*مقاله*کارآفرینی اجتماعی

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

کارآفرینی اجتماعی به عنوان مقوله ای متفاوت از دیگر اشکال کارآفرینی ، به طور نسبی در ارتفای
ارزش های اجتماعی و توسعه در مقابل کسب ارزش اقتصادی ارجحیت بیشتری را کسب می کند ...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مقاله1- بررسی ابعاد کارآفرینی اجتماعی

مقاله1- بررسی ابعاد کارآفرینی اجتماعی

● چكیده :
کارآفرینی به عنوان پدیده ای نو ظهور ، به تازگی در محافل علمی ایران مطرح شده است . احیای تحقیقات و عملیات کارآفرینی در دنیا به دهه ۱۹۸۰ میلادی باز می گردد؛ که آن را " انقلاب کارآفرینانه " نام گذاری کرده اند . " جان تامپسون " معتقد است رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمان ها (دولتی ، خصوصی ، داوطلبانه و غیره ) با هر اندازه ( بزرگ ، متوسط و کوچک ) است ( تامپسون ، ۱۹۹۹، ص ۲۸۱) .
این مقاله دیدگاهی از علم کارآفرینی، تحت عنوان " کارآفرینی اجتماعی" را به عنوان یک فرایند که تغییر اجتماعی را تسریع می کند و نیاز های مهم اجتماعی را مورد خطاب قرار می دهد ، مطرح می کند . کارآفرینی اجتماعی به عنوان مقوله ای متفاوت از دیگر اشکال کارآفرینی ، به طور نسبی در ارتفای ارزش های اجتماعی و توسعه در مقابل کسب ارزش اقتصادی ارجحیت بیشتری را کسب می کند . در این مقاله ابتدا مروری بر مفاهیم كلی كارآفرینی خواهیم داشت سپس سرمایه اجتماعی، مفاهیمی از كارآفرینی اجتماعی و چار چوب های نظری این مقوله جدید ، جایگاه آن نسبت به سایر مقوله های كارآفرینی ،ویژگی های رفتاری كارآفرینان اجتماعی و در نهایت مدلی برای كارآفرینی اجتماعی مطرح می شود .

● مرور ادبیات و مقدمه :
مرور ادبیات این مقوله نشان می دهد که برای این موضوع هیچ چارچوب تئوریکی یکپارچه ای وجود ندارد . به ویژه ، مفهوم سازی های اخیر با در نظر گرفتن ویژگی های واحد و یكسان از كارآفرینی اجتماعی و زمینه ای كه در آن كار می شود شكست خورده است .سارمان های كارآفرین اجتماعی نیارمند هستند تا با فرهنگی بدست آمده در نوآور بودن ،. بیش فعال بودن و مدیریت ریسك تطابق یابند ؛آن ها نیازمند هستند تا فنون تصمیم بر مبنای برنامه ریزی پویا را برای بهبود مدیریت در فعالیت های خویش توسعه دهند .كارآفرینان اجتماعی می توانند در واقع رقابتی بودن خود را حفظ كنند در حالی كه هدف عالی اجتماعی خود را به اتمام برسانند .كارآفرینان اجتماعی همچون كارآفرینان تجاری بواسطه تركیبی از انگیزاننده ها، برانگیخته می شوند .محرك های معمول شامل تمایل برای خود تكاملی، استقلال شغلی و فرصت هایی برای خلاقیت می باشد .محرك های منحصر به فرد برای كارآفرینان اجتماعی شامل نوسازی فردی، جستجو برای حل مشكلات افراد و تعهد به جامعه ( همچون تعهد برای جامعه ای پایدار ) یا همبستگی در جامعه ( همچون مشاركت افراد در مشكلات جامعه ) می باشد . در سالهای اخیر یک صعود ناگهانی از تمایل در کارآفرینی اجتماعی به وسیله چندین تعقیر اتفاق افتاده در محیط رقابتی که سازمانهای بدون سود با آن مواجه شده اند به وجود آمده است (NEPs) .
امروزه NFPs در محیطی کاملا رقابتی قرار دارند که به وسیله نیازهای فزاینده در مجموع اهداف خویش ( اجتماع ) مشخص می شوند و عموما سرمایه گذاری (منابع تامین مالی ) محدودتری در محیط با رشد رقابت برای وام دهنده ها و امتیاز دهندگان وجود دارد . ابتکارات دولت نوآور دگرگون کرده است روابط بین دولت و NFPs را و همچنین ایجاد کنندگان خدمات تجاری را به سمت بازارهایی که به طور سنتی به وسیله NFPs منحصرا خدمات ارائه می شد جلب و جذب کنند این مسئله آنهارا مجبور کرد که خودشان را برای موقعیت رقابتی در فعالیت خویش تطابق دهند برای تمرکز روز نتایج به وسیله سیاست دولت هدفگیری می شوند و به منظور پیگیری راههای نوآورند در ارائه ارزشهای برتر در جهت بازار هدف و تسخیر و کسب مزیتی رقابتی برای سازمانهای اجتماعی ( ۲۰۰۱ ) به آنها نیرو وارد کرد .
اما در حالی که ادبیات عمدتا در ده های محدود اخیر رشد کرده اند بحثی اساسی در زمینه مفهوم سازی کار آفرینی اجتماعی باقی می ماند کار آفرینی جتماعی به صورت پدیده ای باقی می ماند ولی مفهوم آن به خوبی تعریف نشده است .
اجماعی در حال پدیدار شده است . که ادراک کار آفرینی اجتماعی و کار آفرینان اجتماعی مهم است.این قضیه مورد اشاره قرار گرفته است که کار آفرینان اجتماعی رهبری متفاوت و نوآورانه در شرکتها و موسسات اجتماعی را مهیا می کنند. ( ۱۹۹۸ dees ۱۹۹۸ praphu ) آن همچنین پیشنهاد شده است که نتایج کارآفرینی اجتماعی در یک سازمان با کسب مزیتی رقابتی پایدار و پذیرش آن در جهت کسب ماموریت اجتماعی آن (اجتماعی اش) همراه است ( weerawandena sull van most ۲۰۰۱).با نشان دادن این ربط ها می گوییم که کارآفرینی اجتماعی را می بایستی در درون محیط رقابتی تری که در آن فعالیت می کنند تصور کنیم .
مفاهیمی که در شرکتهای سود ده ( سود آور) نشات گرفته اند در صورت ایجاد بصیرتهای با ارزش نسبت به رفتار و سلوک کارآفرینانه خصوصیات موثر و بی نظیر NFPs را محدود و کنترل نمی کنند به ویژه چنانچه NFPs کارآیی موثر را در خلال به دست آوردن ماموریت اجتماعی شان حفظ می کنند .
با این فرضیه شروع کردیم که همه NFPs از لحاظ اجتماعی کار آفرین نیستند. به طریقی مشابه همه کسب و کارهای در جهت سود آوری کار آفرینانه نیستند. ما گمان می کنیم که سازمانهایی که از لحاظ اجتماعی کارآفرینانه هستند ویژگیهای رفتاری معینی را در واکنش به محیط نشان می دهند .
این تصمیمات و بصیرت استراتژیک آنها می باشد که ایشان را از همتایان NFP خویش تشخیص می دهیم. هدف تحقیق ما پیش بردن ( ارتقا) مفهوم سازی ساخت کارآفرینی اجتماعی مبنی بر پژوهشی تجربی به وسیله به کار بردن شیوه متد توری بیان شده می باشد .
این مطالعه می باید نشان می دهد که کارآفرینی اجتماعی ساخت چند بعدی کران دار می باشد که عمیقا در ماموریت ( اهداف عالی ) اجتماعی سازمان ریشه کرده است و برای ثباتش از آن مشتق می شود .
و به شدت تحت تاثیر آن است و به وسیله پویاییهای محیطی شکل می گیرد . این مقاله با توجه به جزئیات ادبیات که اساس و بنیان را برای مطالعه آماده می کند پیش می رود ما بنا را بر این می نهیم که این ادبیات چند تکه شده است و کمبودی در چارچوب توریکی مربوطه وجود دارد بنابر این در بازتاب نیاز برای التزام به پژوهش تجربی اساس را در سازمانهای کارآفرینانه اجتماعی بنا نهاده ایم .

● مروری بر کارآفرینی
جان تامپسون معتقد است که رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمانها ( دولتی خصوصی داوطلبانه و غیره...) با هر اندازه ( بزرگ متوسط و کوچک) است( تامپسون،۱۹۹۹)
تحقیقات و عملیات کارآفرینی به دهه ۱۹۸۰ میلادی باز می گردد که آن را دو انقلاب کارآفرینانه۱ نام گذاری نموده اند و این انقلاب هنوز هم استمرار دارد و به ایجاد فضای باز اقتصادی در چین و ویتنام فروپاشی بلوک کمونیست در اروپا و اتحاد جماهیر شوروی کمک نموده است .سازمان های بین الدولی همچون سازمان ملل متحد در امر توسعه کارآفرینی درگیر شده اند و دولتهای مختلفی به ترقیب کار آفرینی در افراد جامعه پرداخته اند به عنوان نمونه در امریکا رشته های مختلف کارآفرینی ظهور نموده و دولت سنگاپور کارآفرینی را به عنوان یکی از مهمترین عوامل در فرآیند رشد و توسعه اقتصاد ملی مورد شناسایی قرار داده است .
تلاشهای کار آفرینانه در آفریقای جنوبی هند اروپا روسیه ایرلند استرالیا و سایر کشور ها نیز بسیار چشمگیر بوده است .( هین چای کو ۱۹۹۶ . ۱۳ )
کارآفرینی پدیده ای است که شرایط محیطی در آن تعین کننده است که موریس۲ و لوئیز۳ بر این باورند که ترکیب زیرساخنهای محیطی درجه آشفتگی محیطی و تجربیات محیطی افراد جامعه بر سطح انگیزه کارآفرینانه جامعه تاثیر گذار است ( موریس و لوئیز ۱۹۹۵ . ۳۵ ) تئوریهای جامعه شناسی کارآفرینی به بررسی این موضوع می پردازند که چگونه محیط بر کارآفرینی تاثیر گذار است ( هرلی ۱۹۹۹ . ۵۶ ) طبق نظر جفری تیمونز آنچه در محیط مطلوب کارآفرینانه مورد نیاز است محیطی می باشد که ویژگیهای اجتماعی سیاسی و آموزشی را با هم ترکیب نماید به ویژه این محیط نیازمند فرهنگی است که برای کارآفرینی ارزش قائل می شود تحصیل اجباری است حکومت به طور جدی از علوم محض و کاربردی حمایت می کند کارآفرینی را با خط مشی روشنفکرانه پرورش می دهد و دانش آموزان نخبه را تربیت می کند ( الیسیون و مریسین ۲۰۰۰ . ۶۲ )
ورنون۱ و ورتزل۲ بر این باورند که فرهنگ در توسعه کارآفرینی از جایگاه والایی برخردار است زیرا فرهنگ تعیین کننده نگرشهای افراد در جهت آغاز فعالیتهای کار آفرینی است( الیسون و مریسون،۲۰۰۰ . ۵۱ ).
برای ایجاد یک فعالیت موفق ضروری است تا محیط کارآفرینانه در صنعت خویش را شناسایی کنیم . انبوهی از مسیرهای کارآفرینانه وجود دارد تعدادی از محققان مسیرهای زیررا شناسایی کرده اند :
۱) توسعه کسب و کارهای خانگی
۲) حرکت در جهت ارائه خدمات اطلاعاتی
۳) افزایش برون سپاری
۴) ایجاد اتحادهای استراتژیک جدید
۵) حرکت به سوی جهانی شدن
۶) عدم استخدام های جدید در راستای توسعه کار آفرینی
۷) بازسازی کسب و کارهای آغاز شده
۸) افزایش کسب و کارهای با مالکیت زنان و اقلیت ها
۹) توسعه کسب و کار های با اهداف غیر انتفاعی و توسع کار آفرینی اجتماعی

● انواع کار آفرین:
این سوال که :( کار آفرین کیست؟) پیش از هر موضوع دیگر کار آفرین مورد بررسی قرار گرفته است . این در حالی است که شواهد چندی نشان می دهند که کارآفرینان به طور کلی ویژگیهای مشخصی دارند. مانند سطح بالای انگیزش به موفقیت مرکز کنترل درونی و تحمل ابهام . به نظر نمی رسد که این ویژگیها تنها ویژگی های یک کار آفرین باشند بله ممکن است به تشخیص مقوله های مختلف کارآفرینان کمک کند .برای مثال ( اسمیت و میلر ) کارآفرینان ماهر را از ( فرصت طلبان ) جدا می کنند و به این نکته توجه دارند که فرصت طلبان وفق پذیرند و رشد محورتر هستند .در این جا چهار نوع از کار آفرینان مشخص می شوند که عبارتند از :
▪ کار آفرینانی که کسب و کارهایی حول فروشندگی و شبکه بندی ایجاد می کنند .
▪ کارآفرینانی که بر اختراع و نو آوری تاکید دارند.
▪ و آنهایی که برای قدرت برانگیخته می شوند و تمایل برای رهبری دارند .البته یک فرد ممکن است در بیش از یک مقوله قرار گیرد .

