مفهوم «امنیت روانی»

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یکی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان، مفهوم «امنیت روانی» است. اگر فردی احساس امنیت روانی نکند، زندگی برای او بی معنا خواهد بود و سلامت روانی نیز برقرار نخواهد شد. امنیت روانی؛ یعنی داشتن روح و روانی آرام و به دور از ترس که در این صورت، زندگی آدمی گوارا و دلپذیر خواهد شد.

پس نشاط و آرامش از آنِ کسی است که به امنیت و اطمینان نفس می رسد و این امر زمانی به وجود خواهد آمد که انسان به خداوند خویش، وابستگی و دل بستگی راستین پیدا کرده باشد و ذکر او سراسرِ اندیشه، عاطفه و رفتارش را فراگرفته باشد. از نظر قرآن، تنها در پرتو یاد خداست که انسان به آرامش می رسد. همان گونه که می فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همانا با یاد خداوند، دل ها آرامش می یابد». مقام خداوند، مقام امن است و هر که با یاد خداوند، با این مقام ارتباط برقرار سازد، از امنیّت و آرامش برخوردار خواهد شد.

گفتنی است بر اثر یاد خدا و اصلاح رابطه انسان با خدا، رابطه او با دیگر بندگان خدا نیز اصلاح می شود. با این روش، انسان از انزوا و افسردگی و دیگر پی آمدهای ناگوار برخاسته از انزوا نیز به دور می ماند. زنده نگاه داشتن ذکر و یاد همیشگی خدا، مانع از افتادن انسان به دام بیماری های روحی و روانی می شود و او را به امنیت و سلامت روان رهنمون می سازد.
دین بر سلامت روان انسان تأثیرات بسیار متعددی دارد که در این مختصر به چند مورد آن اشاره می‌کنیم. یکی، برتر و مافوق بشری بودن آن است. یعنی ما در سختی‌ها و مشکلات زندگی، کسی یا نظامی را داریم که می‌توانیم روی آن حساب باز کنیم و به آن توکل کنیم.
اصلی ترین رکن دین؛ یعنی ایمان به خدای یکتا سبب می شود انسان از نگرانی و تشویش خاطر در امان بماند. همچنین او را به پایداری در برابر رویدادهای ناگوار زندگی رهنمون می شود، به گونه ای که دیگر هیچ حادثه ای نمی تواند در آدمی تزلزلی به وجود آورد.
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد، با فطرت الهی؛ یعنی با بهداشت روانی، قدم به عرصه زندگی می گذارد و اصلی ترین هدف دین نیز حفظ یا تأمین این بهداشت روانی است که از آغاز با بشر همراه بوده است.شاید بتوان گفت توانایی مذهب، در کاستن غم های وجودی و پیوند دادن انسان با نیروهای قدرتمند معنوی، بزرگ ترین موهبت مذهب به انسان هاست و برای فرد دین باور، این هدیه عبارت است از احساس امید و آرامش، ولی در سطحی گسترده تر و فراگیر.
متأسفانه در عصری زندگی می‌کنیم که احساس پوچی و تنهایی از بزرگ‌ترین مشکلات بشری است. اگر ما بتوانیم درست و اصولی از دین استفاده کنیم، می‌توانیم بر این مشکلات فائق بیاییم.
از دیگر تأثیرات دین می‌توان به سنگ صبور بودن برای درد‌دل‌های انسان اشاره کرد. وقتی شما با خالق خود نجوا می‌کنید، در حال تخلیه فشارها و استرس‌هایی هستید که در طول روز با آنها مواجه بوده‌اید. در واقع، زمان‌های عبادت می‌تواند تولدی دوباره از نظر شناختی برای فرد محسوب شود و شخص به اصطلاح تجدید قوا کند.
وقتی امور مهم و سرنوشت ساز، انسان را درگیر خود می سازد و شک و دلهره بر روح و روان آدمی عارض می شود، ناچار به دنبال تکیه گاهی مورد اعتماد می گردد تا یار و پشتیبان وی باشد. در نتیجه، آرامش بر قلب و روحش حاکم می شود و از نگرانی رهایی می یابد. توکل بر خدا، تردیدها و دلهره ها را از میان می برد و قلب آدمی را سرشار از آرامش می کند و روح را با سلامتی همراه می سازد.
وقتی امور مهم و سرنوشت ساز، انسان را درگیر خود می سازد و شک و دلهره بر روح و روان آدمی عارض می شود، ناچار به دنبال تکیه گاهی مورد اعتماد می گردد تا یار و پشتیبان وی باشد. در نتیجه، آرامش بر قلب و روحش حاکم می شود و از نگرانی رهایی می یابد.


یکی از بیماری های روح و روان انسان بر اثر درماندگی و ناامیدی و توفیق نیافتن او بر انجام دادن وظایف خویش پدید می آید. حال آنکه انسان با توکل بر خدای قادر و حکیم، به توانایی ها و استعدادهای خدادادی اش اعتماد می کند و افزون بر اینکه در پیروزی ها به غرور و خودپسندی گرفتار نمی شود، در برابر مشکلات و سختی ها نیز مقاوم می شود که این، خود، بهترین وسیله تأمین سلامت روانی فرد است. توکل، از معرفت آدمی به خداوند سرچشمه می گیرد و او را از امیدورزی بیهوده به غیر خداوند بازمی دارد و دل را از وسوسه و تردید پاک می کند
علاوه بر اینها، دین می‌تواند سبک زندگی افراد را در مسیر درستی هدایت کند. یعنی شخص دیندار کمتر پرخاشگری می‌کند، کمتر دچار ناسازگاری‌های خانوادگی، شغلی و اجتماعی می‌شود و آرامش خاطر بیشتری دارد. در این مورد، فرقی نمی‌کند که فرد دارای چه دینی باشد. به نظر بنده، چون تمام ادیان یک چیز و آن هم آسایش و‌ آرامش بشر را مد نظر قرار می‌دهند، به یک میزان روی زندگی افراد تأثیر می‌گذارند.
اما تأثیر مهم دیگری که دین و بخصوص اجتماعات مذهبی دارند نقش حمایتی آنهاست. شما می‌بینید که بازده کارگروهی بیشتر از کار فردی است و این به خاطر همفکری و مشاوره‌هایی است که افراد گروه برای هم فراهم می‌کنند. وقتی عده‌ای در مراسم مذهبی گردهم می‌آیند و یک هدف مشترک را دنبال می‌کنند، باعث می‌شود که هر یک از افراد احساس کنند که دیگران با او همفکر و هم‌عقیده‌اند و این خودش عاملی برای آرامش بیشتر است.
 

Similar threads

بالا