[مبانی هنرهای تجسمی] - اصول و مبانی رنگ شناسی

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
با پیشرفت انسان، كشیدن تصاویر در دوران غارنشینی و تزیین دیوارها، در میان جوامع قبیله ای جایش را به خود آرایی بر سطح بدن داد. در ابتدا، برای این كار از انواع اشیاء طبیعی مانند برگ، پر، صدف و رنگ استفاده می كردند. در هر قبیله و اجتماعی تمامی اعضاء سطح بدنشان را مطابق با طرح به خصوصی رنگ آمیزی می كردند تا موقعیت خاص خود را در جامعه پیرامونشان نشان دهند.
این گونه رنگ آمیزی ها را معمولاً در زمان های مهمی از حیات فرد یعنی به هنگام آغاز دوره ی جدیدی از زندگی او (تولد، بلوغ، ازدواج، مرگ) انجام می دادند. رنگ بدن و شیوه ی خود آرایی، نشان گر هویت و تعلق هر فرد به جامعه ای خاص بود و در عین حال موقعیت او را در میان سایر اعضا تعیین می كرد و مبین نقش اجتماعی وی بود. رنگ ها و طریقه های مختلف رنگ آمیزی، به افراد یك قبیله به خصوص یا قبایل دیگر، امكان می داد تا اشخاص را از یكدیگر تمیز دهند و در نتیجه به مثابه مدل های خاص لباس (درست مانند لباس های متحد الشكل افراد پلیس، كارمندان، پرستاران، پزشكان و در برخی از مدرسه ها و دانشكده ها و كالج ها) عمل می كردند.
امروزه، رنگ آمیزی بدن به اشكال مختلفی صورت می گیرد. افراد از انواع رنگ های آرایشی (معمولاً برای صورت) استفاده می كنند. خانم ها به منظور ایجاد تغییر در قیافه ی خود، با پر رنگ تر كردن رنگ های طبیعی صورت، چهره شان را می آرایند و بازیگران به منظور ایجاد مؤثرترین و بهترین تاثیر گذاری حین اجرای نقش، از رنگ های قوی ترین نورها بهره می گیرند.
مصریان باستان از تركیبی آبی رنگ (كه به احتمال زیاد حاصل آزمایش هایی بوده كه برای ساخت شیشه انجام میدادند) به عنوان نمادی از حقیقت و كمال استفاده می كردند.
این ویژگی های رنگ آبی، خصوصیت نمادینی بود كه بعدها در تمثال مریم عذرا نیز ظهور كرد.
در هندوستان عروسك های هندو به مدت 6 روز قبل از مراسم ازدواج،‌ لباس كهنه زرد رنگی بر تن می كنند تا ارواح پلید را از خود برانند. در مراسم ازدواج نیز عروسك و كاهنی كه عقد را جاری می سازد، هر دو لباس هایی به رنگ زرد می پوشند، در حالی كه در چین دختری كه قرار است ازدواج كند لباسی قرمز رنگ در بر می كند، چرا كه قرمز برای چینی ها نماد زندگی تازه و آینده ای خوب و شاد است. سفید برای پاراتنون های یونانی (به معنای «باكرگی» و پیكره آتنا اصلی ترین رنگ به شمار می رفته، و هنوز هم رنگی است كه اكثر عروس های غربی بر تن می كنند (همارد و دوروتی، 1378). ارغوانی، مقدس ترین رنگ نزد یونانیان و رومیان بوده است. این رنگ را از نوعی صدف حلزونی تهیه و برای آراستن خدایان و امپراطوران ذخیره می كردند.
چینی ها از دیر باز نقاشانی ورزیده و كار آموز بودند. چنین ثبت شده است كه امپراطوری از سلسله ی «هان» در 80 سال قبل از میلاد مسیح مجموعا ای از نقاشی هایی را كه گفته می شود از زیبایی رنگین و با عظمتی برخوردار بودند، در انبارهایی نگهداری می كردند كه امروزه به آنها موزه می گویند.
در عصر تانك، در سال های 1618-1907 پس از میلاد مسیح نقاشی های دیواری و لوحه های نقاشی كه با قدرت رنگ آمیزی شده بودند، ترسیم گردیده است. همان زمان سرامیك های جدیدی با رنگ های زرد، قرمز، سبز و آبی ساخته شده و در سلسله ی «سونگ» ذوق و سلیقه ی افراد در زمینه ی یرنگ به نحوی خارق العاده پرورده شد، رنگ های تصویری تنوع بیشتری یافت و جنبه ی واقع گرائی آن نیز افزایش یافت. سرامیك ها با لعاب های فراوان جدیدی به رنگ هایی نظیر سبز بیدی و مهتابی كه از بی مانندی برخوردار بودند، آراسته شدند.

رنگ و نور همواره در قالب بخش هایی اساسی از حیات ما بر روی كره ی خاكی مطرح بوده اند.یكی از نخستین آثار ثبت شده از نیروهای جادویی رنگ ها را می توان در غرهای لاسكاكس و آلتی مارا مشاهده كرد. در این نمادها نقاشی هایی تزیینی از انواع حیوانات، زینت بخش دیوارهای داخلی شده است. نقاشان این تصاویر، نقاشی های خود را با دست ترسیم نموده و با استفاده از ساده ترین رنگ های طبیعی كه در كف غارها در دسترس بود، همچون سنگ آهن قرمز و زرد، منگنز و گل سیاه، تنوع قابل ملاحظه ای از رنگ ها را در هنر خود به كار گرفته اند. بر دیواره ی غارهای لاسكاكس و آلتی مارا ، رگه های درخشانی از بلور های كربنات آهك ، رنگ سفیدی را برای نقاشان پیش از تاریخ فراهم آورده بود كه می توانستند به كمك آن سایه های محو و عمق میدان های جالب توجهی خلق كنند.
انسان ما قبل تاریخ با مشاهده دگرگونی رنگ های طبیعت، خیلی زود به اهمیت رنگ ها پی برد، در چرخه ی شبانه روز، به هنگام غروب خورشید، افق قرمز رنگ، پایان فعالیت روزانه را نشان می داد و نیاز برای فرو رفتن در امنیت غارها را به منظور دور بودن از خطرات تاریكی - شب سیاه اعلام می كرد. قرمز و سیاه (مشكی!!) نیز همواره به عنوان رنگ های نمادین حیات و مرگ به شمار می آمدند و نخستین بار انسان های غار نشین از این دو رنگ برای تزیین گور مردگان خود استفاده می كردند و بعد ها اخلافشان آن ها را جهت آراستن آثار هنری خویش به كار بردند.

هماهنگی رنگها هارمونی رنگ
معمولاً اعتقاد عمومي بر اين است كه رنگ هايي كه با يكديگر داراي كنتراست نيستند، رنگ هاي هماهنگي هستند. آن رنگ ها عبارتند از :
الف) رنگ هاي يك خانواده رنگي كه با يكديگر داراي خصوصيات رنگي مشتركي هستند. مثل گام هاي مختلف رنگ قرمز كه با سفيد و يا با سياه و يا با مكمل خود مخلوط شده اند.

ب) رنگ هايي كه به طور كلي از نظر سردبودن يا گرم بودن مشابه هم هستند.
ج) رنگ هايي كه از نظر تيرگي روشني داراي ارزش هاي مشابهي هستند.
د) گاهي نيز علاقه شخصي افراد به بعضي از رنگ ها دليل هماهنگ بودن يا هماهنگ نبودن رنگ هاي يك تركيب محسوب مي شوند.
اين همه اگر چه عقايد عمومي در خصوص هماهنگ بودن رنگ ها را نشان مي دهد، اما واقعيت اين است كه ايجاد هماهنگي به معناي ايجاد تعادل بصري و رابطه متناسب ميان رنگ هاي يك تركيب است، به طوري كه براي چشم از نظر بصري خوشايند و خوشنود كننده باشد.
هنرمندان با استفاده از تجربه و شناخت رنگ ها سعي مي كنند تعادل بصري و هماهنگي ميان رنگ هاي آثار خود ايجاد كنند. رنگ هاي كه اختلاط آن ها با يكديگر نتيجه اي مشابه مخلوط كردن سه رنگ اصلي با هم دارد، يعني ايجاد خاكستري مي كنند، مي توانند ارتباط متعادلي از نظر بصري با هم داشته باشند. اين رنگ ها را روي چرخه ي دوازده رنگي به چهار صورت مي توان نشان داد :
1 – سه رنگي كه در سه گوشي ي يك مثلث متساوي الاضلاع روي چرخه رنگ قرار مي گيرند مثل قرمز، زرد و آبي

2 – سه رنگي كه در سه گوشه يك مثلث متساوي الساقين روي چرخه رنگ قرار بگيرند به عبارت ديگر يك رنگ و دو رنگي كه در دو طرف مكمل آن رنگ قرار گرفته اند، مثل زرد، قرمز بنفش و بنفش آبي
3 – چهار رنگي كه چهارگوشه يك مربع را روي چرخه رنگ تشكيل مي دهند. مثل زرد، قرمز نارنجي، بنفش و سبزآبي
4 – چهار رنگي كه چهارگوشه ي يك مستطيل را روي چرخه رنگ تشكيل مي دهند مثل زرد نارنجي، سبز زرد، قرمز بنفش و بنفش آبي

شكل و رنگ
سه شكل اصلي كه پايه و اساس ساير شكل ها را ايجاد مي كنند عبارتند از : مربع، مثلث و دايره
مربع به عنوان نماد ماده محسوب مي شود كه داراي وزن و استحكام است. در نماد شناسي رنگ، شكل مربع با رنگ قرمز كه آن نيز نمادي از ماديت، صراحت و سنگيني است مطابقت مي كند.

مثلث حالتي تهاجمي ، برنده و صريح دارد. مثلث نمادي از تفكر و روشنايي است و به سرعت دگرگون مي شود. رنگي كه از نظر نماد شناسي با خصوصيات مثلث متناسب است و شخصيت آن را به كمال نشان مي دهد، رنگ زرد است.

دايره نمايشگر حركتي نامتناهي و جاودانه است و احساسي از آرامش ايجاد مي كند. اين شكل نشانه اي است از گنبد مينايي آسمان و نمادي است از روان و جنبه هاي روحاني كه عمق تفكر و پايداري را نشان مي دهد. از ميان رنگ ها آبي روشن با ويژگي هاي معنوي دايره متناسب است.
تأثيرات بصري و رواني رنگ ها

رنگ ها مي توانند نمادها و نشانه هايي متناسب با زندگي، نوع تفكر و اعتقادات جوامع و آدمها باشند. گاهي نيز تعبيرهايي از رنگها صورت مي گيرد كه ريشه در رابطه ما با رنگ هاي موجود در طبيعت دارد و ناشي از تأثيراتي است كه رنگ ها به طور مستقيم و غيرمستقيم به صورت رواني بر ذهن و ضمير ما مي گذارند.
زرد : رنگ زرد در حالت خلوص روشن ترين و درخشان ترين رنگ هاست كه در طبيعت نيز انواع آن ديده مي شود. زرد درخشان نمادي از دانش،فهم انساني، روشنايي معنوي ونورالهي است. رنگ زرد كنار نارنجي به شدت مي درخشد و دركنار قرمز كه قرار مي گيرد به جلال و شكوهش اضافه مي شود. درخشش زرد روي آبي به اوج مي رسد و بر شدت خلوص و عمق رنگ آب مي افزايد.
قرمز: قرمز نهايت برافروختگي و انرژي دروني را ظاهر مي كند. نمادي است كه زندگي، هيجان، قدرت و شورش انقلابي را نشان مي دهد. قرمز رنگي است جذاب كه نشاط جواني و سرزندگي را جلوه گر مي سازد و در عين حال نشان هاي از عشق آتشين و تمايل مفرط به زندگي است.
آبي :
در مقابل شور و التهابي كه از قرمز فوران مي كند، آبي آرام و شكيبا جلوه مي كند. رنگ آبي درون گرا و سرد است اما از نظر معنوي بسيار عميق و احترام برانگيز است. از نيروي اسماني و بيكرانه اي برخوردار است كه مي تواند مخاطبين خود را با تأملي دروني فرا بخواند.

