معماری فرهنگ

کیانا احمدی

کاربر فعال
معماری فرهنگ
تمامی سبکهای بزرگ هنگامی که از درون به آنها نگاه کنیم گنجینه های معنوی به شمار می روند. اما وقتی که آنها را تنها به عنوان یک سبک تقلید کنیم این گنجینه ها به مقابری تبدیل میشوند برای یک زندگی پایان یافته
فرانک لوید رایت
هر جامعه ای با هر سیستمی که اداره شود و هر نوع ایدئولوژی که بر آن حاکم باشد دارای اهداف و آرمانهای خاص خود می باشد.وظیفه اصلی فرهنگ نمایش این ایده های ذهنی است به وسیله نمود اشکال عینی ، در فرآیند این استحاله معماری نقشی اساسی به عهده دارد. هرمان موتسیوس یکی از اولین نظریه پردازان ورک بوند آلمان در سال ۱۹۱۱ چنین مینویسد: ” معماری وسیله واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست. هنگامی که ملتی میتواند مبل ها و لوسترهای زیبا بسازد اما هرروزه بدترین ساختمانها را می سازد ، دلالت بر اوضاع نابسامان و تاریک آن جامعه دارد. اوضاعی که در مجموع ، بی نظمی و عدم قدرت سازماندهی آن ملت را به اثبات می رساند.”
هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود عینیت ببخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این فرهنگ. از این دیدگاه تعریفی که هانس هولاین از معماری میکند قابل درک است:” معماری نظمی معنوی است که در ساختمانها تجسم یافته است” اغلب سعی میشود به این بهانه که این ساختمان فقط برای فلان عملکرد ساخته شده است از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند در این جا فراموش میشود که هر ساختمانی برای کاربردی ساخته میشود. معماری ای که تنها به خاطر نفس معماری باشد اصلاً وجود ندارد . به این ترتیب هر ساختمانی یک شاهد فرهنگی است چه به مفهوم خوب و چه به مفهوم بد
 

کیانا احمدی

کاربر فعال
هنر و معماری هخامنشیان


باری انسان همواره درجستجوی زیبایی بوده است واین در تاریخ با نمادها ونشانه

هایی چون معماری،نقاشی ، موسیقی ، و....... همراه بوده است که اینک این نمادهاو نشانه ها را را با نام هنر می شناسیم هنری که کنون دسته بندی شده و در نهایت با مقایسه انتزاعی و اندیشه وار به سر حد متعالی وغیرمتعالی دسته بندی می شود که در منظر اشخاص به هرگونه ای قابل درک است و بی گمان درعرصه های تاریخی نمود و نشانه های ماندگاری وحقیقی یافته است

هنر درعصرهخامنشیان

بعد از بیان هنر و اندیشه های هنری به حقیقت می توان گفت ما ایرانیان همواره چه در اعصار گذشته و چه در حال حاضر زبان هنر و بیان حقیقت هنررا از تمام وجود شناخته و به آن بالیده ایم هنری که موجب آن شده که اینک از آن با زبانی جاودان یاد کنیم از مهم ترین و بارزترین زبان بی بدیل فرهنگ وهنرکشورمان وجود نمادها و نشانه های بر جای مانده از فرهنگ هخامنشی است که با اینک از ساخت آنها سالیان سال است که می گذردهمچنان معنا و اقتدارهنری خود را حفظ کرده است

هنر ایران در دوره هخامنشیان نه ابتدایی است و نه ساده .هنر این دوره بار نفوذ و تاثیرات چندی را به دوش می کشید و شاید بتوان سهم هریک از اسلوبهای بیگانه را در آن روشن کرد کلده آشوربیشترین تاثیررا در هنر عصر هخامنشی بخشیدند.ساختن صفه های مصنوعی و پله هایی که در دو طرف آن حجاری شده است از بناهای کلده و آشور تقلید شده دردره دجله و فرات،نظیر کلده در ساختمان بنا آجر به کارمی برند. در تخت جمشید کف زمین ، چهارچوب در و ستونها را از سنگ کرده اند ، اما دیوارها از خشت بود از این رو اکنون نشانه ای از آنها باقی نمانده است . صورت سازیهای در گاهها ، بالای طا قنماها و پا گرد پله ها اقتباس از آشور بود به تقلید ازمعماری آشور ، تندیسهای بزرگ مدخل بنا را نگه می دارد اهورا مزدا در هوا بال گشوده و هاله ای دورادور وی را فرا گرفته است که (( یادآور قرص خورشید)) است ، شاه بر تختی نشسته و بندگانش اطراف وی را گرفته اند.