● مدل مخاطره کار آفرین :
اینکه کار آفرین یک الگوی سرمایه گذاری در ذهن داشته باشد و بداند چه موقع یک کسب و کار یا مخاطره را شروع کند حائز اهمیت است.
اولین الگو یک مدل درآمدی است که در آن کار آفرین به کسب و کار یا مخاطره بر اساس جایگذین درآمد نگاه می کند . یعنی بعد از یک دوره شروع اولیه و در نظم کوتاه منطقی مخاطره جریان منظمی از درآمد را فراهم می آورد که استاندارد کار آفرین بسیار بالایی را حمایت می کند .
دومین مورد یک الگوی رشد است که در آن کار آفرین مخاطره را شبیه رشد بسیار بالای موجودی می بیند که برخی پاداشهای اضافی را پرداخت می کند اما کار آفرین کسب سرمایه عمده را در پنج سال یا بیشتر از آن تشخیص می دهد کارآفرین زمانی یک درآمد پایین را می پذیرد که سرمایه گذاری مجدد به همان اندازه ممکن بوده و یا حتی سرمایه اضافی برای حمایت از رشد اجتماعی صرف شود .اما این مسیر نتیجه مهمی را که کار آفرین تشخیص می دهد زمان مخاطره جویی عمومی یا خریداری سهام است .
سومین الگو کوتاه مدت است که یک الگو ی فرضی است و در آن کار آفرین به شکلی اساسی خواستار آغاز مخاطره و کار آیی در بازار است در این جا کالا یا محصول و خدمت فقط به بهترین پیشنهاد دهنده فروخته می شود . می توان این پدیده را با تعدادی از شرکتهای اینترنتی امروز ی تطبیق داد .
این مدلها همچنین اشارات ضمنی مهمی به چگونگی ایجاد کسب و کار و مخاطره دارد برای مثال کار آفرینان الگوی درآمد را اغلب در مراحل اولیه مخاطره یا سبک زندگی انواع کسب و کار ها به کار می گیرند .
آنها احتمالا بر پس انداز و بدهی و وام تاکید بسیاری دارند در حالی که افرادی که بر الگوی رشد تاکید می کنند مستعد افزایش کنترل بوده و بر شرکاء و برابری مالی صحه می گذارند و در مقابل افرادی که از یک الگوی فرضی استفاده می کنند تمایل شدیدی به اجاره کردن و به دست آوردن منابع و بدون سپاری بخشهای اصلی کسب و کار دارد .● مفهوم کسب و کار نوآور :
کارآفرینی به طور کلی به معنی فرصت طلبی است یک فرصت می تواند به عنوان یک مجموعه مطلوب از شرایط ایجاد شده و یک نیاز یا تشریح یک مفهوم کسب و کار باشد .
مفهوم کسب و کار به سرمایه گذاری روی فرصتهای جدید به صورت عوامل بی نظیر یا نو آور اطلاق می شود . این خصوصیت می تواند در تولید یا ارائه خدمت در کسب و کار یا در برخی جنبه های عملیابی مخاطره جویی مانند روشهای توزیع یا رویکرد قیمت گذاری منعکس شود .

● چارچوب انواع نو آوری :
▪ جدید بودن محصول یا خدمت در دنیا
▪ جدید بودن محصول یا خدمت در بازار کشور
▪ جدید بودن محصول یا خدمت موسسه در صورتی که حد اقل یک رقیب داشته باشد
▪ اضافه کردن به خط تولید محصول یا خدمت موسسه
▪ بهبود تولید و خدمت اصلاح شامل کار برد ویژگیهای جدید انتخاب یا تغییرات جدید
▪ کاربرد جدید از خدمت یا محصولات موجود شامل یه که گیری برایبخش جدیدی از بازار
▪ استقرار دوباره خدمت یا محصول موجود
▪ بهبود فرایندها که منجر به ایجاد ارزش برای مشتری شود افزایش بهره وری و کاهش هزینه شود
▪ اجرای سیستم یا رویه جدید
▪ ساختار یا شکل سازمانی جدید
▪ روش تولید جدید
▪ رویکرد فروش یا بازاریابی جدید
▪ برنامه حمایت از مشتری جدید
▪ کانال و روش توزیع جدید
▪ رویکرد استراتژیک جدید
▪ روش جدید تامین منابع مالی
▪ رویکرد جدید قیمت گذرای
▪ تکنیک جدید خرید

● مفهوم سرمایه اجتماعی
مفهوم سرمایه اجتماعی در طی دهه ۹۰ میلادی به سمت مفاهیم سرمایه انسانی و مالی پیش رفت . براساس نظر بوردیه و واکون سرمایه اجتماعی یک امتیاز فردی یا گروهی است. که از دسترسی به یک شبکه بادوام از روابط نهادی ( کم یا زیاد) حاصل آمده است. در مقابل، کولمال عقیده دارد که این مفهوم در رابطه میان افراد جای گرفته است و شامل وظایف و انتظارات و شبکه های ارتباطی و هنجارهای اجتماعی آن ها می شود. برای مثال می توان به گرایش های بی اعتماد و سراسر اعتماد و یا اعتماد به خانواده در مقابل اعتماد به اجتماع اشاره کرد. سرمایه اجتماعی متنوع ترین نوع سرمایه می باشد.
« کولمن» معتقد است که سرمایه اجتماعی یک پدیده درونی است که در روابط اجتماعی نمود پیدا می کند و در مقابل « فوکویاما» می گوید سرمایه اجتماعی مفهومی کاملاً اجتماعی است و از اعتماد و همکاری میان انسان ها ناشی می شود.
« ولکاک» و « فدرک» و همکاران معتقدند که مفهوم سرمایه اجتماعی شامل دو بُعد متعادل می باشد: اول، شفافیت ( سرمایه اجتماعی به دلیل کانال های ارتباطی مختلفی که در اختیار دارد، می تواند هزینه های مبادلاتی را در جامعه کاهش دهد) و دوم، پتانسیل عقلانی اگر به افزایش بازده صرفه جویی در مقیاس در بخشی از اقتصاد کمک بسیاری می کند. به بیان بهتر، سرمایه اجتماعی برای کاهش سرعت بازده نزولی، کارآیی بسیاری دارد. « پیتزا» و «جیورجی» دو مفهوم دیگر را به دو مورد قبلی اضافه می کنند: الف) سرمایه اجتماعی حوزه عمل گسترده ای دارد و کمک زیادی به شکوفایی سرمایه انسانی و مهارت های کار آفرینی می کند زیرا به وسیله آن می توان هزینه های تولید خلاقانه را کاهش داد.
ممکن است جا به جایی فراوانی میان سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی وجود داشته ( به این معنا که این دو سرمایه به هم تبدیل شوند و به طور خاص سرمایه اجتماعی به سرمایه اقتصادی تبدیل گردد.)
بنابراین اگر بپذیریم که سرمایه گذاری بر روی سرمایه اجتماعی دارد. آن گاه راه دیگری برای کند کردن فرایند بازده نزولی یافته ایم. بنابراین رشد اقتصادی و سرمایه اجتماعی نسبت مستقیمی با یکدیگر دارند و انباشت سرمایه اجتماعی نقش سوخت را برای حرکت موتور رشد اقتصادی ایفا می کند.
▪ قضیه ۱: سرمایه اجتماعی موتور محرکه رشد اقتصادی است.
▪ قضیه ۲: کار آفرین باعث تقویت سرمایه اجتماعی می شود.
▪ قضیه ۳: کار آفرین تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد.

