مدارس نوین

raha

مدیر بازنشسته
این مطلب رو اول خواستم در دنیاله تاپیک ضوابط ومعیار های طراحی مدارس بیارم. اما حس کردم چون بیشتر جنبه ی تئوریک داره و یه مقوله جدید هست در طراحی مدارس . در تالار مقالات و به صورت تاپیک مجزا آورده بشه. امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره...
 

raha

مدیر بازنشسته
::: ده اصل کلیدی آموزش در مدارس هوشمند :::

1. مديريت به جاي مالکيت (اصل دسترسي) در روزگار جديد، داشتن اطلاعات، قدرت نيست. بلکه دسترسي به اطلاعات قدرت محسوب مي شود. همه عملکردهاي ما بايد به گونهاي تغيير يابد که فرآيند انباشت اطلاعات، به توانايي مديريت داشته ها و ورزيدگي درکسب و دسته بندي اطلاعات تبديل شود.

2. تحصيل به جاي تدريس (اصل تحصيل) فرايند فعلي آموزش، يکسويه و کند است. درمدارس هوشمند بايد به تدريج فرآيند «تدريس» به فرآيند «تحصيل » مبدل شود و دانشآموز، خود به کشف و استنباط مطالب بپردازد.

3. کايزن (اصل تغييرتدريجي) هيچ فرآيندي، دفعي و مطلق نيست و همه چيز در بازه هاي زماني به وجود مي آيد. لذا شرط لازم براي رسيدن به نقطه ي مطلوب، «درمسير بودن» و شرط کافي براي رسيدن به وضعيت مطلوب، «حرکت کردن» است.

4. مسلط بودن بر ابزار به جاي مقهور ابزار بودن (اصل سلطه تکنيکي ) مدارس هوشمند، مدارس «کامپيوتر محور» نيستند؛ بلکه مدارس «فهم محور» هستند. تمامي امکانات و تجهيزات تکنولوزيک بايد در خدمت عميق کردن فهم و دانايي دانش آموز باشد. فن آوري هاي نوين آموزشي، هدف نيستند؛ بلکه وسيله هستند. لذا ضروري است متوليان اداره ي مجموعه هاي هوشمند، به تناسب موقعيت، بر اين ابزارها تسلط داشته باشند.

5. جايگزين هاي مناسب به جاي وابستگي مطلق (اصل نفي تعلق) ابزارهاي پيشرفته، خالي از نقص و ضعف نيستند و هر مشکل پيش پا افتاده اي مي تواند در هر لحظه، دسترسي به آن ها را محدود و مسدود کند. لذا نبايد اسير و مسحور کامپيوتر شد و بايد آماده ي هر مسئله و مشکلي بود. بايد به فکر جايگزين هاي مناسب و فوري باشيم.

6. ايده ي پيشرفته به جاي ابزار پيچيده (اصل ايده محوري) ابزارهاي گسترش و تعميق فهم، تنها منحصر به فن آوري هاي پيشرفته نيست و هر وسيله ي ساده اي ممکن است ما را به اين هدف برساند. مهم طرح و ايده ي انجام کار است.

7. مربي به جاي معلم (اصل تربيت ) آموزش بايد از حالت تک بعدي خارج شود و جايگاه معلم از متکلم وحده به سوي مدير و مشاور و حتي همکار دانش¬آموز تغيير يابد. کلاس درس نيز به اتاقِ داراي ميز و نيمکت محدود نمي شود و هر مکان و فرصت ديگري در مدرسه،کلاس درس خواهد بود.

8. انگيزش به جاي اجبار (اصل جستجو) اگر تلاش و حرکتي از سمت دانش آموز صورت نگيرد، عملاً فرايند «تحصيل» رخ نخواهد داد. دانش آموز بايد در جستجوي دانش و علم باشد. لذا ايجاد انگيزه ي يادگيري در دانش آموز از اولويت بالايي برخوردار است.

9. عمل گرايي به جاي نظريه پردازي (اصل توانايي محوري) ملاک ارزيابي دانش آموز در مدارس هوشمند، علاوه بر دانايي بايد بر توانايي متکي باشد. يعني لزوماً «بيشتر دانستن» ملاک «بهتر بودن» نيست؛ بلکه «بهتر به کار بستن» اصل است و داشتن حدنصاب دانش کافي است.

10. عدالت به جاي مساوات (اصل تناسب ) توجه به تفاوت سطح دانش آموزان و تعيين تمرين و تکليف و ارزيابي متناسب اهميت زيادي دارد. با رعايت حدنصاب ها، صرفاً سرعت و شتاب رشد مهم است

منبع
 

raha

مدیر بازنشسته
::: مدارس چند رسانه اي، گامي به سوي مدارس هوشمند :::

چکيده:
آموزش رايج در مدارس کشور، يک آموزش سنتي و يا به عبارت ديگر آموزش فقط شنيداري مي باشد. حداکثر اقدام تصويري در خصوص موضوعات مورد آموزش، نصب بعضي پوسترهاي رنگي بر روي تخته سياه کلاس مي باشد. در روش ديداري- شنيداري سعي مي شود آموزش به کمک فيلم ، انيميشن، نماهنگ و ... ارائه گردد. در اين روش ماندگاري مطلب قريب به 20 سال مي باشد در حالي که ماندگاري مطلب در روش شنيداري حداکثر 6 ماه است. در ضمن در روش ديداري- شنيداري مطالب علمي در محيطي جذابتر و در مدت زمان کمتر قابل انتقال است در مدارس معمولي، طرح درس معلم شامل مجموعه اي از دستورالعمل ها، برنامه هاي درسي، سؤالات تمرينات اضافه، امتحانات کلاس و ... مي شود. اما در مدارس چندرسانه اي علاوه بر اين موارد، معلم از مواد آموزشي چندرسانه اي شامل فيلم، عکس، صدا، اسلايد و ... استفاده مي کند تا کيفيت و ماندگاري آموزش را ارتقا بخشد. اين قدم اول در راه حرکت به سمت مدارس هوشمند است.

واژگان کليدي:
مدرسه هوشمند، مدرسه چندرسانه اي، آموزش چندرسانه اي، ابزارمعلم،

شبکه مدارس مقدمه درباره ي تأثير فناوري اطلاعات و ارتباطات بر نظام آموزشي (و به طور خاص مدارس) دو رويكرد متفاوت وجود دارد. برخي معتقدند، اثر فناوري هاي جديد تدريجي است و صرفاً انتقال برنامه ي درسي سنتي را كارآمدتر مي سازد و در واقع، دسترسي به اطلاعات سريع تر مي شود. رويكردي ديگر معتقد است ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات به مدرسه ها، هدف ها و ابزارهاي تعليم و تربيت را به طور اساسي تغيير مي دهد. از اين ديدگاه فناوري اطلاعات بر مرزهاي ساختاري نظام آموزش سنتي فايق مي آيد. با اين كه موارد بالا از دستاوردهاي استفاده از فناوري اطلاعات است، با اين حال ساده لوحانه است اگر تصور كنيم ورود فناوري اطلاعات (در جلوه هاي متفاوت آن : اينترنت ، رايانه ، چند رسانه اي و ... ) به تنهايي باعث انقلاب آموزشي شود. اگر فرهنگ ياد دهي – يادگيري در نظام آموزشي تحول نپذيرد ، ورود فناوري هاي اطلاعاتي نه تنها تحولي ايجاد نخواهد كرد ، بلكه به تقويت سنت هاي محافظه كارانه ي آموزشي منجر خواهد شد. لذا تغيير در مدرسه سنتي به سوي مدرسه هوشمند نيازمند تغيير در نظام آموزش و پرورش كشور مي باشد و هيچگاه راه اندازي مدارس هوشمند ميسر نخواهد شد مگر ساختار نظام آموزش و پرورش تغيير يابد . اين امر نيازمند برنامه ريزي حداقل بيست ساله مي باشد. اين تغيير مي بايست قدم به قدم و با درايت و تفكر باشد. پس از بررسي هاي دقيق و كارشناسانه اي که در چهار سال اخير به عمل آمده است و با اتکا بر نمونه تجارب موفق آموزش و پرورش ايران در نيم قرن اخير، حال بر اين عقيده ايم که در ايران با چهارگام مي توان از مدارس سنتي به مدارس هوشمند رسيد.

اين چهار گام عبارتند از:
گام اول: ايجاد مدارس چند رسانه اي
گام دوم: ايجاد مدارس پروژه محور
گام سوم: ايجاد مدارس مطلوب
گام چهارم: ايجاد مدارس هوشمند

نگاهي دقيق به جزئيات گام هاي رسيدن به مدرسه هوشمند آن چه در قالب چهار جدول ذيل ارائه مي گردد، فشرده و خلاصه ي برنامه ريزي ها و هدف گيري هاي لازم و متناسب با فضاي آموزشي کشور ايران است تا در فرآيندي بلند مدت و منسجم، بتوان به پارامترهاي مناسب کيفي در آموزش قرن 21 دست يافت. هر جدول به ارائه ي تعاريف، چشم انداز، اهداف، استراتژي ها و برنامه هاي در نظر گرفته شده در گام مورد نظر مي پردازد. در تشريح اهداف، استراتژي و برنامه هم به تفصيل در مورد هر چهار مشخصه ي: دانش آموز، معلم، سيستم آموزشي و معلم جداگانه بحث شده است.

جدول 1 گام اول: مدارس چند رسانه اي «به کارگيري و بومي کردن فن آوري» جهت گيري اصلي در اين مدارس است و در بخش آموزش به طور خاص بر روي موضوع «طرح درس» و تا حدودي «تکاليف» سرمايه گذاري مي شود. چشم انداز افزايش انگيزه و عمق يادگيري و ياد دهي هدف دانش آموز علاقمندي بيش تر به درس، مدرسه و کلاس و در نتيجه ارتقاي علمي معلم تغيير نگرش از آموزش سنتي به سوي آموزش چند رسانه اي ايجاد نگرش و آگاهي نسبت به فن آوري آموزشي سيستم دستيابي به سرعت و دقت بالا در اطلاعات وضعيت انضباطي و برنامه ريزي مدرسه و دانش آموزان اوليا آگاهي يافتن از فضاي تحصيلي دانش آموز و اقتضائات و الزامات آن استراتژي دانش آموز يادگيري در محيط با نشاط و جذاب مدرسه، کلاس و درس ايجاد ظرفيت فرهنگي استفاده از IT معلم نگاه چند رسانه اي به ماده ي درسي و موضوعات کتاب درسي سيستم ايجاد بانک هاي اطلاعاتي مورد نياز و به روز با امکان گزارش گيري و هشدار دهي اوليا آشنايي با پروژه ي مدارس هوشمند و تعاريف مدرسه ي چند رسانه اي برنامه دانش آموز آموزش ديداري شنيداري کتاب درسي (بدون حذف کتاب) معلم تدريس با استفاده از محتواي الکترونيک چند رسانه اي به کارگيري ابتکارات و خلاقيت هاي شخصي در امر تدريس سيستم نصب و به کار گيري سيستم اتوماسيون اداري مدرسه اوليا جلسات گروهي آموزش ICDL و معرفي پروژه ي SS

جدول 2 گام دوم: مدارس پروژه محور «ارتقاي سطح و کيفيت آموزش» جهت گيري اصلي در اين مدارس است و در زمينه آموزش به طور خاص بر روي موضوع «تکاليف» و تا حدودي «ارزشيابي (مستمر)» سرمايه گذاري مي شود. همچنين پروژه هاي «همگرا» (با هدف رسيدن به جواب مورد نظر معلم از طريق پژوهش در بازه هاي زماني کوتاه) از مختصات خاص اين مدارس هستند. چشم انداز آموزش از تدريس به سمت تحصيل سوق مي يابد. هدف دانش آموز تلاش مضاعف و انجام فعاليت هاي علمي و عملي براي يادگيري معلم دوسويه دانستن آموزش و فعاليت بيش تر براي گرفتن بازخورد سيستم دستيابي به سرعت و دقت بالا در اطلاعات وضعيت آموزشي مدرسه و دانش آموزان اوليا همراهي با مدرسه در کنترل و هدايت تحصيلي دانش آموز استراتژي دانش آموز انجام پروژه هاي همگرا معلم با هدف قرار دادن محتواي کتاب درسي، پروژه هاي همگرا تعريف و هدايت مي کند. سيستم ايجاد بانک هاي اطلاعاتي مورد نياز و به روز با امکان گزارش گيري و هشدار دهي اوليا درگير شدن با مسأله آموزش و پژوهش فرزندان از راه IT برنامه دانش آموز علاقمند به انجام پروژه ي همگرا مي شود و به عنوان تمرين آن را انجام مي دهد. با گزارش دهي از نحوه ي انجام پروژه ي همگرا، مورد ارزشيابي قرار مي گيرد. معلم تکاليف و تمارين پروژه اي همگرا در اولويت کاري است. ارزشيابي مستمر و اطلاع رساني از طريق سيستم انجام مي شود. سيستم نصب و به کارگيري سيستم اتوماسيون آموزشي مدرسه اوليا ارائه گزارش هاي مناسب و مستمر از وضعيت برنامه ريزي، انضباطي و آموزشي مدرسه و دانش آموزان تعريف وظيفه در انجام پروژه هاي همگرا