( 1ــ) اما ویژگی بسیار بر جسته ای معماری عصر هخامنشی را از سبک بنا سازی آشور جدامی کند و آن اهمییت زیادی است که در معماری هخامنشیان به ستون داده می شود و حال آنکه در معماری آشور ستون سازی از اهمییت چندانی بر خوردار نبوده است بکار بردن ستون در بناهای تقلیدی بود که ایرانیها از تالار بزرگ معبد تب در مصر کرده بودند. بنابراین تنها پس از فتح مصر به دست کمبوجیه بود که ایرانیها به فکر برافراشتن ستون های خیاره دار با عظمتی افتادند که با گذشت بیست و پنج قرن هنوز پا برجاست آراستن کا خها ی شاهی نیز تقلید از معابد مصری بود زیرا ایرانیان معابدی نداشتند تا این تزئینات را در آنجا بکار برند اما یافتن منشاء سر ستونها ی شگفت انگیز ابنیه هخامنشی سخت دشوار است زیرا نمونه اینگونه سر ستئنها در درجا یهای دیگر یا فت نشده است شاید بتوان ریشه های آن را نیز در معماری آشور جست و جو کرد

دیود وروس سیسیلی می گوید که هنرمندان مصری در بنا های تخت جمشید و شوش کار می کردند از ویژگی کا ملا خاص در معماری عهد باستان پیکره ها فرو رفته مصری است که ویژه سرزمین فراعنه است که ماآن را در تمامی فواصل میان دو ستون و بالای طاق نما های پنجره ها و در ها می بینیم دلیل دیگر در اثبات این امر مقابر پادشاهان هخامنشی است آرامگاه کوروش که بعدا از آن سخن می گوییم ساخته دست آدمی است اما قبر داریوش و جانشینانش در دل کوه کنده شده است کند ه کاری های تزئینی بیرون این مقابر گورهای زیرزمینی مصر را بیاد می آورد اما این نماها سبک ویژهای دارند در این نماهائایرانیان رو گرفتی از کاخ شاهی تصور می کنند که بر با لای آن آتشکده ای و با لا تر از همه نقش اهورا مزدا نشان داده می شود شاید این آرایشها را بتوانتقلیدی هنرمندانه خواند تا آفرینشی اصیل .

تعیین سهم هنر یونانی در هنرهای عصر هخامنشی دشوار تر است شاید حضور هنر یونانی بیشتر در معماری این دوره بوده است نباید فراموش کرد که پیکرتراشی در یونانی در دوره ای که ما از آن سخن می رانیم تازه می رفت که سد کهنه گرایی را بشکند و کور مال به راه مستقل در افتد می گوید که تل فانس ازی برای داریوش و خشایار کارمی کرده . تل فانس یا نمی خواسته با همشهریانش پس از شورش یونیا ییها در مهاجرت همراه شود یا آنکه می خواسته با کارکردن برای فاتحان آسیای مقدم خویش را باز خرد

کنده کاریهای بر جسته تخت جمشید شگفت آورانه با حجاریهای نینوا شباهت دارد اما اگر بدقت بررسی شوند علی رغم شباهت ظا هری نا همگونی آشکار ی در نمایش جامه ها مشاهده می گردد در حجاریهای آشور بنظر می رسد که جامه پیکره ها صاف به بدن چسبیده است و حال آنکه در ایران ذهن هنرمند را تا و چین اشغال کرده بود و در واقع گه گاهی این جامه ها شباهت زیادی با جامه هایی دارند نقش آنها بر بقایای معبد باستانی افزا که در ایام پادشاهی کرزوس بنا گردید مشاهده می شود هنر ایرانی نهادی ابتکاری دارد و آن هم در تناسب است که در آن عناصر بر گرفته از بیگانان در هم می آمیزد در عظمت شگفت آور بناها و در زیادی تز ئینات و اگر ارو پاییان کنونی با سوء تعبیر از عبارت عشق به عظمت خواهی آن را بد نام نمی کردند من این روح را علاقه مندی در بنا های ساختمانهای با شکوه را چنین می خواندم در ایران بر خلاف یونان و بعدها در امپراتوری روم هنرمند نا چار به ملاحظه در علایق شخصی یا شهر نبود بلکه تنها از یک کار فرما یعنی شاهنشاه اطاعت می برد

در عصر هخامنشی برخلاف یونان باستان و دوران امپراتوری روم ، هنرمند هیچ گونه آزادی عمل در راستای خلاقیت هنر و علایق شخصی نداشته بلکه در همه امور تنها از یک کار فرما ، یعنی پا دشاه اطاعت می کرد به عبارت دیگر هنر ایران در این عصر ترکیبی و زاییده تخیلات شاه بود زیرا شاه به هر شکل هنری که در شهر های آشور و مصر و بخش یونانی آسیای صغیر بر خوردار کرده بود در یک و حدت علمی و قدر تمند جمع کرده و در راستای علایق شخصی خود با ابتکار خاصی کو شش در ایجاد یک هنر مافوق همه آنها مب نمود در حقیقت هنر این عصر زاییده بلهوسی و دوستدار آثار هنری با شکوه و پر زرق برق و با جلال بود مردم عادی غیر از فر مانبر داری کمترین خلاقیتی در هنر این عصر نداشته ابلکه طبق اوامر پادشاهان و نقشه طرح ریزی شده ااز پیش مجبور به انجام آن دستورات می شدند بنابراین هنر ایران در دوران هخامنشی کاملا ماهیت در باری داشته ودر یک چها چوب مشخص رشد و تکامل یا فته است وعلی رغم تاثیر پذیری معماری هخامنشی از هنر معماری بیگانگان یک ویژگی بسیار چشم گیری که معماری هخامنشی را از سبک ساختمان سازی آشور و مصر وآسیا ی صغیر و یونان و غیره جدا می سازد اهییمت زیادی است که در معماری هخامنشی به ستون داده می شود وحال آن که در معماری کشورهای فوق ستون سازی از اهمییت چندانی بر خوردار نبوده است(1ـ بر گرفته، ک، از ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی ن، علی اکبر سرافراز ـ بهمن فیروزمندی صفحات 114تا117انتشارات عفاف)

هنر معماری د رعصرهخامنشیان!

هنر معماری هخامنشسی مانند معماری یونانی از هماهنگی و تناسب خاص بر خوردار است و پادشاهان هخامنشی به منظور اتمام طرح ها و برنامه های بزرگ معماری و ساختمانی که در واقع نمودار قدرت و تسلط و عظمت آنها محسوب می شود در تمام قلمرو و امپراتوریپهناور خود هنرمندان و صنعتگران آزموده و مورد نیاز را جستجو می کردند و در این میان حجاران زبر دست یونانی بیش از سایرین نقش داشته اند مهم ترین ابنیه این دوران را کا خها ی عظیم و با شکوه شا هان تشکیل می دهد تاریخ معماری این کاخها احتمالا از ابتدایی قرن هفتم پیش از میلاد شروع می شود و در این زمان است که قبایل ایرانی از حال چادر نشینی به حال نیمه شهرنشینی در می آیند البته این قبایل همکان اقوام هند و آریایی می باشند که بعد از استقرار یا فتن در ایران به نام ما دها و پا رسها م طرح بوده و مادها د ر شمال غربی ایران و پارسها در منطقه خوزستان سکونت اختیار کردهاند مادها بتدریج به رهبری دیا کوا اولین امپراتوری ایرانی را تشکیل داده و یک شهر مشخص را که همان هگمتانه و یا محل اجتماع مردم آن زمان بود برای پایتختی انتخاب کردهاند و با انتخاب هگمتانه به عنوان مرکز سیاسی ، معماری کا خ سازی نیز توسط ما دها در ایران آغاز شده کهشکل تکامل یافته آن را در عصر هخامنشی به ویژه در پاسار گاد شوش و تخت جمشید با تناسب خاصی بنا کرده اند.