● کارآفرینی اجتماعی
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) اعتقاد دارد که در یک سطح کلان ( کارآفرینی سازنده و مفید اساس و بینایی برای رشد اقتصادی ایجاد اشتغال و نوآوری )کارآفرینی اجتماعی به عنوان یک ابزار مفهومی برای تغییر های اجتماعی مورد توجه واقع شده است . بنابراین چون این مفهوم فرصتی برای تحول اجتماعی به وجود می آورد در هر بخش و در هر جامعه ای مورد توجه قرار می گیرد .
در زمینه کارآفرینی اجتماعی درک تعاریف هریک از سه بخشی که کار آفرینان می توانند در آنها فعالیت نمایند مهم می باشد . این سه بخش عبارتند از :
۱) بخش خصوصی : که از آن به عنوان بخش انتفاعی یا بخش سود آور یاد می شود . این بخش به مسائل اقتصادی که به فعالیتهای سود آور به منظور ایجاد دارایی برای مالکان و ذی نفعان یاسهام داران متمرکز است تاکید دارد .
۲) بخش عمومی : این بخش به وسیله حکومت کنترل می شود و بر اجرای سیاستهای حکومتی تاکید دارد .
۳) بخش داوطلبانه : از آن به عنوان بخش سوم بخش اجتماعی بخش شهروندی یا بخش بدون سود نیز یاد می شود . آن یک بخش اقتصادی است که به فعالیتهای غیر انتفاعی گرایش دارد و به شدت بر حمایتهای داوطلبانه برای بقای خود متکی است . فلسفه وجودی سازمانها بر این بخش ماهیت ایثارگرانه آنها به جای تولید سود و افزایش ارزش سهام داران است .
سازمانهای غیر انتفاعی داوطلبانه به طور ویژه درگیر عملیات هماهنگی و جذب منابع هستند و بیشتر کار آنها میانجی گری است . البته این سازمانها به هماهنگی و حمایت سازمانهای غیر انتفاعی دیگر نیز کمک می کنند . چنین سازمانهایی به عنوان تسریع کننده (کاتالیزور) اساس یا منبع تخصص اطلاعات تحقیقات هستندبه کار گیری مدل برای تعریف مفهوم کار آفرینی اجتماعی به تبیین بیان درستی از آن کمک می کند.
● در این جا این مدل بیان می شود که به سه نوع متفاوت کارآفرینی می پردازد که عبارتند از:
۱) کار آفرینی خصوصی،
۲) دولتی
۳) اجتماعی
پروه های کارآفرینانه اجتماعی می توانند سهم مثبتی در توسعه اجتماع به طور موثر و مداوم داشته باشند . عواملی که در موثر بودن و موفقیت کارآفرینی اجتماعی سهم دارند عبارتند از : نوآوری و استفاده از تجربه های دست اول در راه تلاش برای تعقیر دادن ادراکات اجتماعی سنتها نگرشها و رفتارها .
جنبه های اثر گذار کار آفرینانه اجتماعی شامل تعقیرهایی در نگرشها و رفتار اجتماعات مجاور گسترش ایده کارآفرینی اجتماعی ایجاد اشتغال و اثر گذاری بر سیاست ملی است . همچنین عواملی که این اثرگذاری را تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از : شخصیت کار آفرین اجتماعی و منابع آماده شده ای همچون دانش نمونه ها یا الگوها مواد شبکه ها و ارتباطات و حمایت خانوادگی .
تداوم کار آفرینی اجتماعی از توانایی سازمان کارآفرینی اجتماعی برای جذب و تولید سرمایه ها و بودجه ها توانایی برای ایجاد شرکت توانایی در معرفی یک ساختار سازمانی موثر و توانایی برای جذب افراد و مهارتها متاثر می شود ( Thomas. ۲۰۰۴ )
تعاریفی از کارآفرینی اجتماعی :
کارآفرینی اجتماعی به عنوان کانون پژوهش آکادمیک و علمی سابقه نسبتا مختصر و کوتاهی دارد . خلاصه از ادبیات کارآفرینی اجتماعی در جدول ۱ ارئه شده است که بعضی از آنها کار مقدم و محدوده ها را بیان می کند کار آفرینی اجتماعی ممکن است در پهنه ( صف ) وسیعی از اقتصاد فعالیتهای آموزشی و پرورشی پژوهش کمک های اجتماعی و رفاهی فعالیتهای اجتماعی و معنوی ارائه شود که به وسیله سازمانهای مختلف انجام می شود . ( leabder . ۱۹۹۷ ) با انعکاس این دامنه متنوع از فعالیتها محققان نسبت به مفهوم سازه کار آفرینی اجتماعی در بعضی از زمینه ها شامل بخش عمومی سازمانهای اجتماعی سازمانهای فعال در مسائل اجتماعی و موسسات خیریه تلاش کرده اند اکثریت ادبیات راجع به کارآفرینی اجتماعی در حدود قلمرو سازمانهای غیر دولتی غیر انتفاعی نمو یافته است .
بعضی محققان ( cook dodds smitchll. ۲۰۰۱. wallac . ۱۹۹۹ ) می گویند آن شرکتهای اجتماعی که فعالیت انتفاعی انجام می دهند در جهت حمایت از دیگر فعالیتهای غیر انتفاعی به نظر کار آفرینان اجتماعی می آیند . بعضی دیگر از محققان استدلال کرده اند آن سازمانهای انتفاعی که ممکن است فعالیت نو آورانه ای نسبت ایجاد سرمایه اجتماعی انجام دهند از لحاظ اجتماعی کار آفرینانه تصور می شوند ( Canadian centre for social entrepreneurship )؛((۲۰۰۱ thompson alve.
با ایجاد وضوح روشن شدن موضوع تامسون (۲۰۰۲ ) کارآفرینی اجتماعی را شاید در نتیجه رخ دادن در کسب و کارهای در جستجوی سود که تا حدودی متعهد به انجام کار خوب در موسسات اجتماعی که برای هدف اجتماعی ولی همچون کسب و کار بازرگانی و در بخش غیر سود ده و داوطلبانه بر پا می شوند شناسایی کرد . اما او نتیجه گرفت دنیای نیرومند کارآفرین اجتماعی در بخش داوطلبانه می باشد ( NFP )
در پیرو این بخش ما به طور خلاصه مفهومهای موجود از کارآفرینی اجتماعی را چنان که در حوزه های غالب شناسایی شده مطرح می کنیم این بخشها در حوزه های عمومی و غیر انتفاعی خصوصی واقع می شود. کارآفرینی در حوزه عمومی رهبری سازمانهای عمومی ( public ) یا توسعه خط مشی عمومی ( ملی ) را مطرح می کند ( e.g.king.s.roberts. ۱۹۸۷ ) محققان در این بخش استدلال کرده اند که کارآفرینان اجتماعی دارای ویژگی های چندگانه رهبری برای مثال اعتبار قابل توجه شخصی امانت و درستی و توانایی در ایجاد تعهد پیروان در پروژه ها به واسطه ایجاد شرایطی از ارزشهای مهم اجتماعی به جای شرایط کاملا اقتصادی می باشند ( borins ۲۰۰۰ lewis. ۱۹۸۰ waddock. Spost. ۱۹۹۱ ) پژوهش روی کارآفرینی اجتماعی در این بخش اساسا روی ایجاد ( سازه ) ظرفیتهای فردی و رهبری تصور شده است.
تعدادی از رویکرد ها نسبت به کارآفرینی اجتماعی در حوزه NFP خصوصی ( بخشهای غیرانتفاعی خصوصی ) قرار می گیرد . در سازمانهای اجتماعی کار آفرینی اجتماعی به عنوان بازی کردن نقشی در ارتقائ شرایط زندگی افراد فقیر و محروم از مزایای اجتماعی و اقتصادی ( e . g . cornwall . ۱۹۹۸ ) و تسهیل توسعه جامعه شناخته شده است .
(Wallace. ۱۹۹۹ ) کارآفرینی اجتماعی در درون یک زمینه عملی ( رفتاری ) اجتماعی در شرایط رهبری تحریک کننده مربوط به حوزه بنگاه اجتماعی با هدف تعقیر دیده شده است در هر دو بعد از فضای بنگاه اجتماعی و در خط مشی عمومی به آن فضای ( سرمایه نیروی انسانی تجهیزات ) در یک بازار رقابتی نشان خوبی است که فعالیت پر ریسک ( فعالیت اقتصادی ) کاربرد پربارتری را از این منابع نسبت به آلترناتیویی که در حال رقابت در برابر اوست ارائه می دهد .
در باره جنبه تامین وجه کارآفرینان اجتماعی روشهای نو و ابتکاری را دنبال می کنند برای اطمینان یافتن از این که آیا فعالیت آنها قابلیت دست یابی به منابع را به همان اندازه خواهند داشت که این روشها در حال خلق ارزش اجتماعی هستند تعدادی از محققان به نقش نو آوری در سازمان کارآفرینانه اجنماعی اهمیت می دهند . ( borins. ۲۰۰۰ )پرابهر ( prabhu . ۱۹۹۸ ) و سولیوان مورت رات آل ( ۲۰۰۳ ) سه فاکتور نو آورانه بیش فعالی و ریسک پذیری را ( ovingslevin . ۱۹۸۶ ) به عنوان مرکزی برای کارآفرینی اجتماعی شناسایی کرده اند . بعضی محققان از کارآفرینی اجنماعی به عنوان یک راه حل جزئی ( طرفدارانه ) در برابر نیاز ( ضرورت ) برای اصلاح بنیادی رفاه و کمکهای اجتماعی دفاع کرده اند به طوری که راهی به سوی جامعه شایسته و تقاضای دیگر به واسطه نو آوری های اجتماعی افراد متهور ایجاد شود ( leadbeater .۱۹۹۷. Thompson. ۲۰۰۲ ) حال آنکه این رویکرد توجه شایانی را به خود جلب کرده است ( این رویکرد ) همچنین نقدهایی چون تحلیل رویکرد بر اساس حقوق در خدمات اجتماعی را جذب کرده است (cook.dodds smitchell. ۲۰۰۲ ) این رویکردها مفاهیمی از کارآفرینی اجتماعی را در درون محدوده علم اقتصاد رفاه ( اقتصاد مبتنی بر رفاه و آسایش ) بیان می کنند .
بحث قبلی مشخص می کند که نارسایی اساسی در ادبیات کارآفرینی اجتماعی در حوزه های متفاوتی توسعه یافته است و منجر به فقدان رویکردی منسجم شده است. مهمترین موضوع این که ما فهمیدیم که رویکردها در مفهوم سازی کارآفرینی اجتماعی محیط رقابتی را به اندازه ای که موسسات اجتماعی فعالیت می کنند منعکس نمیکنند . برای مثال رویکردی که کارآفرینان اجتماعی را به عنوان یک نسل خاص از رهبران نشان می دهد ( dees. ۱۹۹۸b ) یا رویکردی که ویژگیهای شخصیتی را منعکس می کند( prabhu.۱۹۹۸.shqwetal.۲۰۰۱ ).
به ویژه چگونگی دست یافتن کارآفرینان اجتماعی به اهداف سازمانی خویش در کنار وضع ماموریت اجتماعی و کوشش برای کارآیی عملیاتی در حالی که به پویائی های محیطی پاسخ می دهند .
دیز ( ۲۰۰۱ ) بیان می کند که این یک اتفاق نیست که کارآفرینی اجتماعی در حال کسب توجهات زیادی در موقعی است که محیط رقابتی دستخوش تعقیر سریع می باشد و مرزهای سنتی بین بخشهای انتفاعی و غیر انتفاعی در حال تعقیر است .
راین ( ۱۹۹۹) دورنمای رقبانی جدیدی را برای NFPs به شکل بازاری شناسایی کرد که به انظباط عملکرد و ظرفیت سازمانی نسبت به وضعیت غیر انتفاعی و ماموریت پاداش می دهد .
سولیوان مورت ( ۲۰۰۳) همچنین تاثیر تعقیرات محیطی به همراه جهانی شدن رو به رشد ابتکار در بازسازی دولت و ورود فزاینده سازمانهای انتفاعی به طرف بازارهایی که به طور سنتی به وسیله موسسات غیر انتفاعی ارائه خدمت می شد را به عنوان زمینه ای برای کارآفرینی اجتماعی مطرح می کنند.

● سه دیدگاه مهم در کارآفرینی اجتماعی :
کارآفرینی سابقه زیادی در بخش بازرگانی دارد. مهمترین نظریه هایی که در این باره مطرح می شود خلق نو آوری با ارزشی است که به وسیله شومپیتر و دراکر بیان شده است . ولی با اعمال نظریه های اجنماعی این نظریه معانی دیگری نیز دارد .
در زیر بدین دیدگاه مهم اشاره می کنیم :
۱) برخی کارآفرینی اجتماعی را ترکیبی از سرمایه گذاری بازرگانی با تاثیرات اجتماعی دانسته اند .
در این دیدگاه کارآفرینی به عنوان مهارتهای فنی و علمی برای ایجاد کارآفرینی که مقاصد اجتماعی به اضافه بازرگانی پایدار را به سرمنزل می رساند دیده شده است .
سازمانهای غیر انتفاعی ممکن است مجموعه ای از پست های تجاری را ایجاد کنند و از آنها در راه ایجاد و به کار گیری و درآمد زایی که البته مقاصد اجتماعی را در نظر دارد استفاده کنند . www.migna.ir
استفاده از این دیدگاه برای موسسه های انتفاعی می تواند به صورت واگذاری قسمتی از سود یا سازماندهی فعالیتهایشان برای خدمت به اهداف اجتماعی باشد این گونه نوآوریها از منابع به وجود آمده از فعالیت های تجاری موفق برای پیشبرد و تقویت فعالیتهای اجتماعی بهره می برند .
۲) دیدگاه دوم کارآفرینی اجتماعی را به عنوان نو آوری برای تاثیرات اجتماعی را به عنوان نوآوری برای تاثیرات اجتماعی بیان می کند .
این منظر عمدتا بر نوآوریها و سازماندهی اجتماعی تاکید دارد و به مشکلات اجتماعی بیشتر پرداخته و بیشتر به پایداری اقتصادی به وسیله ضوابط و معیارهای اجتماعی معمول شغلی کم توجهی می کنند . این نوع کارآفرینی اجتماعی که بر مشکلات اجتماعی تمرکز دارد به جای این که به ضوابط و معیارهای اجتماعی یا تقاضای بازار پاسخ دهد نو آوریها را پایه ریزی می کند سازماندهی های اجتماعی جدیدی بنا می سازد و منابعی را تجهیز می کند تا با آن به مشکلات پاسخ داده شود .
۳) عده ای دیگر کارآفرینی اجتماعی را به عنوان راهی برای سرعت بخشیدن به تحولات اجتماعی مطرح می کنند که البته کاملا فراتر از راه حل های مشکلات اجتماعی خواهد بود ( البته مشکلاتی که مربوط به نقطه آغازین فعالیت است )
از این دیدگاه کارآفرینی اجتماعی در بهترین حالت تعقییرهای کوچکی در اندازه های کوچک به وجود می آورد که این تعقییر ها در کل سیستم موجود باعث سرعت بخشیدن تعقییرهای بزرگتر می شود ( s.h.alrord sl. D . brownsc w.letts.۲۰۰ ) در این جا تنها نیاز نداریم که مشکلات فوری را در یابیم بلکه باید وابستگی ها و سیستمهای اجتماعی بزرگتر را بشناسیم درک مطلب بالا این فرصت را می دهد که با پا را دایم های جدیدی در نقاط حساس قدرت و نفوذ آشنا شویم که می تواند ما را به تعقیرهای تقویت کننده هدایت کند که به ایجاد و ثبات سازماندهی های اجتماعی متحول شده می انجامد .