سبز:
سبز رنگ بهار و رويش طبيعت است، سبز رنگ اميد و زندگي دوباره است. اين رنگ كه از تلفيق زرد با آبي به وجود مي آيد، دانش و ايمان معنوي را نشان مي دهد.

نارنجي :
نارنجي رنگ بلوغ، جواني و شادابي است. رنگي سرخوش، وجد آور و پرنشاط است كه تحمل آن به سادگي ميسر نيست. اما در كنار ساير رنگ ها به سرزندگي آنها مي افزايد و انرژي بصري بسياري مي پراكند. حرارت نارنجي در كنار آبي به اوج خود مي رسد و به كنتراست سرد و گرم با كيفيتي انكارناپذير دامن مي زند.

بنفش :
بنفش رنگي مرموز و ابهام برانگيز است كه با تيرگي مبهم خود درمقابل صراحت و روشنايي زرد قرار مي گيرد. بنفش وقتي به ارغوني ميل مي كند هراس انگيز و دهشت آور مي شود و وقتي به آبي ميل مي كند خيال انگيز و اسرار آميز مي شود.

منبع: مبانی هنرهای تجسمی

تئوری رنگ ها و هارمونی رنگ
تئوری رنگ ها
دایره یا چرخه رنگ:
یک دایره رنگ ابتدایی که در آن رنگ های قرمز، زرد و آبی وجود دارند، در واقع دایره رنگ سنتی در هنرهای تجسمی به شمار می آید. سر آیزاک نیوتون (Sir Isaac Newton) در سال 1666 اولین نمودار رنگ دایره شکل را به وجود آورد. از آن زمان تا کنون، دانشمندان و هنرمندان به مطالعه و طراحی نمونه های متنوع و مختلف این مفهوم اولیه بوده اند.
اختلاف نظرهای متعدد درباره صحت و برتری یک چیدمان نسبت به دیگری، مدام موجب بروز مناقشاتی در این جمع شده است، اما در حقیقت هر دایره رنگی که ترتیب منطقی رنگ های خالص در آن رعایت شده باشد، موثق و قابل استفاده خواهد بود.

رنگ های اصلی:
در تئوری رنگ سنتی، قرمز، زرد و آبی رنگ های اصلی هستند زیرا دانه های رنگی تشکیل دهنده آنها از ترکیب هیچ رنگ دیگری به وجود نیامده و تمام رنگ های دیگر از ترکیبات مختلف این سه رنگ با یکدیگر به دست می آیند.

رنگ های فرعی یا ثانویه:
سبز، نارنجی و بنفش رنگ هایی هستند که از ترکیب رنگ های اصلی با یکدیگر حاصل می شوند. محل قرار گیری هر رنگ ثانویه در دایره رنگ، بین دو رنگ اصلی تشکیل دهنده اش است.

رنگ های ترکیبی:
زرد- نارنجی، قرمز نارنجی، قرمز- بنفش، آبی - بنفش، آبی- سبز و زرد - سبز، این رنگ ها از ترکیب یک رنگ اصلی با یک رنگ فرعی به وجود می آیند و در اینجا هم، در میان دو رنگ تشکیل دهنده خود قرار می گیرند.

هماهنگی (هارمونی) رنگ:
هماهنگی یا هارمونی به معنای "چیدمان مطبوع اجزاء یک کل" است و وجود آن در تمام مظاهر زندگی از موسیقی، شعر، رنگ یا حتا یک کیک زیبا، جلوه می کند. از نظر دیداری، هماهنگی، در چیزی است که موجب لذت چشم می شود. این هماهنگی بیننده را مجذوب کرده و احساس نظم و تعادل را در او ایجاد می کند. هنگامی که چیزی ناهماهنگ است، یا خسته کننده است یا وحشتناک. از طرفی هارمونی بیش از حد نیز به ترکیبی بسیار ملایم و نچسب تبدیل میشود و بیننده را آن طور که باید مجذوب و علاقه مند نمی کند و بالعکس عدم حضور آن نیز تصویری به وجود می آورد که هیچ چشمی تحمل دیدن آن را ندارد.
مغز انسان هر چیزی را که قابلیت سازماندهی نداشته و نامفهوم باشد، پس می زند. عمل دیدن به حضور یک ساختار منطقی نیاز دارد و هماهنگی رنگی می تواند این علاقه به دیدن و حس تعادل را به وجود بیاورد. به طور خلاصه، یکپارچگی مفرط موجب تحریک ناپذیری و پیچیدگی مفرط موجب تحریک بیش از اندازه مغز می شود. تعادل پویا، نتیجه حضور هماهنگی است.
برای مشاهده تعالی هارمونی و هماهنگی کافی است به هارمونی رنگ ها در در طبیعت دقت کنید. همان طور که گفتیم، تئوری های رنگ و هارمونی رنگی متعددی وجود دارند. در اینجا به معرفی چند فرمول ابتدایی در به کار گیری رنگ ها میپردازیم:

هارمونی بر اساس هم جواری رنگ ها:
رنگ های هم جوار (پیوسته) یا Analogous Colors، به هر دسته سه تایی از رنگ هایی گفته می شود که در دایره رنگ کنار یکدیگر قرار گرفته اند. مانند زرد-سبز، زرد و زرد نارنجی. معمولا در چنین ترکیب هایی، یک رنگ از نظر مقدار، بر دو رنگ دیگر برتری دارد.

هارمونی بر اساس رنگ های مکمل:
رنگ های مکمل آنهایی هستند که در دایره رنگ، درست در مقابل یکدیگر قرارگرفته اند. مانند قرمز و سبز یا قرمز- بنفش و زرد - سبز. همان طور که در تصویر مشاهده می کنید، درجات مختلف زرد-سبز در برگ ها، هماهنگی زیبایی با رنگ های قرمز-بنفش گل، ایجاد کرده اند. رنگ های مکمل بالاترین درجه تباین (کنتراست) و ثبات را به وجود می آورند.

هارمونی بر اساس طبیعت:
طبیعت، بهترین نقطه شروع برای درک و ایجاد هارمونی رنگی است. در تصویر پایین ملاحظه می کنید که زرد، سبز و قرمز چه نقش هماهنگی ایجاد کرده اند و این ترکیب متناسب، لزوما در دو مورد قبل نمی گنجد، اما زیبا و قابل اجرا است.



رنگ شناسی و مبانی شناخت روابط رنگها
رنگ شناسی و مبانی شناخت روابط رنگها
با ز هم مثل درسهای قبل سعی می کنیم . مطلب را به زبان ساده وروان مطرح کنیم . ودر آن حال نگاهی دقیق و کاربردی به مطلب داشته باشیم.
1-ماهيت رنگ :
هررنگ محصول بازتاب محدوده ای از طيف نور سفيد به چشم ماست.

بطور مثال : همه رنگهای طيف نور سفيد پس از تابيدن به گل سرخ جذب می شوند بجز رنگ قرمز که به سوی چشم ما منعکس می شود.
2- شايد بارها از انديشيدن به تنوع بيکران رنگها در طبيعت شگفت زده شده باشيد. اما بيشتر شگفت زده خواهيد شد اگر بدانيد منشا اين همه رنگ تنها سه رنگ هستند.
سعی می کنيم در تئوری زير به سادگی هر چه بيشتر اين مسئله را برای شما حل کنيم . اين تئوری علاوه براينکه راز و رمز رنگها را برای شما خواهد گشود. به شما کمک خواهد کرد که برای خلق آثارتان راحت تر رنگ مورد نظرتان را بيابيد.
سه رنگ اصلی :
ترکيب رنگهای اصلی :
( زرد + قرمز = نارنجی ) ( زرد + آبی = سبز) ( آبی + قرمز = بنفش)
سه رنگ ثانويه:
3- اين شش رنگ را همراه با درجات مابين آن رنگهای ناب يا زنده می ناميم.


4-تنهاراه بدست آوردن محصول جديد از اين مجموعه ترکيب رنگهايی است که در اين طيف با هم برخوردی ندارند.اين سه ترکيب را رنگهای مکمل می نامند که شامل سه مورد زير خواهد بود.


نکته: قبل ترکيب اين سه رنگ بايد بدانيم که محصول ترکيب سه رنگ اصلی سياه يا خاکستری است. پس زرد + قرمز + آبی = سياه (خاکستری)
1- نارنجی + آبی = (زرد + قرمز) + آبی = سياه (خاکستری)
2- بنفش + زرد = (آبی + قرمز) + زرد = سياه (خاکستری)
3- سبز + قرمز = (آبی + زرد) + قرمز = سياه (خاکستری)
بنا بر اين متوجه می شويم که محصول اين سه ترکيب چيزی جز خاکستری نيست .
اما تنها در صورتی که اين ترکيب ها در تناسب علمی خاص خود ترکيب شوند نتيجه اينچنين خواهد بود و در غير اينصورت خاکستری بدست آمده به يکی از رنگهای ناب متمايل خواهد بود . مثال زير را ببينيد :

درنتيجه محدوده رنگهای خنثی خود شامل طيف وسيع و متنوعی خواهد بود. کليه رنگهای خنثی بعلاوه رنگهای ناب مجموعه ای را تشکيل می دهد که اگر برای هرکدام درجات تيرگی و روشنی را هم در نظر بگيريم کليه رنگهای موجود در طبيعت را شامل خواهد شد.
در تصوير زير درک اين مطلب برای شما آسان تر خواهد شد.

حال که ارتباط را دانستيد. می توانيد براحتی رنگ مورد نظر خود را هنگام کار بيابيد يا ترکيب کرده وبسازيد . در حيطه رنگهای ناب مشکل چندانی وجود ندارد. وشما به راحتی آنرا در طيف رنگهای ناب پيدا خواهيد کرد.
اما اکثر رنگهای طبيعی شامل مجموعه رنگهای خنثی می شوند . و هرچه از خلوصشان کاسته شود يافتن مکان آنها در طيف رنگ مشکلتر خواهد بود. برای شروع حدس بزنيد رنگی را که می بينيد به کدام قسمت از طيف رنگهای ناب تعلق دارد .سپس آنرا با رنگ مکملش يا يک خاکستری * ترکيب کنيد .وسپس برای رسيدن به درجه روشنايی مطلوب آنرا با سفيد ترکيب کنيد ** و اين کار را تا رسيدن به رنگ مورد نظر ادامه دهيد.

*رنگ خاکستری طبق آنچه در متن درس عنوان کرديم خاصيت سه رنگ اصلی را در خود دارد. ودر نتيجه با هر رنگی که ترکيب شود نقش رنگ مکمل را ايفا می کند و رنگ مورد نظر را خنثی می کند.

