[h=2]جلیل ضیاء پور پدر نقاشی مدرن ایران[/h]
جلیل ضیاءپور (۵ اردیبهشت ۱۲۹۹–۳۰ آذر ۱۳۷۸) نقاش، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف ایرانی است که از او به عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» یاد میشود.[۱] او جدا از آن که نقاشی پیشرو و پرچمدار نهضت نوگرایی بودهاست، فعالیتهای پژوهشی گستردهای را نیز در زمینه مردمشناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقشهای زینتی مناطق گوناگون ایران داشتهاست که نتایج آنها به عنوان کتاب مرجع این رشته از علوم هم اینک در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. ضیاءپور در طول فعالیت هنری و فرهنگی خود، به ایراد بیش از ۸۵ سخنرانی، ارائه بیش از ۷۰ مقاله فرهنگی و هنری، تالیف ۲۸ جلد کتاب در زمینههای پوشاک ایرانیان، هنر، تاریخ و همچنین خلق نزدیک به ۴۰ اثر نقاشی و دو مجسمهپرداختهاست.[۲] او از پایه گذاران انجمن هنری خروس جنگی بود.
[h=2]زندگی[/h]جلیل ضیاءپور، در سال ۱۲۹۹ در بندر انزلی زاده شد. خانوادهاش مازندرانی الاصل، ساکن ساری و یک نسل پیش از این به گیلان مهاجرت کرده بودند. از علایق دوران کودکیاش، مجسمهسازی با گلمرداب انزلی و شنیدن موسیقی بود. او تحصیلات هنری خود را از نوجوانی آغاز کرد، پس از به پایان رساندن مقدمات تحصیل، در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و برای آهنگسازی، به هنرستان موسیقی که در آن وقت ریاست آن با آقای «مینباشیان» بود وارد شد و از عهده آزمایشهای ورودی برآمد. ولی در همان زمان، استادان خارجی هنرستان به کشور خود بازگشتند و او نتوانست نظرش را دنبال کند. پس به پیگیری تحصیلات و آشنایی کامل با هنرهای سنتی در مدرسه صنایع مستظرفه قدیمه پرداخت. در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد، اولین دوره هنرکده (۱۳۲۴ - ۱۳۲۰) سه دانشآموخته در رشته نقاشی معرفی کرد که ضیاءپور با احراز مقام اول و دریافت مدال درجه یک فرهنگی از طرف دانشکده با بورس اهدائی دولت فرانسه رهسپار آن کشور شد و در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس در رشته هنرهای تجسمی به ادامهٔ تحصیل پرداخت.[۳] در سال ۱۳۲۷ پس از اولین بازگشت او به ایران، نقاشان آکادمی از جمله: جواد حمیدی، حسین کاظمی و... گرد هم میآیند و فعالیت جدی نقاشی معاصر ایران شکل میگیرد.[۴] در سال ۱۳۲۸، ضیاءپور با همفکرانش به پایه گذاری انجمن هنری «خروس جنگی» که مجمعی پیشرو در زمینه طرح عرصههای هنر نو خاصه ادبیات،تئاتر، موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجلهای با همین نام اقدام کرد و در همین سال نظریهاش را در مورد هنر تجسمی (نقاشی) به نام «لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر - از پریمیتیو تاسوررئالیسم-» عرضه نمود. وی در طول فعالیت هنری خود به عنوان نقاش، همواره به عنوان سردمدار نوگرایی و اشاعه دهندهٔ هنر مدرن مطرح بوده و آغاز کننده نقد هنری در ایران است.[۵] ضیاءپور در چهار جبهه به مبارزه پرداخت: مقلدان شیوههای گذشته، مدرنیستهای بیریشه برگشته از خارج، واپسگرایان تودهای، پیگیران روش کهنه اروپایی. سعی او بر این بود که با تکیه بر ظرفیت فرهنگ بومی، هویت ایرانی را حفظ کند اما با زبان جهانی سخن بگوید و آن را عرضه دارد و در نهایت فرهنگ ایرانی خویش را تعالی بخشد.