود، عابر از پیاده رو به حضور در مجموعه تشویق می شود و این درصورتی است که بسیاری از عابرین خود را در مقابل موزه می یابند بدون آنکه هدف طی این مسیر را داشته باشند.در بالای پله ها یک رستوران تراس دار مشرف به می سی سی پی آنها را به توقف دعوت می کند. پله های ورودی یک ارتباط دهنده میان سالن ورودی و میدان و باغ مجسمه در اطراف موزه به مردم اجازه می دهد که به سیاحت خود ادامه دهند و یک نگاه کوتاه موجب می شود که آنها تمایل به بازدید دوباره داشته باشند.درسطح خیابان، متاسفانه، مقیاس اشتباه حیرت آورFIGGE به نظر می رسد که با بافت شهر هماهنگی ندارد. پایه ستون عظیمی که موزه روی آن واقع شده است زمانیکه با استحکام و مقیاس مناسب خود شفافیت و نگهداری مقیاس و حجم ساختمان بالا را تامین می کند به انحراف شدید درسطح عرض اطراف سایت واکنش مناسبی از خود نشان می دهد و نقش این پایه ستون برای عابرین خیابانهای اطراف تنها ایجاد تجربه مشاهده دیوارهای خالی است. فرم وعملکرد FIGGE مانند جواهری عظیم است: یک پوسته شیشه ای دو جداره که در روز نور پخش شده را وارد می کند و شب هنگام نور دعوت کننده ای را از خود ساطع می نماید. پوسته ساختمان از لایه های درونی و بیرونی تشکیل شده است. پیوستگی واجتماع FIGGE اولین موزه هنری منطقه ای در ایالت است. در دهه 1990،FIGGE مجموعه ای از کارها و ملزومات مناسب فرهنگی است که برنامه ریزی برای ترک عادت گذشته را به سهولت انجام می دهد. کافهFIGGE نشان دهنده تغییر موزه هنر داونپورتاز حالت عمومی به یک سازمان خصوصی است و به عنوان حامی طولانی مدت و پیشتاز هنر به رسمیت شناخته شده و با سرمایه گزاری بخش های خصوصی و عمومی مورد حمایت قرارگرفته است. موزه جدید زمینه تازه ای برای ایجاد یک ترکیب گرانبهای تاریخی به منظور نمایش و برنامه ریزی فرهنگی ارائه می کند. در برنامه ریزی جدید فضاهای آموزشی، آتلیه های طراحی و مطالعه و تسهیلات کتابخانه و کنفرانس در نظر گرفته شده است. FIGGE بطور شایسته به عنوان یادواره نئو مدرن در قلب آمریکا جای گرفته و با نمایش برجسته خود بزرگترین ابزار آمریکایی برای نمایش هنر مدرن و هویت ملی سالهای 1935-1915 است که می توان آنرا آغاز مدرنیسم آمریکایی دانست. تغییر و تحول موزه نیاز جامعه به سرزندگی و شادابی محیط شهر و رونق فرهنگ در جامعه را به صراحت بیان می کند و بی شک این ساختمان چدید این نیاز را با بیانی قدرتمند پاسخگو می باشد.
یک بیضی گون عظیم با محوری از شمال تا جنوب، طرح یادبود سده شهر نارا را شکل داده است.
نارا شهری است که قبل از کیوتو و توکیو که بعدها این نقش را بر عهده گرفت، پایتخت ژاپن بوده وامروزه از جایگاه مهمی برخوردار است. شبکه اصلی شهر همچنان دست نخورده،شفاف و خوانا نظیر یک ماتریسی است که بعضی از بخشهای مهم با ساخت راه آهن تخریب گردیده است. ترمیم این خراش در بافت اصلی را کیشو کوروکاوا با آماده نمودن یک طرح جامع جدید و خلق یک مجتمع مسکونی و یک هتل برعهده گرفت. تالار یادبود سده نارا در میان دو توده قرارگرفته و طراحی آن درمتن [سایت] نمایشگاه معماری نارا که درسال 1991 برگزار شده بود، موضوع مسابقه ای در فازهایی گوناگون برای حدود 3000 معمار و شرکت معماری ثبت نام کننده گردید. دریک بررسی اولیه به روش حذفی، لیست کوتاهی از 5 طرح پنج معمار انتخاب گردید. تادائو آندو، ماریو بوتا، هانس هولاین، کریستین دوپوتزامپارک و آراتا ایسوزاکی که سرانجام به عنوان برنده معرفی شد.