مثلا: خاکستری + آبی = (آبی + قرمز + زرد ) + آبی = ( قرمز + زرد) + آبی= نارنجی+ آبی = آبی خاکستری
** در ابزار مختلف نقاشی گاهی شفافيت ودرخشش نقش رنگ سفيد را بازی می کند مثلا در آبرنگ بجای افزودن رنگ سفيد تنها آنرا با آب بيشتر ترکيب می کنيم . تا لايه شفاف تری را ايجاد کند.

رنگهای مکمل
رنگ‌های مکمل
بنفش و زرد، قرمز و سبز، نارنجی و آبی و... رنگ‌هایی هستند که در چرخه‌ی رنگ مقابل هم قرار دارند . .
نکته در این است که همیشه نیازی به استفاده از رنگ‌های مکمل در درخشان‌ترین و خالص‌ترین حالت رنگ‌ها نیست بلکه بهتر است از سایه‌رنگ‌های مکمل استفاده کرد. برای مثال به جای استفاده از سبز و قرمز در مقابل هم، می‌توان از سایه‌رنگ‌های قرمز و سبز (مثلاَ صورتی و سبز کمرنگ) استفاده کرد.
نکته‌ها:

  • همیشه یک رنگ، رنگ غالب فضا باشد.
  • رنگ مکمل را از طریق پارچه‌ها، پرده‌ها، اثاثیه‌ی منزل، و یا حتا یک بشقاب پر از میوه (مانند تصویر زیر) به فضا اضافه کنید.
  • رنگ‌های مورد استفاده ارزش رنگی و روشنایی یکسانی داشته باشند؛ قرمز تیره در مقابل سبز تیره، و قرمز روشن در مقابل سبز روشن.
  • استفاده از رنگ‌های سفید، سیاه و یا خاکستری تیره در فضاهای باقی‌مانده، به رنگ های مکمل اجازه می‌دهد که انرژی خود را به خوبی نشان دهند
حالت دوم: مکمل complementary
رنگبندی مکمل از دو رنگی که در چرخه رنگ مقابل یکدیگرند ساخته می شود. ماهیت رنگبندی مکمل تضاد شدید است و بیشترین توجه را به خود جلب می کند. هنگام استفاده از این ترکیب، باید در نظر داشت که همیشه یک رنگ باید رنگ غالب باشد و رنگ مکمل به عنوان رنگ تأکید استفاده شود. با استفاده از یک رنگ برای پسزمینه و رنگ مکمل برای تأکید و تشخصِ عناصر مهم در فضا تضاد رنگی آشکاری به دست می آید.
تعادل رنگی و بصری در این ترکیب دشوارتر از حالت تکرنگ و رنگبندی رنگ های همجوار به دست می آید به خصوص هنگامی که از رنگ های گرم استفاده می شود.
این ترکیب زمانی در بهترین حالت است که یک رنگ گرم در مقابل رنگ سرد قرار گیرد. برای مثال زرد گرم با آبی سرد. این حالت تضادی شدید و اثرگذار به کار می بخشد. تصویر زیر که اثری از آلفونس موشا هنرمند سبک آرنوو است استفاده هنرمندانه از ترکیب مکمل های قرمز و سبز را نشان می دهد.
رنگبندی مکمل های آبی و نارنجی کنتراستی جالب ایجاد می کنند که یکی از رنگ ها می باید غالب باشد و دیگری به عنوان رنگ تأکید استفاده شود. این ترکیب، ترکیبی با نشاط و با طراوت است.
۱
رنگبندی Color scheme
رنگبندی ترکیب رنگ های هماهنگ است که از میان چرخه رنگ به دست می آید. شش رنگبندی کلاسیک وجود دارد:
1. ترکیب رنگهای تکرنگ: Monochromatic Color Scheme
2. ترکیب رنگهای مشابه (همجوار): Analogous Color Scheme
3. ترکیب رنگهای مکمل: Complementary Color Scheme
4. ترکیب رنگهای مکمل تقسیم شده: Split Complementary Color Scheme
5. ترکیب رنگهای سه تایی: Triadic Color Scheme
6. ترکیب رنگهای چهارتایی: Tetradic (Double Complementary) Color Scheme

تکرنگ Monochromatic Color Scheme
رنگبندی تکرنگ از تغییر در روشنایی و غلظت یک رنگ به دست می آید. به عبارت دیگر در حالت تکرنگ از سایه رنگ ها و ته رنگ ها ی یک رنگ استفاده می شود. این ترکیب اثری هموار و لطیف و حس سادگی در فضا به وجود می آورد . ترکیب تکرنگ برای چشم بسیار دلنشین است به خصوص اگر از تکرنگ های آبی یا سبز در فضا استفاده شود. در عوض در این ترکیب به خاطر کمبود کنتراست تأکید بر عناصر خاص در فضا مشکل خواهد بود. برای اضافه کردن رنگ های دیگر به این ترکیب می توان از سفید و سیاه و خاکستری های میان این دو رنگ استفاده کرد.
امتیاز ترکیب بندی تکرنگ در این است که همواره از نظر بصری جذاب و متعادل به نظر می اید. در این ترکیب انرژی و جنب و جوش به حداقل می رسد.
یک رنگبندی تکرنگ از آبی حس آرامش و آسودگی به فضا می بخشد.

و در عوض ترکیب تکرنگ سبز، حسی از نشاط و طراوت ایجاد می کند.
بنفش روشن پرطنین و تنهای متمایل به زرد و قهوه ای-طلایی تأثیر پرتوی با شکوه را به وجود می آورد که قدرت متمرکزی را القاء می کنند.
تیرگی های زرد گرم در بنفش روشن حالتی مذهبی از اندیشه پدید می آورد.
رنگهای تیره و افسرده تمام ترکیبات درخشان و روشن داخل مربع را در بر می گیرد، زیبایی اسیر و پنهان قادر نیست از میان موانع اطراف خارج شود.
در ورای سلیقه های شخصی، قصاوتی عالی تر در انسان وجود دارد که با مراجعه به آن می توان به ارزیابی صحیح دست یافت و بر تعصبات احساساتی صرف غلبه کرد. این قصاوت برتر، توانایی عقل است. به همین دلیل است که داشتن فکری منظم راجع به رنگ و آگاهی داشتن از نیروهای پنهان آن ما را از یکجانبه نگری و اشتباه ناشی از سلیقه صرف رهایی می بخشد.
برگرفته شده از سایت:sagharerang
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
شناخت رنگ

شناخت رنگ

معني رنگ
بطور كلي ميتوان رنگ را به دو معناي عمده بررسي كرد :
الف ) رنگ به عنوان ماده‌اي كه با آن چيزي را رنگ‌آميزي ميكنند .
در اين معني رنگ معمولا از مخلوط رنگدانه‌هاي بسيار ريز ( Pigment ) و موادي كه اصطلاحا به آنها بست مي‌گويند ساخته مي‌شود .
ب) پديده رنگي موضوعي است چند جانبه و مربوط به چگونگي ديدن و درك رنگ ، كه سه عامل در ايجاد آن دخالت دارند و اين عوامل عبارتند از :
1- نور به عنوان منبع فرآيند رنگ كه بدون آن رينگ اشياء ديده نمي‌شود .
2- اشياء با ساختار مولكولي خاصي كه دارند باعث مي‌شوند كه همه يا بخشي از نور تابيده شده به آنها جذب يا منعكس شوند و به رنگ همان بخش از نور ديده مي‌شوند .
3- نور بازتاب يافته از سطح اشياء در يك فرآيند پيچيده پس از گذشتن از مردمك به وسيله‌ي سلولهاي نوري كه در شبكيه وجود دارند تشخيص داده مي‌شوند و سپس توسط اعصاب بينايي به شكل علائمي خاص به مغز انتقال مي‌يابند .
پس بطور خلاصه مي‌توان گفت كه كيفيت رويت رنگ‌هاي همواره با طبيعت اشياء ، چگونگي تابش نور در زاويه و مقدار تابش نور و وضعيت چشم ناظر ( ميزان حساسيت و شناخت او از رنگ ) مي‌باشد .



فيزيك رنگ و نور

همانطور كه مي‌دانيم بدون وجود نور اجسام قابل رويت نيستند . اشياء زماني ديده مي‌شوند كه يا از خودشان نور منتشر و يا روشنايي منبع نور ديگري را بازتاب دهند .
نور مرئي كه باعث ديده شدن جهان پيرامون و اشياء مي‌شود بخشي از انرژي الكترو مغناطيس است كه بصورت امواج منتشر مي‌شود و زماني كه با چيزي برخورد مي‌كند قابل رويت مي‌گردد و بخش بسيار بزرگي از امواج الگترومغناطيس قابل ديده شدن نيستند اما وجود آنها را با وسايل و امكانات علمي و آزمايشگاهي مي‌توان دريافت .
نور داراي طول موجي ميان حدود 380 تا 760 نانومتر است . امواج كوتاهتر از 380 و بلندتر از 760 نانومتر قابل رويت نيستند . مانند امواج ماوراء بنفش ، اشعه ايكس ، امواج گاما و ... كه طول موج آنها كوتاهتر از نور است و عموما براي حيات موجودات زنده خطرناك هستند و امواج داراي طول موج بلندتر از 760 نانومتر مثل انرژي حرارتي ، امواج مادون قرمز و امواج مخابراتي براي ايجاد گرما و ارسال اطلاعات مورد استفاده قرار مي‌گيرند .



تجزيه نور

در قرن هفدهم ميلادي ( سال 1676 ) نيوتون با تجزيه نور سفيد ، رنگ‌هاي طيف آن را به دست آورد . او كشف كرد كه نور سفيد شامل انواع اشعه است كه هر گاه با شبكيه چشم انسان ، بطور جداگانه اصابت كند احساس يك رنگ مجزا را بوجود خواهند آورد و اختلاط اين اشعه‌ها ( امواج نور ) بر روي شبكيه چشم ، رنگ سفيد را محسوس مي‌سازد .
طيف حاصل از تجزيه نور سفيد در منشور به ترتيب از طول موج بيشتر به طول موج كمتر عبارتند از :
قرمز ،‌نارنجي ، زرد، سبز ، آبي ، نيلي ، بنفش
در اين طيف آن دسته از اشعه‌ها كه طول موج كوتاهي دارند به رنگ آبي و آن دسته از اشعه‌هاي نور كه بلندترين طول موج را دارند به رنگ قرمز و آن دسته از اشعه‌ها كه طول موج متوسطي دارند به رنگ سبز ديده مي شوند . پس :
بلندترين طول موج = قرمز
كوتاهترين طول موج = بنفش
طول موج متوسط = سبز

نور نه تنها عامل رويت رنگ شئي مي‌شود بلكه عامل نمايش ححم آن نيز هست . براي اين منظور اقلا سه تون مختلف لازم است . كه عبارتند از : تون نور ، تون متوسط و تون سايه . در تون متوسط جلوه‌ي رنگ‌هاي موضعي خيلي شديد مي‌باشد و بافت سطح نيز به بهترين وجه قابل رويت مي‌شود . در تون نوراني رنگ شيء روشن شده و در تون سايه رنگ شيء تاريك مي‌شود .