جدول 3 گام سوم: مدارس مطلوب «ارتقاي سطح رشد معنوي و اجتماعي دانش آموز» جهت گيري اصلي در اين مدارس است و آموزش نحوه ي پيمودن مسير زندگي و به عمل در آوردن دانسته ها مورد تأکيد قرار مي گيرد. همچنين پروژه هاي «واگرا» (با هدف آموزش فرايند انجام پژوهش و رسيدن به جواب مسائل با نظارت معلم در بازه هاي زماني بلند بدون تأکيد خاص بر روي نتيجه) از مختصات خاص اين مدارس هستند. چشم انداز فارغ التحصيلان مطلوب علمي و عملي به جامعه تحويل مي دهد. هدف دانش آموز دانايي را به توانايي پيوند مي دهد. معلم توانمند کردن دانش آموزان در به کارگيري علم و به دست آوردن آن سيستم دستيابي به سرعت و دقت بالا در اطلاعات وضعيت رفتاري و اخلاقي دانش آموزان اوليا همکاري در اجراي تصميمات و برنامه هاي آموزشي و پرورشي مدرسه (به جاي مداخله) استراتژي دانش آموز انجام پروژه هاي واگرا معلم با هدف آموزش پيمودن مسير (متناسب با کتاب درسي) پروژه ي واگرا تعريف و هدايت مي کند. سيستم ايجاد بانک هاي اطلاعات مورد نياز و به روز با امکان گزارش گيري و هشدار دهي اوليا ايجاد ارتباط سريع و آسان دوسويه ي الکترونيک با مدرسه در جهت رشد دانش آموز برنامه دانش آموز در فرايند انجام پروژه ي واگرا توانايي به کار بستن دانش را به دست مي آورد. ارايه ي نتايج و دفاع از دستاوردهاي پژوهش در پايان کار، مورد تأکيد است. معلم برنامه اي براي هدايت و نظارت مستمر پروژه واگرا دارد. در موردکيفيت فرايند انجام پروژه ي واگرا ارزشيابي مي کند. توان و قابليت کارگروهي دانش آموزان را ارزشيابي مي کند. سيستم نصب و به کار گيري سيستم اتوماسيون پرورشي مدرسه اوليا ارائه ي گزارش هاي مناسب و مستمر از وضعيت رفتاري و اخلاقي دانش آموزان تشکيل گروه هاي همياري و همفکري اوليا و مربيان تعريف وظيفه براي اوليا در پروژه هاي واگرا

جدول 4 گام چهارم: مدارس هوشمند «ارائه ي آموزش متناسب هر فرد» جهت گيري اصلي در اين مدارس است. لذا داشتن استقلال کامل مديريتي مدارس و استقلال آموزشي معلمان دروس، بديهي است. چشم انداز در فرايند رشد، به تفاوت استعداد و توانايي دانش آموز توجه مي شود. هدف دانش آموز توسعه ي همه جانبه ي توانايي هاي فردي و ارتقاي قابليت هاي اجتماعي معلم شناسايي و پرورش استعدادها و توانيي هاي خاص هر دانش آموز سيستم تعريف و توسعه ي شاخص هاي منعطف ارزيابي عملکرد در کليه ي زمينه هاي پيشين اوليا تصميم سازي و مشارکت در تصميم گيري با مدرسه استراتژي دانش آموز تعريف و اجراي پروژه هاي همگرا و واگرا معلم فراهم کردن انواع شيوه هاي آموزشي براي استعداد ها و گرايش هاي مختلف تعريف پروژه هاي همگرا و واگرا متناسب با کلاس و دانش آموز سيستم ايجاد سيستم هوش مصنوعي جهت توليد و توسعه ي شاخص هاي ارزيابي عملکرد اوليا توسعه ي ابزارهاي نظارتي و مشورتي الکترونيک در رابطه با فعاليت هاي مدرسه برنامه دانش آموز کارگروهي مستمر با نظارت مشاور معلم شناسايي علايق و استعدادهاي واقعي دانش آموزان برنامه ريزي نفر به نفر با نظارت مشاوران و اوليا براي رشد دانش آموز سيستم نصب و به کارگيري برنامه ي جامع MIS مدرسه ي هوشمند اوليا عهده دار بخشي از برنامه ي آموزشي در مدرسه هستند. عهده دار بخشي از برنامه ي تربيتي در مدرسه هستند. گام اول، تبديل مدارس کنوني به مدارس چند رسانه اي در ادامه ي اين مقاله قصد داريم به تشريح مرحله اول از اين تحول بزرگ و آرماني بپردازيم. مرحله اي که اکنون به خواست خدا قدم در آن گذاشته ايم و امروز با روش هاي اجرايي و مشکلات آن روبرو شده ايم.
 

raha

مدیر بازنشسته
نيازهاي مدارس چندرسانه اي نيازهاي ما در تبديل مدارس کنوني به مدارس چند رسانه اي در اين مرحله به دو دسته ي کلي تقسيم مي شود:

1- دسترسي آسان و متنوع به منابع ياد دهي - يادگيري - تجهيزات فيزيکي مانند کلاس درس، آزمايشگاه يا کارگاه فضاي آموزشي مدارس و کلاس ها بايد قابليت آموزش چندرسانه اي را داشته باشد. زيرا در اين نوع از آموزش، دسترسي و در اختيار گذاشتن اطلاعات و مواد آموزشي متنوع از اولويت برخوردار است. - تجهيزات ياد دهي – يادگيري شامل سخت افزار و نرم افزار از الزامات ديگر طراحي، ايجاد و بهينه سازي شبکه داخلي مدارس با نصب و به روزآوري سخت افزارها و نصب نرم افزارهاي کارآمد و مناسب جهت مديريت کلاس ها و شبکه ي مدرسه مي باشد. همچنين تجهيز آزمايشگاه ها و کارگاه هاي مدرسه متناسب با نيازهاي درسي از نيازهاي تبديل مدارس کنوني به مدارس چندرسانه اي محسوب مي شود.

