كودك و مذهب
از شگفتي هاي دنياي كودكان ، دنياي مذهب ، ايمان و اعتقاد آنهاست . كودك فطرتي خدا آشنا دارد و مباني بسياري از باورهاي مذهبي در اندرون او هست كه با اندك تذكري از والدين و مربيان و با يافتن مصداقهايي در جهان خارج مي كوشد آن را بپذيرد و خود را با آن تطابق دهد.
آغاز پيدايش حس مذهبي
نوع برخورد والدين و مربيان با كودك در پيدايش تظاهرات مذهبي در كودك نقش دارد . در رابطه با پيدايش حس مذهبي بررسي هاي روانكاوان نشان مي دهند كه پيدايش حس مذهبي مربوط به ماه هاي قبل از چهار سالگي است و حتي در برخي از كودكان از حدود سنين دو – سه سالگي هم ديده شده است . به همراه رشد و افزايش سن ، اين احساس علني مي شود آن چنان كه درشش سالگي مي توان به عيان ، تظاهرات مذهبي و علاقه به انجام دادن رفتار را در كودك ديد.
مذهب در سنين مختلف براي كودكان معاني مختلف دارد ولي دنياي آنها از حدود شش سالگي دنياي عشق و محبت ، احترام به خدا ، ستايش و نيايش او ، احساس شرمساري در صورت تخلف از دستور خداست و حتي اين امر در قيافه او هم پيدا است . از حدود هشت سالگي به بعد شوق مذهبي او بيشتر ، به مسائل مذهبي علاقه مندتر و به عبارت ديگر متدين تر مي شود.
تلقي كودك از خدا
از حدود چهار سالگي كنجكاوي سراسر وجود كودك را فرا گرفته و سبب مي شود كه با حقايقي درباره جهان آشنا شود . اين آشنايي ها خود منجر به مبدأ جويي و قبول خدا خواهد شد و اين مرحله ، سن طبيعي براي پذيرش خداوند است . كودك در اين سن اين احساس را دارد كه هيچ چيز بدون علت پديد نمي آيد و چنين احساس مي تواند اساس همه داوري هاي او باشد.
•كودك چهار ساله به والدين خود وصل است . پدر خود را بزرگ و مهم مي داند و تلقي او از خدا اين است كه او هم چون پدر او ، ولي بزرگتر است . او حتي خداوند را چون عضوي از اعضاي خانواده خود به حساب مي آورد و سؤالات او اين طرز فكر را نشان مي دهد . او ممكن است عكسي زيبا ولي عجيب و غريب را عكس خدا تصور كند و به آن صورت معبودي بدهد و البته چنين توصيفي غالب اوقات او را راضي مي كند .
•مفهوم خدا و صفات او تا حدود شش سالگي هنوز امري ريشه دار نيست ولي از حدود هفت سالگي خدا را مقامي قدرتمند مي شناسد كه ارزشي بالاتر از ارزش والدين دارد و مي خواهد با دستورات او آشنا شود . صفات خدا تا حدودي براي او آشناست ليكن جنبه هايي چون ازلي و ابدي بودن براي او نامفهوم است و هم بايد دانست كه او هنوز با جنبه هاي محسوس آشناست نه با مسائل مجرد و ذهني.
ارتباط كودك با خدا
•بررسي ها نشان مي دهند كه كودك از حدود سه سالگي علاقه اي بسيار به دعا و سرودهاي مذهبي دارد و از تكرار آن به ويژه اگر همراه با آوازهاي جمعي باشد بسيار لذت مي برد . به تدريج از حدود شش سالگي ارتباطش با خدا به صورت حرف زدن و درخواست كردن است و اين نكته را هم بگوييم كه نوع درخواستهاي او صورت مادي دارد ، مثل خوردنيها ، اسباب بازي ها ، لباس و ... هر چند كه سن او بيشتر مي شود توقع او از خدا هم زيادتر خواهد شد.
آروزهاي محال
•از شگفتي هاي دنياي كودكان دعاهايي است كه در آن توقعات و درخواست هاي غير قابل تحقق به چشم مي خورد. مثلاً يكي از آرزوهاي او اين است كه خدا را ببيند ، در كنار او بنشيند ، با او حرف بزند ، دوست او شود ، با او به آسمانها پرواز كند و ....
تلقي او از مرگ
•تصور كودك در باره خود اين است كه همواره زنده خواهد بود . ذكر اين نكته ضروري است كه عقايد و افكار كودك در زمينه مرگ بسيار محدود است و به زحمت مي تواند از شنيدن خبر مرگ كسي در يابد كه بر سر او چه آمده است مگر آنكه خود صحنه مرگ و دفن او را ببيند .
•كودكان سه ساله به زحمت مي توانند معني مردن را بفهمند . پيدايش عقايد خاص درباره مرگ مربوط مي شود به حدود پس از پنج سالگي . در اين سن است كه مثلاً در رابطه با مرگ پدر يا مادرخويش احساساتي از او بروز مي كند . تصور مرگ معمولاً براي بزرگسالان است و او حساب مي كند كه افراد بايد پير شوند و بميرند. انديشه ي عموميت مرگ و اين كه گاهي كودكان و جوانان را شامل مي شود براي او غم انگيز است.