شاخصه‌هاي اصلي رنگ

چشم انسان رنگها را بر اساس سه خصوصيت از يكديگر متمايز مي‌كند :
الف ) به واسطه رنگين بودن خود رنگ‌ها مثل تمايز رنگ زرد ، قرمز و سبز از يكديگر به واسطه رنگ‌هايشان
ب ) به واسطه‌ي ميزان تيرگي و روشني رنگ‌ها مثل تمايز قرمز از صورتي و از قرمز تيره
ج ) به واسطه ميزان خلوص رنگ‌ها مثل تمايز رنگ آبي در حالت خالص خود به آبي‌هايي كه از تركيب آبي و رنگ‌هاي ديگر ساخته شده‌اند.


ته رنگ ( فام )

ته رنگ يا فام كه در انگليسي به آن Hue گفته مي‌شود ، كيفيت رنگين متمايز كننده رنگ‌ها از يكديگر است .


درخشندگي يا روشنايي رنگ

منظور از درخشندگي درجه‌اي از روشني است كه آن را از درجه ديگري از روشني يا تيرگي همان رنگ متمايز مي‌كند . به تعبير ديگر سايه رنگ‌هاي مختلفي كه از تركيب يك رنگ با سياه و سفيد بدست مي‌آيد كه ميتوان آنها را با درجاتي از تيرگي خاكستري‌هاي بي فام ( حاصل از تركيب سياه و سفيد ) نيز مقايسه كرد . به اين ترتيب درجات مختلف روشني يك رنگ را ميزان درخشندگي آن مي‌گويند .


شدت يا خلوص رنگ

منظور از خلوص رنگي درجه سيري يا اشباع يك رنگي مي‌باشد . به بيان ديگر خلوص رنگي ، درجه‌اي از اشباع است كه يك رنگ را در خالص‌ترين حالت خود نشان مي‌دهد . به عنوان مثال يك آبي خالص كه با هيچ رنگ ديگري مخلوط نشده باشد در آبي‌ترين حالت خود ديده مي‌شود به طوري كه هيچ آبي ديگري به آن شدت از آبي بودن ديده‌نميشود . اين درجه از خلوص رنگي را درجه اشباع و سيري رنگ نيز مي‌گويند . دسته بندي رنگ‌ها :

به طور كلي رنگ‌ها به دو دسته تقسيم مي‌شوند :
1- رنگ‌هاي آكروماتيك ( بي فام )
2- رنگ‌هاي كروماتيك ( با فام )

1- رنگ‌هاي آكروماتيك
اين رنگ‌ها شامل سياه ، سفيد و انواع توناليته‌هاي ( درجات مختلف تيره و روشن ) خاكستري مي‌شوند .

سياه :
- سياه رنگي است سنگين و باوقار
- سياه اگر با رنگ‌هاي ديگر مخلوط شود از درخشش آنها مي‌كاهد .
- سياه در حكم پس زمينه باعث درخشش بيشتر رنگ‌هاي ديگر مي‌شود .
- هر گاه بخواهيم اثرات و شدت رنگ‌هاي اصلي ( زرد ، قرمز ، آبي ) را كه در كنار هم قرار مي‌گيرند بكاهيم ، بين آنها را با رنگ مشكلي احاطه مي‌نماييم و علاوه بر آنها به رنگ‌هاي فوق نيز نمود ديگري مي‌بخشيم و ارزش رنگي آنها در كنار مشكي يا خاكستري بروز مي‌دهيم .
- رنگ سياه اثرات رنگ‌ها را در يكديگر مي‌كاهد . اين شيوه در تصويرسازي‌هاي اخير به وفور استفاده مي‌شود .
- موندريان يكي از برجسته‌ترين نقاشان مدرن به كمك رنگ در خطوط پهن سياه رنگ‌هاي ديگر را محدود كرده و هر يكي را با استحكام فراواني درخشان نموده است .و خطوط سياه باعث شده تا هر رنگي جلوه‌ي حقيقي خود را داشته باشند و تحت تاثير رنگ‌هاي جانبي قرار نگيرند .
- حذف رنگ سياه از حيطه رنگ‌ها اولين بار توسط امپرسيونيست‌ها صورت گرفت و اين امر كاملا عقلاني و با تفكر همراه بود . آنها معتقد بودند كه « درخشش رنگ‌ها را نبايد از بين برد و رنگ سياه بطور ملموسي از درخشش رنگ‌ها مي‌كاهد .

سفيد
- رنگي است كه آرام و قرار ندارد و نه تنها در حكم پس زمينه رنگ ديگري را محدود و محصور نمي‌كند ، بلكه خود نيز دائم در حال گريز است .
- سفيد اگر با رنگ‌هاي ديگر مخلوط شود از شدت آنها مي‌كاهد و آنها را ملايم مي‌سازد . به عنوان مثال قرمز رنگ عشق تند و نفساني است كه اگر با سفيد مخلوط شود صورتي حاصل مي‌شود و صورتي رنگ عشق رمانتيك و شاعران است .
- سفيد در حكم پس زمينه از درخشش رنگ‌هاي ديگر مي‌كاهد .



خاكستري
- خاكستري رنگي بي‌تفاوت و بي شخصيت است و به سرعت تحت تاثير رنگ مخالف قرار مي‌گيرد .
- خاكستري هنگامي كه در كنار رنگ‌هاي ديگر قرار گيرد شخصيت و زندگي خود را به دست مي‌آورد . اين انتقال از لحاظ ذهني در چشم بيننده بوجود مي‌آيد و متعلق به خود رنگ خاكستري نيست .
- دلاكروا در مورد رنگ خاكستري گفته است « خاكستري مخرب نيروي رنگ‌ها است » .
- رنگ خاكستري را مي‌توان از تريكيب سياه و سفيد و يا دو رنگ مكمل بدست آورد .
- به دليل اهميت خاكستري و درجات مختلف آن در نقاشي‌هاي چيني و ژاپني از اين رنگ فراوان استفاده مي‌شود . كه اين خاصيت در ريش‌ي هنر كشور‌هاي فوق مي‌باشد .
- هرگاه لكه‌اي بر روي اين زمينه خاكستري قرار گيرد هاله‌اي از رنگ مكمل آن در اطرافش بوجود مي‌آيد .
نكته : هنگاميكه در تصويرسازي بخواهيم رنگ‌هاي كروماتيك ( رنگين ) را در كنار آكروماتيك ( سياه ، سفيد ،‌خاكستري ) قرار دهيم بايد آنها را از حيث ارتفاع ( درجه تيره و روشني ) هم اندازه به كربرد در اين صورت رنگ‌هاي آكروماتيك خاصيت بي رنگي خود را از دست داده و به نظر رنگي مي‌آيند . اين روشي است كه نقاشان امپرسيونيست اغلب در آثارشان بكار مي‌گرفتند .

فيد نماد پاك

2- رنگ‌هاي كروماتيك
رنگ‌هاي كروماتيك ( رنگين ) شامل رنگ‌هاي اصلي ، رنگ‌هاي درجه دوم و رنگ‌هاي درجه سوم مي شوند .

1- رنگ‌هاي اصلي
منظور از رنگ‌هاي اصلي يا درجه اول رنگ‌هايي است كه معمولا از تركيب هيچكدام از رنگ‌هاي ديگر حاصل نمي‌شوند بلكه ساير رنگ‌ها از تكيب آنها با يكديگر بوجود مي‌آيند و شامل سه رنگ زرد ، قرمز و آبي مي‌شوند .
- از تركيب سه رنگ اصلي با هم رنگ سياه حاصل مي‌شود .
معمولا رنگ‌هاي اصلي بصورت خالص در بازار عرضه نمي‌شوند به همين دليل است كه وقتي سه رنگ اصلي را با يكديگر محلوط مي‌كنيد ممكن است بجاي خاكستري كاملا تيره قهوه‌اي بدست آيد .

الف )رنگ زرد
- در بازار زرد‌هاي متعددي وجود دارد اما زرد اصلي زردي است كه هيچ گرايشي به رنگ‌هاي ديگر در آن ديده نمي‌شود .
- در ميان زرد‌هاي موجود ، زرد «كادميوم» با درجه تيرگي متوسط نزديكترين رنگ به زرد اصلي دايره رنگي است .
چنانكه در دايره‌ي رنگي مشاهده مي‌شود زرد روشن‌ترين رنگ دايره‌ي رنگي است و بيشترين تضاد را با بنفش ( تيره‌ترين رنگ دايره رنگي ) داراست .
- به عقيده واسيلي كاندنسكي اگر رنگ زرد در يك شكل هندسي قرار گرفته باشد و بطور مستقيم به آن خيره شويم موجب هيجان ، ناراحتي ، كوفتگي و برانگيزاننده حالتي غضبناك مي‌باشد . اگر كيفيت عيني اين رنگ تشديد شود امكان دارد براي چشم و مغز غير قابل تحمل گردد .
- زرد شخصيتي دو گانه دارد از يك طرف جذاب و محرك است و از طرف ديگر شكننده و بي‌دوام است .
- زرد در حالت خلوص خود نمادي از ذكاوت و دانايي است اما به محض رقيق و تاريك شدن نشانه بي‌اعتمادي ، بيخودي و ترديد است .
- زرد رنگي مهاجم و انعطاف پذير است كه به سرعت خاموش مي‌شود و از انرژي مي‌افتد .
- زرد رنگ جواني ، نشان روشنايي و نور و نشان دانش و معرفت است .
زرد از نظر روشنايي به سفيد نزديك است و در اختلاط با آن از خود مقاومت نشان مي‌دهد . در حالي كه در تركيب با سياه و يا هر رنگ تيره ديگري به سرعت تغيير ماهيت داده و به تيرگي مي‌گرايد . به همين نسبت هم مفهوم خود را از دست مي‌دهد و حقير مي‌شود .
- زرد درخشان نمادي از دانش ، فهم انساني ، روشنايي معنوي و نور الهي است . اما به محض تيره شدن ناپايداري ، ترديد ، شك و بي اعتمادي را نشان مي‌دهد و وقتي با سفيد ، رقيق و كمرنگ مي‌شود ، سرد و بي حالت شده و به خاموشي مي‌گرايد .
- در آثار نقاشان با موضوعات مذهبي رنگ زرد به مثابه نوري آسماني و با قدرت روحاني و شادي آور جلوه گري مي‌كند . در حاليكه زرد طلايي ، نيرو و درخشش غير مادي ، شفاف و بي‌وزن را نشان مي‌دهد كه بصورت هاله‌اي فروزان سيماي مقدسين را در بر گرفته است .
- در ايران باستان اين هاله به مثابه ايزدي تلقي مي‌شود كه عنايت خداوند را به برگزيدگانش نشان مي‌داد .
- در نقاشي دوران اسلامي رنگ طلايي آسمان به مثابه نوري جاودانه بر زمين مي‌تابد تا تابش فيض و روشنايي الهي را بر جهان نشان دهد .
- در بسياري از آثار مسيحيت نيز رنگ طلايي و زرد در هاله‌اي نوراني بر شخصيت آسماني و مقدس حضرت مسيح (ع) و باكره مقدس تاكيد مي‌ورزد و حالات رواني حواريون را نشان مي‌دهد .
- رنگ زرد وقتي در مجاورت رنگ‌هاي ديگر قرار گيرد حالات مختلفي را بوجود مي‌آورد . روي نارنجي روشن‌تر به نظر مي‌رسد و به شدت مي‌درخشد و روي قرمز كه قرار مي‌گيرد به جلال و شكوهش اضافه مي‌شود .
- درخشش زرد روي آبي به اوج مي‌رسد و بر شدت خلوص و عمق رنگ آبي مي‌افزايد و بر جنبه روحاني آن تاكيد مي‌كند .
- رنگ زرد روي بنفش نهايت خلوص و درخشش خود را ظاهر مي‌سازد و به حالتي نيرمند با انرژي شديد و رام نشدني جلوه مي‌كند .
- رنگ زرد در پس زمينه سياه درخششي خيره كننده مي‌يابد و به علاوه حالتي سرد و تهاجمي را نيز از خود بروز مي‌دهد .
- طعم رنگ زرد ترش و صداي آن صداي زير ويولن و آواز بلبل و قناري تداعي مي‌كند .