● پیامدهای کارآفرینانه
تامپسون و دیگران به چهار نوع سرمایه اشاره می کند . این چهار نوع سرمایه عبارتند از : سرمایه مالی محیطی زیبایی شناختی و اجتماعی .باید گفت که در زمینه کارآفرینی اجتماعی سرمایه اجتماعی ایجادگر اجتماعی مبتنی بر درایی های ملموسی ( مادی ) و غیر ملموس ( معنوی ) است که به تفویض اختیار به افراد محروم کمک می کند و آنها را به گرفتن مسئولیتهای بزرگتر و کنترل بیشتر بر زندگی خود تشویق می کند .( Thomas. ۲۰۰۴. p ۱۱ )
● کارآفرینان اجتماعی چه چیزی به وجود می آورند؟
دیز ( ۱۹۹۴ ) با تاکید زیاد می گوید : کارآفرینان اجتماعی یک از انواع در گروه ( دسته) کارآفرین می باشند یک جایگاه برای شروع مرور کارآفرین اجتماعی توجه به آنچه این دسته را تشکیل می دهند می باشد. آنچه که در پی می آید فرض کرده است که تعریف کارآفرین مطلقا با تعریف کارآفرین مرتبط شده است در این که کارآفرینی آن چیزی است که کارآفرین انجام می دهد زمانی که آنها کار آفرین می شوند . تعریف هر واژه دیگری را به واسطه مفهوم و دلالتها تعریف می کند .هیچ اجماع علمی ( دانشمندانه ای ) روی آنچه که کارآفرین ها انجام می دهند زمانی که آنها کارآفرینانه می باشند وجود ندارد .
وتکاتارامن ویراستار مجله business venturuin بیان کرده است : ...... اساسا تصورات متفاوت و تعاریف متمایزی از مفهوم کارآفرین و نقش کارآفرینانه وجود دارد اجماع روی یک تعریف از این زمینه در واژه های مربوط به کار آفرین شاید کاری غیر ممکن باشد .( ven kataraman . ۱۹۹۷ . ۱۲۰ )
در این مقاله کارآفرین اجتماعی به واقع شخصی خواهد بود که فعالیت ( اقتصادی ) پر ریسکی یا شرکتی را سازماندهی می کند یا به کار می اندازد که به طور برجسته اهداف اجتماعی در روشهایی معین را دنبال می کند.
● کار آفرینان اجتماعی چه هدفی دنبال می کنند ؟
توافق وسیعی وجود دارد که کارآفرینان اجتماعی و اقدامات آنها به وسیله اهداف اجتماعی پیش برده می شوند که این تممایل نسبت به منفعت جامعه در روشهای خاص خود وجود دارد.
روش دیگر بیان اهداف کارآفرین اجتماعی بیان ارزش اجتماعی برای مشارکت در رفاه اجتماعی یا بهبود در وضعیت موجود جامعه انسانی است. عدم توافق موجود در اهداف اجتماعی نیست بلکه در اهداف کار آفرین یا تعهد او عدم توافق وجود دارد .
در یک طرف آنهایی هستند که بعضی اهداف اجتماعی را دنبال می کنند که می بایستی هدف کار آفرین اجتماعی منحصر به فرد باشد . چنانکه ( dees ۱۹۹۸ ) دیز محقق کارآفرین اجتماعی می گوید : برای کارآفرین اجتماعی ماموریت ( هدف ) اجتماعی صریح و مرکز فعالیت او است .....
ماموریت مرتبط با فشار جامعه معیار اصلی می باشد نه ایجاد ثروت فقط وسیله ای در جهت هدفی برای کارآفرین اجتماعی است . این ادعا که هر ثروت ایجاد شده ای صرفا وسیله ای برای هدف اجتماعی است بیان می کند که سود مالی نزد کارآفرین در میان اهداف به عهده گرفته جایی ندارد .
بنابر این بخش بزرگی از ادبیات ( e.g.dees.emerson.s economy.۲۰۰۲ ) مفهوم کارآفرینی اجتماعی را در دنیای سازمانهای غیر انتفاعی ( NFP ) قرار می دهد . این عقیده ملی ممکن است پیوندهای فرض شده در ارائه بعضی کالا یا خدمات بدون توجه به نوع غالب و شکل مثل بدون توجه به فعالیتهای کسب درآمد را شامل شود . )آندرسون و دییز , ۲۰۰۲).

● ویژگیهای شخصیتی کارآفرینی اجتماعی :
کارآفرینان اجتماعی گاهی با ویژگی های شخصیشان که شاید با فعالیتهای که انجام می دهند در تضاد باشد تعریف می شوند.
بیل درایتون کارآفرین اجتماعی را به عنوان یک خط شکن با یک ایده جدید و قوی فردی که خلاقیتهای زیادی را برای حل مشکلا ت دارد و جهان خیالی و واقعی را ترکیب می کند شخصی که یک شخصیت اخلاقی قوی دارد و به طور کلی از بینشی برای تعقیر بهرمند است معرفی میکند .
درایتون همچنین می گوید که همچون کارآفرینان خصوصی کارآفرینان اجتماعی هم یک تعقیر منظم را پیشبینی می کنند و نقاط مهم را که به آنها اجازه خواهد داد تا کل جامعه را به سوی یک مسیر جدید هدایت کنند می شناسند سپس با اصرار و پافشاری زیادی در پی به سرانجام رساندن کار خود می باشند.
مک کللند ویژگیهای شخصیتی عمومی که در کارآفرینان با سطح بالای موفقیت وجود دارد را بیان می کند که عبارتند از : ( N.C.Siropolis.۱۹۹۴.p.۴۳ )
▪ نوآوری
▪ ریسک پذیری خردمندانه
▪ اعتماد به نفس
▪ سخت کوشی
▪ هدف گذاری
▪ پاسخ گویی
همچنین جوزف من کاسو بیان می کند که یک کارآفرین شخصی است که سازمان می دهد اداره می کند و ریسکهای یک کسب و کار را در نظر می گیرد .موفقیتهای تمام کارآفرینان بزرگ همگی حول یک ویژگی مهم و مشترک قرار دارد: آنها همه دارای قدرت قانع کننده ای در ارتباط با افراد هستند. ( g – mancuso. ۱۹۹۳ .p.vil ) در شناسایی و انتخاب کارآفرینان اجتماعی آشوکا ویژگیهای زیر را درباره افراد بیان می کند:
▪ خلاقیت – در پایه گذاری یک بینش و در حل مشکلات موثر است.
▪ ویژگیهای کارآفرینانه – تعهد کامل شخص به بینش به این مفهوم که آنها تا یک راه حل مناسب پیدا نکنند آرام نخواهند گرفت و تلاش دارند تا یک راه حل گسترش یافته در سرتا سر جامعه به عنوان یک الگوی جدید داشته باشد ( ارائه دهند ) .
▪ شخصیت اخلاقی – در فعالیتهای کارآفرینی اجتماعی افراد باید به طور کامل قابل اعتماد باشند و تعهد آنها باید از انگیزش خدمت به جامعه نشات گیرد .
ویژگی کارآفرینانه مهمترین ملاک است اگر چه ایده های خوب یا ایثار گرایانه و ابتکاری بسیاری وجود دارد ولی ویژگی کارآفرینانه برای برنامه ریزی و طراحی تعقیرهای اجتماعی منظم در مقیاس بزرگ ضرورت دارد .
تامپسون بیان می کند که کارآفرینان اجتماعی ویژگیهای وابسته به کارآفرینان اجتماعی در مدیریت و اداره افراد بینظیرند نوآوری کلیدی برای مفهوم خود کارآفرینی است و با توجه به ابهام بخشها کارآفرینی اجتماعی خلاقیت و مهارتهای شبکه ای را برای کسب امتیاز از منابعی که در اطراف است نیاز دارد .
کارآفرین اجتماعی نیازمند بینشی برای تعقیرهای اجتماعی است و اگر می خواهد یک تاثیر عمده و مهم بر اجتماعات اطراف خود بگذارد و بخشهای دیگر را طوری طراحی کند که حمایت کنند باید از توانایی ترغیب دیگران و ارتباطات خوب به بهترین شکل بهرمند باشد .● سازمانهای کارآفرین اجتماعی :
ساختار سازمانهای کارآفرینانه اجتماعی انعطاف پذیر و با بروکراسی کم است . در این سازمانها وجود یک گروه کوچک و متعهد با کارکنان تمام وقت در کمک به یک فرهنگ نوآوری مهم است درباره ماهیت سازمانهای کارآفرینانه اجتماعی لید بیتر بیان می کند که ماهیت پیچیده محیط باعث کنش متقابل سازمان و محیط می شود .همچنین باعث ایجاد روابط با ذی نفعان و مصرف کنندگان می شود . این پیچیدگیها کارآفرینان اجتماعی را ملزم به آگاهی از نیازهای پیچیده و تقاضای مشتریان می سازند.
بازرگانی را مثل رهبری خوب و مهارتهای مدیریتی دارا می باشند ولی آنها بیشتر با کارها و فعالیتهای دلسوزانه و حمایت کننده ارتباط دارند تا کسب پول .کارآفرینان اجتماعی افرادی هستند که برای حل مشکلات اجتماع تصور و بینش مطلوبی دارند دیگران را تشویق و تحریک می کنند و دارای توانایی و ظرفیت غلبه بر سوانح و خطرات در این فرایند هستند .
تامپسون تاکید می کند که کارآفرینان اجتماعی ( که بیشتر شامل اعضای بخش دولتی میشوند) به جامعه نزدیکتر می باشند از این رو می توانند نیازهای واقعی را تشخیص دهند و به آنها با روشهایی هدفمند و با معنا پاسخ دهند .کارآفرینان اجتماعی خلاق هستند واعتماد وهمکاری را از طریق ایجادروابط وشبکه های ارتباطی در جست وجوی منابع به دست می آورند .
لید بیتر بیان می کند که کارآفرینان اجتماعی موفق رهبرانی هستند با درکی قوی از رسالت و اهداف سازمان وتوانایی بسیج کردن افراد در اطراف آن مسئولیت یا رسالت ویژه .همچنین آن ها قصه گویانی هستند که داستان ها وحکایتها منتقل می کنند .( c.g- Thomas. ۲۰۰۴.pp-۱۹-۲۱ )

● مراحل فرایند کارآفرینی اجتماعی :
فعالیتهای کار آفرینی مانند هر فعالیت دیگری دارای فرایندی است . این مراحل شامل :
▪ مرحله اول خلق ایده می باشد در اکثر موارد یک ایده برگرفته از یک نیاز فعلی است یا می تواند ناشی از یک نیاز آتی باشد
▪ مرحله دوم مطالعه یک ایده است . این مرحله نیازمند روش طوفان فکری است اگر چه این ایده می تواند تفکر یا ابتکار هر فردی باشد اما تمام اعضای تیم مدیریتی در تمام مراحل فعالانه شرکت می کنند.
▪ مرحله سوم نیازمند حمایت متخصصان حرفه ای همچون حسابداران و وکلا پژوهشگران بازاریابان و غیره می باشد .

● مراحل فرایند کارآفرینی
▪ مرحله اول : توسعه یک ایده جدید یا گسترش ایده ای قدیمی
▪ مرحله دوم : مطالعه و بررسی ایده ها
▪ مرحله سوم : آماده کردن یک طرح شغلی طرح بازاریابی و امکان سنجی
▪ مرحله چهار : جست و جوی منابع مالی
▪ مرحله پنج : اجرای طرحها
سیکس در سال ۱۹۹۹ میلادی فرایندی سه مرحله ای برای کارآفرینان اجتماعی مشخص نموده و تامپسون نیز یک مرحله به آن اضافه کرده است :
۱) ایجاد بینش: روشن و شفاف کردن یک نیاز شکاف و فرصت
۲) درگیر شوندگی : انطباق فرصت با فکر برای انجام کاری راجع به آن
۳) توانا سازی : اطمینان از حصول به وسیله به دست آوردن منابع ضروری همچون افراد پول و غیره
۴) به اجرا درآوردن : وارد عرصه عمل شدن و هدایت پروژه برای نتیجه رضایت بخش
( Thompson.۲۰۰۲.p.۴ )

● کارآفرین اجتماعی : یافته های تحقیقی جدید
این مبحث خاص در باره کارآفرینی اجتماعی توجه فزاینده ای را در این حوزه ای که به تازگی تعریف شده به خود جلب کرده است سازمان های چند وجهی همچون بانک جهانی به دنبال ارتقاء نقش کارآفرینان اجتماعی در هر بعد کشور های توسعه یافته و در حال توسعه می باشد .
کنفرانسها در ابعاد جهانی به بررسی این موضوع می پردازند . NGOs به طور فزاینده ای در پی توسعه برنامه های خود می باشند تا نیازهای کارآفرینان اجنتماعی را برآورده نمایند
بعضی از دانشگاهای برتر همچون Harvard و Stanford منابع قابل توجهی به این موضوع اختصاص داده اند و تلاشهایی در جهت توسعه برنامه های مورد نظر از طریق مجلات و بورسیه در این زمینه انجام داده اند .
اعتقاد بر این است که کارآفرینی اجتماعی ضروری است چرا که به طور فزاینده ای سازمانهای غیر دولتی ( NGOs ) سازمانهای غیر انتفاعی ( NPOs ) موسسات کارآفرینانه دولتها و آژانسها ( کارگذاریها ) عمومی و همگانی در حال به رسمیت شناختن اهمیت و استراتژیک کارآفرینی اجتماعی در جهت ارائه خدمات رقابتی در کلاس جهانی می باشند.
پیرو این اشتیاق اخیر مدعیان هم اکنون به شدت متمایل به شناسایی تکنیکها و شیوه هایی برای مدیریت ارائه خدمات می باشند .
به ویژه سیاست گذاران رهنمودهای کمی دارند و تشخیص می دهند که دست نامرئی دائما شکست می خورد برای دفاع از خودش در روشهای بسیار سود آور از لحاظ اجتماعی . یک از بزرگترین نگرانی ها در شناسایی زمینه جدید موضوع تعاریف است .
دانشمندان کارآفرینی اجتماعی رخدادهایی را در دامنه ای از شرائط متفاوت شناسایی کرده اند در جایی که دلالتهای از جهت استراتژیک ممکن است در جهت داشتن تایید قابل توجه روی جامعه مورد انتظار باشد بعضیها این مفهوم را برای شرکتهای کارآفرینانه همچون سازمانهای غیر انتفاعی و بخش عمومی به کار می برند در حالی که دیگران محدودیتهای اضافی وضع می کنند با دست یابی به هر دوبعد جهانی سازی و افزایش سهولت دسترسی به اینترنت کارآفرینان اجتماعی در حال دست یابی به شهرت زیادی در نتیجه وسایلی هستند که به افراد و شرکتها در تطبیق با شرایط جدید کمک می کند و به همان نسبت در ارتقاء توسعه اقتصادی کمک می کنند .
در ادبیات آکادمیک کارآفرین اجتماعی موضوع نوظهوری است که به شدت در حال جذب علاقه محققان سیاست گذاران و شاغلها ( کارورزان ) می باشد . عناوین زیر مجموعه مرتبط با موضوع کارآفرینی اجتماعی شامل بازار یابی اجتماعی مدیریت استراتژیک منابع انسانی یاد گیری سازمانی رهبری و کارآفرینی درون سازمانی می باشد که در هر دو بخش غیر انتفاعی و عمومی واقع می شود.
تمایل ما در این موضوع نزدیک به یک دهه پیش در Academy of Management شروع شد .جایی که هسته گروه دانشمندان بین المللی شکل گرفت بسیاری از آنها با بخش کارآفرینی در ارتباط بودند آنها شروع به برگذاری نشست حل موضوعهای مربوط به کارآفرینی اجتماعی کردند کاوشهای ما نشان داد که سهام داران شرکای در کارآفرینی اجتماعی شامل رهبرند اجتماع ( جامعه) رهبران در سازمانهای غیر انتفاعی مصرف کنندگان کاربران و رهبران سازمانی ( نهادی ) و کارآفرینانی که در میان جوامع خویش به کار آفرینی نائل می شوند . در شکل زیر مدلی دیده می شود که ابعاد کارآفرینی اجتماعی را بیان می کند.این ابعاد شامل :
▪ مدیریت ریسک
▪ بیش فعال بودن
▪ نوآوری
که ابعاد زیر آن ها را در بر می گیرد :
▪ بصیرت اجتماعی
▪ محیط بیرونی
▪ پایداری

● نتایج :
پیشنهاد این متن – با درک انعطاف مناسب - این است که کارآفرینی اجتماعی در جایی به کار می رود که تعدادی از افراد یا گروهها :
۱) هدفگیری می کنند به سمت ایجاد ارزش اجتماعی ( یا) لااقل در روشی بر جسته
۲) نشان می دهد ظرفیتی را برای تشحیص و کسب مزیت از فرصتها برای خلق آن ارزش ( رویایی بودن)
۳) به کار گرفتن و نوآوری در طیفی از یک طرف کاملا اختراعی و ابتکاری تا انطباق با هر چیز نوظهور در ایجاد یا توزیع ارزش اجتماعی
۴) تمایل برای قبول یک درجه با لا تر از میانگین برای ریسک در ایجاد و توزیع ارزش اجتماعی وجود دارد .
۵) به طور فوق العاده به طور نسبی با دارایی کم در پی گیری فعالیت اجتماعی پر ریسک خویش و رسیدن به اهداف خود و در نهایت اهداف جامعه موفق هستند .
این ها مهمترین معیارها می باشد که به طور مفهومی، آن برای تشخیص و تمیز دادن درک جامعه برای پدیده پیچیده فعالیت سازمانی و رهبری آن نسبت به کسب اهداف اجتماعی به کار می رود . کارآفرینی اجتماعی مفهوم جدیدی در جامعه ما می باشد و راه زیادی برای طی طریق و رسیدن به مقصود وجود دارد امید است که پژوهشگران این مرز و بوم به این مقوله که برای توسعه و اعتلای کشور اسلامی ما ضروری است توجه کافی مبذول دارند و به بررسی کارآفرینان اجتماعی در ایران بپردازند و تبیین مدلی بومی در این حیطه داشته باشند.


استاد راهنما: آقای دکتر محمود احمدپور دایانی نادر سید امیری ( دانشجوی كارشناسی ارشد مدیریت كارآفرینی دانشگاه تهران ) منبع:خانه كار افرینان


روزنامه تفاهم
www.migna.ir
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مقاله2- الگوی پرورش مدیران کارآفرین

مقاله2- الگوی پرورش مدیران کارآفرین

تحولات و دگرگونی نظامهای اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر ریشه در پیشرفت و تغییرات به وجودآمده در علم و تكنولوژی دارد كه این به نوبه خود منجر به تغییر در علائق و ذائقه‌ها شده است. بدون تردید سازمان‌های عصر حاضر با تحولات و تهدیدات گسترده بین‌المللی رو‌به‌رو هستند، از این رو تضمین و تدوام حیات و بقا سازمان‌ها نیازمند یافتن راه‌حل‌ها و روشهای جدید مقابله با مشكلات است كه به نوآوری، ابداع، خلق محصولات، فرآیندها و روشهای جدید بستگی زیادی دارد.
به طور كلی مدیران به عنوان مهم‌ترین عامل سازمانهای صنعتی، چهار نقش عمده ایفا می‌كنند كه عبارتند از:
۱-نقش تولیدی
▪نقش اداری
▪نقش یكپارچه‌كننده
▪نقش كارآفرینی،
كه از نقش كارآفرینی به عنوان موتور حركت توسعه اقتصادی یاد می‌شود. در واقع كارآفرینی عامل اصلی ایجاد و خلاقیت و نوآوری می‌باشد. اكثر كشورهای توسعه‌یافته در حال انتقال از حالت اداری یا بوروكراتیك به وضعیت كارآفرینی هستند. تحقیقات نشان می‌دهد كه كارآفرینان به ویژه در ایجاد واحدهای اقتصادی كوچك و متوسط كه منجر به اشتغال‌زایی بالایی می‌شود نقش كلیدی دارند.
از اینرو طراحی و تبیین الگوی پرورش مدیران كارآفرین می‌تواند در این راستا نقش بسیار مهمی داشته باشد.
در این مقاله سعی شده است تا ویژگی‌های شخصی، تحصیلات، آموزش ها، گرایش‌ها، و موفقیت مدیران كارآفرین مورد مطالعه قرارگرفته و راهكارهای مناسب ارائه شود.

●تعریف واژه كارآفرین:
برای كارآفرین یا كارآفرینی تعاریف مختلفی در منابع فارسی و خارجی بیان شده كه به ذكر بعضی از آنها می‌پردازیم:
●كارآفرین: عامل سازماندهی ‌كننده در فرآیند تولید بوده و مسوؤل تصمیم‌های تولیدی است و ریسك ناشی از نوسانات تقاضا را به عهده می‌گیرد.
●كارآفرین: كسی است كه توانایی درك فرصت‌های استثنایی را دارد.
●كارآفرین: كسی است كه توانایی آن را دارد تا فرصت‌های كسب‌وكار را ببیند و آنها را ارزیابی كرده منابع لازم را جمع‌آوری و از آنها بهره‌برداری كند و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی‌ریزی نماید.
●كارآفرین: كسی است كه بتواند با استفاده از عوامل تولید متعلق به دیگران و مدیریت خویش اقدام به فعالیت‌های مولد اقتصادی كند.
●كارآفرین سازمانی Intrapreneur : كسی است كه تحت حمایت یك شركت محصولات، فعالیت‌های و تكنولوژی جدید را كشف و به بهره‌برداری می‌رساند.
●كارآفرین مستقل Entrepreneur : فردی كه مسوؤلیت اولیه وی جمع‌آوری منابع لازم برای شروع كسب‌وكار است وی یا كسی كه منابع لازم برای شروع و رشد كسب‌وكاری را بسیج می‌كند و تمركز آن بر نوآوری و توسعه فرآیند، محصولات یا خدمات جدید است.
مشخصه اصلی كارآفرین نوآوری است.
●توسعه:
در معنای اخلاقی یا زیستی به معنای گسترش، شكوفایی، بسط و رشد است.
ا ز دیدگاه اجتماعی، توسعه رشدی هماهنگ، همبسته و موزون در همه ابعاد مادی‌، روانی و معنوی است.
توسعه بر خلاف رشد، امری پیچیده و چند بعدی است و به سادگی نمی‌توان آن را با شاخص‌های كمی نظیر درآمد سرانه، ازدیاد پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و انتقال تكنولوژی پیشرفته از جوامع صنعتی مدرن به كشورهای عقب‌مانده جهان سوم اندازه‌گیری كرد.
●توسعه‌اقتصادی
عبارت است از رشد مداوم اقتصادی یك جامعه و بهبود وضعیت رفاهی افراد كه ناشی از دگرگونی و تحول در بنیادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است و دستیابی به غایات مطلوب نوسازی اقتصادی فراهم می‌آید.
●اشتغال
در معنای جمعی، مجموع فعالیت‌های اقتصادی یك ملت را در ارتباط با افرادی كه حائز شرایط كارند در بر می‌گیرد. اشتغال كامل به معنای احراز اشتغال اقتصادی توسط تمامی افراد فعال است و زمانی تحقق می‌پذیرد كه تمامی افراد واجد شرایط كار مفروض به داشتن فعالیتی باشند.
سیاست اشتغال كامل شامل توسعه و هدایت بخش‌های گوناگون اقتصادی است كه به وسیله كارآفرینان تحقق می‌پذیرد.
●كارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان:
كارآفرین و كارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مكاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تا كنون به نحوی كارآفرینی را در نظریه‌های اقتصادی خود تشریح كرده اند كه به برخی تعاریف از دیدگاه اقتصاددانان می‌پردازیم:
جان باتیست سی (Jean Baptiste Say) اشراف‌زاده و صنعتگر فرانسوی در سال ۱۸۰۳ درباره كارآفرین می‌نویسد:
كارآفرین عاملی است كه تمامی ابزار تولید را تركیب می‌كند و مسوؤلیت ارزش تولیدات، بازیافت كل سرمایه‌ای را كه به كار می‌‌گیرد، ارزش دستمزدها، بهره واجاره‌ای كه می‌پردازد و همچنین سود حاصل را به عهده می‌گیرد.
ژوزف شومپیتر (Joseph Schumperer) در باره كارآفرین می‌گوید: كارآفرین نیروی محركه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد تركیب‌های تازه از مواد.
ویلكن (Wilken) كارآفرین را یك متغیر میانجی می‌داند و از روش تسریع‌كنندگی، برای تشریح كارآفرینی در توسعه‌اقتصادی استفاده می‌كند. وی معتقد است كه، كارآفرین به عنوان یك تسریع‌كننده، جرقه رشد و توسعه اقتصادی را فراهم می‌‌كند.
كارآفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریت :
پیتر دراكر معتقد است كه كارآفرین كسی است كه فعالیت‌های اقتصادی كوچك و جدیدی را با سرمایه خود شروع می‌كند.
رافائل امیت(Rafael Amit) معتقد است كارآفرینان افرادی هستند كه نوآوری می‌كنند، فرصت‌های تجاری را شناسایی و خلق و تركیبات جدیدی از منابع را ارائه می‌كنند تا در محیط عدم قطعیت از این نوآوری‌ها سود كسب كنند.

