مسئله بداء و علم خداوند

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

مسئله بداء از جمله مسایل بسیار مهمى است كه در سه علم فلسفه، كلام و اصول فقه به طور مفصل، درباره آن صحبت شده است؛ ولى از آنجا كه در زمره مسایل اعتقادى هم هست، صرفاً به همان اندازه كه به عنوان یك عقیده می‏طلبد از آن مطلع باشیم، آن را با هم مرور می‏كنیم.
كلمه بداء هم درباره انسان‌ها به‌كار می‏رود، و هم خداوند متعال، كه دو معناى كاملاً متفاوت از همدیگر دارند. وقتى این كلمه را براى انسان‌ها به‌كار می‏بریم، منظور ما همان تغییر اراده است. مثل اینكه ما تصمیم جدى براى مسافرت داشته باشیم، و اندكى پیش از مسافرت بفهمیم این سفر خطر دارد، و رفتن به آن به صلاح نیست، و از رفتن پشیمان بشویم. در این حالت می‏گوییم كه براى ما بداء حاصل شد؛ زیرا از باطن قضایا خبر نداشتیم و الا از همان اول چنین تصمیمى نمی‏گرفتیم. چنین معنایى هیچ‌گاه درباره خداوند متعال مصداق پیدا نمی‏كند، چون نمی‏توانیم بگوییم، نعوذبالله، خدا نمی‏دانست كار ضرر دارد و بعداً فهمید، و تصمیمش عوض شد.



بدائى كه در مورد خداوند متعال استفاده می‏شود همان «اظهار پس از خفا»ست كه با مثالى آن را براى شما توضیح می‏دهم.
یكى از انبیاى قوم بنی‏اسراییل، در شب اول ازدواج یك عروس و داماد، به پیروان خود گفت: فردا جنازه این دو را از خانه بیرون خواهند آورد. صبح فردا مردم در نهایت ناباورى دیدند كه آنها نمرده‏اند. از آن پیامبر توضیح خواستند و او هم از خداوند توضیح خواست. به او خطاب شد؛ مرگ آنها معلق بود، نه حتمى، و چون همان شب صدقه دادند، مرگشان به تأخیر افتاد. به مریدانت بگو اگر می‏خواهند مطمئن شوند، كه قرار بوده اینها كشته شوند، بروند زیر رختخواب آنها، مارى را كه قرار بوده قاتلشان باشد، ببینند. این همان بداء در مورد خداوند است كه خداوند یك طرف قضیه را براى ما بیان كرده و طرف دیگر را نگفته تا جایگاه آن معلوم شود.



خداوند از ابتدا می‏دانست این دو جوان قرار نیست امشب بمیرند و تقدیرشان را با صدقه دادن عوض خواهند كرد، لیكن فقط نیمه اول مطلب بیان می‌شود، تا مردم قدر و ارزش صدقه دادن را در ادامه جریان بفهمند. این را هم بگویم كه صدقه دادن برطرف كردن نیاز فقرا و خیریه‏ها نیست، بلكه در واقع، ما نیازهایى از قبیل دفع بلا را از خود دفع می‏كنیم، و اگر چنین راه‌هایى براى برطرف كردن این نیاز نداشتیم، خود ما دچار مشكل می‏شدیم؛ نه فقرا و مستمندان.



خداوند آنچه را بخواهد، محو می‏كند، و یا آنچه را وجود نداشته، اثبات كرده و به وجود می‏آورد. بیت‏المقدس را كه قبله بود، از قبله بودن می‏اندازد و كعبه را كه تا این زمان قبله نبود، قبله می‏كند. بعد هم در ادامه‏اش می‏فرماید: «ام‏ الكتاب» نزد خداست؛ یعنى خدا، همه چیز را از اول می‏داند، ولى چون مصلحت نیست همه‏اش را بیان نمی‏كند

جریان تغییر قبله هم، از این دست بود و خداوند متعال، از ابتدا می‏دانستند كه قبله جاوید مسلمانان، كعبه است، نه بیت‏المقدس؛ ولى چند سالى فقط لازم بود تا مسلمانان قدر و ارزش آن را بفهمند.
آیه شریفه می‏فرماید:
یمحوالله ما یشاء ویثبت وعنده أمّ الكتاب.1
خدا، هرچه را بخواهد، محو یا اثبات می‌كند و امّ الكتاب2، نزد اوست.
یعنى، خداوند آنچه را بخواهد، محو می‏كند، و یا آنچه را وجود نداشته، اثبات كرده و به وجود می‏آورد. بیت‏المقدس را كه قبله بود، از قبله بودن می‏اندازد و كعبه را كه تا این زمان قبله نبود، قبله می‏كند. بعد هم در ادامه‏اش می‏فرماید: «ام‏ الكتاب» نزد خداست؛ یعنى خدا، همه چیز را از اول می‏داند، ولى چون مصلحت نیست همه‏اش را بیان نمی‏كند.

[h=2]نشانه‏هاى ظهور [/h] معمولاً نشانه‏هاى ظهور را به دو دسته حتمى و غیرحتمى تقسیم‏بندى می‏كنند ولى یك دسته‏بندى دیگر هم هست، كه آن را در سه قالب «وعده»، «وعید» و «حوادث» و وقایع می‏گنجاند؛ و وعید در عربى به معناى «تهدید» است، هر چند كه ما در فارسى آن را به معنى وعده و همراه آن به كار می‏بریم. در زیارت «آل یاسین» هم آمده است: والوعد و الوعید بهما حقّ.
و وعده و وعید به آندو (بهشت و جهنم) حقیقت دارد.

