معمار کيست ؟

mehdiezz

عضو جدید
:gol:معماري کيست ؟
ويترويوس پدر معماري در قديمي ترين کتاب معماري موجود ( ده کتاب معماري ) ويژگيهاي معمار را چنين بيان مي کند :
معمار بايد به علوم و معارف گوناگون آراسته باشد، چون با قوه تمييز او است که تمامي آثار ديگر هنرها به محک در مي آيد. معرفت معمار فرزند علم و عمل است . عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است يعني کاردستي با انواع مصالح ، طبق يک نقشه و عمل ، قدرت بيان و نمايش چابک دستي معمار است طبق اصول تناسبات.
پس معماراني که کسب مهارت دستي را مراد خويش قرار داده اند بي علم ، هيچ زمان نتوانسته اند منزلتي را بيابند که سزاوار مرارتهايشان باشد، چون آنانکه فقط بر علم و تتبع تکيه کرده اندکه بي گمان به دنبال صورت بوده اند و معني.
لکن آنانکه معرفتي کامل از علم و عمل دارند ، همچون مرداني تا بن دندان مسلح ، بي درنگ به مراد خود دست يافته اند و افتخار را نصيب خويش کرده اند.
در همه امور ، خاصه معماري ، دو چيز است :‌ آنچه معين است و آنچه به چيزي معني مي بخشد. انچه معين است ، موضوعي است که از آن سخن مي گوييم و آنچه معني مي بخشد ، اثباتي است طبق اصول علمي.
پس آنکس که خود را معمار مي خواند بايد در دو هر متبحر باشد. او بايد بالذات با استعداد باشد و هم مستعد تعليم ديدن.
معمار بايد تعليم ديده باشد تا از خود خاطره هاي ماندني تر در رسالتش بجا بگذارد.
معمار بايد علم رسم نقشه را بداند تا بتواند بي فوت وقت طرحهايي ترسيم کند ، براي بيان شکل کاري که پيشنهاد مي کند.
هندسه نيز کمکي بزرگ به معماري است. خاصه اينکه به ما کاربرد خط کش و پرگار را مي آموزد تا در تهيه نقشه هاي ساختمان در محدوده املاک آمادگي يابيم و گونيا و تراز و شاغول را به درستي به کار بريم.
علم روشنايي را نيز بايد بداند چرا که با آن و با استفاده از هندسه نور درون ساختمانها مي تواند از نقاط معين ساختمان رسم شود.
معرفتي گسترده از تاريخ لازم است ، زيرا در ميان بخشهاي تزييني ساختمان ، بسياري از نقوش هستند که معني نهفته در آن را بايد بتواند براي ديگران بيان کند.
و اما فلسفه که معمار را بلند نظر و نه خود بين و خاضع ، عادل و درستکار مي سازد بدون آزمندي . اين اهميتي بسزا دارد ، چرا که اثري نمي تواند بدون صداقت و راستي به درستي خلق شود. معمار نبايد آزمند باشد و خاطر خود را با انديشه ي کسب در آمد مشغول نمايد. اينها همه از جمله احکام فلسفه است.
معمار همچنين بايد موسيقي را نيز درک کند تا بتواند از علم فواصل موسيقي و رياضي آگاهي داشته باشد.
معمار بايد علم طب را به علت مسائل اقليم ها ، هوا ، صحت و عدم صحت زمينها و استفاده از آبهاي مخلف را بداند. زيرا بي اين ملاحظات صحت در يک خانه فراهم نخوهد شد.
او بايد قوانين را بداند. بايد قوانيني را بداند که در ساختمانهايي که ديوارهاي مشترک دارند لازم است ، با توجه به آبي که از پلکان مي ريزد و نيز قوانيني درباره ي زهکشها ، پنجره ها و تامين آب و ساير مقوله ها از اين دست بايد بر معماران شناخته شده باشد تا پيش از آن ساختمانها را بنا نگذارند و پس از پايان يافتن کار به حل بپردازند.
با نجوم است که ما شرق و غرب و شمال و جنوب را و همچنين با علم افلاک اعتدالين ، زمان تحول و مسير ستارگان رامي يابيم . اگر کسي به اين امور آگاهي نداشته باشد ، نخواهد توانست نظريه ي ساعتهاي آفتابي را بفهمد.
من فکر مي کنم هرکسي حق ندارد عجولانه خود را معمار بنامد بي آنکه از کودکي از پله هاي اين علوم بالا رفته باشد و با اين گونه دانش ، هنرها و علوم مختلف پرورش يافته ، به اوج سرزمين مقدس معماري برسد. شايد در نزد بي تجربه ها شگفت نمايد که طبيعت انساني بتواند اينچنين موضوعات زيادي را درک کند و به خاطر بسپارد. اگرچه مشاهده ي اين امر که تمامي علوم پيوندي مشترک از يگانگي و وحدت دارند ، به اين باور منجر خواهد شد که امر مزبور به سادگي مي تواند تحقق يابد.
البته اينکه پيتئوس ( سازنده معبد ميروانا در پيرنه ) گفت : « معمار بايد در تمام هنر ها و علوم خبره باشد ، بسيار بيش از مرداني که هر يک با کار خود و ممارست در آن ، يک مبحث را به حد کمال رسانيده اند . » در واقع تحقق نمي يابد.
پس معمار نبايد باشد و نمي تواند باشد اديبي چون ارسطرخس ، هر چند از ادب بي بهره نباشد ، نيز موسيقي داني چون اريسو کزنوس هرچند از موسيقي به بهره نباشد و نيز نقاشي چون آپلس هر چند در طراحي بي مهارت نباشد و پزشکي چون بقراط هر چند از طب بي بهره نباشد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
banaeyan جایگاه معمار در جامعه ایرانی تاریخ و مبانی نظری معماری 0

Similar threads

بالا