معروف‌ترین مهمان جشنواره تئاتر فجر 1392

sanijoon

کاربر فعال تالار مقالات ,
کاربر ممتاز
ولادزیمیرز استانیفسکی، کارگردان تئاتر لهستانی مطرح‌ترین مهمان جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر است.



ولادزیمیرز استانیفسکی، موسس گروه تئاتر گارجندیزه در سال 1977 است. گروهی با سبک تجربی انسان‌شناسانه که موجب شهرت جهانی استانیفسکی و گروه تئاترش شد و بدین ترتیب سنت کهن تئاتر را به زمان حال آورد.
ولادزیمیرز استانیفسکی متولد 1950 در روستای باردو در نزدیکی کلوجکو است. در رشته ادبیات لهستان تحصیل کرد و به دانشگاه وروکلاو رفت. او در دوران دانشجویی به گروه تئاتر کراکوف پیوست و در فاصله 1971 تا 1975 با یرژی گروتفسکی، کارگردان و محقق سرشناس تئاتر در «مرکز تئاتر تجربی» همکاری کرد.

گروتفسکی کارگردان لهستانی خالق تئاتر آزمایشگاهی بود. او تاثیر زیادی بر تئاتر جهان گذاشت و مکتب «تئاتر بی چیز» را به دنیا عرضه کرد. گروتفسکی پیش از انقلاب به همراه گروهش به ایران آمد و به اجرای نمایش پرداخت.استانیفسکی همکاری بسیار نزدیکی با گروتفسکی داشت و در پروژه‌های مختلفی دستیار این کارگردان سرشناس جهان بود. او و تادئوش کانتور بعدها راه خود را از گروتفسکی جدا کردند و هرکدام به صورت مستقل تئاتر تجربی خود را پایه گذاری کردند.او در دهه 1970 و تا پیش از تاسیس گروه تئاتر خود، در سراسر لهستان به سفر پرداخت. تحقیات انسان‌شناسانه او در این سفرها به منظور پیدا کردن محیطی بکر و تازه برای بروز خلاقیت، مخاطب «ناآلوده» و خلق تاتئری بود که در آن خط میان فرهنگ بالادستان و پایین‌دستان برداشته شود.

او در طول دهه 1980 چندین سمپوزیوم در سراسر دنیا با حضور اساتید تئاتر و علوم انسانی برگزار کرد. او همچنین در دانشگاه‌های دالاس، نیوهمپشایر، نیوریورک، مکزیکوسیتی و پاریس سخنرانی کرد و شیوه تئاتری خود را معرفی کرد.استانیفسکی و گروهش اجرای هنری تئاتر در مراکز شهری بزرگ موسوم به «منطقی» را رد می‌کردند و برنامه جرایی خود را «میثاق با زندگی» توصیف می‌کردند. گروه گارجنیدزه از زمان تاسیس در سال 1977 تا کنون به برپایی کارگاه‌های مختلف پرداخته‌اند.کار این گروه همسو با نظر میخائیل باختین بود؛ در نظر آنها فرهنگ فولکلور سرچشمه تمامی هنرهاست. مهم‌ترین سفرهای تحقیقاتی این گروه برای رسیدن به بازی کاملا طبیعی آنها را به فنلاند، مکزیک، آمریکا و کره جنوبی کشاند. این گروه از همان زمان شکل‌گیری با استقبال جهانی روبرو شد و در خارج از لهستان نیز منتقدان با روی گشاده از آثار آنها تحسین کردند. کلاس‌های این گروه در سال 1977 منجر به شکل‌گیری آکادمی تمرین تئاتر شد.این گروه اساس کار خود را بر سنت‌های موزیکال کهن، تکنیک‌های قدرتمند فیزیکی و آوایی در بازیگری، محیط طبیعی تئاتر و تکیه بر بدن گذاشتند. این گروه در سال‌های اخیر تمرکز خود را بر تئاتر یونان باستان به عنوان سرچشمه فرهنگ اروپا گذاشته است. آنها در اجراهای خود تکنیک‌های فراموش‌شده بازیگری یونان باستان را ارائه می‌دهند. منبع آنها برای استخراج این شیوه‌های بازیگری متون ادبی و تصاویر باقیمانده از آن دوران است. موسیقی یونان باستان و ایده‌آل‌های فیزیکی بازیگر دو نکته مهم برای بازی در این گروه است.

