reza._y
کاربر فعال
رمان خانه مرگ نوشتهی نویسندهی انگلیسی مت هیگ (Matt Haig) یکی از آثار کمترشناختهشدهای است که مرز میان واقعیت و ذهن را به چالش میکشد. این اثر ترکیبی از درام روانشناختی، وحشت ذهنی و رمز و راز معمایی است، و از همان صفحات اول، خواننده را وارد دنیایی تاریک، پرابهام و وسوسهانگیز میکند.
ماجرا از یادداشتها، فایلهای صوتی و ویدیوهای ضبطشدهی دختری به نام کایتی (Kaitlyn Johnson) آغاز میشود. او دچار نوعی اختلال شخصیتی است و درون بدنش دو شخصیت زندگی میکنند:
هرکدام از این دو شخصیت از وجود دیگری آگاه است، اما هیچکدام بهطور مستقیم همزمان در یک لحظه حضور ندارند. وقتی آتشسوزی مرموزی در مدرسه رخ میدهد و چند نفر ناپدید میشوند، پلیس و روانپزشکان سعی میکنند حقیقت را از میان دفترچهها، ویدیوها و پیامهای باقیماندهی کایتی کشف کنند.
اما هرچه جلوتر میرویم، مرز بین بیماری روانی، ارواح، و واقعیت مبهمتر میشود...
داستان بهشکل کاملاً غیرخطی روایت میشود — نه فصل به فصل، بلکه از طریق گزارش پلیس، دستنوشتهها، جلسات درمانی، ویدیوهای ضبطشده و پیامهای شخصی.
این ساختار باعث میشود خواننده حس کند خودش در حال کشف حقیقت است، مثل یک کارآگاه درون ذهن راوی.
همین سبک خاص روایت، «خانه مرگ» را از رمانهای معمول روانشناسی جدا میکند.
مت هیگ در این اثر بهجای تکیه بر وحشت بیرونی، از ترسهای درونی انسان استفاده میکند؛ ترسی که از ذهن خودمان سرچشمه میگیرد.
خلاصه داستان:
ماجرا از یادداشتها، فایلهای صوتی و ویدیوهای ضبطشدهی دختری به نام کایتی (Kaitlyn Johnson) آغاز میشود. او دچار نوعی اختلال شخصیتی است و درون بدنش دو شخصیت زندگی میکنند:
- کایتی که شبها بیدار است،
- و کارلی (Carly) که در روز زندگی میکند.
هرکدام از این دو شخصیت از وجود دیگری آگاه است، اما هیچکدام بهطور مستقیم همزمان در یک لحظه حضور ندارند. وقتی آتشسوزی مرموزی در مدرسه رخ میدهد و چند نفر ناپدید میشوند، پلیس و روانپزشکان سعی میکنند حقیقت را از میان دفترچهها، ویدیوها و پیامهای باقیماندهی کایتی کشف کنند.
اما هرچه جلوتر میرویم، مرز بین بیماری روانی، ارواح، و واقعیت مبهمتر میشود...
سبک روایت:
داستان بهشکل کاملاً غیرخطی روایت میشود — نه فصل به فصل، بلکه از طریق گزارش پلیس، دستنوشتهها، جلسات درمانی، ویدیوهای ضبطشده و پیامهای شخصی.
این ساختار باعث میشود خواننده حس کند خودش در حال کشف حقیقت است، مثل یک کارآگاه درون ذهن راوی.

تمها و مفاهیم اصلی:
- اختلال هویت تجزیهای (DID)
- ترس از ذهن خود
- تنهایی و احساس گناه
- مرز باریک بین جنون و واقعیت
مت هیگ در این اثر بهجای تکیه بر وحشت بیرونی، از ترسهای درونی انسان استفاده میکند؛ ترسی که از ذهن خودمان سرچشمه میگیرد.