2- گوناگوني مواد آموزشي - مواد آموزشي معمولي: ما به کتاب ها، فرهنگ ها، دايره المعارف ها و منابع بيشتري براي اقناع و علاقمند کردن دانش آموز و همچنين گسترش دايره ي معلومات و علاقمندي هاي او نياز داريم. - مواد آموزشي چند رسانه اي: علاوه بر مواد آموزشي معمولي، ما به ميزان فزاينده اي نياز به محتواي آموزشي چندرسانه اي براي ايجادجذابيت و تأثيرگذاري بيش تر در کلاس دارس داريم. - مواد آموزشي شبکه اي: براي مديريت مدرسه و کلاس هاي درس به مواد آموزشي شبکه اي که قابليت گسترش و دسترسي هم زمان از چندين نقطه ي مختلف را داشته باشند احتياج داريم. همچنين براي ايجاد ارتباط بيشتر ميان ارکان آموزش در مدرسه استفاده از شبکه اجتناب ناپذير است. راه حل هاي ممکن براي برآوردن نيازهاي مدارس چندرسانه اي براي برطرف نمودن شايسته، بهينه و مطمئن نيازهاي مدارس چندرسانه اي راه حل هاي فراواني را در رده هاي مختلف مي توان ارائه داد.

مختصري از اين ايده هاي امتحان شده و در حال آزمايش به اين شرح است:

1- کلاس هاي درس - درس نامه چند رسانه اي در مدارس چندرسانه اي علاوه بر مواد آموزشي معمولي، معلم از مواد آموزشي چندرسانه اي شامل فيلم، عکس، صدا، اسلايد و ... استفاده مي کند تا کيفيت و ماندگاري آموزش را ارتقا بخشد. استفاده از فرآورده هاي چندرسانه اي سه ويژگي ممتاز و برجسته دارد: ايجاد محيطي جذاب و دلنشين براي تدريس، کاهش زمان مورد نياز براي تدريس مباحث مختلف، ماندگاري بلند مدت مطالب آموزش داده شده تا 20 سال (در مقابل 6 ماه ماندگاري روش هاي شنيداري و سخنراني) ابزار معلم، نرم افزاري است که مجموعه اي از فايل هاي چندرسانه اي را به همراه اطلاعات مکمل، به گونه ي در اختيار معلم قرار مي دهد تا در هنگام تدريس به راحتي از آن استفاده نمايد. - نرم افزار ارائه مطالب براي معلم نرم افزارهاي مديريت شبکه هاي کلاسي، براي معلم امکان ارائه ي مطلب و درس را از طريق رايانه فراهم مي کنند. - ابزارهاي همياري مانند پست الکترونيک و نرم افزارهاي گروهي همچنين پست الکترونيک و ابزارهايي از اين قبيل امکان تعامل سريع و کامل را (حتي از راه دور) براي معلمني و دانش آموزان ايجاد مي کنند.

2- کتابخانه و مرکز چند رسانه اي - پايگاه متمرکز درس افزارهاي چند رسانه اي در مدارس چند رسانه اي مي بايست امکان دسترسي معلم و دانش آموز به درس افزارهاي چند رسانه اي به سادگي فراهم باشد. - منابع شبکه اي (اينترنت) همچنين ايجاد دسترسي به اينترنت به عنوان بزرگ ترين شبکه ي جهاني داد و ستد اطلاعات و آموزش نحوه ي استفاده از آن و مخاطرات و فرصت هاي اين پديده ي جهاني (براي اوليا، معلمين و دانش آموزان) بايد در برنامه ي کاري مدارس قرار گيرد.

3- کارگاه رايانه - تدريس رايانه آموزش فراگير رايانه براي همه ي ارکان آموزش در مدرسه ي چندرسانه اي و در سطوح مختلف از مقدمات امر است. - تجهيزات چند رسانه اي آماده و در دسترس مدارس و کلاس هاي درس فعلي مي بايست به شکل شايسته اي جهت پياده سازي و برآورده کردن اهداف مرحله ي چندرسانه‌اي تغيير ساختاري و فيزيکي يابد. براي اين کار دو مدل امتحان شده در پيش رو داريم: الف) تغيير ساختار فيزيکي کلاس هاي درس به صورت کلاس هاي چند رسانه اي (تصوير 1) و طراحي و استقرار ميزهاي جديد گروهي دانش آموزان در کلاس (تصوير 2) (نمونه اجرا شده در استان يزد و تهران) ب) تغيير ساختار کارگاه رايانه ي مدارس براي استفاده ي کلاسي متعارف همه ي معلمان (نمونه اجرا شده در استان خوزستان) (تصوير1) نمايي از يک کلاس چندرسانه اي، تغيير چيدمان ميزهاي دانش آموزان و معلم و تجهيزات کلاس (تصوير2) نمونه اي از ميزهاي گروهي دانش آموزان در کلاس چندرسانه اي

4- واحد اداري - مديريت پايگاه اطلاعات دانش آموزي و آرشيوها نرم افزارهاي اداري متناسب با مدرسه ي چندرسانه اي امکان نگهداري و مديريت کليه ي اطلاعات مربوط به دانش آموزان و کادر مدرسه را داراست و در زمان لازم مي تواند اکثر خدمات مورد نياز پرسنل را ارائه نمايد. - پيگيري ها از جمله قابليت هاي اين نرم افزارها امکان پيگيري امور تا حصول نتيجه است. مثلا پيگيري عملکرد دانش آموز و معلم در کلاسي خاص و بازه ي زماني مشخص با توجه به اطلاعات موردي وارد شده به سيستم و گزارش هاي متنوع گرفته شده از آن ممکن است. - انتشار اطلاعات و اعلانات همچنين اطلاع رساني، نظرسنجي و فضا سازي در مورد کليه ي برنامه هاي يک مدرسه ي معمولي، در مدرسه ي چند رسانه اي با به کار گيري نرم افزارهاي مديريت اداري (اتوماسيون) قابل اجراست.

