ه یارو بچه اش بعد از عید فطر به دنیا میاد اسمشو میذاره پس فطرت
===============================
یارو لامپ چراغش میسوزه بهش پماد سوختگی میزنه
==========================
سوزن رفاقت در تیوپ قلبم فرو رفت و گفت: فییییییییییس
تازه فهمیدم پنچرتم رفیق!
=============================
پدال دنده موتورتیم با پا بزن تو سرمونو خلاصمون کن!
======================
دلم کرده هوایت نازنینم
فدای بوسه هایت ! نازنینم
تمام صورتت پنکیک پوش است
بگو بوسم کجایت نازنینم
=====================
بابا خیلی دوست دارم
.
.
.
.
کی با تو بود؟گفتم بابا
===============
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
به همسران خیانت
با خوشگلان مدارا
================
طفلـی به نام شادی
دیریست گمشده است
با چشمهای روشنِ براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانـی دارد
ما را کند خـــبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خـــزر
==============
به سیاوش قمیشی میگن صبحونه چی میخوری !؟
میگه : عسل بانون .عسل بی نون . عسل کیک
========================
مادر و دختر
یک روز تابستانی، وقتی جهانگردان برای وارد شدن به یک خانه با شکوه صف کشیده بودند، یک آقای مسن به آرامی به نفر پشت سر خود گفت: «یک نگاه به کودکی که جلوی من ایستاده و موهایش را مثل سگ های پشمالو آرایش کرده و شلوار جین آبی پوشیده بینداز. معلوم نیست که دختر است یا پسر؟!» شخص مقابل خشمگینانه جواب داد: «آن بچه دختر است. معلوم است که من باید این را بدانم که او دختر است! چون او دختر خود من است.» شخص مسن برای معذرت خواهی گفت: «لطفا مرا ببخشید آقای محترم! من حتی تصورش را هم نمی کردم که شما پدر آن بچه باشید.» شخص عصبانی که شلوار جین آبی هم پوشیده بود گفت: «نه نیستم! من مادر او هستم!
========================
دلم می خواهد ویرگول باشم تا وقتی به من می رسی کمی مکث کنی...
============================
مردها و زنها در یک مورد دست کم اتفاق نظر دارند.اینکه, هیچ کدام به زنها اعتماد ندارند.
==================================
به طرف میگن "تور" را تعریف کن؟ میگه: تور مجموعه سوراخهایی هستند که با نخ به هم وصل شدهاند
==============================
معلم: چرا رفته هستم غلط است؟
شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید
=============================
مشتری: این کت چنده؟
فروشنده: ۱۰۰هزار تومان
مشتری: وای! اون یکی چنده؟
فروشنده: وای وای!!
=======================
به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر؟
میگه: خیار!
بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟
حیف نون میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!
===============================
همیشه شاد باشید
===============================
یارو لامپ چراغش میسوزه بهش پماد سوختگی میزنه
==========================
سوزن رفاقت در تیوپ قلبم فرو رفت و گفت: فییییییییییس
تازه فهمیدم پنچرتم رفیق!
=============================
پدال دنده موتورتیم با پا بزن تو سرمونو خلاصمون کن!
======================
دلم کرده هوایت نازنینم
فدای بوسه هایت ! نازنینم
تمام صورتت پنکیک پوش است
بگو بوسم کجایت نازنینم
=====================
بابا خیلی دوست دارم
.
.
.
.
کی با تو بود؟گفتم بابا
===============
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
به همسران خیانت
با خوشگلان مدارا
================
طفلـی به نام شادی
دیریست گمشده است
با چشمهای روشنِ براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانـی دارد
ما را کند خـــبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خـــزر
==============
به سیاوش قمیشی میگن صبحونه چی میخوری !؟
میگه : عسل بانون .عسل بی نون . عسل کیک
========================
مادر و دختر
یک روز تابستانی، وقتی جهانگردان برای وارد شدن به یک خانه با شکوه صف کشیده بودند، یک آقای مسن به آرامی به نفر پشت سر خود گفت: «یک نگاه به کودکی که جلوی من ایستاده و موهایش را مثل سگ های پشمالو آرایش کرده و شلوار جین آبی پوشیده بینداز. معلوم نیست که دختر است یا پسر؟!» شخص مقابل خشمگینانه جواب داد: «آن بچه دختر است. معلوم است که من باید این را بدانم که او دختر است! چون او دختر خود من است.» شخص مسن برای معذرت خواهی گفت: «لطفا مرا ببخشید آقای محترم! من حتی تصورش را هم نمی کردم که شما پدر آن بچه باشید.» شخص عصبانی که شلوار جین آبی هم پوشیده بود گفت: «نه نیستم! من مادر او هستم!
========================
دلم می خواهد ویرگول باشم تا وقتی به من می رسی کمی مکث کنی...
============================
مردها و زنها در یک مورد دست کم اتفاق نظر دارند.اینکه, هیچ کدام به زنها اعتماد ندارند.
==================================
به طرف میگن "تور" را تعریف کن؟ میگه: تور مجموعه سوراخهایی هستند که با نخ به هم وصل شدهاند
==============================
معلم: چرا رفته هستم غلط است؟
شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید
=============================
مشتری: این کت چنده؟
فروشنده: ۱۰۰هزار تومان
مشتری: وای! اون یکی چنده؟
فروشنده: وای وای!!
=======================
به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر؟
میگه: خیار!
بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟
حیف نون میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!
===============================
همیشه شاد باشید