منطق و استدلال

sgm

عضو جدید
مغلطه چیست؟




مُغالِطِه (به پارسی سَره: دژفرنود) جزئی از بحث است که به طور قابل اثباتی در منطق و فرم آن ایراد وجود دارد و بنابراین کل بحث را نامعتبر می‌سازد.مغالطه به استدلال و قیاس باطل برای دگرگون نشان‌دادن حقایق گفته می‌شود. مغالطه‌گو کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجه‌ای درست یا نادرست دست یافته و آن نتیجه را در دیگر نتیجه‌گیری‌ها به عنوان یک استدلال نادرست بکار می‌گیرد. مغلطه در لغت نامه دهخدا مغلطه - [ lygxi ] - [ ] آوا :م َ ل َطَ / طِ نوع لغت :از ع ، اِفینگلیش :شرح :کلامي که مردمان بدان در غلط واشتباه افتند.
(از ناظم الاطباء). مغلطة:
رقم مغلطه بر دفتر دانش نکشيم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنيم .
حافظ.

-به مغلطه افتادن ; به شک وشبهه افتادن و به راه غلط افتادن . (ناظم الاطباء).
-مغلطه زدن ; مغلطه کردن :
باريک شد اينجا سخن ، دم مي نگنجد در دهن
من مغلطه خواهم زدن ، اينجا روا باشد دغا.
مولوي (از آنندراج ).

و رجوع به ترکيب بعد شود.
-مغلطه کردن ; در اشتباه انداختن . (ناظم الاطباء). و رجوع به ترکيب قبل شود.
فارسيان به معني دغا و فريب و با لفظ زدن و دادن و بستن و خوردن استعمال نمايند. (آنندراج ).
-مغلطه خوردن ; فريب خوردن:
نخوري مغلطه مهر که کرده ست قبول
آسمان آدميان را به حوادث زايي .
درويش واله هروي (از آنندراج ).

-مغلطه دادن ; فريب دادن:
اينکه سودم قدم بي طمعي در ره او
صورت فقرپرستيش مرا مغلطه داد.
درويش واله هروي (از آنندراج ).

جايي که مردم در آن به اشتباه و غلطي افتند. (غياث ) (از آنندراج ). جايي که کسي را به شک و شبهه مي اندازد. (ناظم الاطباء


ارسطو ۱۳ مغلطه شناسایی و تعریف کرده که اکنون این تعداد مغالطات به بیش از ۲۰۰ مغلطه رسیده است.در پست های بعدی با انواع مغالطات آشنا خواهیم شد.:)

منبع:
www.freedom-science.blogfa.com

 
آخرین ویرایش:

sgm

عضو جدید
مغلطه مصادره به مطلوب


این مغلطه همچنین با نامهای برهان دوری و Begging the Question، petitio principii و تحصیل حاصل شناخته میشود.
شرح مغلطه
مغلطه مصادره به مطلوب یکی از رایج ترین مغالطات است که برخلاف باقی مغالطات که معمولاً انسانهای عامی و نا آشنا با منطق آنها را دچار میشوند، گاهی حتی فلاسفه و منطق دانان بزرگ نیز آنرا مرتکب میشوند. در عین حال همچون سایر مغالطات این مغلطه باعث میشود استدلال به کلی نادرست باشد. این مغلطه زمانی شکل میگیرد که شخصی برای اثبات حکمی استدلالی بیاورد اما آن حکم را در فرضهای استدلال خویش نیز درست فرض کند.
الگوی شماره 1
1- شخص A ادعای C را مطرح میکند.
2- شخص A برای اثبات C استدلال R را اقامه میکند.
3- استدلال R فرضی مانند P دارد که C را آشکارا یا نهانی درست فرض میکند، بنابر این R بجای اثبات C، آنرا درست فرض میکند.
گاهی پیدا کردن این مغلطه در یک استدلال بسیار دشوار است. دلیل این دشواری نیز آن است که P در بسیاری از مواقع دقیقاً با همان واژه هایی که C با آنها بیان شده است بیان نمیشود. به عبارت دیگر لازم است که تجزیه و تحلیل دقیقی روی فرضهای استدلال انجام شود تا مشخص شود که این استدلال فرضی مانند P را درون خود دارند که C را بطور پنهانی درست فرض میکند یا نه. تنها کسی میتواند P را قبول داشته باشد که C را قبول داشته باشد.
فرم دیگری هم برای مغلطه مصادره به مطلوب قابل تصور است و آن هنگامی شکل میگیرد که در استدلالی فرضی آشکارا یا نهانی مطرح میشود که خود نیاز به اثبات دارد ولی بدون ارائه هیچگونه شواهدی درست پنداشته میشود این سبک استدلالها نیز آلوده به مغلطه مصادره به مطلوب هستند، الگوی این سبک مغالطه را میتوان بصورت زیر فرمولیزه کرد:
الگوی شماره 2
1- شخص A ادعای C را مطرح میکند.
2- ادعای C دارای فرض غیر مسلمی مانند P است که مورد توافق طرفین نیست.
3- شخص A بدون اثبات P، ادعای C را ثابت شده فرض میکند.
لازم به ذکر است که گاهی یک شخص میخواهد منظورش را با کلمات دیگر برساند، این کار را نمیتوان مغالطه مصادره به مطلوب نامید، این است که هنگام مقابله با یک استدلال لازم است که ابتدا درک شود آیا آن استدلال یک استدلال قیاسی یا استقرایی است که مصادره به مطلوب میکند یا اینکه تنها یک تمثیل است برای مطرح کردن یک موضوع به زبانی دیگر جهت روشن شدن موضوع و گوینده مدعی این نیست که در حال استدلال کردن و اثبات کردن ادعایش است.
دلیل مغالطه بودن
نام دیگر این مغلطه که “تحصیل حاصل” است بگونه ای گویاتر مغالطه آمیز بودن این نوع “استدلال” را نشان میدهد. هر استدلالی با هدف اثبات یک حکم (که مطلوب نیز خوانده میشود) انجام میشود. استدلال قیاسی اینگونه کار میکند که سعی میکند نادانسته ها را با ارتباط منطقی دادن آنها به یکدیگر از دانسته ها (که فرض نامیده میشوند) آن نادانسته (حکم) را به دانسته تبدیل کند (یا آنرا تحصیل کند)، بعبارت فنی تر حکم را از مفروضات تحصیل کند، یا مجهول را از معلومات بواسطه منطق تحصیل کند. حال وقتی استدلالی بجای اینکه این کار را انجام دهد، بیاید و آنچه قرار است اثبات کند را ثابت و درست فرض کند در واقع یک استدلال نیست، بلکه چیزی که نادانسته است و قرار است اثبات شود را دانسته فرض میکند (یا تحصیل حاصل میکند) و هیچ کار مفیدی نکرده است. یا بعبارت دیگر این نوع استدلال کردن خطا است به دلیل اینکه بطور مستقیم یا غیر مستقیم حکمی را که قرار است درستی آن اثبات شود بدون ارائه شواهد صحیح فرض می‌کند.
بنابر این استدلالی که مصادره به مطلوب میکند اساساً یک استدلال نیست چون کاری که قرار است یک استدلال انجام دهد را در واقع انجام نمیدهد. از جانب دیگر روشن است که گزاره های زیر غلط هستند و اگر دقت کنیم خواهیم دید که مصادره به مطلوب دقیقاً همین کار را انجام میدهد:
1- X درست است زیرا X درست است.
2- X به این دلیل درست است که X براستی درست است.
بنابر این یک شخص نمیتواند با تکرار ادعای خود آنرا اثبات کند، بلکه فرایند اثبات کردن باید تنها شامل ارائه شواهد شود نه تکرار ادعا. شاید وجه تسمیه این مغلطه در انگلیسی نیز آن باشد که استدلال کننده بجای استدلال کردن در پشتیبانی از ادعای خود، درستی آنرا از طرف مقابلش گدایی (Begging) میکند. در مورد الگوی شماره 2 نیز این نام بسیار مناسب است زیرا مغالط، پرسشی که بخاطر نامسلم بودن فرض پیش می آید را نادیده میگیرد و از مخاطب خود میخواهد که او نیز آن پرسش را نادیده بگیرد.
دلیل اینکه افراد سفسطه گر و مغالط از این مغالطه بسیار سود میجویند این است که همانطور که گفته شد این استدلال برای کسانی که حکم آنرا از پیش قبول دارند معتبر به نظر میرسد و آنها ایرادی بر آن نمیگیرند.
چگونه با این مغالطه روبرو شویم؟
در مورد الگوی نخست شاید بهترین شیوه برخورد با این مغالطه آن باشد که برای شخص مغالط توضیح دهیم، او چیزی را اثبات نکره است بلکه تنها ادعایش را تکرار کرده است و به همین دلیل در واقع استدلالی نکرده است و بجای تکرار بهتر است که استدلال کند. یا اینکه فرضی که در استدلال نهان است و خود به اثبات نیاز دارد را مطرح کنیم و از مغالط برای آن استدلال بخواهیم.
در مورد الگوی دوم نیز بهتر است اعتراض کنیم که فرض مطرح شده مورد قبول ما نیست و خود نیاز به اثبات دارد.
مثال
1-
سودابه – هر چیزی که بوجود می آید یک معلول است یعنی به علت نیاز دارد.
کاوه – از کجا اینرا میدانی؟
سودابه – بخاطر اینکه اگر دقت کنیم هر حادثی بدون علت محال بود که حدوث کند.
2-
کاوه – شرط پایداری پیوند زناشویی این است که طرفین هنگام عقد قرارداد ازدواج باکره باشند.
سودابه – چطور میتوانی چنین چیزی را اثبات کنی؟
کاوه – چون وقتی زن و مرد باکره باشند ازدواجشان پایدار میماند.
3-
سودابه – من با سقط جنین مخالفم به دلیل اینکه کشتن یک انسان بیگناه خطاست.
کاوه – ولی جنین هنوز به یک انسان تبدیل نشده است.
سودابه – جنین بچه انسان است و به همین دلیل انسان است و همانطور که گفتم کشتنش خطاست.
و-
سودابه – من به دادگاه دروغ گفتم، به دلیل اینکه اینکه اگر راست میگفتم منافع ملی به خطر می افتاد.
کاوه – بر چه اساسی فکر میکنی اینکار درست است؟
سودابه – بخاطر اینکه یک میهن دوست برای اینکه منافع کشورش به خطر نیافتند باید حتی به دادگاه هم دروغ بگوید.:)


منبع:
www.freedom-science.blogfa.com


 
آخرین ویرایش:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
Persia1 استدلال مباشر و اقسام آن فلسفه 4

Similar threads

بالا