برنامه مسابقه سالنی با ظرفیت 1800 صندلی و نیز یک سالن کنسرت متوسط با ظرفیت 500 صندلی و سرویسهای خدماتی گوناگون را پیش بینی کرده بود که با برنده مسابقه،آراتا ایسوزاکی، در میان گذاشته شد. این نیازهای پروژه در یک المان مونومانتال بزرگ درخور توجه که به عنوان یک پروژه بازسازی شهری مطرح و عملیات اجرایی آن بزودی آغاز میگردید، جا گرفت. پلان بسیار باریک بیضی گون، گوشه ای دیگراز یک طرح واقعی را عمومیت بخشید و موازی با محور تعریف شده پلان شهر قدیمی، آن را حفظ کرد.
دریک زاویه از جبهه های شرقی و جنوبی تصمیم به الحاق اختیاری و تعمدی- به لحاظ دیدگاه معماری - خطوط راه آهن و شبکه ای از خیابان های فرعی گرفته شد. اما وجه تمایز بنا از اطراف آن استثنایی بودن عظمت آن به منظور گرامیداشت و ایجاد فضاهای مورد نیاز یادبود سده شهرداری می باشد.
کار ایسوزاکی خصوصا با بیرون کشیدن کاراکتر و احساس ویژه و عجیب در معابد باستانی متصور گردید؛ دو تالار در نتیجه جاگذاری پهلو به پهلو همانند یک مونومان غیرقابل تفکیک ظاهر شدند. حتی اگر فرم و تصویر پوسته بیرونی بنا باعث شود تالار سنگین و جدی همانند یک جسم کامل و دست نخورده به نظر برسد، قواعد و اصول کلی ساختمان بر هر پایه و اساسی که باشد، طراحی "یکپارچه" شده و ساده شده اند. پوسته بزرگ خارجی از پانل های مدولار پیش ساخته تشکیل یافته که ویژگی هم اندازه بودن آنها اجازه حمل و نقل آسان را به سایت می داد. پس از انتخاب تکنولوژی ساختمان، همصدا با آن شرکت پنتا-آپ ساخت آن را میسر گردانید و تمام استراکچر آن را تنها در مدت 6 روز بدون داربست آماده ساخت. هر پانل در دو بخش تاخورده و بر حول زمین پیرامونی این بیضی گون قرار گرفت، تا باز شده و در یک ارتفاع 25 متری نصب گردد و به این صورت پوسته بزرگ ساختار بنا تمام شد. عناصر منفرد در برگیرنده استخوان بندی ساختمان، با یک مفصل به زمین مهار شدند و مفاصل دیگرآنها را به هم و از طرف دیگر به سقف متصل نمود تا ساختاری منفرد شکل گیرد.
دیوار خارجی تالار سده نارا با روی و تایل های سرامیکی خاکستری تیره پوشیده شد. دیوار جداکننده بزرگ مستقل با ورودی و تالار در نتیجه دولاسازی یک بخش از دیوار خارجی در شرایط ترکیب با یک چرخش از پلان بیضی وار بوجود آمد.
فضای داخلی از سه تالارمختلف تشکیل گردیده است: یک سالن وسیع با سن و صندلی های متحرک برای اجرای شوها، کنسرت موسیقی کلاسیک، راک و پاپ، همچنین یک تالار چند منظوره با سطوح افقی متغیر و دیوارهایی که ممکن است برای استفاده در نمایشگاهها، نشستها و اجراهای تئاتر تجربی تغییر یابند به همراه یک تالار متوسط که برای اجرای موسیقی انتخاب گردیده است."سطل واژگون شده"ای که لقب آراتا ایسوزاکی به این بنا می باشد، گواه حداعلای تعادل و ترکیب میان سادگی فرم معماری و پیچیدگی جزئیات و اجزاء آن است.