●مفهوم واژه كارآفرینی ( Entrepreneurship )
واژه كارآفرینی از كلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژه‌نامه دانشگاهی وبستر، كارآفرین كسی است كه متعهد می‌شود مخاطره‌های یك فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل كند.
از نظر اسلام كارآفرین فرد تلاشگری است كه با اتكا به نفس و توكل به خداوند بتواند از حداكثر توانایی‌های جسمی، مادی و تخصصی خود از راه حلال برای منافع خود در جامعه‌ای كه در آن زندگی می‌كند استفاده نماید.
واژه كارآفرینی دیرزمانی پیش از آنكه مفهوم كلی كارآفرینی به زبان امروزی پدید آید در فرانسه ابداع شد. در اوایل سده شانزدهم كسانی كه در امر هدایت مأموریت‌های نظامی بودند را كارآفرین می‌خواندند. از آن پس درباره دیگر انواع مخاطرات نیز همین واژه با محدودیت‌هایی مورد استفاده قرار می‌گرفت.●كارآفرین كیست
یك كارآفرین كسی است كه دائماً در حال تغیییر و رشد است و با تلاش مستمر می‌كوشد با اتكا به نفس فراوان از حداكثر توانایی‌ها برای منافع مادی و معنوی خود و جامعه‌ای كه در آن زندگی می‌كند بهره‌برداری كند. یك كارآفرین می‌كوشد تا قدرت خلاقیت، ابتكار، تصمیم‌گیری با تكیه بر وجدان ‌ كاری‌ و انضباط، اطلاعات شغلی خود را همواره تعمیق و توسعه دهد و محیط كاری خود را به محیط كاری بهره‌ور، پویاو شاداب خداپسندانه تبدیل كند.

●كارآفرینی و توسعه
این واقعیت عینی‌، بسیاری از اندیشمندان جامعه را بر آن داشته است تا بر اساس یك رشته دیدگاههای نظری و با استفاده از تجارب كشورهای موفق، نقش كارآفرینان را در فرآیند واقعی توسعه مطرح كنند. یعنی عناصری كه در شرایط مناسب می‌توانند با تكیه بر توان‌ذهنی ونیز ریسك‌پذیری ذاتی خود به عنوان موتور حركت جامعه مسؤولیت بپذیرند و سازوكاری را به جریان اندازند كه با تكیه بر نیروی مادی و ذهنی مردم موجب اعتلای جامعه شود. در این میان از كارآفرینان به عنوان موتور حركت توسعه اقتصادی یاد می‌شود.
اما كارآفرینی چیست و كارآفرینان از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشند و تجربه دیگران چه درس‌هایی برای ما دارد، در زیر به شرح آنها پرداخته‌ایم:
شماری از اندیشمندان كارآفرینی را نوعی رفتار و شیوه زندگی می‌دانند، پیتر دراكر كارآفرینی را به معنای جستجوی دائمی برای تغییر واكنش دربرابر آن و بهره‌برداری از آن به عنوان یك فرصت بیان می‌كند.
كارآفرینی را عمدتاً شتاب‌دهنده تغییر در فعالیت‌های اقتصادی می‌انگارند، زیرا وی شجاعت انجام واكنش متفاوت از دیگران را در برابر رویدادها دارد. كارآفرین در حقیقت عنصری اقتصادی است كه با به كارگیری عوامل تولید و بهره‌گیری از فرصت‌های به وجود آمده در بازار بنگاه خود دست به كارهای تولیدی وتجاری می‌زند. وی پیشتاز است چون ریسك‌پذیری بالایی دارد.