همان طور که آثار معماری تخت سلیمان نشان می دهد یکی از عنا صر مهم معماری این عصر ایجاد صفه مصنوعی است که پشت به کوه داشته و روی آن اقامتگاه مستحکم شاه را می ساخته اند مجموع این ساختمان ها ی پایه بلند نشان می دهد که معماران با چه جسارت و مهارت کوشش کرده اند کاخها و بناهای مختلف این عصر را روی این صفه ها طوری بسازند که هم از دور وهم از نزدیک منظره بسیار زیبا را و چشمگیری به آنها بدهند برای بالا رفتن از صفه ها پلکانها سنگی ساخته شده که مهم ترین آنها 25 متر عرض دارد مجموع بنا را حصاری در بر گرفته و این حصار بر آمدگی ها و فرو رفتگی هایی دارد که با قطعات بزرگ سنگ های تراشیده شده ایجاد گردید هاند البته تخته سنگها را بدون ملاط روی هم قرار داده و در پی ریزی ساختمان ها که از قلوه سنگها استفاده شده همچون دیوارها،ملاط به کار برده نشده است و معمولا برای قفل کردن سنگها همچنانکه در معماری یونان نیز مر سوم بود از بست های فلزی استفاده می کردند با توجه به تاریخ هنر معماری ایران در ایران ایجاد ساختمان در روی صفه مصنوعی تازگی نداشته بلکه در ایران پیش از تاریخ همانطوری که در تپه سیلک نیز مشاهده گردیده است خانه رییس قبیله را بیشتر موارد روی صفه مصنوعی می ساختنه اند ولی تراشیدن سنگها ی بزرگ و ایجاد ساختمانهای سنگی از سنگهای حجاری شده منظم در اورارتها و هی تیت ها معمول بود که ایرانی ها از همسایگان غربی خود بویژه از اورارتو چنین شیوه معماری را آموخته و آن را مورد استفاده خود قرار دادهان مهم ترین آثاری معماری و خود ساختمانی عصر هخامنشی را می توان به ترتیب زیر مورد بررسی و مطالعه قرار داد:

پا سارگاد!

مجموع ساختمانهای پاسارگاردیعنی اقامتگاه کوروش بزرگ در یک محوطه ای به طول5\2کیلومتر بر پا گردید ه است که در 43 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد پاسارگاد جا یگاه پادشاهان هخامنشی به دستور کوروش دوم در سالهای 559تا550پیش از میلاد ساخته شده است و پایتخت اولین و دومین شاهان هخامنشی کوروش دوم وپسرش کمبوجیه بوده است در پاسار گاد ساختمان کاخهای اصلی که با سنگهای تراشیده و نقوش بر جسته ساخته شده اند از زمانی شروع می شود که کوروش بزرگ سرزمین های ماد و پارس را به تصرف درآورده است در پاسارگاد دژ دفاعی مستحکمی بنا گردیده بود که به این دژ منطقه پهناور را در بر می گرفت که در حدود 200متر درازا و بیش از 130متر پهنا داشت.دروازه ا صلی کاخهای کوروش در گوشه شرقی حصار پاسارگاد قرار داشته و عبارت بوده است از یک تالار که دو ردیف از چهار ردیف ستون زیر سقف آن پایدار مانده است در طرفین دروازه های اصلی که در قسمت کم عرض حصار باز می شدند گاوهای عظیم بالدار قرار داشتند از دروازه های کم عرض تر که روی دیوارهای طویل قرار گرفته بودند فقط یک پایه سنگی باقی مانده و روی این پایه نقش بر جسته ای وجود دارد که فرشته بالدار را نشان می دهد که چهار بال دارد و لباس او از نوع لباس ایلامی بوده و تاج خاصی بر سر دارد که شبیه به تاج رب النوع (( هوروس)) در مصر است البته بالای سراین این فرشته کتیبه ای و جود داشته ولی بر اثر مرور زمان از بین رفته است در کتیبه فوق چنین آمده است : من هستم کوروش، شاه هخامنشی.

آرامگاه کوروش!