موزه نیشــر، دالاس- ایالات متحده
هنگامی که ساخت یک موزه رو باز از موسس تگزاس،Raymond Nasher خواسته شد، معماران او و مشاورانشان کاری منحصر به فرد تحویل دادند. Nasher Sculpture Center ، که در سال 2003 در مرکز شهر دالاس تاسیس شد، ترکیبی است زیبا بین طبیعت و ساختمان: یک باغ مجسمه سازی و یک ساختمان با سقفی باز رو به آسمان.
به دلیل اینکه موزه جدید منحصرا برای نمایش مجسمه در نظر گرفته شده همین امر محدودیت هایی را در نحوه نور پردازی به همراه داشته است. همچنان که در مورد تابلوهای نقاشی حساس در برابر نور نیز چنین است.
رنزو پیانو، برنده جایزه پریتزکر، یک سری غرفه های موازی، با دیوارهای سنگی طراحی کرد، مهندسان Arup ، سقف آلومینیومی وسیعی را بدون هیچ بخش متحرک طراحی کردند – دارای هندسه ای خاص – که بر فضاهای داخلی سایه می افکند و معمار لند اسکیپ ، Peter Walker ، باغ مجسمهای را طراحی نموده است که با وسعتی معادل دو اکر ( 0.8 هکتار ) به عنوان مرغزاری در میان آسمان خراشها خود نمایی می کند.موزه 5000 متر مربعی، دارای دو تراز است. طبقه همکف شامل سه گالری، دفاتر، یک اتاق جلسه و یک کارگاه می باشد و طبقه پایین تر، شامل یک گالری برای کارهای حساس در برابر نور و یک تالار کنفرانس است.تراسهای باغ در قسمت پایین تالار کنفرانس ، یک تاتر رو باز خلق می کنند .
هندسه سایه بان
Alistair Guthrie، مسئول Arup می گوید: طراحی سقف برای Nasher Gallery رقابتی برای تمام تیم بود.
" پروژه، سالها در حال طراحی بوده است و این سایه بان از نظر فرم و قرارگیری در سایت بی نظیر است. "
طرح سایه بان در کامپیوتر برنامه ریزی شده بود و شامل یک چهار گوش عمودی با گوشه هایی رو به چهار جهت اصلی است.مهندسان فرمی ابتدایی را واقع در یک منحنی سینوسی بنا نهادند. این فرم به گونه ای است که تمام نور تابیده شده از جنوب شرقی و غربی محور را مسدود می کند و نتیجتا در تابستان، نور تابیده شده در روز و ازسمت شمال نمی تواند توسط این سایه بان منفرد به طور کامل مسدود شود .
مهندسان Arup فرم همان سایه بانی را که در جنوب بکار می رفت، به همان صورت در قسمت شمال نیز مورد استفاده قرار دادند .دلیل بکار گیری این هندسه، المانی صدف مانند در سقف است که بیش از یک میلیون دفعه تکرار شده بود. سقف مستقیما در قالبی آلیمینیومی از طریق داده های اصلی کامپیوتر طراحی شد ( " طرحی اولیه " ، مطابق نظرات Guthrie).در قسمت زیرین صدف ها، برای رسیدن به حد اکثر شفافیت، پوسته ای نازک از پانلهای شیشه ای منحنی شکل با ترکیبی آهنی وجود دارد. تاثیر سازه این سقف بدین صورت می باشد که اجازه نفوذ تابش مستقیم خورشید را به داخل ساختمان نمی دهد، بخصوص برای تامین سایه مناسب در فضای داخلی گالریها در زمان تابش نور شدید شمال.
مجموعه Raymond و Patsy Nasher شامل بیش از 300 مجسمه است، از جمله کارهای Calder، de kooning، Giacometti، Picaso و Rodin به همراه آثاری از هنرمندان معاصر مانند James Turrell ، Tony Cragg و Magdalena Abakanowicz در این موزه به نمایش گذاشته شده است .