●صفات و خصوصیات یك كارآفرین موفق :
در متون مدیریتی و اقتصادی ویژگی های زیر را برای كارآفرین بر می‌شمارند:
۱- انگیزه قوی از نظر فلسفی و اعتقادی برای شروع یك فعالیت اقتصادی داشته باشد.
۲- اعتماد به نفس داشته و خودباور باشد.
۳- اعتقاد به اینكه خوش شانسی و بدشانسی خرافه است.
۴- اعتقاد به اینكه پیروزی و شكست علت دارد و عمده آن به خود انسان وابسته است.
۵- دارای استقلال رأی باشد.
۶- اعتقاد به مشورت با صاحبنظران و متخصصان و عمل به آن داشته باشد.
۷- توان تصمیم‌گیری با توجه به شرایط مكانی وزمانی را دارا باشد.
۸- خوش‌بین و امیدوار باشد.
۹- صبر و استقامت لازم برای مقاومت در برابر مشكلات را دارا باشد.
۱۰- روحیه سخت‌كوشی و تلاش مداوم برای تحقق اهداف داشته باشد.
۱۱- در اثر شكست ناامید نشود.
۱۲- از هر شكست برای اصلاح امور و دیدگاههای خود درس بگیرد.
۱۳- دارای تفكر و توان برنامه ریزی باشد.
۱۴- اطلاعات عمومی لازم برای انجام فعالیت‌های اقتصادی مانند خرید و فروش، تولید، بازار، امورمالی و حسابداری را دارا باشد.
۱۵- خطرپذیری توأم با استدلال و محاسبات علمی و ریسك‌پذیری را پذیرا باشد.
۱۶- شوق به كار و تلاش داشته باشد.
۱۷- دارای طبع بلند و اشتیاق به انجام كارهای بزرگ بر اساس عقل و منطق باشد.
۱۸- داشتن اراده و آمادگی لازم برای ایثار وفداكاری تا رسیدن به هدف.
۱۹- قدرت پیش‌بینی وضع اقتصاد و بازار را دارا باشد.
۲۰- قدرت ظرفیت، نوآوری و ایجاد روشهای نوین را داشته باشد.
۲۱- توان مشكل‌یابی و تشخیص تنگناها و قدرت حل مسئله را داشته باشد.
۲۲- حسن تدبیر و مدیریت خلاق داشته باشد.
۲۳- روحیه انتقاد پذیری داشته باشد.
۲۴- توجه به سلامت جسمی، فكری، روحی و بهداشت روانی در محیط كار را مدنظر قرار دهد.
۲۵- انعطاف پذیر باشد.
۲۶- توان و قدرت لازم ارزشیابی كارها را داشته باشد.
۲۷- اعتقاد و علاقه به مطالعه و تحقیق لازم قبل از شروع هر كار جدید را داشته باشد.
۲۸- روحیه پیروی از استانداردها در او وجود داشته باشد.
۲۹- مسؤولیت‌پذیر باشد.
۳۰- داشتن روحیه تقسیم كار و تفویض اختیار.
۳۱- داشتن توان ایجاد انگیزه در افراد برای انجام كار و پذیرش مسؤولیت.
۳۲- توان قضاوت با رعایت بی‌طرفی و عدالت را دارا باشد.
۳۳- نگرش سیستمی داشته باشد.
۳۴- وفای به عهد تلاش در انجام تعهدات داشته باشد.
۳۵- روحیه ا حترام به رسوم و عقاید دیگران در او وجود داشته باشد.
۳۶- روحیه انجام كار گروهی داشته باشد.
۳۷- توان برقراری سیستم اطلاعاتی برای دستیابی به اطلاعات منابع مالی و دانش فنی قابل استفاده را داشته باشد.
۳۸- تفكر بهره‌ور داشته باشد.
۳۹- با روش های تبلیغاتی و بازاریابی آشنا باشد.
۴۰- داشتن روحیه شجاعت و تهور لازم برای شروع كارها و مواجهه با مشكلات.
۴۱- داشتن توان استفاده از تجارب و توانایی‌های خود و دیگران.
۴۲- روحیه توجه به رفاه كاركنان داشته باشد.
۴۳- داشتن روحیه احترام به قانون و مقررات.
۴۴- داشتن توان مدیریت زمان و وقت‌شناسی.
۴۵- داشتن روحیه رعایت نظم و انضباط.
۴۶- با افراد، متناسب با شخصیت و شأن علمی و اجتماعی آنان رفتار متناسب داشته باشد.
۴۷- داشتن برنامه مشخص برای فردا.
۴۸- داشتن برنامه برای بالابردن توان افراد از طریق آموزش و سپردن مسؤولیت بر اساس استعداد آنها.
۴۹- اعمال شیوه صحیح تشویق و تنبیه در سیستم مدیریت.
۵۰- خداترس و باوجدان باشد.
۵۱- دقت در زیباسازی محیط كار و زیبای ی محصولات.
۵۲- توان ایجاد روحیه و حس همكاری و فداكاری در افراد را دارا باشد.
۵۳- توان اداره جلسات و نتیجه‌گیری داشته باشد.
۵۴- نوگرا با رعایت اصول بهره‌وری اعم از اطلاعات، تجهیزات و روشها باشد.
۵۵- منافع جمعی را بر منابع شخصی ترجیح دهد.
۵۶- داشتن روحیه و توان دفاع از كاركنان زیردست.
۵۷- سیستم عادلانه پرداخت و ارتقای حقوق و دستمزد براساس شایستگی را برقرار نماید.
۵۸- قدرت تجسم دوراندیشی و آینده نگری.
۵۹- افراد را در تصمیم‌گیری مشاركت دهد.
۶۰- با دیگران بتواند روابط انسانی برقرار كند.●كارآفرین با ویژگیهای فوق هشت وظیفه كلی زیر را به عهده می‌گیرد:
۱- از موقعیت های محیطی آگاه می‌شود.
۲- برای استفاده از این موقعیت‌ها پذیرای ریسك می‌شود.
۳- سرمایه‌گذاری می‌كند.
۴- نوآوری می‌كند.
۵- كار و تولید را نظم می‌بخشد.
۶- تصمیم می ‌ گیرد.
۷- برای آینده برنامه‌ریزی می‌كند.
۸- سود خود را با سود می‌فروشد
●سیاست كارآفرینی در چند كشور :
برای بررسی سیاست كارآفرینی ۹ كشور خارجی مورد مطالعه قرار گرفته است. این مجموعه كشورها را می‌توان به دو گروه تقسیم كرد، نخست كشورهای استرالیا، كانادا، آمریكا، انگلیس و ژاپن كه در تاریخ اقتصادی به عنوان كشورهای پیشرفته معروف هستند.
این كشورها از آغاز دوره كلاسیك به منظور پیشرفت، فضای مناسب را برای رشد و توسعه صنایع فراهم آوردند و از این رو در زمان حاضر ابعاد خردتری همچون مسائل فرهنگی در آن اهمیت پیدا می‌كند.
و گروه دوم به كشورهای در حال توسعه یا نوصنعتی مطرح شده‌اند كه آنها نیز دو استراتژی متفاوت (یعنی استراتژی توسعه صادرات و استراتژی جایگزینی واردات) را برای توسعه خود برگزیده ‌اند. كره‌جنوبی، فیلیپین، سنگاپور، مالزی كه در هر دو گروه از این كشورها، سیاست كارآفرینی از مشابهت‌های زیادی برخوردارند.
نقطه آغاز حركت تمام این كشورها در روند توسعه و ترویج كارآفرینی، پی‌ریزی یك سازمان یا مركز مسؤول و متولی سیاستگذاری توسعه كارآفرینی است زیرا در تمام آنها دست كم یك مركز یا سازمان چنین مسؤولیت مهمی را به عهده دارد.
عمده‌ترین اقداماتی كه در كشورهای مورد مطالعه مشاهده شده است در حوزه‌های زیر بوده است:
●خدمات مشاوره‌ای: در كشورهای مورد مطالعه مراكز كارآفرینی خدمات مشاوره‌ای در زمینه‌هایی مانند: مدیریت، امور مالی، فعالیت‌های تجاری، بازاریابی و گاه تهیه طرح‌های توجیهی ارائه می‌كنند و هزینه ارائه خدمات از سوی دولت پرداخت می‌شود.
●تكنولوژی: در كشورهای مورد مطالعه مراكز مسؤول كارآفرینی بر كاربرد تكنولوژی و كاربری آن تأكید دارند و به شیوه‌های گوناگون مانند دادن وام برای ماشین‌آلات نو می‌كوشند این هدف تحقق‌ پذیرد.
●حمایت‌های اطلاعاتی: علاوه بر خدمات مشاوره‌ای حمایت‌های اطلاع‌رسانی برای فعالیت‌های خرد نیز متداول است. این اطلاع‌رسانی شامل مواردی همچون وضعیت‌تجاری، مدیریتی وفنی می‌شود.
●پیوندهای درون‌بخشی: ایجاد و تقویت پیوند درمیان تولیدكنندگان یك جامعه را می‌توان از اساسی‌ترین پایه‌های توسعه به شمار آورد، از این رو در سیاست كارآفرینی این اصل مدنظر قرار می‌گیرد و در برخی موارد ایجاد پیوند بین بنگاه‌های خرد و بزرگ در شمار وظایف مراكز كارآفرینی قرار گرفته است.
●ظرفیت‌سازی علمی: در راستای تقویت تكنولوژیك و حمایت‌های اطلاع‌رسانی، تلاش شده است تا میان بنگاه‌های خرد از یك سو و مراكز علمی و فنی از سوی دیگر پیوند برقرار شود. این ارتباط از طریق مراكز توسعه كارآفرینی و درحوزه‌هایی مانند تحقیق، آموزش و توسعه صنعتی برقرار می‌شود.
●وام و اعتبارات: یكی از بارزترین اقدامات كمك به بنگاه‌های خرد برای دستیابی به سرمایه مالی است. این اقدام متكی بر این بینش است كه بنگاه‌های خرد به طور نسبی از سوی كسانی هدایت و مدیریت می‌شود كه توان مالی محدودی دارند و به همین لحاظ میل به كاربرد تكنولوژی‌های كاربر دارند. به همین خاطر سهولت در دادن وام از ویژگی‌های ظرفیت‌سازی سرمایه مالی تلقی می‌شود.
●آموزش: آموزش كارآفرینی سیاستی است كه به طور مستقیم بر كمیت و كیفیت عرضه كارآفرین در یك جامعه اثر می‌گذارد، به همین دلیل است كه در بسیاری از كشورها به ویژه در كشورهای پیشرفته كه تا حد امكان موانع و مشكلات برطرف شده‌اند و دولت‌ها به شكوفا كردن توان بالقوه مردم پرداخته ‌ اند. در چارچوب این مجموعه اقدامات است كه در بسیاری از كشورها هدف‌های گوناگون اقتصادی – اجتماعی دولت مانند افزایش صادرات و توسعه مناطق محروم تحقق می‌پذیرد. migna.ir
●دلایل عدم ر شد و موفقیت كارآفرینان :
۱- مقررات دست ‌و پاگیر اداری
وجود بوروكراسی اداری و مقررات بعضاً زائد و وجود فشارهای درونی و خارجی تحمیلی بر برنامه‌ریزان اقتصادی موجب به وجودآمدن محدودیت‌های فراوانی در جهت نیل به ساده‌ترین اهداف اقتصادی می‌شود. چنین محیطی باعث سرخوردگی و حتی فرار كارآفرینان می‌شود كه جایی برای بیان و ابراز ایده‌های خود نمی‌یابند و خود را دركمند بوروكراسی و روابط ناسالم سازمان‌های تصمیم‌گیرنده می‌بینند. به همین دلیل جزو جامعه بی‌تحرك و ساكن می‌شوند كه شرایط و محدودیت‌ها چنین خواسته‌اند.
۲- توقف به خاطر حفظ استانداردها
بسیار اتفاق می‌افتد كه عدم توجه به یك نوآوری تنها به دلیل مغایرت با استانداردهای تعریف‌شده یك سازمان منجر به شكست یك ایده و سكون آن می‌شود و چه بسیار ایده‌‌های خلاقانه كه اكنون در آرشیوها و بایگانی‌های سازمان‌های دولتی و غیر دولتی مسكوت مانده‌اند.
۳- خانواده و نگرش جامعه به كار
خانواده، فردفعال به جامعه تحویل می‌دهد و خانواده با توجه به فرهنگ حاكم بر جامعه و ارزشی كه برای فعالیت و تولید قائل است، افراد را پرورش می‌دهد. خانواده و یا جامعه‌ای كه بنیان آن استفاده از تلاش دیگران و تنبلی و كاهلی باشد، باعث می‌شود كه افراد حتی كارآفرینان از همان ابتدا مسیر را به عكس پیموده و خواهان كسب درآمدهای هنگفت از طریق عرف جامعه باشند. به طور مثال فرهنگ حاكم بر كشور ژاپن در مورد كار و فعالیت این است: اول كار، دوم كار ، سوم زندگی ، چهارم قناعت در حالی كه در بسیاری از كشورهای جهان‌سوم فرهنگ كار و كوشش در اولویت نیست و یا از اهمیت كمی برخوردار است.
۴- عدم توجه لازم به كارآفرینی و تولید
در بسیاری از كشورهای جهان‌سوم، حمایت‌های لازم از جهات مختلف از كارآفرینان نمی‌شود و به عكس مشاغل دلالی و واسطه گر ی و رانت‌خواری از رونق بیشتری برخوردار است و برای افرادی كه در این بخش‌های كه برای توسعه اقتصادی نافع نیستند بلكه عمدتاً مضر هم هستند، سودآوری بسیار بالایی دارد، بنابراین انیگزه‌های حركت و تلاش كارآفرینان را كه قصد خدمت به توسعه اقتصادی كشور را دارند كم‌رنگ و یا كند می‌كند.
تمامی كشورهای در حال توسعه به علت پایین‌بودن تولید وفعالیت ناكافی درگیر مسائل عمده‌ای چون بیكاری، تورم، با نرخ‌های دورقمی، بیسوادی، بهره‌وری‌پایین، كیفیت نامطلوب تولیدات، پایین بودن رشد اقتصادی، فساد اداری، تك‌محصولی‌بودن اقتصاد، وابستگی‌اقتصادی، كسری تراز پرداخت‌ها و تراز بازرگانی، بالابودن نرخ تورم، پایین بودن ارزش پول، فزونی واردات نسبت به صادرات، كم‌كاری بازدهی كم و... هستند كه یكی از علل عمده بروز مشكلات ذكرشده، توجه نداشتن به كارآفرینی و كارآفرینان شایسته است.
بنابراین برای نیل به اهداف اقتصادی و توسعه‌اقتصادی می‌توان همچون كشورهای پیشرفته با اعمال مدیریت صحیح و توجه لازم و حمایت‌های كافی از كارآفرینان و كارآفرینی موجبات رشد و توسعه اقتصادی را فراهم نمود و این مهم محقق نخواهد شد جز با پرورش و آموزش كارآفرینان شایسته و ایجاد بستر وزمینه‌ای مناسب با حمایت‌های عملی در تمام ابعاد از كارآفرینی وكارآفرینان.
●نتیجه‌گیری:
توسعه كشور از ضرورت‌های جدی و اجتناب ناپذیری است كه جهان امروز به عنوان یك سرنوشت محتوم آن را پذیرفته است و از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اهداف فرد، گروه‌، سازمان و جامعه می‌تواند توسعه همه‌جانبه كشور باشد. برای تحقق توسعه عوامل زیادی از جمله نیروی انسانی ، مدیریت، نظام اداری، بودجه و امكانات نقش ایفا می‌كند. یكی از این عوامل، وجود كارآفرینان به عنوان موتور حركت توسعه كشور است و براساس آنچه بیان شد، كارآفرینان موفق با مشخصه‌‌های یادشده می‌توانند با توجه به وظایف كلی كه به عهده كارآفرینان گذاشته شده است در توسعه و شكوفایی و اشتغال‌زایی جامعه نقش مهمی ایفا كنند كه این امر مستلزم حمایت و استفاده از تجربه‌ها و عملكرد كشورهای پیشرفته است تا این دیدگاه حاكم شود كه دولت به جای دخالت در اقتصاد باید فعالیت خود را صرفاً به سیاستگذاری و نقش هدایتی محدود كند و ساز‌وكارهای لازم را در جهت تقویت بازار آزاد مهیا و شرایط لازم را برای فعالیت پیشتازان اقتصادی فراهم نماید.


منابع و مآخذ:
۱- مریدی – سیاوش ، فرصت‌ها و محدودیت‌های كارآفرینی، مجله تدبیر، شماره ۱۰۹ ، سال ۱۳۷۹
۲- احمد پورداریانی – محمود، كارآفرینی(تعاریف – نظریات – الگوها)، انتشارات پردیس، سال ۱۳۷۹
۳- آیت‌اللهی – محمدجواد و صدری – عباس، كارآفرینی، چاپ ۱۳۷۸
۴- سفیری – خدیجه ، اشتغال زنان و توسعه ، مجله دانش مدیریت، شماره ۲۴ سال ۱۳۷۳
۵- عندلیب – آذر، كارآفرینان ونقش آنها در رشد وتوسعه اقتصادی، مجله مدیریت، شماره‌های ۴۶ و ۴۷ ، سال ۱۳۷۹
۶- قانع – بصیری، محسن، تشكل‌ها دولت‌ها و نقش كارآفرینان، مجله مدیریت شماره ۲۴ سال
۷- ۱۳۷۶
منبع مقاله: نشریه مدیریت - مهر و آبان ۱۳۸۳
نویسنده :علیرضا صالحیان

www.migna.ir
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مقاله3- موجهای پیش‌برنده کارآفرینی

مقاله3- موجهای پیش‌برنده کارآفرینی

یك كارآفرین از جنبه‌های مختلف باافراد اشتغالزا، سرمایه‌دار، هنرمند، مخترع و كاسب تفاوت دارد...

یك كارآفرین از جنبه‌های مختلف باافراد اشتغالزا، سرمایه‌دار، هنرمند، مخترع و كاسب تفاوت دارد كه این نوشتار كوتاه ابتدا به‌این تفاوتها اشاره می‌كند و سپس به بررسی سه موج قدرتمند در پیش‌راندن كارآفرینی می‌پردازد.
● تفاوت كارآفرین با... اشتغالزا:

واژه كارآفرینی كه ترجمه كلمه Entrepreneurship است. در جامعه ما كه بیكاری معضل بزرگ اجتماعی محسوب می شود همه اذهان را متوجه اشتغالزایی می كند. در حالی كه هر چند این دو مفهوم هر دو با ارزش و با هم مرتبطند اما لزوماً منطبق بر هم نیستند. (اشتغالزایی می‌تواند یكی از نتایج كارآفرینی باشد)


● پس تفاوت این دو را می توان چنین خلاصه كرد:
۱) كارآفرین، یك شغل را ایجاد می كند، در حالی كه اشتغالزا برای شغل ایجاد شده، جذب نیرو و تكمیل ظرفیت می كند.
۲) كارآفرینی بیشتر مربوط به بخش خصوصی است، اما اشتغالزایی در بخش دولتی هم می تواند صورت پذیرد. چرا كه شاخصه اصلی كارآفرین پذیرش ریسك و تامین سرمایه به امید منفعت زیاد است. در حالی كه در مشاغل دولتی سرمایه گذاری و ریسك مشاغل لزوماً درآمد و منافع سرشاری برای مدیر نخواهد داشت. دولت بیشتر می تواند مشوق و زمینه ساز كارآفرینی باشد.
۳) كارآفرینی، عرضه كالا یا خدمتی نوین از لحاظ زمانی و مكانی است. در حالی كه اشتغالزایی لزوماً با نوآوری همراه نیست.
۴) كارآفرینی درك و بهره گیری از فرصتهای حال یا آینده بازار به نفع خود و جامعه است، در حالی كه منافع اشتغالزایی ممكن است فقط متوجه جامعه باشد.
۵) اشتغالزایی به توزیع ثروتهای موجود كمك می كند اما كارآفرینی یك منبع ثروت جدید ایجاد(خلق ارزش) می كند.
۶) هنر كارآفرین گردآوری و در كنار هم قرار دادن مجموعه ای از منابع انسانی و فیزیكی است كه ارزش مجموعه جدید نسبت به گذشته افزون شود. در حالی كه اشتغالزایی همیشه با بهره وری همراه نیست.
به‌همین جهت آقای دكتر احمدپور داریانی برای رفع این شبهه، واژه ارزش آفرین را به جای كارآفرین پیشنهاد می كند.