وقتی از جاده به خرابه های پاسارگاد نزدیک می شویم اولین اثر مهمی که از شهر و پایتخت قدیم پادشاهان هخامنشی جلب توجه می کند آرامگاه کوروش است این آرامگاه در مغرب دهکده مادر سلیمان واقع است که سقف آن به صورت شیروانی یا بام دو پشته ای به وسیله سنگهای تراشیده شده چهار گوش پوشیده شده است.این مقبره اطاق کوچکی است که بر قاعده اش شش طبقه سنگی قرار دارد و هر طبقه از طبقه زیرین کوچکتر ساخته شده است به طوری که پله ها با اندازه های مختلف این قبر را در بر گرفته اند مساحت کل بنا 156متر مربع (12×13متر) می باشد.

محوطه مقدس!

در ضلع شمال غربی دشت پاسارگاد محوطه ای به شکل مستطیل جلب نظر می نماید که به محوطه مقدس معروف است در این جا یک بلندی کوچک پله دار بر یک جفت آتشدان یا خدنج سنگی که در یکصد و سی متری شرق آن واقع شدهاند مشرف است آتشدانها ی مذکور هر کدام از یک تخته سنگ بزرگ و سفید و چند تخته سنگ کوچک درست شده قاعده آتشدان شمالی 80\2 متر و بلندی آن 210سانتیمتر است اولی پلکانی مشتمل بر 9 پله سنگی بوده ولی دومی چنان که بررسی ها نشان داده است مرکز پلکانی نداشته است احتمالا هر دو آتشدان در زمان کوروش ساخته شده و همچون آتشدانها نقش رستم اینها نیز رابطه مستقیم باآتشگاه داشته اند.

شوش!
 
  • Like
واکنش ها: 3141

کیانا احمدی

کاربر فعال
شوش!

منطقه باستانی شوش پایتخت امپراتوری وسیع ایلام بر سر راه کنونی اندیمشک به اهواز قرار گرفته و از زمان بسیار دور یعنی از هزاره های سوم تا ششصد و چهل سال قبل از میلاد که به دست (( آشوربانیپال)) پادشاه خونریز و مقتدر آشوری زیرو رو گردید ، همواره چشم و چراغ مشرق قدیم و کانون تمدن در خشانی بوده است که مدارک بر جسته و بی شماری از آن طی حفاری های علمی فرانسویان از خاک آشکار گشته و مانند فانوسی فروزان بر تیر گیهای تاریخ پر حادثه آن زمان پرتو افکنده است مهم ترین اثر بارز و روشنی که از دوران هخامنشیان در این منطقه باستانی به یاد گار باقی مانده کاخ معروف به آپادانا است که به دست داریوش بزرگ برفرازتپه ای به همین نام بنیاد گردیده و تپه مزبور را به سبب شکوه و عظمت و ظرافت خاص خود بر سایر تپه های مجاور برتری بخشیده است .البته تعیین و تشخیص شکل اصلی ساختمان های عصر هخامنشی در شوش ،مشکل تر از تخت جمشید بوده زیرا این ابنیه نه تنها به دست اسکندر مقدونی منهدم گردید بلکه در زمان ساسانیان شاپور دوم شهر جدیدی به نام ایرانشهر یا شاهپور در این محل بنا نمود این نوع ساختمان های جدید بیش از خرابی های عمدی ، علایم سا ختمانهای سابق را محو می سازد با وجود این کاخ هخامنشی شوش که نقشه کامل آن در سال 1327ه.ش نتیجه مطالعات میسیون فرانسوی آشکار گردید به سبک اپدانه و یا آپادانای تخت جمشید توسط داریوش اول ساخته شده بوده است.در یکی از کتیبه ها داریوش جزئیات تز یین و نقاشی و کارگران ملل مختلفی که در ساختن آن شرکت نمود ه اند شرح داده است اردشیر دوم در یکی از کتیبه های خود می گوید که او این تا لار را پس از این که در زمان پدر بزرگش ،اردشیر اول در اثر حریق منهدم گردیده مجددا بنا نموده است در نتیجه کاوش هایی که شده می توان این ساختمان دوباره ساخته شده را از بنای اولیه که توسط داریوش ساخته شده بود تشخیص داد این تالار بزرگ دارای همان ستونهای عظیمی که در بناهای تخت جمشید بکار رفته است بوده و خود آپادانا به شکل مربع ساخته شده و به ضلع 59متر می باشد کا خهای هخامنشی معمولا مرکب از چهار بخش جداگانه دروازه ی اصلی تالار پذیرایی ، تا لار بار و اطاقهای مسکونی است.در نتیجه کاوشهای علمی در شوش فقط دو بخش از چهار بخش آثار ساختمانی از زیر خاک بیرون امده که یکی آپادانا و یا تا لار ستون دار بوده است و دیگری اطاقهای مسکونی که آن هم به صورت ناقص به دست آمده است و بقیه سا ختمانها در همان ایام بکلی زیر و رو شده ودر زمانهای جدید هم به قدری خاک را پس و پیش کرده اند که دیگر نمی توان راجع به وضع اولیه آنها اظهار نظر دقیق کرد