[۶] او از سال ۱۳۳۱ از سوی اداره کل هنرهای زیبای کشور دعوت به کار شد و به فعالیتهای فرهنگی-هنری، مشاغل و مأموریتهای متعددی مانند بنیانگذاری هنرستانهای هنرهای تجسمی دخترانه و پسرانه تهران و دانشکدهٰ هنرهای تزئینی، ریاست موزه مردمشناسی و... پرداخت. سال ۱۳۵۷ از خدمات دولتی بازنشسته شد و از آن زمان تا روزهای پایانی زندگی به پژوهش، تألیف و تدریس در دانشکدههای هنرهای دراماتیک و هنرهای تزئینی، دانشگاه مجتمع هنر اسلامی، تربیت مدرس و الزهرا پرداخت.[۷] جلیل ضیاءپور، در سن ۷۹ سالگی در روز سهشنبه، مورخ ۳۰ آذر ۱۳۷۸ پس از سپری نمودن دوره سخت بیماری در اثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و دو روز بعد (پنجشنبه)، مورخ ۲ دی در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[۸]
[h=2]انجمن هنری خروس جنگی[/h]ضیاءپور پس از اولین بازگشت به ایران -۱۳۲۸- با همفکرانش به تأسیس انجمن هنری خروس جنگی که مجمعی پیشرو در زمینه طرح عرصههای هنر نو خاصه ادبیات، تئاتر،موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجلهای با همین نام اقدام کرد. محل انجمن آتلیه ضیاءپور در خیابان تخت جمشید بود. وی هدف انجمن خروس جنگی را «مبارزه در برابر کهنه پرستی و سنت گرایی به دور از واقعیات زمانه» بیان کرده و شعری از فرخی سیستانی را به عنوان شعار انجمن بر میگزیند:
سرانجام مخالفین که مجله خروس جنگی را از نشریات وابسته به حزب توده معرفی کرده بودند و میپنداشتند که کوبیسم یعنی کمونیسم، سبب بازجوئی ضیاءپور در دادگاه تخلفات اداری و توقیف مجله شد. او سپس مجله دیگری به نام «کویر» منتشر کرد که آن هم توقیف شد و پس از آن در نشریه «پنجهٔ خروس» به انعکاس افکار خود پرداخت.
[h=2]نظریه[/h]ضیاءپور نظریه و دیدگاه هنری خود را در مهر ماه سال ۱۳۲۷ به صورت رسالهای به نام «لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر از پریمیتیو تا سوررآلیسم» به مجامع فرهنگی و روزنامهها ارائه مینماید و در آن، پس از تاریخچه فشردهای که از مکاتب هنری غرب میدهد تمامی این مکاتب را برای هدف اصلی نقاشی نارسا میشمارد و غالب آنها را قالبی برای عرضه چیزهایی جز نقاشی میداند. با این رساله او به تعریف نقاشی مجرد و انتزاعی بسیار نزدیک شدهاست و به جوهره نقاشی مدرن که پیراستن آن از زاویه ادبی، تاریخی، اجتماعی و امثال آن برای رسیدن به کارکرد مستقل رنگ، خط، نور وکمپوزیسیونهای خلاقه ضروری است نظر دارد.[۱۰] نتایج کلی که در این تئوری بیان شدهاست، عبارتاند از:
الف - رنگ و طرح و یک نوع فرم و کمپوزیسیون غیر عادی دور است که نقاشی باید روی آنها فعالیت کند.
ب - هر قدر مضمون در نقاشی از حیث سازمان غیر عادیتر باشد به همان اندازه نقاشی کاملتر و از نظر تخصص با ارزشتر است.
پ - مضمون نقاشی، اصولاً نباید نهاد و گزاره و نتیجه را «چون نوشتههای عادی» به دست دهد؛ زیرا هر خط و هر رنگ، هر فرم و هر کمپوزیسیونی، خود به تنهایی صاحب مبتدا و خبر و نتیجه، و نتیجتاً مضمون است؛ از این رو، هرگونه فرم و تصویر و مضمون متمایل به طبیعت مأنوس، ناقض فن نقاشی است.
ت - هر قدر که صور طبیعی و غیرطبیعی نزدیک، جای خود را به ترکیبات رنگ و طرح و سایر عوامل فنی بدهند، به همان اندازه، نقاشی به طرف کمال یعنی به جائی که زیباییها و لذتهای مخصوص به خود را بیشتر میتواند به دست بیاورد، سیر میکند.