5- اتاق سرور - سرور سايت مرکزي Application Servers , Management Data Server با نصب و راه اندازي سخت افزارهاي لازم براي ايجاد شبکه ي داخلي مدرسه و قراردادن نرم افزارهاي لازم جهت مديريت شبکه‌ي کلاس ها و انجام تنظيمات مورد نياز، ضمن رعايت معيارهاي امنيت شبکه مي توان تا حد زيادي نسبت به اجرا و کارکرد ساختار چندرسانه اي مدرسه اطمينان داشت. با اميد آن که با گسترش و اجرايي شدن طرح مدارس چندرسانه اي در سراسر کشور، شاهد حرکت سريع و پويا به سمت هوشمند شدن واقعي آموزش در ايران عزيزمان باشيم. کيفيت واقعي آموزش زماني محقق مي شود که بتوانيم هر دانش آموز را به آن نسبت که توانايي، استعداد و علاقه دارد به سمت بهترين مسير و جهت در زندگي هدايت کنيم. آموزش و پرورش ما بايد از روزمرگي خارج شود تا دغدغه‌هاي والاي تربيتي، مجال به عرصه عمل درآمدن پيدا کنند. مي شود و مي توانيم؛ ان شاء الله. و منه التوفيق والسلام دي ماه 85 * در تدوين اين مقاله از سند توسعه ي مدارس هوشمند مالزي و همچنين تجارب به دست آمده در اولين دبيرستان هوشمند ايران، دبيرستان هوشمند شهيد عليرضا آقايي، استفاده شده است.

منبع
 

raha

مدیر بازنشسته
::: مدارس هوشمند، مدارس هزاره سوم :::

پیش‌‌‌‌‌درآمد تحولات علمی در سال‌‌‌‌‌های اخیر به خصوص در زمینه فناوری اطلاعات لزوم تجدیدنظر در امر آموزش و پرورش را صد چندان نموده است تا بتوان از این طریق همگام با تحولات علمی و اطلاعات هزاره جدید حرکت نمود. ز جمله تحولاتی که در برخی از کشورها به منظور پاسخگویی به نیازهای به وجود آمده در عصر فناوری اطلاعات روی داده است، معرفی مدارس هوشمند است. در نوشتار حاضر سعی شده است با استفاده از منابع مختلف که عمدتاً سایت اینترنتی مدارس هوشمند مالزی و دانشگاه ‌‌‌‌‌هاروارد می‌‌‌‌‌باشند، مباحثی چند جهت معرفی این مدارس تهیه گردند. بنابراین این نوشتار درصدد معرفی مدارس هوشمند کشور خاصی نمی‌‌‌‌‌باشد بلکه همانطور که قبلاً گفته شد صرفاً جهت معرفی این مدارس، مبانی و اهداف آن‌‌‌‌‌ها تهیه شده است. مقدمه مدارس هوشمند بر پایه دیدگاه‌‌‌‌‌های نوینی استوار هستند که فواید آن نه تنها متوجه مدارس خواهد شد بلکه تجارب واقعی زندگی را در اختیار دانش‌‌‌‌‌آموزان قرار خواهد داد. در قرن بیست و یکم دانش‌‌‌‌‌آموزان به جای کیف‌های مملو از کتب حجیم با کامپیوترهای کیفی سر کلاس درس حاضر خواهند شد که امکان دسترسی آن‌‌‌‌‌ها به اطلاعات نامحدود را فراهم خواهد ساخت. امتحانات از طریق رایانه برگزار خواهد شد و دانش‌‌‌‌‌آموزانی که به علت بیماری نتوانند در کلاس درس حاضر شوند، قادر خواهند بود در منزل از طریق رایانه درس‌‌‌‌‌های خود را دنبال کنند. تاریخچه پیدایش در اوایل سال 1996، وزارت آموزش و پرورش کشور مالزی درگیر بحث عمومی در قالب یک طوفان مغزی گردید. در این طوفان مغزی، بازنگری به مفهوم و راه‌‌‌‌‌اندازی مجدد نظام آموزش و پرورش مالزی مطرح گردید. نظام آموزش و پرورش مطلوب، به نظامی گفته می‌‌‌‌‌شود که حاصل آن افرادی است که در سطوح مختلف هوشی، روحی، عاطفی و جسمی از تعادل و هارمونی و اعتقاد به خدا و ایثار برای خدا برخوردار باشند. حاصل چنین تلاشی شهروندانی خواهد بود که از دانش کافی و استاندارد اخلاقی، مسئولیت‌‌‌‌‌پذیری و توانایی در جهت رسیدن به هر سطحی از رفاه شخصی، همچنین مشارکت در ایجاد تعادل در خانواده، جامعه و تمامی هم‌‌‌‌‌میهنان خود برخوردار باشند. ویژگی‌‌‌‌‌های مدرسه هوشمند در مدرسه هوشمند فلسفه آموزشی بر این موضوع تأکید دارد که هر کس بیشتر توانایی دارد می‌‌‌‌‌تواند بیشتر یاد بگیرد. در مدرسه هوشمند برنامه آموزشی طوری طراحی می‌‌‌‌‌گردد که تمامی نیازهای و توانایی‌‌‌‌‌های متفاوت و دانش‌‌‌‌‌آموزان را پوشش دهد. در مدرسه هوشمند، محیط مدرسه مشوق یادگیری است. در مدرسه هوشمند ارزیابی به صورت مستمر صورت می‌‌‌‌‌گیرد و آموزش مطلوب را پشتیبانی می‌‌‌‌‌کند. مدیران و معلمین با تجربه و حرفه‌‌‌‌‌ای در مدارس هوشمند از توانمندی‌‌‌‌‌های اولیاء در جهت کمک به امر آموزش بهره‌‌‌‌‌گیری می‌‌‌‌‌کنند. اهداف مدرسه هوشمند مدارس هوشمند دارای 5 هدف عمده و مهم هستند.

دو هدف نخستین به فرد مربوط می‌‌‌‌‌شود. تشویق دانش‌‌‌‌‌آموز به ارتقای فردی از ریشه‌‌‌‌‌های عاطفی، روحی و جسمی. فراهم سازی فرصت‌‌‌‌‌های مناسب برای فرد در جهت رشد توانمندی‌‌‌‌‌های خود. هدف سوم به جامعه مربوط می‌‌‌‌‌شود: تولید نیروهای انسانی متفکر که از سواد فناوری برخوردار باشند. چهارمین و پنجمین هدف به نظام آموزشی مربوط می‌‌‌‌‌شود: آموزش و پرورش مبتنی بر دمکراسی به گونه‌‌‌‌‌ای که همه افراد از کودکی از فرصت برابر در یادگیری برخوردار گردند. افزایش مشارکت اولیاء، مسئولین محلی و سایر مردم در روند آموزش و پرورش

منبع
 

raha

مدیر بازنشسته
آيا مدارس ما خلاقيت را می کشند؟

برداشتی از سخنرانی کن رابينسون با عنوان : "آيا مدارس ما خلاقيت را می کشند؟" در فوريه 2006

بحث در مورد آموزش کودکان و خلاقيت است. واقعيت اين است که بچه ها قابليت فوق العاده ای برای خلاقيت دارند. ولی متاسفانه سيستم آموزشی نه تنها اين قابليتها را پرورش نمی دهد بلکه باعث از بين رفتن آن نيز می شود. به قول پيکاسو همه ما هنرمند زاده می شويم، هنر ما اين است که اين قابليت را تا بزرگسالی حفظ کنيم.