تخت جمشید!

تاریخ نویسان یونانی که درباره ایران گزارش و یا مطالبی نوشته اند از نخستین اقامتگاه کوروش در پاسارگاد از شوش به عنوان جایگاه اصلی فرمانروان بعدی هخامنشی و همچنین از اقامتگاه شاهی در اکباتانا و بابل آگاه بودند با وجود این هیچ یکی از آنها از تخت جمشید که به وسیله داریوش نزدیک پاسارگاد و در قلب شاهنشاهی پایه گذاری شد سخنی نرانده است این موضوع ممکن است به خاطر و یژگی محل فوق بوده باشد که گویا نه یک مرکز اداری بلکه یک کانون مذهبی بوده است یعنی جایی که پا دشاهان برای تشریفات مذهبی آیین تا جگذاری به نزدیکی پاسارگاد مب رفتند جایی که اجساد آنها برای تدفین در دهلیز های سنگی دره نقش رستم نزد یک تخت جمشید یا بعدها در صخر های پیرامون تراس تخت جمشید آورده می شدند و جایی که احتمالا جشن سال نو بز رگترین حادثه مذهبی ایران همه ساله در آن برگزار می گردید . شاید بتوان فرض نمود که نمایندگان همه سرزمین های شاهنشاهی که به این جشن می آمدند هدایای خود را که احتمالا در گنجینه های محلی نگاهداری می گردید برای شاه شاهان می آوردند که موقعیت جغرافیایی تخت جمشید در مرکز کشور به ایمنی این گنجینه ها و اسلحه هخانه ی مربوط به آنها می افزوده است. کار ساختمانی کا خ شوش تازه پایان یافته و پاسارگاد نیز همچنان محل سکونت و حکمرانان پادشاهان هخامنشی بشمار می رفت در همین ایام داریوش تصمیم گرفت در تخت جمشید که موطن اصلی او بود پایتخت دیگری بسازد از این رو در دامنه کوه رحمت مشرف بر جلگه و وسیع و پهناور مرو دشت که در مرکز خاک پارس واقع شده و از حدود هفت هزار سال پیش دارای پیشینه های تاریخی و تمدن قدیمی می باشد شروع به ساختن یک بنای عظیم و با شکوه که تا آن تاریخ در قاره آسیا نظیر آن شناخته نشده بود نمودند همان طور که قبلا نیز اشاره شد تخت جمشید در حقیقت یک پایتخت و کاخ تشریفاتی بود که شاهنشاهان هخامنشی در هنگام صلح و آسایش و در اواخر زمستان و ماهها ی اول بهار و هنگام برگزاری جشن فروردگان در آنجا توقف نموده و بقیه سال را به این ترتیب که تابستان را در هگمتانه پایتخت قدیم شاهان ماد و زمستان را در شوش پایتخت قدیم الایام و یا احتمالا در بابل بسر می بردند