ث - نقاشی اگر شامل صور طبیعی یا غیر طبیعی نزدیک باشد، هنرمند باید عمداً آنها را ویران کند به طوری که غیر قابل تشابه به طبیعت عادی باشد تا عوامل هنری کاملاً و بدون انگل جلوهگر شوند.
ج - در نقاشی بدون تصویر «یعنی در خارج از تصاویر طبیعی و غیر طبیعی نزدیک» هنرمند تکلیف خود را میفهمد و میداند که برای ایجاد زیبایی تخصصی باید مستقیماً به عوامل هنری «یعنی ایجاد هماهنگیهای دقیقتر و خوشآیندتر و طراحیهای جاندارتر و گویاتر» بپردازد. در همین مرحله، هنرمند و هم مردم به خصوص «که به وسیلهٔ فهم مضامین عادی و تصویری نظایر خاطرات و آرزوهای خود گمان میکردهاند که درک زیبایی تخصصی کردهاند» تکلیف خود را میفهمند؛ و برای درک زیبایی نقاشی، از این پس مستقیماً به عوامل هنری رجوع میکنند نه به مضامین تصویری یا خود تصویر. اینجا اولین مرحلهای خواهد بود که هنرمند و مردم هر دو به واقعیت مفهوم زیبایی تخصصی و یا زیباییشناسی تخصصی پی میبرند.
چ - تاکنون نقاشی به حدود هنر و زیبایی تخصصی خود نرسیدهاست و با سایر هنرهای زیبا به خصوص ادبیات «وقایع توصیفی» اختلاط بسیار نزدیکی داشتهاست. با به کار رفتن این نظریه، مکتبی که آن را «کامل» مینامیم به وجود میآید که حدود و ثغور نقاشی را از سایر هنرها جدا میکند. همین جا «یعنی در مکتب کامل» سر منزل واقعی نقاشی فنی و تخصصی -جدا از سایر هنرها- خواهد بود؛ و از اینجا، نقاشی با مفهومی وسیعتر خود را خواهد نمود.
ح - زیبایی نقاشی، از زیباییهای سایر هنرهای زیبا جداست، باید آن را جداگانه شناخت.
خ - باید دانست که هرگز هیچ روش تازهای بدون نیازمندی محیط به وجود نمیآید؛ و هرگز هیچ خواهشی جلوتر از خواهش زمان خود نمیتواند باشد؛ زیرا هر خواهشی عاملی دارد؛ و مطمئناً عامل اصلی هر خواهش انگیخته شدهای در میان اجتماع هر خواستاری وجود دارد. بنابراین، نظریهٔ من بیرون از تقاضای زمان حاضر من نیست و نمیتواند باشد.[۱۱]
[h=2]آثار[/h]آثار جلیل ضیاءپور به دلیل دارا بودن مضامین اصیل ایرانی، ساده سازی در فیگورها، پایبندی به سطوح سنتی به همراه خطوط هندسی کوبیسم، آگاهی بر ترکیب بندی و بطور کلی شیوه خاص نقاشیمعروف است. سفر تحقیقی وی به کویر و نواحی مختلف ایران برای کاوشهای مردم شناختی، توجه او را به زندگی ایلیاتی جلب کرد. او نوع رفتار، آداب و رسوم، پوشاک و زیورآلات آنان را درخور توجه دید و در آثار خود از این منابع سود جست و به سبب گرایش تحقیقی اش در زندگی روستائیان، مضامین ایلیاتی به گونهای تمثیلی در آثار او ظاهر شد. روشنگریهای ژورنالیستی، تحقیقات ایرانشناسی و فعالیتهای فرهنگی و آموزشی وقت کمتری برای او به جا گذاشت که بتواند به خلق آثار بیشتری بپردازد.
جلیل ضیاءپور، در سن ۷۹ سالگی در شب یلدایی سرد و طولانی در ۳۰ آذرماه ۱۳۷۸ نقاب در خاک کشید و در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت. وی در روز سهشنبه، مورخ ۳۰ آذر ۱۳۷۸ پس از سپری نمودن دوره سخت بیماری در اثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و دو روز بعد (پنجشنبه)، مورخ ۲ دی در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.