به نظر می رسد اهميت خلاقيت و آموزش آن در عصر حاضر به اندازه اهميت آموزش خواندن و نوشتن به کودکان است. شايد اين نکته باعث تعجبتان شود ولی آن چه در ادامه می نويسم شايد بتواند شما را متقاعد کند.

شايد اين داستان بتواند به خوبی جسارت کودکان در خلاقيت را نشان دهد: در کلاس درسی معلمی به سراغ بچه شش ساله ای در ته کلاس می رود که نقاشی می کرده و از او می پرسد :"چه می کشی؟" کودک پاسخ می دهد:"خدا را!" معلم می گويد:"ولی تا حالا کسی خدا را نديده است." کودک پاسخ می دهد: "اگر کمی صبر کنند خواهند ديد."

مهمترين چيز در مورد بچه ها اين است که از اشتباه کردن يا بر راه خطا بودن نمی ترسند، حتی اگر قرار باشد خدا را نقاشی کنند. مطمئن باشيد که اگر آمادگی خطا کردن را نداشته باشيد، هيچوقت ايده بکر و نوئی به مغزتان خطور نخواهد کرد. نمی خواهم بگويم همه آنهائی که خطا می کنند ايده نو دارند، اما اگر خطا نکنيد، مسلما ايده نوئی به ذهنتان خطور نمی کند. اما در سيستم آموزش اين جسارت را از کودکان می گيرند. نا بخشودنی ترين گناه در سيستم آموزشی "اشتباه کردن" است. دوست داريم کودکانمان هميشه نمره بيست بگيرند، يعنی هيچ خطائی نداشته باشند. اين همان جائی است که می توان گفت سيستم آموزشی نه تنها دانش آموزان را به سوی خلاقيت راهنمائی نمی کند، بلکه خلاقيتی که دارند را هم از آنها می گيرد.



در واقع وقتی که خوب نگاه می کنيم می بينيم هدف آموزش در تمام دنيا توليد "استادان دانشگاه" است. در واقع استادان دانشگاه فقط از سرشان آن هم فقط يک طرفش استفاده می کنند. برای آنها بدن فقط وسيله ای است که سرشان را ببرد سر کلاس! استادان دانشگاه خيلی دوست داشتنی و شريف هستند (وخيلی از آنها از دوستان من هستند، يواشکی بگم که خودمم زمانی يکی از آنها بودم) ولی اين دليل نمی شود که حس کنيم هدف تمام خلقت و آموزش ما ايجاد استاد دانشگاه است.

چرا سيستم آموزش چنين است؟ واقعيت است که پايه سيستم آموزش کنونی به اوائل قرن نوزدهم و شروع صنعتی شدن باز می گردد. اين سيستم آموزش برای برطرف کردن نيازهای جامعه صنعتی است. آن چه در جامعه صنعتی القا می شود اين است که اگر کاری که دوست داری را بکنی، در آينده حرفه ای نخواهی داشت. من خودم چنين آموزشی را به دخترم دادم. او به من گفت که می خواهد نويسنده شود و من به او گفتم که کار ديگری بايد داشته باشی، بعد می توانی نويسندگی هم بکنی. (البته بعد به اين ترتيب استدلالم را اصلاح کردم که اگر می خواهی نويسنده باشی، نمی توانی کنج خانه بنشينی، بايد از جائی تجربه لازم برای نوشتن را کسب کنی، و حرفه ات اين کمک را به تو خواهد کرد. ) مساله دوم در جامعه صنعتی اين است که سيستم آموزشی برای ورود به دانشگاه طراحی شده است. به همين خاطر آدمهای باهوش و با استعدادی در مدارس داريم که فقط به اين خاطر که استعداد آنها در جائی غير از دانشگاه بايد متبلور شود، فکر می کنند با هوش نيستند.

بحث مهم جامعه شناسی اين است که به طور قطع ما جامعه صنعتی را پشت سر گذاشتيم و وارد دوره ای شده ايم که عصر دانش ناميده می شود. (حتما در چندين پست به اين مطلب خواهم پرداخت، چرا که فکرمی کنم که دانستن اين که چه جامعه ای در پيش رويمان است، در موفقيت همه ما موثر خواهد بود.) همانطور که در جای ديگری که به بحث در مورد کتاب عادت هشتم آقای کاوی پرداختم گفتم، خيلی از مشکلات ما اين است که با پيش فرضهای جامعه صنعتی (مانند طريقه کنونی تحصيل دبستانهايمان) می خواهيم مشکلات جامعه دانش را حل کنيم. اين پيش فرضها به درد جامعه دانش نمی خورد.

در آينده مدرک دانشگاهی ارزشی نخواهد داشت. طليعه اين بی ارزشی را اکنون هم می توانيم ببينيم. ما دچار تورم مدرک تحصيلی هستيم. همه اينها به اين خاطر است که دانشگاههای ما کسانی را می پروراند که به درد جامعه ای می خورند که به گذشته تعلق داشته است يعنی جامعه صنعتی.

آخرين مطلب اين که برداشتی که از هوش داشتيم به کلی تغيير کرده، هوش فقط آن چيزی نيست که به استدلال و حل مسائل رياضی کمک می کند، هوش سه خاصيت مهم دارد:
اولا: متنوع است. هوش می تواند شنيداری، حرکتی، ديداری يا عاطفی باشد.
دوما: هوش ديناميک است. هوش متعامل است. اين آن چيزی است که در جای ديگر تحت عنوان اثر مديچی به آن پرداخته ام.
سوما: هوش منحصر به فرد است. برای همين بايد مواظب باشيم که بچه های باهوشمان به خاطر فرديتشان مهر بيگانه از بقيه کلاس را نخورند.