● سرمایه دار

تفاوت كارآفرین با سرمایه دار در این است كه سرمایه دار لزوماً موسس یا گرداننده یك فعالیت اقتصادی نیست. در حالی كه كارآفرین علاوه بر تامین سرمایه و دیگر منابع لازم و ادغام آنها با یكدیگر، عهده دار مدیریت آن نیز می‌شود.

● هنرمند و مخترع
كارآفرین لزوماً هنرمند و مخترع به معنای متداول آن نیست، اما بزرگترین هنر وی اختراع یك روش برای ایجاد ارزش اقتصادی جهت توسعه و بهره گیری از هنر یا ابتكار دیگران است.

● كاسب (Small Business Owner)
بسیاری از مردم دو عبارت كارآفرین و كاسب را مترادف می دانند. هر چند این دو مفهوم نقاط اشتراك زیادی دارند، اما تفاوتهای معنی داری نیز در این دو مفهوم دیده می شود كه به مواردی از آن اشاره می‌شود.
۱) تفاوت میزان ثروت (ارزش آفرین) كارآفرین با كاسب:
كسبه سنتی درآمد معمول و متوسطی دارند، اما درآمد یك كارآفرین موفق بیش از حد انتظار است.
۲) سرعت ثروت آفرینی
ثروت كاسب معمولاً طی مدت زمان طولانی جمع آوری می‌شود. اما كارآفرین موفق همین ثروت را طی مدت كوتاه (مثلاً ۳ تا ۵ سال) كسب می كند.
۳) ریسك
اقدامات كارآفرینان ریسك بالایی دارد. در حالی كه اقدامات كسبه معمولی چنین ریسكی را ندارد. با این وجود این افراد به خاطر اطمینان از سود قابل توجه آتی و امكان از دست رفتن فرصتهای طلایی دست به خطر می زنند. با این همه كارآفرین را نمی توان یك مجنون خطرپذیر دانست. هنر كارآفرین توام با تخمین میزان مخاطره فعالیتها و دست زدن به ریسك های ارزشمند، عقلائی و محاسبه شده است.
۴) نوآوری
معمولاً قوه خلاقه یك كارآفرین در نوآوری بسیار فراتر از یك كسبه معمولی است و همین قوه خلاقه است كه قدرت ثروت آفرینی (خلق ارزش) را در وی نسبت به كسبه معمولی فزونی می دهد. قوه خلاقه كارآفرین می تواند در تولید كالا، ارائه خدمت و یا فرایندها بروز نماید.

● سه موج در پیش راندن كارآفرینی
تا دهه ۱۹۸۰ سه موج وسیع، كارآفرینی را به جلو هدایت كرده است.
▪ موج اول
انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار كتابهای زندگی كارآفرینان و تاریخچه شركتهای آنها، چگونگی ایجاد كسب وكار شخصی و شیوه های سریع خلق ثروت كه از اواسط دهه ۱۹۵۰ شروع شد.
▪ موج دوم
این موج شامل ارائه رشته های آموزش كارآفرینی در حوزه های مهندسی و بازرگانی است كه از دهه ۱۹۶۰ به‌پا شد.
▪ موج سوم
این موج شامل افزایش علاقه‌مندی دولتها به تحقیقات وسیعتر در زمینه كارآفرینی و بنگاههای كوچك، نشر آموزشها به شاخه‌های دیگر علوم اقتصادی، روانشـناسی و مدیریتی، تشویق رشد شركتهای كوچك و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی است كه از اوائل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد.






دكتر سید محمد حسین حسینی

روزنامه تفاهم
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مقاله4- چگونه از فرزندمان یک کارآفرین خلق کنیم؟

مقاله4- چگونه از فرزندمان یک کارآفرین خلق کنیم؟

کودکان توانایی تفکر را دارند و امکان رشد و پرورش مهارت های گوناگون را نیز دارا می باشند. کارآفرینی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نقش اساسی در فرایند توسعه جوامع دارد. لذا ایجاد و پرورش تفکر کارآفرینی در کودکان علاوه بر این که امکانپذیر می باشد، گامی مؤثر و مفید در جهت رشد و تعالی کشور عزیزمان نیز است.


تعاریف کارآفرینی:

تعاریف گوناگونی از کارآفرینی ارائه شده است که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره می گردد.

کارآفرینی شکل ویژه ای از نوآوری است و عبارت از پیاده سازی موفقیت آمیز ایده های خلاق برای ایجاد کسب و کار جدید یا یک ابتکار جدید در درون کسب و کار موجود می باشد.

کارآفرینی فرایندی است که در آن اختراع به مرحله عمل درآمده و ایده ای خام به عملیاتی که از نظر اقتصادی معتبر می باشد، دگرگون شده است.

از نظر کرایزنر کارآفرینی بر بهره برداری از فرصت های کشف نشده تاکید دارد.

تیمونز کارآفرینی را خلق چیزی ارزشمند از هیچ تعریف می نماید.

تحقیقات کارآفرینی:

برای کارآفرینی ویژگی های مختلفی شناسایی شده است. روانشناسان به ویژگی های شخصیتی کارآفرین توجه نموده اند. هدف آنها در واقع شناسایی چگونگی ایجاد این ویژگی های متمایزکننده بوده است. از اوایل دهه شصت توجه جامعه شناسان و روانشناسان به ویژگی دیگری که باعث پرورش کارآفرینی می گردد جلب شده است که متغیرهای جمعیت شناختی می باشد.

کمیسیون اروپا برای گسترش و تسهیل کارآفرینی ایجاد قالب ذهنی مناسب در افراد و آموزش از سطوح پایین آموزش و پرورش را پیشنهاد نموده است و کشورهای آسیایی نیز پروژه هایی را در این راستا به کار گرفته اند. یکی از استراتژی هایی که مالزی برای توسعه کارآفرینی این کشور به کار برد ایجاد وزارت پرورش کارآفرین است.

آموزش یکی از مهمترین ساختارهای این وزارتخانه است. این آموزش با هدف پدید آوردن فرهنگ کارآفرینی انجام می پذیرد و وظیفه آن ترویج فرهنگ کارآفرینی در جامعه، به گونه ای که دانش آموزان مدارس و مؤسسه های آموزشی بالاتر (IHL) را دربر بگیرد است.


در ایران پژوهش های زیادی در راستای ویژگی های شخصیتی کارآفرینی افراد و بررسی وضعیت موجود صورت گرفته است. متاسفانه وضعیت در حد مطلوب نیست. در پژوهشی ویژگی پنجگانه کارآفرینی تحت عناوین توفیق طلبی، استقلال طلبی، خطرپذیری، خلاقیت و عزم و اراده برای ارزیابی نیم رخ کارآفرینی دانشجویان، اندازه گیری شده است.

مطابق نتایج نظرسنجی از 2843 نفر از دانشجویان، در حدود 21 درصد دارای ویژگی های کارآفرینی هستند. به طور کلی میانگین امتیاز کارآفرینی دانشجویان برابر 92/31 بود که با حداقل میانگین قابل قبول (امتیاز 37) تفاوت بسیار فاحشی دارد.

از سوی دیگر، مقایسه هر یک از ویژگی های پنجگانه کارآفرینی نشان می دهد که ویژگی عزم و اراده (با میانگین 8/7) در مقایسه با سایر خصیصه ها وضعیت نامناسبی دارد. امتیاز ویژگی های توفیق طلبی، استقلال طلبی، خطرپذیری و خلاقیت دانشجویان، فاصله کمی با حداقل امتیاز قابل قبول دارند.

چگونه از فرزندمان یک کارآفرین بسازیم:


با توجه به مطالب فوق الذکر، ایجاد تفکر کارآفرینی در کودکان ضرورتی غیرقابل انکار و امکانپذیر می باشد. روانشناسان معتقدند پنج سال اول زندگی بیشترین تاثیر را در زندگی شخص دارد. این دوران، زمانی است که جو اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و روانی اطراف کودک، اثر همیشگی بر شخصیت او دارد.


مطالعات مربوط به گذشته کارآفرینان موفق نشان می دهد که آنان از خانواده هایی که ارزش های خاصی برای استقلال و اتکا به خود قائلند بیرون می آیند. آموزش پوشیدن لباس، بستن بند کفش، عبور از خیابان و انتخاب دوستان و در کل آموزش استقلال در دوران پیش دبستان گام کوچکی در راه تبدیل کودکان امروز به کارآفرینان فردا است.

کودکانی که یاد می گیرند چگونه اوقات فراغت خود را با کارهای هنری و ساخت کاردستی پرنمایند، دارای تفکر خلاق و توفیق طلبی هستند. داشتن اولایی در مشاغل تجارت و شبیه آن کمک بزرگی در پرورش تفکر کارآفرینی در کودکان است. افراد موفق در این حوزه در سنین کودکی با مفاهیمی همچون فروش، شمارش پول، پول خرد کردن و ... آشنا شده اند. ایجاد تفکر مثبت اندیشی و ایجاد تفکر خلاق در سوق دادن کودکان در این راه کمک شایانی می نماید.

توجه به واحد کار پول و خرید و فروش که معمولا در اکثر پیش دبستانی های کشور ارائه می شود در این زمینه یاری رسان است. ایجاد هر یک از ویژگی های ذکر شده و ارائه راهکارهای مناسب آن در یک دوره کوتاه قطعا برای رشد و توسعه تفکر کارآفرینی در کودکان بردارند.
ماهنامه کودک
 

md.reza

عضو جدید

● نتایج :
پیشنهاد این متن – با درک انعطاف مناسب - این است که کارآفرینی اجتماعی در جایی به کار می رود که تعدادی از افراد یا گروهها :
۱) هدفگیری می کنند به سمت ایجاد ارزش اجتماعی ( یا) لااقل در روشی بر جسته
۲) نشان می دهد ظرفیتی را برای تشحیص و کسب مزیت از فرصتها برای خلق آن ارزش ( رویایی بودن)
۳) به کار گرفتن و نوآوری در طیفی از یک طرف کاملا اختراعی و ابتکاری تا انطباق با هر چیز نوظهور در ایجاد یا توزیع ارزش اجتماعی
۴) تمایل برای قبول یک درجه با لا تر از میانگین برای ریسک در ایجاد و توزیع ارزش اجتماعی وجود دارد .
۵) به طور فوق العاده به طور نسبی با دارایی کم در پی گیری فعالیت اجتماعی پر ریسک خویش و رسیدن به اهداف خود و در نهایت اهداف جامعه موفق هستند .
این ها مهمترین معیارها می باشد که به طور مفهومی، آن برای تشخیص و تمیز دادن درک جامعه برای پدیده پیچیده فعالیت سازمانی و رهبری آن نسبت به کسب اهداف اجتماعی به کار می رود . کارآفرینی اجتماعی مفهوم جدیدی در جامعه ما می باشد و راه زیادی برای طی طریق و رسیدن به مقصود وجود دارد امید است که پژوهشگران این مرز و بوم به این مقوله که برای توسعه و اعتلای کشور اسلامی ما ضروری است توجه کافی مبذول دارند و به بررسی کارآفرینان اجتماعی در ایران بپردازند و تبیین مدلی بومی در این حیطه داشته باشند.


استاد راهنما: آقای دکتر محمود احمدپور دایانی نادر سید امیری ( دانشجوی كارشناسی ارشد مدیریت كارآفرینی دانشگاه تهران ) منبع:خانه كار افرینان


روزنامه تفاهم
www.migna.ir

عالی بود...ولی کار افرینی مختص مدیریت نیست
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عالی بود...ولی کار افرینی مختص مدیریت نیست

تمام وجوه علوم انسانی با مدیریت مربوطه
ولی این بحث بحث اختصاص نیست بخش رشد و توسعه یافتگی که مدیریت پیشتاز بوده به دلیل نزدیکی به این بخش:gol:
 

Similar threads

بالا