ي و خلوص است . بابت تاخیر عذر میخوام ( درگیر مسابقه سال نو بودم )

ب) رنگ قرمز
- رنگ‌های موجود تحت نام قرمز نیز بسیار متنوع هستند و علی رغم اینکه گاهی به نام قرمز اصلی نیز ارائه می‌شوند ولی همه خصوصیات قرمز اصلی را ندارند . از مشهورترین قرمز‌هایی که وجود دارند یکی قرمز « کادمیوم » و دیگری قرمز « آلیزارین » است که در انواع مختلف تیره و روشن ساخته می‌شوند . در عین حال هیچ‌کدام قرمز اصلی نیستند اما مخلوط این دو رنگ به رنگ اصلی نیزدیک است .
- رنگ قرمز دارای شخصیتی متکی به خود ، مسلط به امور ، نیرومند ، فعال ، پرتحرک ، سرشار از حس زندگی ، سرکش و پر هیجان است .
- رنگ قرمز در عین حال می‌تواند آزار دهنده ، محرک عصبانیت و آشفتگی آور باشد .
-رنگ قرمز بیشترین تاد را با رنگ سبز دارا می‌باشد و از تریکیب آن با رنگ سبز ، رنگ خاکستری حاصل می‌شود .
- اصلولا در نزد بشر رنگ مایه‌هایی که به قرمز نزدیک شوند ، گرم محسوب می‌شوند .
- در میان رنگ‌های گرمز قرمز به قدری نافذ و سریع حرکت می‌کند که از هر رنگی زود‌تر به چشم می‌خورد .
- قرمز رنگ عشق تند و نفسانی است .
- قرمز نماد سلامت ، قدرت و خشم است .
- قرمزی آسمان علامت طغیان و هجوم هوای متلاطم و آسمان آبی و سبز و زرد روشن نوید آرامش و هوای باز را می‌دهد .
- گرمی و حرارت قرمز وقتی با نارنجی مخلوط می‌شود به اوج می‌رسد و به نمادی از شور شعله سوزان و برافروخته تبدیل می‌شود .
- قرمز وقتی به ارغوانی می‌گراید به نمادی از قدرت روحانی تبدیل می‌شود .
- قرمز نمادی از جنگجویی ، مقاومت ، و شور انقلابی است . در این معنا پایداری و حقیقت جویی را نشان می‌دهد و جلوه گر شهادت جویی و مرگ سرخ می‌شود .
- قرمز در اختلاط با نارنجی و آبی از ظرفیت انعطاف پدیری بسیاری برخوردار می‌گردد و خود را بسیار مقاوم نشان می‌دهد .
- این رنگ وقتی با سفید مخلوط می‌شود ، همچون شغله‌ای فرو می‌میرد و به سردی می‌گراید . در حالی که به روی سیاه به نهیبی سوزنده و سرکش تبدیل می‌شود .
- قرمز نهایت بر افروختگی و انر\ی درونی را ظاهر می‌سازد .
- قرمز نمادی است که زندگی ، هیجان ُ قدرت و شورش انقلابی را نشان می‌دهد .
- قرمز رنگی است که نشاط جوانی و سرزندگی را جلوه‌گر می‌سازد و در عین حال نشاسنه‌ای از عشق آتشین و تمایلی مفرط است .

ج ) رنگ آبی

- امروزه آبی‌های بسیار متنوعی در بازار عرضه می‌شوند و معروفترین آنها عبارتند از آبی « اولترامارین » ، آبی « کبالت » و آبی « پروس » . در عین حال هیچ یک از این آبی‌ها رنگ اصلی نیستند در این میان آبی کبالت و آبی الترامارین که کمی تیره‌تر از رنگ اصلی هستند می‌تواند با کمی روشن‌تر کردن به عنوان رنگ نزدیک به آبی اصلی استفاده کرد .
- آبی دارای شخصیتی آرام ، تفکر بر انگیز ، منطقی ، خون سرد ، لطیف ، قابل اعتماد و پر رمز و راز است و تاثیری آرام بخش روی سیستم عصبی دارد .
- آبی عمیق و پهناور دریا و سبز تیره‌ی درختان و جنگل در جای خود حسی تفکر برانگیز از بی‌کرانگی و عظمت جهان را بر می‌انگیزد و نوعی تعددل روحی ، خلوص و حس تقدیس را بوجود می‌آورند . در حالی که همین آبی اگر روی پوست و چهره بتابد سایه‌هایی از سبز تیره ایجاد کند ، احساس هراس انگیز و تنفر آور بوجود خواهد آورد .
- اصولا در نزد بشر ته رنگ‌هایی که به طرف آبی تمایل دارند رنگ سرد محسوب می‌شوند .
- رنگ آبی انسان را به سوی دقیق شدن و بی‌نهایت سوق می‌دهد و هر قدر که این رنگ روشن‌تر باشد انعکاس موجی خود را از دست داده و به آرامش خاموش رنگ سفید می‌رسد .
- رنگ آبی بیشترین تضاد را با رنگ نارنجی دارا است . و از تریکب آن با نارنجی رنگ خاکستری حاصل می‌شود .
آبی معنی ایمان می‌دهد و سمبل جاوید است .
- رنگ آبی آسمان آفتابی اثر فعال و جان بخش دارد در حالی که رنگ آبی مهتابی با اثری آرام مقاومت را از بین می‌برد و دلتنگی و رکود را با حالتی آرام به جای می‌گذارد .
- در مقابل شور و التهابی که از قرمز فوران می‌کند ، آبی آرام و کشیبا جلوه می‌کند .
- رنگ آبی درون گرا و سرد است اما از نظر معنوی بسیار عمیق و احترام برانگیز می‌باشد . از نیروی آسمانی و بیکرانه‌ای برخوردار است که می‌تواند مخاطبین خود را با تاملی درونی فرا بخواند .
- آسمان روز جلوه سرزنده ، فعال و با طراوت آبی را به نمایش می‌گذارد و آسمان شب عظمت و شکوه آبی تیره و بسیار عمیق و راز آمیز را معنی میکند . به ویژه وقتی ستاره‌های زرد رنگ به روی آن می‌درخشند ، عمق معانی و رازهای عالم را با سکوتی سرشار از معنویت منتشر می‌کند .
- آبی در هنر مسیحیت موضوع بشارت تولد حضرت مسیح (ع) را نشان می‌دهد . باکره‌ی مقدس همواره در ردایی آبی رنگ ظاهر می‌شود تا بر پاکی و معنویت او تاکید شود .
- آبی نماد ایمان و معنویت است و تا اعماق روان و روح آدمی نفوذ می‌کند و او را به عالم بالا فرا می‌خواند .
- در معماری اسلامی گنبد‌های فیروزه‌ای مساجد و کاشی‌کاریهایی که به رنگ آبی لاجوردی هستند همواره با ایمان مومنین نمازگزار فضا را از معنویت آکنده می‌سازد .
- آبی نیلگون و بیکرانه دریا‌ها نیز انسان را از زندگی روزمره به ملکوت طبیعت فرا می‌خواند .
- وقتی آبی با سفید مخلوط شود سردی آن دو چندان می‌شود و زمستان را به خاطر می‌آورد و روی زمینه سیاه ، آبی خلوط و درخشش خود را به نمایش می‌گذارد .


رنگ‌های ثانویه ، فرعی ( درجه دوم )

دوستان ببخشید اگر غلط تایپی یا ... داشت . چون سریع تایپ می‌کنم ممکنه خیلی جاها اشتباه داشته باشم و فرصت بازخوانی هم ندارم
به بزرگی خودتون ببخشید .

رنگ‌های ثانویه ، فرعی ( درجه دوم )
هر رنگ درجه دوم معمولا از مخلوط کردن دو رنگ اصلی ساخته می‌شود . به این ترتیب می‌توان رنگ‌های درجه دوم را به طریق زیر بدست آورد .
زرد + قرمز = نارنجی
زرد + آبی = سبز
قرمز + آبی = بنفش

۱- نارنجی
از تریکب قرمز و زرد بوجود می‌آید اگر چه ممکن است درخشش نارنجی آماده موجود در بازار را نداشته باشد . در صورتی که بخواهیم از نارنجی آماده استفاده کنیم بهتر است نارنجی « کادمیوم » را تهیه کنیم .
- اگر درصد قرمز در نارنجی بیشتر باشد قرمز نارنجی حاصل می‌شود که گرمترین رنگ دایره رنگی است .
- نارنجی رنگ بلوغ ، جوانی ، شادابی ، جشن و سرور و میوه‌های تازه رسیده است .
- نارنجی رنگی سر خوش ، وجد آور و پر نشاط است که تحمل آن به سادگی میسر نیست . اما در کنار سایر رنگ‌ها به سرزندگی آنها می‌افزاید و انرژی بصری بسیاری می‌پراکند .
- وقتی نارنجی با سفید مخلوط می‌شود به شدت از انرژی آنها کاسته می‌شود و در اختلاط با سیاه ، خاموش اما عمیق می‌شود .
- حرارت نارنجی در کنار آبی به اوج خود می‌رسد و به کنتراست سرد و گرم با کیفیتی انکار ناپذیر دامن می‌زند .
- نارنجی بیشترین تضاد را با آبی دارد و در اختلاط با آبی خاکستری زیبا و گرمی را بوجود می‌آورد .
- نارنجی در چراغ‌های راهنمایی و رانندگی برای احتیاط بکار می‌رود .

( سبز ) 2- سبز
- با ترکیب زرد کادمیوم با آبی کبالت یا آبی اولترامارین نیز می‌توان سز‌های نسبتا راضی کننده‌ای به دست آورد که نه به آبی گرایش دارد و نه به زرد .
- سبز کرم رنگ مناسبی است که می‌توان به اضافه کردن کمی زرد کادمیوم به عنوان یک سبز خوب از آن استفاده کرد .
- سبز رنگی است معتدل و اعتدالش سرد است .
- سبز ترکیب زرد ( رنگ تعقل ) و آبی ( رنگ آرامش ) است و تفکر و آرامش خردمندانه و صلح و صفا را تعداعی می‌نماید .
- سبز رنگ بهار و رویش طبیعت است .
- سبز رنگ امید و زندگی دوباره است .
- این رنگ از تلفیق زرد با آبی بوجود می‌آید ، ناش و ایمان معنوی را نشان می‌دهد . سرسبزی طبیعت انسان را به حیاط اخروی دلالت می‌کند .
- سبز نشانه‌ای از رستاخیز و صعود روحانی به عالم بالا است که از طریق تجدید حیاط طبیعت و رشد گیاهان بشارت آن به انسان داده شده است .
- در اسلام رنگ سبز به واسطه نسبتی که با اهل بیت پیامبر (ص) دارد رنگی مقدس است .
-ر پرچم اسلام نیز عموما به رنگ سبز می‌باشد و در بقعه‌ها و اماکن مقدس از رنگ سبز برای تزئین استفاده شده است .
- سبز در میان زرد گرم و آبی سرد رنگی میانه‌است . وقتی با آبی مخلوط شود به نهایت سردی و افسردگی می‌رسد و در تلفیق با رنگ زرد سرزنده ، فعال و گرم می‌شود .
- اگر درصد رنگ آبی در سبز بیشتر باشد سبز آبی ( فیروزه‌ای ) حاصل می‌شود که سردترین رنگ دایره رنگی است .