كه وعد، به بهشت برمی‏گردد، و وعید، به جهنم. نشانه‏هاى از جنس وعید، مثل آنهایى است كه مثلاً گفته شده، قبل از ظهور، اكثر مردم و دوسوم جمعیت زمین می‏میرند. خداوند می‏خواهد به این وسیله یك پاك‌سازى بكند تا زحمت امام زمان(عج) كم شود. مرگ و میر آنها به سه شكل مرگ قرمز، مرگ سفید و مرگ سیاه، كه همان جنگ و بیماری‏هاى فراگیر و قحطى و از این دست مسایل است، خواهد بود. البته در این روایت، پس از وعیدها و تهدیدها، یك بشارت هم آمده است.
راوى می‏پرسد، اگر بنا باشد از هر سه نفر، دو تا بمیرند كه دیگر كسى روى زمین نمی‏ماند. حضرت به او چنین بشارت می‏دهند كه: آیا تو نمی‏خواهى جزو آنها باشى كه می‏مانند.
كه اینجا منظور از تو، شخص او نبوده و تو ى نوعى را، كه همان شیعیان باشند، حضرت مدنظر داشته‏اند. و الا خود او، كه الان بیش از هزار سال است كه مرده. به هر حال، این دسته از علایم ظهور، حتمیت ندارند و ممكن است در آنها بداء حاصل شود، چون خداوند ارحم الراحمین است و لطف دارد؛ ممكن است بخواهد از اهل زمین به هر علتى كه خودش بهتر می‏داند، عذاب را بردارد. به عبارت دیگر، ما اگر تا به حال گمان می‏كردیم كه این تهدیدها محقق خواهند شد، ولى به واسطه‏اى مشمول رأفت و رحمت الهى می‏شویم، و هیچ‌كدام از آنها اتفاق نمی‏افتند.
قسم دوم، علایم آنهاست كه جنبه وعده و مژده دارند؛ مثل نجات مستضعفان، و ظهور خود امام زمان(عج). اینها هم، به جهت رحمت رحمانى و رحیمى خداوند، قطعاً اتفاق خواهند افتاد. در روایت هم حضرت روى این آیه تأكید كرده‏اند كه:
إنّ الله لایخلف المیعاد.3 خداوند از وعده‏اش، هرگز، تخطى نمی‏كند.
و این تنها قسمى است كه بداء در آن رخ نخواهد داد. و بالاخره، قسم سوم، آن دسته از نشانه‏هایى است كه جنبه بیان حوادث و وقایع را دارد، بدون اینكه متن یا بطنش، بشارت یا تهدیدى داشته باشد؛ مثلاً در عصر یا صبح روز بیست و سوم ماه رمضان فلان حادثه اتفاق می‏افتد، یا ظهور در روز جمعه واقع می‏شود؛ كه اینها هم، هیچ‌كدام حتمى نیست و ممكن است در آنها بداء رخ بدهد.
صدقه دادن برطرف كردن نیاز فقرا و خیریه‏ها نیست، بلكه در واقع، ما نیازهایى از قبیل دفع بلا را از خود دفع می‏كنیم، و اگر چنین راه‌هایى براى برطرف كردن این نیاز نداشتیم، خود ما دچار مشكل می‏شدیم؛ نه فقرا و مستمندان

حادثه ظهور، ناگهانى خواهد بود .آنچه را تاكنون گفتیم در یك روایت گنجانده شده است:
مثله كمثل السّاعه؛ لا یأتیكم إلّابغته. مَثَل امام زمان(عج) مثل قیامت است كه ناگهانى می‏آیند.
«بغته» یعنى، ناگهانى و بى مقدمه. مثل زمان جنگ نیست كه براى آن آژیر قرمز بزنند، تا افراد خودشان را آماده كنند. كسانى هستند، به خصوص، در جلسات مذهبى ما، مرتب به دنبال این هستند كه ببینند چند تا از علایم ظهور اتفاق افتاده‌است. روایات را هم به طور موردى نگاه می‏كنند، و نه جامع، كه مطالعه كنند روایات دیگر در كنار اینها چه می‏گویند.
آنچه كه اهمیت دارد، این است كه همه سعى كنیم پاك باشیم. این، وظیفه ماست. والا اینكه عده‏اى بگویند پنج تا از علایم ظهور اتفاق افتاده و سه تا نه؛ پس هنوز وقت داریم، حرف درستى نیست. براى چه وقت داریم؟ روایت كه این را نگفته و برعكس دقیقاً همین را رد می‏كند، و می‏گوید؛ ممكن است در بقیه بداء رخ بدهد و به قول قرآن، هر چه را قرار بوده اتفاق بیفتد خداوند محوش می‏كند و یا برخلاف آن می‏گوید منتظر اینها نباشید؛ چون مثل قیامت، كه به طور ناگهانى به سراغ شما می‏آید، و افراد غافلگیر می‏شوند، آقا هم همین طور ظاهر می‏شوند. یعنى اصلاً ممكن است حضرت در روزى غیر از جمعه ظهور كنند. از همین رو، وظیفه ما این است كه خودمان را بسازیم و همیشه آماده باشیم. وظیفه انسان منتظر، پاك بودن است
اتفاق نیفتادن برخى از نشانه‏هاى ظهور، دلیل و توجیه براى تأخیر هیچ كارى نیست؛ زیرا به هر حال، ممكن است در مورد آنها بداء رخ بدهد.


پی‏نوشت‌ها:
1. سوره رعد(13)، آیه 39.
2. ام الكتاب، یعنى اصل كتاب، مادر كتاب، كتاب مادر یا كتاب مكنون یا كتاب مبین، لوحى یا كتابى است كه امور عالم تا ابد در آن آمده است.
3. سوره رعد(13)، آیه 31
 
بالا