مناجات های خواجه عبدالله انصاری

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
نور تو چراغ معرفت بیفروخت
دل من افزونی است
گواهی تو..ترجمانی من بکردند
ندای من افزونی است
قرب تو چراغ وجد بیفروخت
همت من افزونی است
بود تو کار من راست کرد
بود من افزونی است
 

sisah

عضو جدید
سلام سالی جان خسته نباشی و ممنون ;).
کمک نخواستی ولی با اجازه:

الهی ضعیفان را پناهی.
قاصدان را بر سر راهی.
مومنان را گواهی.
چه عزیز است آن کس که تو خواهی.
 

sisah

عضو جدید
الهی
در جلال رحمانی،
در کمال سبحانی،
نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی،
نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی.
پیداست که در میان جانی،
بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
نام تو مارا جواز
و مهر تو مارا جهاز
شناخت تو مارا امان
و لطف تو مارا عیان
فضل تو مارا لوا
و کنف تو مارا ماوی
 

sisah

عضو جدید
الهی
یکتای بی همتایی،
قیوم توانایی،
بر همه چیز بینایی،
در همه حال دانایی،
از عیب مصفایی،
از شرک مبرایی،
اصل هر دوایی،
داروی دل هایی،
شاهنشاه فرمانفرمایی،
مغزز بتاج کبریایی،
بتو رسد ملک خدایی.
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام ... خواستم بازم تشکر کنم ، من عاشق این پیر هراتم ... زندگیه منه این مرد
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
ضعیفان را پناهی
قاصدان را بر سر راهی
مومنان را گواهی
چه بود که افزایی و نکاهی
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
چه عزیز است او که تو او را خواهی
ور بگریزد..او را در راه آیی
طوبی آن کس را..که تو او رایی
آیا که:تا از ما خود که رایی؟
 

sisah

عضو جدید
سلام سالی عزیز،روز خوش و باز هم با اجازه:

الهی
ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد،
ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت.
ای ظاهر بی صورت و ای باطن بی سیرت،
ای حی بی ذلت،ای معطی بی فطرت و ای بخشنده بی منت،
ای داننده رازها،ای شنونده آوازها،
ای بیننده نمازها، ای شناسنده نامها ،
ای رساننده گامها،ای مبر از عوایق،
ای مطلع بر حقایق، ای مهربان بر خلایق،
عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیب های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر،
از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.
 

sisah

عضو جدید
الهی
ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست
و ای که جان بندگان در صف تقدیر تو است،
ای قهاری که کس را به تو حیلت نیست،
ای جباری که گردن کشان را با تو روی مقاومت نیست،
ای حکیمی که روندگان تو را از بلای تو گریز نیست،
ای کریمی که بندگان را غیر از تو دست آویز نیست.
نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم.
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را که داند؟که:تو را.. تو دانی
تو را نداند کس
تو را ..تو دانی بس
ای سزاوار ثنای خویش
و ای شکرکننده ی عطای خویش
رهی ...به ذات خود از خدمت تو عاجز...و به عقل خود از شناخت منت تو عاجز
و به کل خود از شادی تو عاجز
و به توان خود از سزای ..عقل تو عاجز
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
خواجه

خواجه

منت خدای را عزو عجل که طاعتش موجب قرب است و به شکر اندرش مزید نعمت
هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و
چون برآید مفرح ذات
پس بر هر نفس دو نعمت و شکری واجب
 

sisah

عضو جدید
کریما!
گرفتار آن دردم که تو درمان آنی،
بنده ی آن ثنا ام که تو سزای آنی،
من در تو چه دانم؟ تو دانی!
تو آنی که گفتی من آنم!
 

sisah

عضو جدید
خداوندا!
کجا بازیابیم آنروز که تو ما را بودی و ما نبودیم،
تا باز به آن روز رسیم میان آتش و دودیم
اگر به دو گیتی آنروز یابیم پرسودیم
ور بود خود را دریابیم به نبود خود خشنودیم.
 

hobut

عضو جدید
الهی مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ هم ندارم اکنون کار با فضل تو افتاد
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
مرا بر آگاهی فرومگزار...که آگاهی همه شغل است
و در دانش مبند
که دانش همه درد است
و تا رهی به خود است...جوی خشک و آهن سرد است
و او که از زهد به ثنا راضی است محبوب است
و نیم درم در کنف صوفی کنز است