3- بنفش
- بهتر است برای ساختن رنگ بنفش از مخلوط کردن آبی اولترامارین با قرمز آلیزارین و کمی سفید استفاده کرد .
- در بازار نیز معمولا در نوع بنفش موجود است که یکی با مخلوط کردن قرمز آلیزارین با آبی کبالت و دیگری با مخلوط کردن قرمز آلیزارین با آبی اولترامارین ساخته شده است و از درخشش خوبی نیز برخوردار هستند .
- بنفش رنگی مرموز و ابهام برانگیز است که با تیرگی خود در مقابل صراحت و روشنایی زرد قرار می‌گیرد .
- بر این اساس که رنگ بنفش به قرمز متمایل باشد یا به آبی ، معنی و حالت‌های متفاوتی به خود می‌گیرد . بنفش قرمز ( ارغوانی ) هراس انگیز و دهشت‌آور به نظر می‌رسد و وقتی به سمت آبی میل می‌کند ، خیال برانگیز و اسرارآمیز می‌شود .
- بنفش در ترکیب با سفید ، قرمز و آبی از انعطاف پذیری بسیاری برخوردار است . اما وقتی تیره می‌شود هراس انگیز ، موهوم و دلهره‌آور می‌گردد .
- بنفش وقتی با سفید روشن شود زیبا و وجدآور بنظر می‌رسد .
- رنگ بنفش مخلوطی از قرمز ( مادی و زمینی ) با آبی ( معنوی و آسمانی ) است و در حالت‌های مختلف خود زمینی و آسمانی شورانگیز و تفکر براگیز جلوه می‌کند .
- بنفش نمایشگر بی‌خبری ، بی‌اختیاری ، ظلم و دشواری است و رنگی است مرموز و برانگیزاننده احساسات .
- بنفش سمبل هرج و مرج ، مرگ ، ستایش و عظمت است .
- بنفرنگ‌های درجه سوماین رنگ‌ها از مخلوط کردن رنگ‌های اصلی با رنگ‌های درجه دوم حاصل می‌شوند . در واقع هر رنگ درجه سوم از اختلاط یک رنگ درجه دوم با یک رنگ اصلی بدست می‌آید .
- رنگ‌های درجه دوم را به عنوان حد افصل یا پاساژ رنگ‌های اصلی و رنگ‌های درجه سوم را به عنوان حد فاصل یا پاساژ میان رنگ‌های درجه دوم نیز می‌توان نماید .

رنگ‌های مکمل
- هر یک از رنگ‌های درجه دوم ( نارنجی ، سبز ، بنفش ) مکمل یکی از رنگ‌های اصلی ( قرمز ، آبی ، زرد ) است . به عبارت دیگر از اختلاط دو رنگ اصلی بدست می‌آید که مکمل رنگ سوم اصلی است و یا رنگ مکمل هر رنگ اصلی عبارت است از ترکیب دو رنگ اصلی دیگر .
مکمل قرمز = زرد + آبی = سبز
مکمل آبی = قرمز + زرد = نارنجی
مکمل زرد = قرمز + آبی = بنفش
- پس از دو رنگ مکمل دو رنگی هستند که تمام رنگ‌های طیف را در خود داشته باشد . به عبارت دیگر دو رنگ وقتی مکمل نامیده می‌شوند که از مجموع آنها تمام سه رنگ اصلی یافت شود .
- از ترکیب دو رنگ مکمل نیز رنگ تیره فام به دست می‌آید . در واقع دو رنگ مکمل وقتی با هم مخلوط شوند ، خاصیت رنگین بودن یکدیگر را خنثی می‌کنند . در حالی که وقتی در مجاروت هم قرار میگیرند خاصیت رنگین بودن یکدیگر را تشدید می‌کنند .
- رنگ در دایره دوازده رنگی هر دو رنگ مکمل بصورت دو سر قطری از دایره روبروی هم قرار می‌گیرند . به این ترتیب مکمل بودن رنگ فاقط به رابطه میان سه رنگی اصلی و سه رنگ درجه دوم محدود نمی‌شود ، بلکه همه رنگ‌های دیگر نیز که بصورت قطری روبروی هم قرار میگرند مکمل یکیدگرند به عنوان مثال زرد نارنجی با بنفش آبی و قرمز نارنجی با سبز آبی مکمل هستند .
نکته : در نقاشی‌های ایرانی کمال‌الدین بهزاد اولین کسی است که از رنگ‌های مکمل استفاده نموده است . در هنر غرب نیز بیشتر در آثار پل گوگن استفاده از رنگ‌های مکمل دیده می‌شود .

کنتراست رنگی

- کنتراست عامل تقویت شدت و تاثیر گذاری رنگ‌ها بر یگدیگر و همچنین هم‌آرایی و همراهی آنها با یکدیگر است .
- مشهورترین نظریه در خصوص کنتراست رنگ مربوط به بوجود هفت کنتراست رنگ است که عبارتند از :
۱- کنتراست ته رنگ
۲- کنتراست تیرگی و روشنی
۳- کنتراست رنگ‌های سرد و گرم
۴- کنتراست رنگ‌های مکمل
۵- کنتراست همزمانی رنگ‌ها
۶- کنتراست تیرگی رنگ
۷- کنتراست کمیت یا وسعت سطوح رنگ‌ها

۱- کنتراست ته رنگ
- این کنتراست از ساده‌ترین کنتراست‌های هفتگانه رنگ است . برای رسیدن به این نوع کنتراست کافی است از رنگ‌های خالص در کنار هم استفاده کنیم .
- هر چه رنگ‌ها از سه رنگ اصلی فاصله بیشتری پیدا کنند قدرت آنها برای ایجاد کنتراست ته رنگ کمتر می‌شود . به عبارت دیگر همانطور که شدید‌ترین حالت کنتراست تیرگی ـ روشنی میان سیاه و سفید وبجود می‌آید شدید‌ترین کنتراست ته رنگ نیز میان سه رنگ اصلی قرمز ، زرد و آبی که هیچ وجهه مشترکی از جهت رنگ ندارند وجود دارد . بر همین اسسا کنتراست ته رنگ در رنگ‌های درجه دوم از کنتراست ته رنگ ، رنگ‌های اصلی کمتر و کنتراست ته رنگ ، رنگ‌های دجه سوم از این دو کمتر است .
- تابستان تکامل کننده رنگ‌ها و کنتراست شدید رنگ‌های اصلی و مکمل را نشان می‌دهد .

۲- کنتراست تیرگی و روشنایی
- تاثیراتی که کنتراست تیرگی ـ روشنی رنگ روی روابط میان رنگ‌ها و روی مخاطبین یک اثر هنری می‌گذارد بسیار زیاد است . به همین خاطر این نوع کنتراست از اهمیت زیادی برخوردار است .
- بیشترین تضاد تیره و روشن بین دو رنگ زرد ( روشن‌ترین رنگ‌) و بنفش ( تیره‌ترین رنگ ) وجود دارد .
- در بسیاری از آثار چاپ دستی خصوصا چاپ چوب کنتراست تیرگی ـ روشنی بوجود می‌آید .

( کنتراست سرد و گرم هایی است و بنفش قرمز ، نشانه عشق یزدانی و سلطه روحانی است


3- کنتراست سرد و گرم

- کنتراست سرد و گرم بر پایه احساس درونی از دیدن رنگ‌ها بوجود می‌آید .
- اصولا در نزد بشر رنگ مایه‌هایی که به قرمز نزدیک می‌شوند گرم و رنگ‌مایه‌هایی که به آبی متمایل می‌شوند سرد به شمار می‌آیند .
- قرمز و نارنجی گرمترین رنگ دایره رنگی و سبز آبی ( فیروزه‌ای ) سردترین رنگ دایره رنگی است . بنابر این بیشترین تضاد سرد و گرم بین این دو رنگ وجود دارد .
- با استفاده از تضاد سرد و گرم می‌توان جهت نشان دادن عمق فضایی استفاده کرد زیرا رنگ‌های گرم و روشن جلو می‌آیند و رنگ‌های سرد و تیره عقب رونده هستند .
- در کودکستان کودکان ترچیح می‌دهند از رنگ‌های گرم و تند استفاده کنند البته کودکانی که در خانه و تحت نظرات شدید قرار دارند ناخود آگاه رنگ‌های سرد را انتخاب می‌کنند.
- رنگ‌های گرم تحریک کننده ، پر جنب و جوش ، شادی بخش ، الهام دهنده ، روشنی بخش و ... هستند در حالیکه رنگ‌های سرد بر عکس موجب فعالیت‌های انفعالی ، سکون ، بی حرکتی و تلقین کننده غم و اندوه و ... می‌باشد و در نمایش دوردست‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند .
- آثار نقاشان امپرسیونیست عموما با رنگ‌های سرد و گرم شکل گرفته‌اند به همین دلیل هم رنگ‌های آنها روشن‌تر و با تلالو به نظر می‌رسند .

( کنتراست رنگ‌های مکمل )

__________________
کنتراست رنگ‌های مکمل
- تاثیر گذاری دو رنگ مکمل به روی هم طوری است که یکدیگر را از نظر درخشش و قدرت فام به شدید‌ترین مرتبه ارتقاء میدهند .
- رنگ‌های مکمل در دایره‌ی رنگی بصورت قطری روبروی یکدیگر قرار دارند . مثل زرد و بنفش ، قرمز و سبز ، نارنجی و آبی .
- در آثار نقاشان پست امپرسیونیسم نیز استفاده از رنگ‌های مکمل بسیار دیده می‌شود . از جمله در کارهای ونگوگ و گوگن که رنگ‌ را در سطوح بزرگ و به مقیاس وسیقی بصورت تخت استفاده کرده‌اند .
- در آثار سورا و سینیاک رنگ‌های مکمل را بصورت لکه‌های کوچک در کنار یکدیگر بکار رفته اند .

۵- کنتراست همزمان
- کنتراست همزمان ناشی از تاثیر عمومی رنگ‌ها به روی احساس بینایی است و با رابطه میان رنگ‌های مکمل ایجاد می‌شود . به این صورت که وقتی ما یک رنگ را می‌بینیم بطور همزمان آن را پدید می‌آورد . بطور مثال وقتی که ما رنگ قرمزی را می‌بینیم چشم بطور همزمان رنگ مکمل آن یعنی سبز را می‌سازد البته این رنگ بصورت ذهنی بوجود می‌آید و ملموس نیست و فقط احساس می‌شود .


6- کنتراست کيفيت

- در اينجا منظور از کيفيت حالت خلوص و اشباع رنگ است . وقتي که يک رنگ خالص در کنار رنگ‌هاي ناخالص که با سياه و يا مکمل خود مخلوط شده اند قرار مي‌گيرد ، کنتراست کيفيت رنگ ايجاد مي‌شود .
- وقتي رنگ‌هاي سياه ، سفيد و خاکستري مخلوط شوند ، خلوص خود را از دست داده و کدر مي‌شودند . درجه کدر بودن ناخالصي آنها زماني بيشتر ديده مي‌شود که در کنار رنگ‌هاي خالص قرار گيرند .
- کنتراست کيفيت در همه مواردي که به کارگيري رنگ با درخشش تمام مورد نياز است مي‌تواند مورد توجه قرار گيرد زيرا رنگ در اين حالت بيشترين جذابيت را پيدا خواهد کرد .

7- کنتراست کميت و وسعت سطوح

- کنتراست کميت مربوط به رابطه متقابل دو يا چند سطح رنگين از نظر وسعت است . در اين کنتراست رابطه‌ي بزرگي و کوچکي سطوح رنگين نقش اصلي را بازي مي‌کند . زيرا نسبت بزرگي سطح رنگ‌ها با يکديگر مي‌تواند در ايجاد رابطه هماهنگ ميان آنها موثر باشد بطوري که از نظر بعدي هيچکدام نسبت به ديگري برتري خاصي نداشته باشد .
- در ايجاد کنتراست کميت دو عامل نقش اساسي دارند .
1- ميزان درخشندگي و خلوص رنگ
2- ميزان بزرگي سطح يا لکه رنگي
-گوته شاعر ، فيلسوف و رنگ شناس سده‌ي نوزدهم براي ميزان روشني رنگ‌ها اعدادي را تعيين کرده است . البته اين اعداد نمي‌توانند از قطعيت کافي برخوردار باشند و هنرمندان نيز معمولا ترکيب هاي رنگي خود را بر اساس اعداد و ارقام بوجود نمي‌آورند .زيرا همه چيز بستگي به احساس دروني ، توانايي و مهارت هنرمند دارند . چگونه مي‌شود به تناسب اعداد ارائه شده با درخشش رنگ‌هاي موجود اطمينان پيدا کرد . با اين وجود اعداد پيشنهادي گوته را جهت اطلاع در اينجا ذکر مي‌کنيم .
زرد9/نارنجي8/قرمز6/سبز6/آبي4/بنقش3
- بنابر اين ارزشهاي عددي رنگ‌هاي مکمل نسبت به يکديگر به شرح ذيل است .
زرد به بنفش = 3:9
بنابر اين وسعت طح متناسب آنها با يکديگر 1 به 3 است يعني وسعت سطح رنگ بنفش بايستي 3 برابر وسعت سطح رنگ زرد باشد تا از نظر تاثير بصري با آنها هماهنگ باشد
قرمز به سبز = 6:6
بنابر اين وسعت سطح متناسب آنها با يکديگر 1 به 1 است . يعني رنگ‌هاي قرمز و سبز براي ايجاد تاثير بصري هماهنگ از وسعت سطح برابري برخوردار باشند .
نارنجي به آبي = 4:8
بنابر اين وسعت سطح متناسب آنها با يکديگر 1 به 2 است . يعني وسعت سطح رنگ آبي بايستي 2 برابر وسعت سطح رنگ نارنجي شود تا از نظر تاثير بصري با آن هماهنگ شود .



رابطه رنگ و فرم
همانطور که سه رنگ زرد ، قرمز ، آبي به عنوان رنگ‌هاي اصلي محسوب مي‌شوند و ساير رنگ‌ها از مخلوط شدن سه رنگ بوجود مي‌آيند . سه شکل اصلي نيز وجود دارند که پايه و اساس ساير شکل‌ها را ايجاد مي‌کنند و شکل‌ّاي ديگر از آنها ساخته مي‌شوند .
اين سه شکل عبارتند از : دايره ، مربع ، مثلث

1- مربع
اين شکل نماد ماده محسوب مي‌شود که داراي وزن و استحکام است و با رنگ قرمز که آن نيز نمادي از ماديت ، صراحت و سنگيني است مطابقت مي‌کند از طرفي وزن و تاريکي قرمز با زيبايي و سختي مربع برابري مي‌کند .

2- مثلث
زاويه‌هاي تند مثلث بر شخصيت تهاجمي ، برنده و صريح آن تاکيد دارند . در عين حال اين شکل نمادي از تفکر و روشنايي است و به سرعت دگرگون مي‌شود . رنگي که از نظر زيباشناختي با مثلث متناسب است و شخصيت آن را به کمال نشان مي‌دهد رنگ زرد است . مثلث در حالي که جنگجويي حمله و تعرض را معني مي‌دهد با رنگ زرد برابر و هم خاصيت است که مي‌تواند سمبل تفکر و انديشه نيز باشد .

3- دايره
دايره نمايشگر حرکتي نامتناهي و جاوداده است و احساسي از آرامش ايجاد مي‌کند . اين شکل نشانه‌اي است از گنبد مينايي آسمان و نمادي است از روان و جنبه‌هاي روحاني که عملق و تفکر و پايداري آن را نشان مي‌دهد . از ميان رنگ‌ها آبي روشن با ويژگي معنوي دايره تمناسب است . با ديدن دايره به نسان حالت مستي دست مي‌دهد ، در حاليکه مربع احساس شدت و خشونت را به وجود مي‌آورد . دايره با حرکت نرم و صافي که دارد به عنوان مسبل روحي و رواني بکار مي‌رود و سمبل خورشيد و نجوم نيز مي‌باشد . رنگي که با دايره و حصوصيات آن برابري مي‌کند رنگ آبي است که اگر بصورت صاف و شفاف باشد ايجاد آرامش و مانند دايره عمق و فضاي معنوي دارد .
- اکنون براي پيدا کردن رنگ معادل يک فرم آبتدا آن را به سه شکل اصلي تجزيه مي‌کنيم و رنگ معادل آن را که يک رنگ درجه دوم يا سوم است بدست مي‌آوريم .

نکته : وقتي قدرت بينايي يک رنگ با شکل متناسب خود هماهنگ شود تاثير قوي تري را از نظر بصري ايجاد خواهد کرد


سیاه:
سیاه رنگ اقتدار و توانایی است و در لباس بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد زیرا افراد در لباسهای سیاه لاغرتر به نظر میرسند. این رنگ همچنین فرمانبرداری و تبعیت را می رساند؛ بهمین دلیل کشیش ها لباس مشکی می پوشند تا فرمانبرداری و تسلیم خود را نسبت به خدا نمایش دهند. بعضی متخصصین لباس اعتقاد دارند که زنی که لباس سیاه می پوشد فرمانبرداری از مرد را به نمایش میگذارد. لوازم پیرامون محل کار یا منزل اگر مشکی باشد می تواند بیش از حد اغراق انگیز فرض شده و باعث شود صاحب آن شیطانی یا منزوی به نظر برسد. رنگ سیاه، رنگ زرد،نارنجی، قرمز و قهوه ای روشن را بخوبی نمایش می دهد و برای دکوراسیون مناسب است.
سفید:
رنگ سفید تاکید بر پاکی و صداقت را می رساند چنانکه عروسان بدین منظور لباس سفید می پوشند. این رنگ نور را منعکس می سازد و بعنوان رنگ تابستانی شناخته می شود. سفید در دکوراسیون، لباس و لوازم رایج است زیرا روشنی وشفافیت لازمه طبیعت است و با تمامی رنگهای دیگر همخوانی دارد. البته رنگهای روشن خصوصا سفید، کثیفی و لکه ها را بیشتر نمایان می کند و بنابراین نسبت به رنگهای دیگربرای تمیز نگه داشتن سخت تر است. پزشکان و پرستاران برای رعایت نظافت لباس سفید به تن می کنند. رنگ سفید به لحاظ واضح کردن جزئیات محصولات و لوازم برای دکوراسیون مناسب است.
قرمز:
موثرترین رنگ به لحاظ روانی است، رنگ قرمزضربان قلب را سریعتر و تنفس را شدیدتر می کند. قرمز رنگ عشق است و لباسهای قرمزبیشتر مورد توجه قرار گرفته و باعث می شود تا صاحب آن جلب توجه کند. این رنگ ازآنجایی که رنگ تندی است در قالب پوشش و لباس در مذاکرات و مباحثات برای افراد کارانخواهد بود. دکوراتورها می گویند از آنجایی که قرمز جلب توجه می کند استفاده آن درمواردی نیاز می شود.
صورتی:
صورتی که عاشقانه ترین رنگ محسوب میشود آرامش بخش تر از رنگ قرمز است. تیمهای ورزشی گاه رخت کن تیم مقابل را به رنگ صورتی روشن در می آورند تا رقیبشان انرژی خود را از دست بدهد.
آبی:
آبی رنگ آسمان و دریا و یکی از رایج ترین رنگهاست. این رنگ عکس العملی کاملا عکس قرمز ایجاد می کند. آبی، صلح آمیز و آرام بخش است وباعث می شود تا بدن مواد شیمیایی آرامش بخش تولید کند، بنابراین غالبا در اتاق خواب استفاده میشود. آبی می تواند سرد و افسرده کننده نیز باشد.
مشاوران لباس پوشش آبی را برای مصاحبه های کاری پیشنهاد می کنند زیرا که نمایانگر صداقت است. مردم دراتاقهای آبی کارآتر هستند. مطالعات نشان می دهد که وزنه بردارن در محیطها آبی وزنه های سنگین تری بلند می کنند.
سبز:
در حال حاضر جزء رایج ترین رنگ برای دکوراسیون به شمار می رود و نشانه طبیعت است. رنگ سبز باعث جلوه گری رنگ چوب می شود. سبز روشن راحت ترین رنگ برای چشم است و میتواند دید را تقویت کند. طیف های سبز رنگهایی آرام و نیروزا هستند چنانکه افراد در پشت پرده صحنه های تلویزیونی دراتاقهای سبز منتظر می مانند تا آرامش داشته باشند. بیمارستانها نیز بدلیل اینکه بیماران از آرامش برخوردار باشند، اغلب از رنگ سبز استفاده می کنند. سبز تیره نشانه نیرومندی، پایداری و ثروت است.
زرد:
اولین خصیصه رنگ زرد ایجاد توجه است و تقریبا در تمامی اخطارهای جاده ای و محیطی به صورت تابلو از زمینه های زرد استفاده می شود. زرد در حالیکه رنگی روشن بینانه تصور می شود، اما آرام بخش نیست و افراد آرامش خود را در اتاقهای زرد از دست می دهند همچنین کودکان در احاطه رنگ زرد بیشتر گریه خواهند کرد. این رنگ سخت ترین رنگ برای چشم است که می تواند باعث اذیت گردد. البته زرد تمرکز را تقویت می کند و متابولیستم بدن را شدت می بخشد.


هماهنگی رنگ‌ها ( هارمونی )
هارمونی یعنی ایجاد تعادل و رابطه متناسب میان رنگ‌های یک ترکیب است به طوریکه برای چشم از نظر بصری خوشایند و راضی کننده باشد .
- همارهنگی میان رنگ‌ها بر اساس رعایت موارد ذیل می‌باشد :
۱- تجربه و شناخت هنرمند از روابط میان رنگ‌ها
۲- جهت و شکل رنگ‌ها نسبت به یکدیگر
۳- وسعت سطح رنگ‌ها نسبت به یکدیگر
۴- رعایت درجه خلوص و درخشش آنها نسبت به یکدیگر
- رنگ‌های بکار رفته در آثار نقاشان دوره‌ی رنسانس دارای نوعی از هماهنگی است که بیش از هر چیز تکیه بر ایجاد تعادل بصری میان خاکستری‌های رنگی و تیرگی و روشنی رنگ‌ها دارد .
- در آثار نقاشان فوویست و اکسپرسیونیست که در آنها شدت تاثیر بصری رنگ و یا رنگ‌ها بیش از سایر عناصر تجسمی تخیلات و تصورات مخاطب را بر می‌انگیزد . بنابر این در این دسته از آثار قدرت بصری و بینایی رنگ‌ها نقش اصلی را خواهد داشت نه تعادل بصری رنگ‌ها با یکدیگر .