یكی از تیره‌های مهم آریایی كه پس از ورود به ایران موفق به تشكیل حكومت شدند پارسها بودند. از اواسط دوره مادها از خاندان پارسی به عنوان خاندانی قدرتمند در منابع یاد شده است. آخرین پادشاه ماد، آسیتاگ، مجبور به جنگ ‌با یكی از سران پارسی‌ها به نام كوروش شد. از شواهد چنین ‌برمی‌آ‌‌ید كه كوروش با آستیاگ نسبت خویشی داشته است. در جنگ بین طرفین پادشاه ماد شكست خورده و كوروش با پیروزی ‌بر آستیاگ موفق شد حكومت جدیدی را ‌كه درتاریخ از آن به نام هخامنشیان یاد می‌شود، تأسیس كند.
نخستین پایتخت هخامنشیان شهر پاسارگاد بود. كوروش پاسارگاد را به محلی آباد و معتبر تبدیل كرد. اما پس از مرگ كوروش و مشكلاتی كه در امرحكومتی بوجود آمد از اهمیت این شهر كاسته شد تا اینكه داریوش اول به پادشاهی رسید.
داریوش بر آن شد تا پایتختی بزرگ و با شكوه بوجود آورد. و از آنجاكه پارس برای هخامنشیان سرزمین مهم و در حكم سرزمین مادری محسوب می‌شد در نتیجه وی پایتخت خود را در دامنه‌ی كوه رحمت مشرف بر جلگه وسیع و پهناور مرودشت كه دارای پیشینه تاریخی و تمدنهای كهن بود، قرار داد. تخت‌جمشید در واقع یك پایتخت و كاخ تشریفاتی

1
ـ ک، ماد هخامنشی،اشکانی ،ساسانی،ن،علی اکبر سرافراز،بهمن فیروزمندی همان صفحات

بوده كه تنها برای اجرای مراسمی خاص از جمله مراسم مهم و ملی نوروز یا اقامت‌های موقت از آن استفاده می‌شد.هخامنشیان بقیه سال را در شهر باستانی هگمتانه پایتخت قدیم پادشاهان ماد (درتابستان) و در شوش پایتخت قدیم تمدن ایلام (در زمستان) به سر می‌‌بردند.
پس از داریوش دیگر پادشاهان هخامنشی نیز بر بنایی كه ساخت آن را داریوش آغاز كرده بود، ساختمانهای جدیدی افزودند در نتیجه ساخت تخت‌ جمشید از ابتدا نزدیك به 150 سال به طول انجامید.
ساختمان اصلی كاخ‌ها بر روی صفه‌ای سنگی ساخته‌ شد این كاخ‌ها را از سه طرف شمال، جنوب و مغرب دیواری بزرگ از سنگهای عظیم بر روی هم انباشته احاطه می‌كرد. در خارج از صفه تا حدود نیم كیلومتر دو‌ر‌‌‌‌تر از دیوار سنگی، ساختمانهایی برای درباریان، وزرا و مشاورین احداث شده بود.