منبع ویکی پدیا..تبیان
جلیل ضیاءپور، نقاش و پژوهشگر ایرانی است؛ کسی که فعالیتش برای ظهور جریان هنر مدرن در ایران باعث شد او را «پدر نقاشی مدرن ایران» بنامند.
جلیل ضیاءپور (۵ اردیبهشت ۱۲۹۹–۳۰ آذر ۱۳۷۸) نقاش، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف ایرانی است که از او به عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» یاد میشود.[۱] او جدا از آن که نقاشی پیشرو و پرچمدار نهضت نوگرایی بودهاست، فعالیتهای پژوهشی گستردهای را نیز در زمینه مردمشناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقشهای زینتی مناطق گوناگون ایران داشتهاست که نتایج آنها به عنوان کتاب مرجع این رشته از علوم هم اینک در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. ضیاءپور در طول فعالیت هنری و فرهنگی خود، به ایراد بیش از ۸۵ سخنرانی، ارائه بیش از ۷۰ مقاله فرهنگی و هنری، تالیف ۲۸ جلد کتاب در زمینههای پوشاک ایرانیان، هنر، تاریخ و همچنین خلق نزدیک به ۴۰ اثر نقاشی و دو مجسمهپرداختهاست.[۲] او از پایه گذاران انجمن هنری خروس جنگی بود.

[h=2]زندگی[/h]جلیل ضیاءپور، در سال ۱۲۹۹ در بندر انزلی زاده شد. خانوادهاش مازندرانی الاصل، ساکن ساری و یک نسل پیش از این به گیلان مهاجرت کرده بودند. از علایق دوران کودکیاش، مجسمهسازی با گلمرداب انزلی و شنیدن موسیقی بود. او تحصیلات هنری خود را از نوجوانی آغاز کرد، پس از به پایان رساندن مقدمات تحصیل، در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و برای آهنگسازی، به هنرستان موسیقی که در آن وقت ریاست آن با آقای «مینباشیان» بود وارد شد و از عهده آزمایشهای ورودی برآمد. ولی در همان زمان، استادان خارجی هنرستان به کشور خود بازگشتند و او نتوانست نظرش را دنبال کند. پس به پیگیری تحصیلات و آشنایی کامل با هنرهای سنتی در مدرسه صنایع مستظرفه قدیمه پرداخت. در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد، اولین دوره هنرکده (۱۳۲۴ - ۱۳۲۰) سه دانشآموخته در رشته نقاشی معرفی کرد که ضیاءپور با احراز مقام اول و دریافت مدال درجه یک فرهنگی از طرف دانشکده با بورس اهدائی دولت فرانسه رهسپار آن کشور شد و در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس در رشته هنرهای تجسمی به ادامهٔ تحصیل پرداخت.[۳] در سال ۱۳۲۷ پس از اولین بازگشت او به ایران، نقاشان آکادمی از جمله: جواد حمیدی، حسین کاظمی و... گرد هم میآیند و فعالیت جدی نقاشی معاصر ایران شکل میگیرد.[۴] در سال ۱۳۲۸، ضیاءپور با همفکرانش به پایه گذاری انجمن هنری «خروس جنگی» که مجمعی پیشرو در زمینه طرح عرصههای هنر نو خاصه ادبیات،تئاتر، موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجلهای با همین نام اقدام کرد و در همین سال نظریهاش را در مورد هنر تجسمی (نقاشی) به نام «لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر - از پریمیتیو تاسوررئالیسم-» عرضه نمود. وی در طول فعالیت هنری خود به عنوان نقاش، همواره به عنوان سردمدار نوگرایی و اشاعه دهندهٔ هنر مدرن مطرح بوده و آغاز کننده نقد هنری در ایران است.[۵] ضیاءپور در چهار جبهه به مبارزه پرداخت: مقلدان شیوههای گذشته، مدرنیستهای بیریشه برگشته از خارج، واپسگرایان تودهای، پیگیران روش کهنه اروپایی. سعی او بر این بود که با تکیه بر ظرفیت فرهنگ بومی، هویت ایرانی را حفظ کند اما با زبان جهانی سخن بگوید و آن را عرضه دارد و در نهایت فرهنگ ایرانی خویش را تعالی بخشد.[۶] او از سال ۱۳۳۱ از سوی اداره کل هنرهای زیبای کشور دعوت به کار شد و به فعالیتهای فرهنگی-هنری، مشاغل و مأموریتهای متعددی مانند بنیانگذاری هنرستانهای هنرهای تجسمی دخترانه و پسرانه تهران و دانشکدهٰ هنرهای تزئینی، ریاست موزه مردمشناسی و... پرداخت. سال ۱۳۵۷ از خدمات دولتی بازنشسته شد و از آن زمان تا روزهای پایانی زندگی به پژوهش، تألیف و تدریس در دانشکدههای هنرهای دراماتیک و هنرهای تزئینی، دانشگاه مجتمع هنر اسلامی، تربیت مدرس و الزهرا پرداخت.[۷] جلیل ضیاءپور، در سن ۷۹ سالگی در روز سهشنبه، مورخ ۳۰ آذر ۱۳۷۸ پس از سپری نمودن دوره سخت بیماری در اثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و دو روز بعد (پنجشنبه)، مورخ ۲ دی در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[۸]
[h=2]انجمن هنری خروس جنگی[/h]ضیاءپور پس از اولین بازگشت به ایران -۱۳۲۸- با همفکرانش به تأسیس انجمن هنری خروس جنگی که مجمعی پیشرو در زمینه طرح عرصههای هنر نو خاصه ادبیات، تئاتر،موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجلهای با همین نام اقدام کرد. محل انجمن آتلیه ضیاءپور در خیابان تخت جمشید بود. وی هدف انجمن خروس جنگی را «مبارزه در برابر کهنه پرستی و سنت گرایی به دور از واقعیات زمانه» بیان کرده و شعری از فرخی سیستانی را به عنوان شعار انجمن بر میگزیند:
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر | سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر |
نامواره انجمن خروس جنگی

[h=2]نظریه[/h]ضیاءپور نظریه و دیدگاه هنری خود را در مهر ماه سال ۱۳۲۷ به صورت رسالهای به نام «لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر از پریمیتیو تا سوررآلیسم» به مجامع فرهنگی و روزنامهها ارائه مینماید و در آن، پس از تاریخچه فشردهای که از مکاتب هنری غرب میدهد تمامی این مکاتب را برای هدف اصلی نقاشی نارسا میشمارد و غالب آنها را قالبی برای عرضه چیزهایی جز نقاشی میداند. با این رساله او به تعریف نقاشی مجرد و انتزاعی بسیار نزدیک شدهاست و به جوهره نقاشی مدرن که پیراستن آن از زاویه ادبی، تاریخی، اجتماعی و امثال آن برای رسیدن به کارکرد مستقل رنگ، خط، نور وکمپوزیسیونهای خلاقه ضروری است نظر دارد.[۱۰] نتایج کلی که در این تئوری بیان شدهاست، عبارتاند از:
الف - رنگ و طرح و یک نوع فرم و کمپوزیسیون غیر عادی دور است که نقاشی باید روی آنها فعالیت کند.
ب - هر قدر مضمون در نقاشی از حیث سازمان غیر عادیتر باشد به همان اندازه نقاشی کاملتر و از نظر تخصص با ارزشتر است.
پ - مضمون نقاشی، اصولاً نباید نهاد و گزاره و نتیجه را «چون نوشتههای عادی» به دست دهد؛ زیرا هر خط و هر رنگ، هر فرم و هر کمپوزیسیونی، خود به تنهایی صاحب مبتدا و خبر و نتیجه، و نتیجتاً مضمون است؛ از این رو، هرگونه فرم و تصویر و مضمون متمایل به طبیعت مأنوس، ناقض فن نقاشی است.
ت - هر قدر که صور طبیعی و غیرطبیعی نزدیک، جای خود را به ترکیبات رنگ و طرح و سایر عوامل فنی بدهند، به همان اندازه، نقاشی به طرف کمال یعنی به جائی که زیباییها و لذتهای مخصوص به خود را بیشتر میتواند به دست بیاورد، سیر میکند.
ث - نقاشی اگر شامل صور طبیعی یا غیر طبیعی نزدیک باشد، هنرمند باید عمداً آنها را ویران کند به طوری که غیر قابل تشابه به طبیعت عادی باشد تا عوامل هنری کاملاً و بدون انگل جلوهگر شوند.
ج - در نقاشی بدون تصویر «یعنی در خارج از تصاویر طبیعی و غیر طبیعی نزدیک» هنرمند تکلیف خود را میفهمد و میداند که برای ایجاد زیبایی تخصصی باید مستقیماً به عوامل هنری «یعنی ایجاد هماهنگیهای دقیقتر و خوشآیندتر و طراحیهای جاندارتر و گویاتر» بپردازد. در همین مرحله، هنرمند و هم مردم به خصوص «که به وسیلهٔ فهم مضامین عادی و تصویری نظایر خاطرات و آرزوهای خود گمان میکردهاند که درک زیبایی تخصصی کردهاند» تکلیف خود را میفهمند؛ و برای درک زیبایی نقاشی، از این پس مستقیماً به عوامل هنری رجوع میکنند نه به مضامین تصویری یا خود تصویر. اینجا اولین مرحلهای خواهد بود که هنرمند و مردم هر دو به واقعیت مفهوم زیبایی تخصصی و یا زیباییشناسی تخصصی پی میبرند.
چ - تاکنون نقاشی به حدود هنر و زیبایی تخصصی خود نرسیدهاست و با سایر هنرهای زیبا به خصوص ادبیات «وقایع توصیفی» اختلاط بسیار نزدیکی داشتهاست. با به کار رفتن این نظریه، مکتبی که آن را «کامل» مینامیم به وجود میآید که حدود و ثغور نقاشی را از سایر هنرها جدا میکند. همین جا «یعنی در مکتب کامل» سر منزل واقعی نقاشی فنی و تخصصی -جدا از سایر هنرها- خواهد بود؛ و از اینجا، نقاشی با مفهومی وسیعتر خود را خواهد نمود.
ح - زیبایی نقاشی، از زیباییهای سایر هنرهای زیبا جداست، باید آن را جداگانه شناخت.
خ - باید دانست که هرگز هیچ روش تازهای بدون نیازمندی محیط به وجود نمیآید؛ و هرگز هیچ خواهشی جلوتر از خواهش زمان خود نمیتواند باشد؛ زیرا هر خواهشی عاملی دارد؛ و مطمئناً عامل اصلی هر خواهش انگیخته شدهای در میان اجتماع هر خواستاری وجود دارد. بنابراین، نظریهٔ من بیرون از تقاضای زمان حاضر من نیست و نمیتواند باشد.[۱۱]
[h=2]آثار[/h]آثار جلیل ضیاءپور به دلیل دارا بودن مضامین اصیل ایرانی، ساده سازی در فیگورها، پایبندی به سطوح سنتی به همراه خطوط هندسی کوبیسم، آگاهی بر ترکیب بندی و بطور کلی شیوه خاص نقاشیمعروف است. سفر تحقیقی وی به کویر و نواحی مختلف ایران برای کاوشهای مردم شناختی، توجه او را به زندگی ایلیاتی جلب کرد. او نوع رفتار، آداب و رسوم، پوشاک و زیورآلات آنان را درخور توجه دید و در آثار خود از این منابع سود جست و به سبب گرایش تحقیقی اش در زندگی روستائیان، مضامین ایلیاتی به گونهای تمثیلی در آثار او ظاهر شد. روشنگریهای ژورنالیستی، تحقیقات ایرانشناسی و فعالیتهای فرهنگی و آموزشی وقت کمتری برای او به جا گذاشت که بتواند به خلق آثار بیشتری بپردازد.


جلیل ضیاءپور، در سن ۷۹ سالگی در شب یلدایی سرد و طولانی در ۳۰ آذرماه ۱۳۷۸ نقاب در خاک کشید و در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت. وی در روز سهشنبه، مورخ ۳۰ آذر ۱۳۷۸ پس از سپری نمودن دوره سخت بیماری در اثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و دو روز بعد (پنجشنبه)، مورخ ۲ دی در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.
منبع ویکی پدیا..تبیان