منبع
 

raha

مدیر بازنشسته
طراحی فضاهای آموزشی

تجربه طراحی و یا به عبارتی کلی تر محیطهای یادگیری برای معماران مختلف دوران معاصر همواره چالش بر انگیز بوده است طراحی مدرسه از آنجا مواجه با چالش بوده است که در پس خود اندیشه های بعضا بسیارمتفاوتیرا در حوضه آموزش و فلسفه آوزش داشته است فضاهای آموزشی برای نوع آموزش و یادگیری ویژه و فلسفه آموزشی بوده است از این رو از زمره مصداقهایی از معماری است که عملکرد آن می بایست به طور جدی با مفاهیم آموزشی درگیر و متوجه باشد. معماری مختلف در این حوضه به ارائه طرح هایی با توجه به ویژگیهای طراحی خود نموده اند و بعضا توانسته اند با توجه به تئوریهای آموزشی و خواست از آموزش به خلق مکانهای مناسب همت گمارند. بسیاری از معماران نام آشنای معاصر در توسعه راهکارهای طراحی محیطهای یادگیری تلاش نموده اند اما از دید برخی از آنها بیشتر نتوانسته اند منطبق با نیازهای آموزش و مسئله یادگیری به الگوهایی از طراحی مدارس دست پیدا نمایند. معمارانی همچون فرانک لوید رایت ودودوک و آلوار آلتوو لویی کان و ... از این زمره میباشند لویی کان معتقد است در آداب و رسوم مربوط به تاریخ معماری سه عامل ثابت وجود دارد:1-مدرسه 2- معبر 3- فضاهای سبز او اصطلاح مدرسه را چنین تعرف میکند: تمام مکانهایی که انسان برای تامین خاسته خود در فراگیری از آن استفاده میکند مدرسه نام دارد و این مکانها تنها برای یادگیری و آموختن عقاید و نظریات نمی باشد بلکه برای فهم وتدراک دلایل وجود هر چیز ومناسبتهای دو جانبه و روابط بین انسان و طبیعت نیز مورد استفاده قرار میگیرید.

دودوک هلندی با وجود تاثیر از فرمالیسم "د استیل" اوایل قرن بیست دستور زبانی برای طراحی شهری تدوین میکند که در آن مسکن ارزان قیمت ومدرسه جایگاه ویژه ای دارند او به مدارس به عنوان نقاط شاخص در بافتهای شهری نگاه میکند.

معماران نسل بعدی (در سالهای پس از جنگ ) فرصت بیشتری برای تطبیق پذیری تئوریهای آموزشی با طرحهای معماری صرف میکنند وطرحهای افرادی مانند شارون و هرتز برگرو الدوروسی و... به ویژگیهای مفهومی خاصی دلالت دارد

منبع
 

raha

مدیر بازنشسته
کلاس ایده آل

برای رسیدن به اهداف یادگیری ایده آل به یقین میبایست فضاهایی کارکردی و متناسب با آن داشت. بسیاری از فعالیتها و خواستها به طور سنتی در کلاس درس اتفاق میافتد بنا بر این لازم است به کلاس درس و ویژگیهای آن توجه داشت.

در سالهای اخیر بسیاری از کلاسهایی که طراحی میشوند بسیار بیش از نیازهی عام خود را بر آورده می سازند. یکی از مسائل طراحی کلاس درس فراهم آوردن قابلیتی در کلاسهاست به طوری که در عین حال که برای فعالیتهای عمومی بچه ها و آموزش کلی آنها اختصاص داشته باشد بتواند تبدیل به فضا هایی برای فعالیتهای فردی آنها شود. درخلال زمان کلاس درس باید شرایط کنترل و نظارت بر فعالیتهای دانش آموزان از طرف معلم وجود داشته باشد.کلاسهای درس میبایست قابل انعطاف باشد مثلا با استفاده از پارتیشنهای قابل حرکت بتوان به فضاهای مورد دلخواه دست پیدا نمود.

"سندرا هورن" در مصاحبه های مختلفی از معلمان در مورد یک کلاس درس اشاره به گلایه معلمان از تصمیم های پیش گرفته شده طراحی از سوی معماران دارد. به اعتقاد اونقشه مدارس که امروزه بدون در نظر گرفتن خواستها و نیازها و یا حد اقل توجه اندک به آنها کشیده میشود میبایست با نظر و خواست کاربران نیز منطبق باشد وبعد از طراحی از سوی معمار به قضاوت معلمان گذاشته شود.

امروزه معلمان به بیش از یک اتاق برای آموزش و یادگیری بچه ها نیاز دارند بچه ها نیز نیازمند فضاهایی خلوت هستند که در عین حال نظارت از سوی معلم بتوانند احساس تعلق نسبت به مکان را پیدا نمایند این فضا ها میتواند گوشه های طراحی شده در کلاسها یا کمدهای مخصوص آنها باشد تا احساس مالکیت آنها را نیز بیفزاید.

ایده کلاسهای قابل انعطاف در بسیاری از موارد معارض با ذهنیتی از کلاس است که آنرا در تصور همگان یک چار دیواری مینماید بنابر این تغییر به سوی کلاسهای قابل انعطاف باید با هوشیاری صورت پذیرد. این کار نیازمند فهم درست از برنامه آموزشی مدرسه است در غیر این صورت نمیتواند موفق باشد.در کلاسهایی که برای مقاطع ابتدایی طراحی می شوند آزاذی عمل بیشتری وجود دارد اما در پایه های بالا تر که آموزش تخصصی بچه ها آغاز میشود مسئله به این راحتی نیست. برای پایه های بالا تر آموزشهای تخصص هنر وعلوم و... نیازمند فضاهایی خاص است اما موضوع اساسی که بالا بردن میزان کار آیی از طریق بهبود فضاست در اینجا نیز صادق است. در برخی از آموزشها نیز شاید ناچار به استفاده از کلاسهای سنتی با میزهای ردیفی و پشت سر هم باشیم. همه اینها وابسته به برنامه آموزشی ونحوه ارائه آن از سوی معلم است.

"جیمز دیک" در مقاله ای با عنوان "کلاسهای ال شکل" به این موضوع اشاره میکند که در گذشته هدف از آموزش بچه ها آماده کردن آنها برای زندگی در یک کارخانه بوده است و به همین دلیل کلاسها نیز شبیه کارخانه طراحی میشدند اما امروز هدف از کلاس و مدرسه تغییر کرده است. امروزه کلاسهای درس باید شریط یادگیری در گروه های کوچک را نیز فراهم آورند فضاها باید قابل انعطاف و بر اساس نیازها باشند و نیز توسط معلم قابل مدیریت و سازمان باشند.