وسعت تمام ساختمانهای روی صفه در حدود 135 هزار متر مربع است. از این‌ ساختمانها قسمتهایی كه مربوط به بارعام، پذیرائیهای رسمی و شرفیابی نمایندگان كشورها و برگزاری جشن‌های‌ مذهبی بوده وسعت زیاد داشته، در‌های ورودی آنها عریض بودند از جمله این كاخ‌ها باید از كاخ آپادانا و تالار صدستون نام برد. دیگر ساختمانها كه برای سكونت شاه، ولیعهد، ملكه و خاندان سلطنتی و همچنین دفتر و جایگاه نگهبانان بوده كوچكتر بود.
مهمترین آثار و ابنیه‌ای كه در شهر پارسه معروف به تخت‌جمشید بنا شده بدین شرح است:
پلكانهای بزرگ ورودی: راه ورود به بالای صفه توسط دو ردیف پلكانهای بزرگ دو طرفی كه از سنگ‌های بزرگ ساخته شده می‌باشد. تعداد این پلكانها در هرطرف 110 عدد و هر چهار یا پنج پله از یك سنگ یكپارچه بزرگ و عریضی تشكیل یافته است. كنار پلكانها معجر سنگی زیبایی اقتباس گرفته از زیگورات‌ های سومری وجود دارد كه بلندی هر كدام از آنها 75 سانتیمتر می‌باشد.
دروازه ملل: اولین بنا بر روی صفه در فاصله 20 متری پلكان ورودی، تالاری می باشد كه بیش از 600 متر مربع‌ مساحت دارد. سقف این تالار بر روی چهار ستون قرار داشته كه اینك دو ستون آن باقی مانده است. درون این تالار سكوهای سنگی در چهار طرف تعبیه شده است كه محل نشستن مهمانان بوده است.
برای ورود به كاخ آپادانا مهمانان ابتدا در این تالار به انتظار می‌نشستند و از آنجا كه این افراد از ملتهای مختلفی بودند به این تالار دروازه ملل یا تالار انتظار گفته می‌شود. تالار دارای سه درب ورودی و خروجی پهن است كه دو دیوار سنگی‌در‌ درگاه غربی و شرقی به صورت نقش برجسته نمایان می‌شود. نقش این دو درگاه به شكل موجودات اساطیری می‌باشد.
کاخ آپادانا: مهمترین كاخ تخت‌جمشید از لحاظ وسعت، ارتفاع و هنرهایی كه در قسمتهای مختلف آن به كار رفته كاخ آپادانا می‌باشد. كاخ آپادانا در قسمت مرتفعی از صفه تخت‌جمشید واقع شده و مشرف به جلگه وسیع و زیبای مرودشت می‌باشد. در برگزاری جشن‌های ملی و پذیرایی‌های رسمی از این كاخ استفاده می‌شد.
تالار مركزی كاخ 3600 متر مربع مساحت داشته و در آن36 ستون سنگی قطور به ارتفاع 18 متر قرار داشته و در سه جهت شرقی، ‌غربی و شمالی كاخ سه ایوان هم سطح با كاخ اصلی هر كدام با 12 ستون وجود داشته است بنابراین در مجموع كاخ آپادانا دارای 72 ستون بوده است. تنها ضلع جنوبی كاخ بجای ایوان، اتاقهای كوچك و راهروهایی وجود داشته كه احتمالاً برای نگهبانان كاخ و مسئولین تشریفات مورد استفاده قرار می‌گرفت.
یكی از زیباترین قسمتهای كاخ آپادانا دو ردیف پلكانهای بزرگ در ضلع شمالی و شرقی این كاخ می‌باشد. از آنجا كه پلكان ضلع شرقی برای مدتها زیر خاك مانده بود، تقریباً ‌سالم بجای مانده است اما ضلع شمالی‌ صدمه زیادی دیده است. نقش برجسته‌های پلكانهای كاخ آپادانا زیباترین نقش برجسته‌های تخت‌جمشید می‌باشد. این نقوش‌‌‌ نماینده‌گان 23 كشور و استانهای تحت قلمرو شاهنشاهی هخامنشی را نشان می‌دهد و هركدام از این نمایندگان هدایایی را كه مخصوص سرزمین آنها می‌باشد به حضور شاه عرضه می‌دارند.
نوع هدایا، لباس نمایندگان، چهره افراد و تصاویر دیگر در این نقش برجسته‌ها به زیبایی هرچه تمامتر نمایان شده ست.
سر ستونهای ایوان شرقی همگی با مجسمه‌های شیر دوسرتزئین یافته بودند. و سر ستونهای ایوان غربی را گاوهای دوسر شكل می‌دادند.
كاخ صد ستون: این كاخ به عنوان بزرگترین كاخ پذیرائی تخت‌جمشید به حساب می‌‌آید. كاخ صد ستون به دستور خشایارشا ساخته شد و به دلیل داشتن صد ستون سنگی به این نام معروف شده است. هر كدام از این ستونها 12 متر ارتفاع دارد.
این كاخ در جانب شرقی كاخ آپادانا قرار دارد و دارای هشت درگاه ورودی و خروجی است. از دیدنیهای این كاخ نقوش حجاری شده‌ی درگاهها می‌باشد این نقش برجسته‌های در درگاه جنوبی شامل تخت شاهنشاهی است كه بر دست28 نفر از نمایندگان ملل تابعه امپراتوری هخامنشیان قرار گرفته است . در بالای تصویر و در پشت سر شاه یك نفرخدمتگزار مخصوص دیده می‌شود. بر درگاه‌های شرقی و غربی نیز نقوشی با مضمون نبرد پادشاه با حیوان افسانه‌ای نقر گردیده است.
در سمت شرقی كاخ صد ستون دیوارهای خشتی وجود دارد كه به احتمال زیاد محلی برای نگهداری ارابه‌ها و اسبهای سلطنتی بوده است. همچنین در قسمت خارجی تالار صد ستون اتاقهای كوچكی مربوط به نگهبانان كاخ و مستخدمین قرار داشته است
 
  • Like
واکنش ها: 3141
بالا