187
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
بر رخ از خجالت.. گرد داریم
و در دل از حسرت.. درد داریم
و روی از شرم گناه.. زرد داریم
اگر بر گناه مصریم ..بر یگانگی تو مقریم
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
گاه گویم که در قبضه ی دیوم
از بس پوشش که بینم
باز ناگاه نوری تابد که جمله ی بشریت در جنب آن ناپدید بود

112
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
چون توانستم ..ندانستم و چون دانستم..نتوانستم
آه از این علم ناآموخته
گاه در غرقم از او ..گاه سوخته

205
 

Saeed_askari

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
این انصاری کدوم انصاری هست؟؟؟؟
اصلیتش گلاری (استان فارس) هست دیگه؟
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی
به درگاه آمده ام بنده وار
خواهی عزیز دار ....خواهی خوار
ای مهربان فریادرس
عزیز آن فرد کش با تو یک نفس
ای همه تو و بس...با تو هرگز کی پدید آمد کس

170
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
الهی
تو ما را ضعیف خواندی ! از ضعیف چه اید جز خطا؟
و ما را جاهل خواندی ! و از چه اید جز جفا؟
و تو خداوندی کریم و لطیف .از کریم و لطیف چه سزد؟
جز از کرم . وفا و بخشیذن خطا





الهی
زندگی همه با یاد تو و شادی همه با یافت تو
و جان ان است که در او شناخت تو




الهی
هر بیماری را شفا از طبیب و من بیمار از طبیبم
هر کس را از قسمت بهره است و من بی نصیبم
هر دلشده ای را یاری و غمگساری است و من بی یار و غریبم
همه شب مردمان در خواب و من بیدار چون باشم
غنوده هر کسی با یار و من بی یار چون باشم
 

maria42

عضو جدید
مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

گزیده هایی ازمناجات نامه خواجه عبدالله انصاری


الهی! فریاد از این خواری خود، که کس را ندیدم به زاری خود،
فریاد از این سوز که از فوت تو در جان ما! در عالم کس نیست که ببخشد بروز و زمان ما.
الهی! از حسرت چندان اشک باریدم که با آب چشم خویش تخم درد بکاریدم، اگر سعادت ازلی دریابم اینهمه درد پسندیدم، ور دیده ی من یکبار بر تو آید، در آن دیده خود را نادیدم.
الهی! چون من کیست که این کار سزیدم، اینم بس که صحبت ترا ارزیدم، جز خداوند مفرمای که خوانند مرا.

خداوندا! یکدل پر درد دارم و یک جان پر زجر، عزیز دو گیتی! این بیچاره را چه تدبیر؟ خداوندا! درماندم، نه از تو، و لکن درماندم، در تو، اگر هیچ غائب باشم گویی کجایی، . چون با درگاه آئیم در را بنگشایی. خداوندا!چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است و امید در عین حقیقت بی شک یک نقصان است میان این و آن رهی را با تو چه درمان است؟ چون شکیبایی در شریعت از پسندیدگی نشان است و ناشکیبایی در حقیقت عین فرمان است، میان این و آن رهی را با تو چه برهان است؟

خداوندا! هرکس را آتش در دل است و این بیچاره را در جان، از آن است که هر کس را سروسامان است و این درویش بی سروسامان است، موجود نفس های جوانمردانی و حاضر دل های ذاکرانی، از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی و از دورت می پندارند و نزدیکتر از جانی،

گفتم صنما، مگر که جانان منی، اکنون که همی نگه کنم جان منی، الهی! جمال من در بندگی است یا نه زبان من بیاد تو کیست، دولتم آنست که مذکور تواَم ورنه در ذکر من مرا قیمت چیست. الهی! همه از حیرت به فریادند و من به حیرت شادم، به یک لبیک درِ همه ناکامی بر خود بگشادم، دریغا روزگاری نمی دانستم لطیف ترا در یادم. الهی! در آتش حیرت آویختم، چون پروانه در در چراغ، نه جان رنج پیش دیده، نه دل الم داغ.
 

mary.a.m.n

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی ! اگر دوستی نکردیم دشمنی هم نکردیم: اگر چه بر گناه مصریم بر یگانگی حضرت تو مقریم.
 

mary.a.m.n

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزگاری او را می جستم خود را یافتم اکنون خود را میجویم او را می یابم
 

mary.a.m.n

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی از پیش خطر
واز پس راهم نیست
دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست .
 

Similar threads

بالا