بر اساس نظر او و با توجه به ویژگیهایی که معرفی مینماید طرح ال شکل برای این مقاصد مناسب است.

منبع
 

raha

مدیر بازنشسته
Alpha high school


این مدرسه نیز در زمره مدلهای AIAمورد بررسی قرار میگیرد و شاید یکی از بارز ترین مصداقهای مدرسه بدون دیوار به شمار آید این مدرسه که برنده جایزهGovernors livability است سال 1999 در portland ساخته شد دبیرستان Alpha یک مدرسه تناوبی است که عمدتا تاکید بر مهارتهای شغلی بچه ها دارد ساختار آن به گونه ای است که آموزشهای متفاوتی را می تواند ارائه دهد تعداد کم دانش آموزان باعث می شود تا یک محیط خوانوادگی به وجود آید که در آن دانش آموزان واعضای مدرسه کاملا با یکدیگر آشنا هستند مربیان در مدرسه برای بچه ها امکان مشارکت با جامعه را توسط ارتباط با مشاغل فراهم کرده اند یکی از اهداف اصلی در طرح مدرسه این بود که مانند یک مدرسه نباشد.مدیراناصرار داشتندکه امکانات باید کاملا راحت و منعطف باشند.معلمان دارای میزهای متحرک هستند و... اما کارآمد ترین بخش همه آنها قابل حرکت بودن دیوار هاست که به بچه ها و معلمان این امکان را میدهد تا دیوارها و مبلمان را بر اساس میل و نیاز خود تغییر دهند.

فلسفه Alpha تشویق جوانان برای مهیا شدن به دنیای کار ونیز رشد به عنوان یک شهروند است. زمان مدرسه از 9:30 تا 16:00 بعد از ظهر است. آنها نیمی از روز را به یادگیری مسائل آکادمیک و نیمی دیگر را به کار آموزی میگذرانند آنها در ابتدا ار میان دامنه وسیعی بیش از240 حرفه حرفه مورد نیاز خود را به صورت 3 تا 6 حرفه انتخاب میکنند. این جستجوی اولیه نزدیک به دو هفته طول میکشد. پس از آن بچه ها شروع به تجربه 3تا 6 محیط منتخب خود مینمایند. هر یک از بچه ها می بایست کارهای خود را هر هفته به معلم یا ناظر خود نشان دهند تا مورد انتقاد و بازدید قرار گیرد.بعد از گذراندن این دوره بچه ها به صورت عملی تر و دقیق تر بر مهارتهای یک محیط (حرفه)بیشتر تاکید میکنند و همواره برای انجام پروژه هایی در زمینه مورد تحقیق خود تشویق میشوند. در پایان سال از آنها یک گزارش سالانه به همراه تایید از طرف مربی خواسته میشود. آنها علاوه بر پاسخ گو بودن به ناظر و همکاران خود میبایست به نقش خلاقیت و ابتکار در محیط کار پی ببرند .این مدرسه به جای راهرو خیابانهای دانش آموزان دارد که در کنار خود ایوانها و پیش ورودی هایی برای فضاهای هم جوار که مانند یک ورودی برای هر همسایگی عمل میکند را داراست اندیشه مشترک همه این همسایگی ها راحتی و ایمنی و یادگیری تمام مدت و مشارکت و اجتماع است. در مدرسهAlpha بچه ها میتوانند با محیط کالج آشنا شوند چرا که ساختمان آنها با یک کالج بومی در استفاده از فضا مشارکت مینمایند. این کالج بعد از ظهر ها از فضای مدرسه استفاده می کند ضمن اینکه این مدرسه دارای فضای ملاقات برای محله و نیز یک مرکز کاریابی است این مدرسه یکی از بهترین رکورد های آماری را در اختیار دارد به طوری که صد در صد دانش آموزان دوره های تحصیلی خود را با موفقیت به پایان رساندند و 97 درصد آنها بلا فاصله مشغول به کار شدند. میزان حضور بچه ها در مدرسه 95 درصد ومیزان حفظ و نگهداری از مدرسه که در ابتدا به عنوان یک ریسک تلقی می شد نزدیک به 78 درصد گزارش شده است این مدرسه همچنین برنده جایزه نشریه مدارس و دانشگاههای آمریکا در سال 1999 میباشد. در سال 2005 مسابقه طراحی مدارس designchare از میان 42 پروژه معرفی شده به بخش نهایی پنج پروژه برتر را با شرح ویژگیها و معیار ها معرفی نمود . معیارها و اصول مورد قضاوت در این پروژه ها موضوعاتی بوده اند مانند :

- یادگیری فردی

- تعامل اجتماعی

- تجربه دنیای واقعی

- مشارکت جامعه

-تطبیق بر اساس نیاز

-تقویت سلامت و ایمنی

-استفاده از تکنولوژی

-ارتباط جهانی

-طراحی کارا و پایدار

بر اساس این معیار ها پنج فضای آموزش برتر در سال 2005 معرفی شده اند.


منبع
 

raha

مدیر بازنشسته
به سوی " مدرسه بدون دیوار":

در دهه 60 قرن بیستم "مدرسه بدون دیوار" رویای دانش آموزانی بود که در آرزوی گذار از چار چوبهای کلاس سنتی به سمت بیرون از مدرسه بودند تا بتوانند تجارب یادگیری را از دنیای برون کسب نمایند در سال 1968 طرح مدرسه بدون دیوار در mono high school توسط گروهی از دانش آموزان که شرایط مدرسه سنتی را مناسب نمی دانستند ارائه گردید . یک سال بعد از آن این طرح مورد توجه برخی از معلمان نیز قرار گرفت و پس از بررسی های دیگر سر انجام این مدرسه در سال 1971 آغاز به کار کرد در این طرح به برنامه هایی اشاره شده بود تا بچه ها بتوانند خارج از کلاس درس سنتی زمینه های یادگیری خود را توسعه دهند. این طرح در برخی موارد به عنوان طرح "شهر به مثابه کلاس درس" نیز نام گرفت اما به هر حال هدف اصلی طرح فراهم آوردن محیط های یادگیری کوچکی بود که متناسب با نیاز های دانش آموزانی باسد که به سختی می توانستند خود را با شرایط مدارس مرسوم تطبیق دهند. در دهه بعد نیز رویکرد های انسان گرایانه در این طرح به دنبال این بودند تا علاوه بر آموزشهای متداول بخشی از زمینه های آموزشی خود را بر اساس خواسته های فردی دانش آموزان فراهم آورند

منبع
 
بالا