در یک کلام می‌شود گفت تئوری اصلی گروه تئاتر گارجنیدزه احیای تراژدی از دل موسیقی است. این گروه با هر اجرا بطور مستقیم به یکی از نگارگری‌های یک دوره تاریخی خاص اشاره می‌کند و به آن جانی دوباره می‌بخشد. اجراهای گروه گارجنیدزه نتیجه تحقیقات طولانی مدت هستند و در خلال آن به بخش‌هایی از موسیقی کهن که مرتبط به ریتم‌های ناموزون کلام، آواز و رقص هستند جانی دوباره می‌دهند.مسئله مهم در آثار گروه گارجنیدزه این است که متن، جنبه موسیقایی و بصری آثار آنها برگرفته از منابع مکتوب نیست، بلکه نشات گرفته از «خطوط فراموش‌شده زندگی درون خود انسان» است. آنها با آواها و حرکات ابداعی، بخشی از تاریخ کهن بشر را زنده می‌کنند و به شکلی رازگونه بیننده را به هسته اصلی انسانیت نزدیک می‌کنند.به گفته استانیفسکی: «تمرین‌های ما برگرفته از الهام‌های واقعی است. من حرکات، تاب‌ها، پیچ‌ها و سازوکاری که بیشترین تاثیر را خواهد داشت، انتخاب می‌کنم. بعدش، با کار کردن روی تمپو، ریتم و تغییر در این سازوکار، علاوه بر بهره بدن از ژست‌های بازیگران سعی می‌کنم بازی بازیگر بدل به زبانی تمثیلی شود که از دل واقعیت بیرون آمده.»هالینا فیلیپوویچ در کتاب «قلمروهای پنهان» که آلیسون هاج آن را گردآوری کرده در مورد ویژگی‌های کار این گروه می‌نویسد:«کار گارجنیدزه صرفاّ زندگی آدم‌ها را دگرگون نمی‌کند، بلکه خاطرات باقیمانده این تجربه زیباست که برخی را بر آن می دارد تا قابلیت‌های ذهنی و ادراک خود را که قبلا مسکوت مانده بود، گسترش دهند.»

اولین اثر گروه گارجنیدزه «اجرای عصرگاهی» (1977) بود. این اثر با استفاده از آوازهای فولکلور، بخش‌هایی از «Gargantua and Pantagruel» فرانسوا رابلوا، بخش دوم «حوای نیاکان» آدام میکی‌یویچ، نسخه لاتین سرود «مادر پروردگار»، آوازهای کهن انگلیسی و داستان‌های شفاهی اهالی روستاهای لهستان است.این نمایش در فضای بیرونی و هنگام غروب اجرا شد و در آن از شیوه‌های بازیگری مختلف استفاده شده بود. در این اجرا آنچه مهم بود بازی بازیگران بود و کلام و موسیقی اهمیت کمتری داشتند.یکی دیگر از اجراهی مهم این گروه «جادوگری» بود که در آن لایه‌های یک مناسک بدوی را از «حوای نیاکان» جدا کرده و آن را با مراسم فوالکلوری که به احترام مردگان برپا می‌شد، ترکیب کردند. سومین اثر این گروه «زندگی اسقف آواکوم» (1983) بود. داستان این اجرا برگرفته از زندگی آواکوم پتروویچ، متعصب مذهبی قرن هفدهم بود. گروه گارجنیدزه برای بازی‌های این اجرا از اصول بنیادین ترانه‌های ارتودوکسی بهره گرفتند.چهارمین اثر این گروه «کارمینا بورانا» بود که در سال 1990 اجرا شد و ملهم از موسیقی قرن نوزدهمی کارل اورف بود. آنها در این اجرا اشعار عاشقانه قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی را با افسانه تریستان ایزوله ترکیب کردند. ویژگی این اجرا مثل دیگر اجراهای گروه تصاویر نمادین و آوازخوانی نامعمول بازیگران بود. بازی‌های این اجرا یاداور اجراهای شاعرانه قرون وسطی بود.یکی از آخرین اجراهای این گروه «Iphigenia at A...» است که سال 2007 در سالن تئاتر افسانه‌ای «لا ماما» در نیویورک روی صحنه رفت و براساس نمایشنامه‌ای از اوریپید نوشته شده است.استانیفسکی از سال 2010 سمینارهای مختلفی برگزار کرده است و آخرین اثری که از او روی صحنه رفته «The Master Builder in India» براساس متنی از هنریک ایبسن در جشنواره بین‌المللی ایبسن در دهلی بوده.گروه گارجنیدزه در طول سالیان فعالیت خود جوایز مختلفی برده است؛ از مهم‌ترین جوایز این گروه جایزه منتقدان و مخاطبان برای نمایش «کارمین بورانا» در بخش تئاتر تجربی در جشنواره بین‌المللی قاهره (1996) و جایزه اول برای نمایش «مسخ» در جشنواره تئاتر سارایه‌وو (1999) بوده است.گروه گارجنیدزه قرار است نمایش «پتیان اوراتوریو» را در تالار وحدت تهران به صحنه ببرد. در این اجرا که تجربه‌ای متفاوت است، تعدادی از هنرمندان ایرانی هم استانیفسکی را همراهی می‌کنند.
 

m roz

عضو جدید
گروتفسکی کارگردان لهستانی خالق تئاتر آزمایشگاهی بود. او تاثیر زیادی بر تئاتر جهان گذاشت و مکتب «تئاتر بی چیز» را به دنیا عرضه کرد.
در یک کلام می‌شود گفت تئوری اصلی گروه تئاتر گارجنیدزه احیای تراژدی از دل موسیقی است. این گروه با هر اجرا بطور مستقیم به یکی از نگارگری‌های یک دوره تاریخی خاص اشاره می‌کند و به آن جانی دوباره می‌بخشد.


آفرین به این همه خلاقیت هنری .
 
بالا