دیوارهای سخت باور !!
بسمه تعالی
دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد . آکواریومی شیشه ای ساخت و آن را با
یک دیوار شیشه ای دو قسمت کرد. در قسمت راست ، یک ماهی بزرگ انداخت و
در قسمت چپ ، یک ماهی کوچک تر ، که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود .
ماهی کوچک تر ، تنها غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود و دانشمند به
اوغذای دیگری نمی داد . ماهی بزرگ ، برای خوردن ماهی کوچک تر بارها و
بارها به طرفش حمله کرد، اما هر بار ، محکم به دیوارشیشه ای خورد. همان
دیوار شیشه ای که او را از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد. بالا خره ،
بعد از مدتی خسته و نا امید شد و حمله به ماهی کوچک تر را رها کرد. یعنی
باور کرد که رفتن به آن طرف آکواریوم و خوردن ماهی کوچک تر ، کارغیر
ممکنی است.
دانشمند ، پس از مشاهده ی این حالت ماهی بزرگ ، شیشه ی وسط را برداشت و
راه او را باز کرد ، اما ماهی بزرگ دیگرهرگز به طرف ماهی کوچک ترحمله
نکرد و تلاش نکرد که به طرف دیگرآکواریوم برود.
می دانید چرا ؟
زیرا درست است که آن دیوار شیشه ای دیگر وجود نداشت، اما ماهی بزرگ به
جای آن ، دیواری شیشه ای درذهن خود ساخته بود. دیواری که شکستن آن و
عبوراز آن ، از شکستن هر دیوار واقعی دیگر، سخت تر بود .
آن دیوار ، باور خود ماهی بزرگ بود . باوراو به محدودیت .
ما هم اگر در اعتقادات خودمان جستجو کنیم ، دیوارهای شیشه ای بسیاری پیدا
می کنیم که نتیجه ی مشاهدات و تجربیات خودمان هستند و بیشترشان هم واقعا
در آن بیرون وجود ندارند و فقط در ذهن خودمان هستند.
نورمن وینست پیل
http://sedighsarvestani.ir/?p=1005
بسمه تعالی
دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد . آکواریومی شیشه ای ساخت و آن را با
یک دیوار شیشه ای دو قسمت کرد. در قسمت راست ، یک ماهی بزرگ انداخت و
در قسمت چپ ، یک ماهی کوچک تر ، که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود .
ماهی کوچک تر ، تنها غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود و دانشمند به
اوغذای دیگری نمی داد . ماهی بزرگ ، برای خوردن ماهی کوچک تر بارها و
بارها به طرفش حمله کرد، اما هر بار ، محکم به دیوارشیشه ای خورد. همان
دیوار شیشه ای که او را از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد. بالا خره ،
بعد از مدتی خسته و نا امید شد و حمله به ماهی کوچک تر را رها کرد. یعنی
باور کرد که رفتن به آن طرف آکواریوم و خوردن ماهی کوچک تر ، کارغیر
ممکنی است.
دانشمند ، پس از مشاهده ی این حالت ماهی بزرگ ، شیشه ی وسط را برداشت و
راه او را باز کرد ، اما ماهی بزرگ دیگرهرگز به طرف ماهی کوچک ترحمله
نکرد و تلاش نکرد که به طرف دیگرآکواریوم برود.
می دانید چرا ؟
زیرا درست است که آن دیوار شیشه ای دیگر وجود نداشت، اما ماهی بزرگ به
جای آن ، دیواری شیشه ای درذهن خود ساخته بود. دیواری که شکستن آن و
عبوراز آن ، از شکستن هر دیوار واقعی دیگر، سخت تر بود .
آن دیوار ، باور خود ماهی بزرگ بود . باوراو به محدودیت .
ما هم اگر در اعتقادات خودمان جستجو کنیم ، دیوارهای شیشه ای بسیاری پیدا
می کنیم که نتیجه ی مشاهدات و تجربیات خودمان هستند و بیشترشان هم واقعا
در آن بیرون وجود ندارند و فقط در ذهن خودمان هستند.
نورمن وینست پیل
http://sedighsarvestani.ir/?p=1005
آخرین ویرایش: