hamed6336
عضو جدید
خانم ناهید نوری
به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن
خدایی که اول تو را از لجن
و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی
برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا
مرا شکل طاووس کرد و تورا
شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد
به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من
تورا روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف
ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما
خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود
مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر
برای من اما فقط یک نفر
براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید
برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را
به نام خدایی که سهم تو را
مساوی تر از سهم من آفرید
پاسخ دندان شکن از نادر جدیدی
به نام خداوند مردآفرین
که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد
خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید
خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسنالخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد
پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت
خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم
رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست
دماغ و فک و گونهام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید
مرا ساده و بیریا آفرید
جدا از حسادت و بیخشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد
زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت
من ساده چیدم از آن تک درخت
و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک
چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود
و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مهجبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر
تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات
که زن از همان بدو پیدایشات
نشسته مداوم تو را در کمین !
--