رنگ در مکاتب هنری
۱- امپرسیونیسم
امپرسیونیست‌ها در نیمه دوم سده نوزدهم تا اوایل سده بیستم فعال بودند و عموما با عتقاد ثبت نور و رنگ در ساعات مختلف روز و تاثیرات نور روی رنگ‌های طبیعت نقاشی می‌کردند . آنها از بکار بردن رنگ سیاه در تابلو‌های خود اجتناب می‌کردند و رنگ ها را بصورت لکه‌های نسبتا درشتی به روی بوم می‌گذاشتند . آثار نقاشان این شیوه عموما با رنگ‌های سرد و گرم شکل گرفته‌اند . به همین دلیل رنگ‌های آنها روشن‌تر و با تلالو به نظر می‌رسند . هنرمندان این شویه فرم را در رنگ مستحیل می‌کردند .
۲- پست امپرسیونیسم
نقاشانی که عموما پس از فروکش کردن هیجان جنبش امپرسیونستی راه خود را از امپرسیونیست‌ها جدا کردند و هر یک به روش خاص خود به کار ادامه دادند و به تجربیات تازه تری پرداختند . مثل سورا ، ونگوک ، گوگن و سزان . همچنین سورا و سینیاک جهت درخشش بیشتر رنگ‌ها آنها را بصورت نقطه نقطه در کنار هم قرار می‌دادند .
۳- فوویسم و اکسپرسیونیسم
دو شیوه نقاشی مدرن در اوایل سده بیستم که بیش از هر چیز به کاربرد رنگ بطور اغراق آمیز و بدون رعایت جنبه‌های توصیف گرایانه آن تاکید داشتند . در این دو شیوه شدت تاثیر بصری رنگ‌ها بیش از سایر عناصر تجسمی تخیلات و تصورات مخاطب را بر می‌انگیزند. همچنین رنگ در آثار نقاشان فوویسم رنگ و بویی شخصی داشت .
۴- کوبیسم
نقاشان سبک کوبیسم توجه خاصی به مساله فرم داشتند از این رو عملکرد رنگ در آثارشان محدود است و آنها رنگ را مطیف فرم می‌نمودند .
۵- فوتوریسم
فوتوریسم ها به خاطر طرح مساله حرکت و زمان از رنگ خصوصا برای بیان حرکت سود جسته‌اند .
۶- سوپرماتیسم
هنرمندان این شیوه سعی دارند تا جوهره اشکال طبیعت را در سطوح و شکل‌های هندسی با رنگ خالص به نمایش بگذارند .
۷- اپ آرت
هنرمندان این شویه سعی دارند تا در آثارشان با استفاده از خطای باصره و رنگ عمق میدان ، دوری و نزدیکی ، حجم مجازی ایجاد نمایند .
نکته : در این اثر هنری که بیان اصلی آن به عهده‌ی رنگ است ، می‌بایست فرم‌ها را مطیع و هماهنگ با رنگ کرد ( امپرسیونیسم ) همچنین در تابلویی که فرم در آن بیشتر مطرح است باید رنگ‌ها را مطیف فرم انتخاب کرد ( کوبیسم و فوتوریسم )

__________________

اثرات ذهنی رنگ
- درک و احساسی را که با دیدن یک رنگ ایجاد می‌شود واقعیتی بسیار پیچیده استک ه از یک طرف بستگی به واقعیت و نمود خو رنگ دارد و از طرف دیگر به شخصیت روحی ، روانی و ساختار ذهنی افراد مربوط می شود .
- خاطرات ، تجربه‌ها ، وضعیت روحی و بسیاری از عوامل دیگر از جمله عوامل جغرافیایی ، آب و هوایی ، اجتماعی و فرهنگی و حتی جنسیت و سن افراد در شدت و نوع این تاثیرات دخالت دارند .
- نکته قابل توجه دیگر این است که شخصیت واقعی هر رنگ از نظر ذهنی در جایگاه مخصوص خود جلوه می‌کند و الزاما در همه موقعیت‌ها تاثیر واحدی را بر روی احساس و روان آدمی باقی نمی‌گذارد . به عنوان مثال آبی عمیق و پهناور دریا ، سبز تیره درختان و جنگل در جای خود حسی تفکر برانگیز از بیکرانگی و عظمت جهان را بر می‌انگیزند و نوع تعادل روحی ، خلوص و حس تقدیس را بوجود می‌آورند در حالیکه همین آبی اگر روی پوست بتابد سایه‌هایی از سبز تیره ایجاد کند ، احساس هراس انگیز و تنفر آور بوجود خواهد آورد .

اثرات فضایی رنگ
به آنچه جوانب و واکنش‌های مختلف رنگ را در بر می گیرد فضا در رنگ گفته می‌شود. اثر فضایی رنگ‌ها معلول عوامل گوناگونی است . نیرو و قدرت رنگ‌ها در مورد عمق آنها در خود رنگ نهفته است . این خصوصیات در تاریکی و روشنی ، سردی و گرمی و درجه اشباع و یا میزان وسعت سطوح رنگ‌ها موجود است .
۱- رنگ‌های روشن بطرف جلو می‌آیند و رنگ‌های تیره عقب می‌ورند .
۲- بین رنگ‌های سرد و گرم اگر دو رنگ را با درخششی یکنواخت در نظر بگیریم همیشه رنگ‌های گرم بطرف جلو می‌روند و رنگ‌های سرد به طرف عقب حرکت می‌کنند .
۳- دید انسان نسبت به طیف‌های رنگی خالص و شفاف حساسیت بیشتری نشان می‌دهد و این دسته از رنگ‌ها تاثیر بی‌واسطه‌ای روی شبکیه چشم دارند . بر عکس به هر میزان که خلوص رنگ کاهش یابد و یا با سفید و یا لایه‌های خاکستری ممزوج گردد . روی شبکیه چشم اثر کمتری داشته و چنانچه در تصویر به کار آید جلوه‌ای خاص از عمق می‌یابد .
نکته : اگر بخواهیم رنگ‌ها را یکی از عوامل پر قدرت خلاقیت‌های هنری بدانیم باید اثر فضایی آنها را همیشه به عنوان یک عامل مهم در نظر داشته باشیم . کورو می‌گوید : « در نقاشی‌های خود فضای خالی ایجاد نکنید . ) او می‌خواهد بگوید که باید در ایجاد اثرات عمق رنگ‌ها دقیق بود


وسایل و شیوه‌های رنگ آمیزی

۱- گواش
- واژه‌ای فرانسوی بوده و در اصل به معنای شستشو است . گواش نوعی آبرنگ کدر و تیره و غلیظ است . که رنگدانه‌های آن از نوع صمغ چسبنده تشکیل شده است به همین خاطر به آن رنگ جسمی نیز گفته می‌شود .
- از رنگ‌های گواش به خاطر خاصیت پوشش دهندگی برای ایجاد رنگ‌های یکپارچه و تخته ، تخته استفاده می‌شود .
- حلال رنگ گواش آب است اما برای تغییر درجه‌ی تاریکی و روشنایی ( تونالیته ) معمولا از رنگ سفید استفاده می‌شود .
- تکنیک گواش را در تبلیغات هنری چون طراحی پوستر‌ها ، آفیش‌ها ، تصویرسازی ( آیلوستراسیون ) و ... بکار می‌برند . در این زمینه گواش به عنوان « رنگ پلاکات » معروف است . معمول‌ترین مقوا برای رنگ آمیزی با گواش ، مقوای اشتنباخ می‌باشد .

۲- آبرنگ
- بطور کلی رنگ‌هایی که برای نقاشی آبرنگ بکار می‌روند از مواد مختلفی ترکیب شده اند که عبارتند از :
رندانه‌ها ( پیگمنت اعم از معدنی ، گیاهی ، حیوانی ) - مواد چسبنده - صمغ عربی - آب گیلیسیرین - اسل - روغن بزرک برای مقاومت در مقابل گرما و سرما - گیلیسیرین برای مواردی که رنگ ضخیم بکار می‌بریم مانع از ترک خوردگی آن می‌شود .
- حلا رنگ‌های آبرنگ آب است و بخاطر شفافیت رنگ و بودن جرم بودن پس از استفاده به آنها « رنگ روحی » گفته می‌شود .
- برای ایجاد درجات تیره و روشن ( تونالیته ) در تکنیک آبرنگ ، رنگ‌ها را با آب مخلوط می‌کنیم .
- در نقاشی از طبیعت با تکنیک آبرنگ روش معمول آن است که از رنگ‌های روشن شروع و به رنگ‌های تیره می‌رسیم .
- در اروپا تکنیک آبرنگ توسط دوررر اهمیتی تازه یافت . با این حال کاربرد کامل‌تر آن به خصوص در انگلستان از سده هجدهم متداول شد . در سده‌ای نوزدهم منظره‌نگاران برجسته ‌ای چون ترنر و کانستابل هر یک از با اسلوب خاص خود نقاشی آبرنگ را تحول بخشیدند .
- امروزه در بازار نوعی آبرنگ جوهری به نام اکولین عرضه می‌شود .ک ه ته نشین نمی‌شود و بیشتر تر تکنیک ایربراش مورد استفاده قرار می‌گیرد .
- ایربراش ابزاری برای اسپری کردن رنگ‌ است که توسط چارلز بوردیک در سال 1893 اختراع شد . این ابزار از یک قلم و یک کمپرسور ( پمپ باد ) تشکیل شده استو اندازه‌های دانه‌های پاشیده شده در این تکنیک به میزان فشار باد بستگی دارد .

۳- رنگ روغن
- این رنگ‌ها نیز جرم دار می‌باشند و به همین خاطر به « رنگ جسمی » معروف هستند .
- حلال این رنگ‌ها ، روغن بزرک ، نفت ، تینر ، تربانتین و بنزین می‌باشد .
- در نقاشی از طبیعت با رنگ روغن روش معمول آن است که از رنگ‌های تیره شروع و به رنگ‌های روشن می‌رسیم .
- استفاده از رنگ‌ روغن در نقاشی اولین بار توسط نقاشان شمال اروپا صورت گرفت ، تقریبا یکصد سال قبل از آن که نقاشان ونیزی آن را بکار بگیرند ، مبتکر این روش را استفاد « فلمال » می‌دانند .
- استفاده از رنگ روغن در کار اسده‌تر بود و دیرتر خشک می‌شد و ضمنا کاملا متناسب مقصود نقاشان شمال بود که به تدریج به سوی طبیعت گرایی و سایه روشن کاری تمایل داشتند .
- استفاده از تکنیک رنگ و روغن در ایران نیز از دوره صفوی آغاز شد ولی در دوره‌ای قاجار به اوج خود رسید .
- بوم نقاشی مورد استفاده در تکنیک رنگ و روغن را به این علت زیرسازی می‌نمایند تا از تماس روغن با پارچه‌ی بوم خودداری کنند .
برگرفته شده از سایت:sagharerang
 
بالا