تلقي از بهشت و جهنم
•اين كه بهشت چيست و جهنم كجاست ، كودك از آن آگاهي ندارد . صرفاً بر اساس شنيده ها اين تلقي وجود دارد كه مثلاً بهشت ، باغ زيبايي است و در آن انواع خوردني ها از شكلات و ميوه و اسباب بازي و كودكان خردسال وجود دارند . در آنجا مي توان تاب بازي كرد ، دوچرخه و سه چرخه سوار شد ، مي توان دويد ، جهيد و حياط آن وسيع و پر از درخت است . مي توان در آنجا قايم باشك بازي كرد و حتي مخفي شد ، آن چنان كه نتوانند او را پيدا كنند!!!
•از دوزخ و جهنم تصوري جز مقداري آتش بر روي هم انباشته ندارد . هرگز گمان نمي كند كه او هم روزي در اين آتش خواهد افتاد . حتي اين گمان را دارد كه مي توان به صورتي از آن طفره رفت ، مي توان خود را از آن خلاص كرد ، و يا سوزش آن را به گونه اي متحمل شد و ... ..
•در عين حال شوق لقاي بهشت و زندگي در آن محيط باصفا و گريز از آتش دوزخ دقايقي از اوقات او را به خود مشغول خواهد داشت . به خاطر بهشت حاضر است كه حرف پدر و مادر را گوش كند. اگر دريابد كه عدم اطاعت از مادر سبب ورود به جهنم خواهد شد از آن مي گريزد.
پرسش هاي مذهبي كودكان
•1- در شش سال اول : در اين سن نوع پرسش ها حتي با آنچه كه در سنين هفت سالگي است فرق دارد . مثلاً كودك سه - چهار ساله از منشاء و علت اشياء سئوال مي كند ، مي گويد من از كجا آمده ام ؟ اين اسباب بازي را چه كسي تهيه كرده ؟ حسين كجا رفت و چرا؟
2- در سنين هفت تا ده : از سنين هفت به بعد تفكر منطقي در كودك رشد مي كند و بدين نظر سؤالات او عميق تر و ريشه دارتر است. پرسش هايي كه درباره خدا دارد حساب شده است و او هم به سادگي اقناع نمي شود . خواستار آن است كه پاسخ ها تا حدودي غني تر قاطع تر و مستدل تر باشند.
نوع سؤالات آنها از اين قبيل است كه مثلاً چرا خدا را نمي بينيم ؟ چطور خدا در همه جا هست ؟ خدا چيست؟
•3- در سنين نوجواني : بديهي است كه در دوران نوجواني رشد فكري و عقلي نوجوانان در وضع بهتري است . آگاهي و جهان بيني آنها نسبتاً وسيع تر و طبعاً سؤالاتشان در اين رابطه پخته تر و ريشه دارتر است.
•آنچه كه ذكرش ضروري است اين است كه مباني اعتقادي در طول مدت دوران قبل از نوجواني بايد در ذهن كودك جاي خود را باز كرده باشد . پاسخ هايي كه به سؤالات كودكان قبل از ده سالگي مي دهيم در تشكيل اين مباني نقش فوق العاده اي دارد ، ضمن اين كه والدين كودك در اداي حقوق او ناگزيرند تا در اين سن لااقل دوره اي مختصر از اصول اعتقادي و راه و رسم عملي دينداري را به او بياموزند.
در سنين نوجواني سه مسئله در رابطه با مذهب براي فرزندان ما مطرح اند :
•1- پيدايش و ظهور حس مذهبي و علاقه مندي به مذهب و تعاليم آن ، آن چنان كه او را دلباخته به مذهب مي كند .
•2- پيدايش ترديد در او راجع به آنچه كه آموخته است و اينك مطلقاً در پي تجديد نظر است تا صحبت آن را مورد تأييد قرار دهد.
•3- پيدايش سؤالات متعدد در ذهن او كه اغلب ناشي از همان ترديدها و رشد استدلال و منطق در اوست و او معمولاً به علت غرور و خودخواهي حاضر نيست آنها را همه گاه مطرح سازد و والدين و مربيان بايد به صورت مستقيم و غير مستقيم به سؤالات او پاسخ گويند و او را وادار كنند آنچه در درون دارد ظاهر سازد .
معني مذهبي بودن از نظر كودك
•كودكان ما بر اساس فطرت سليم خود و در اقناع روح كنجكاو خويش به رفتاري مذهبي مي پردازند . صورت عقلي گرفتن رفتار مذهبي كودك از حدود هفت سالگي است كه شكل مي گيرد و مي تواند مطالبي را بفهمد و از آن سر در آورد. قبل از اين سنين اغلب جنبه احساسي و نشان دادن همراهي و همگامي با والدين و ديگران را دارد...