كودك و مذهب

Haaji

عضو جدید
کاربر ممتاز
كودك و مذهب


از شگفتي هاي دنياي كودكان ، دنياي مذهب ، ايمان و اعتقاد آنهاست . كودك فطرتي خدا آشنا دارد و مباني بسياري از باورهاي مذهبي در اندرون او هست كه با اندك تذكري از والدين و مربيان و با يافتن مصداقهايي در جهان خارج مي كوشد آن را بپذيرد و خود را با آن تطابق دهد.

آغاز پيدايش حس مذهبي
نوع برخورد والدين و مربيان با كودك در پيدايش تظاهرات مذهبي در كودك نقش دارد . در رابطه با پيدايش حس مذهبي بررسي هاي روانكاوان نشان مي دهند كه پيدايش حس مذهبي مربوط به ماه هاي قبل از چهار سالگي است و حتي در برخي از كودكان از حدود سنين دو – سه سالگي هم ديده شده است . به همراه رشد و افزايش سن ، اين احساس علني مي شود آن چنان كه درشش سالگي مي توان به عيان ، تظاهرات مذهبي و علاقه به انجام دادن رفتار را در كودك ديد.
مذهب در سنين مختلف براي كودكان معاني مختلف دارد ولي دنياي آنها از حدود شش سالگي دنياي عشق و محبت ، احترام به خدا ، ستايش و نيايش او ، احساس شرمساري در صورت تخلف از دستور خداست و حتي اين امر در قيافه او هم پيدا است . از حدود هشت سالگي به بعد شوق مذهبي او بيشتر ، به مسائل مذهبي علاقه مندتر و به عبارت ديگر متدين تر مي شود.

تلقي كودك از خدا
از حدود چهار سالگي كنجكاوي سراسر وجود كودك را فرا گرفته و سبب مي شود كه با حقايقي درباره جهان آشنا شود . اين آشنايي ها خود منجر به مبدأ جويي و قبول خدا خواهد شد و اين مرحله ، سن طبيعي براي پذيرش خداوند است . كودك در اين سن اين احساس را دارد كه هيچ چيز بدون علت پديد نمي آيد و چنين احساس مي تواند اساس همه داوري هاي او باشد.
كودك چهار ساله به والدين خود وصل است . پدر خود را بزرگ و مهم مي داند و تلقي او از خدا اين است كه او هم چون پدر او ، ولي بزرگتر است . او حتي خداوند را چون عضوي از اعضاي خانواده خود به حساب مي آورد و سؤالات او اين طرز فكر را نشان مي دهد . او ممكن است عكسي زيبا ولي عجيب و غريب را عكس خدا تصور كند و به آن صورت معبودي بدهد و البته چنين توصيفي غالب اوقات او را راضي مي كند .
مفهوم خدا و صفات او تا حدود شش سالگي هنوز امري ريشه دار نيست ولي از حدود هفت سالگي خدا را مقامي قدرتمند مي شناسد كه ارزشي بالاتر از ارزش والدين دارد و مي خواهد با دستورات او آشنا شود . صفات خدا تا حدودي براي او آشناست ليكن جنبه هايي چون ازلي و ابدي بودن براي او نامفهوم است و هم بايد دانست كه او هنوز با جنبه هاي محسوس آشناست نه با مسائل مجرد و ذهني.

ارتباط كودك با خدا
بررسي ها نشان مي دهند كه كودك از حدود سه سالگي علاقه اي بسيار به دعا و سرودهاي مذهبي دارد و از تكرار آن به ويژه اگر همراه با آوازهاي جمعي باشد بسيار لذت مي برد . به تدريج از حدود شش سالگي ارتباطش با خدا به صورت حرف زدن و درخواست كردن است و اين نكته را هم بگوييم كه نوع درخواستهاي او صورت مادي دارد ، مثل خوردنيها ، اسباب بازي ها ، لباس و ... هر چند كه سن او بيشتر مي شود توقع او از خدا هم زيادتر خواهد شد.

آروزهاي محال
از شگفتي هاي دنياي كودكان دعاهايي است كه در آن توقعات و درخواست هاي غير قابل تحقق به چشم مي خورد. مثلاً يكي از آرزوهاي او اين است كه خدا را ببيند ، در كنار او بنشيند ، با او حرف بزند ، دوست او شود ، با او به آسمانها پرواز كند و ....
تلقي او از مرگ
تصور كودك در باره خود اين است كه همواره زنده خواهد بود . ذكر اين نكته ضروري است كه عقايد و افكار كودك در زمينه مرگ بسيار محدود است و به زحمت مي تواند از شنيدن خبر مرگ كسي در يابد كه بر سر او چه آمده است مگر آنكه خود صحنه مرگ و دفن او را ببيند .
كودكان سه ساله به زحمت مي توانند معني مردن را بفهمند . پيدايش عقايد خاص درباره مرگ مربوط مي شود به حدود پس از پنج سالگي . در اين سن است كه مثلاً در رابطه با مرگ پدر يا مادرخويش احساساتي از او بروز مي كند . تصور مرگ معمولاً براي بزرگسالان است و او حساب مي كند كه افراد بايد پير شوند و بميرند. انديشه ي عموميت مرگ و اين كه گاهي كودكان و جوانان را شامل مي شود براي او غم انگيز است.

تلقي از بهشت و جهنم
اين كه بهشت چيست و جهنم كجاست ، كودك از آن آگاهي ندارد . صرفاً بر اساس شنيده ها اين تلقي وجود دارد كه مثلاً بهشت ، باغ زيبايي است و در آن انواع خوردني ها از شكلات و ميوه و اسباب بازي و كودكان خردسال وجود دارند . در آنجا مي توان تاب بازي كرد ، دوچرخه و سه چرخه سوار شد ، مي توان دويد ، جهيد و حياط آن وسيع و پر از درخت است . مي توان در آنجا قايم باشك بازي كرد و حتي مخفي شد ، آن چنان كه نتوانند او را پيدا كنند!!!
از دوزخ و جهنم تصوري جز مقداري آتش بر روي هم انباشته ندارد . هرگز گمان نمي كند كه او هم روزي در اين آتش خواهد افتاد . حتي اين گمان را دارد كه مي توان به صورتي از آن طفره رفت ، مي توان خود را از آن خلاص كرد ، و يا سوزش آن را به گونه اي متحمل شد و ... ..
در عين حال شوق لقاي بهشت و زندگي در آن محيط باصفا و گريز از آتش دوزخ دقايقي از اوقات او را به خود مشغول خواهد داشت . به خاطر بهشت حاضر است كه حرف پدر و مادر را گوش كند. اگر دريابد كه عدم اطاعت از مادر سبب ورود به جهنم خواهد شد از آن مي گريزد.

پرسش هاي مذهبي كودكان
1- در شش سال اول : در اين سن نوع پرسش ها حتي با آنچه كه در سنين هفت سالگي است فرق دارد . مثلاً كودك سه - چهار ساله از منشاء و علت اشياء سئوال مي كند ، مي گويد من از كجا آمده ام ؟ اين اسباب بازي را چه كسي تهيه كرده ؟ حسين كجا رفت و چرا؟
2- در سنين هفت تا ده : از سنين هفت به بعد تفكر منطقي در كودك رشد مي كند و بدين نظر سؤالات او عميق تر و ريشه دارتر است. پرسش هايي كه درباره خدا دارد حساب شده است و او هم به سادگي اقناع نمي شود . خواستار آن است كه پاسخ ها تا حدودي غني تر قاطع تر و مستدل تر باشند.
نوع سؤالات آنها از اين قبيل است كه مثلاً چرا خدا را نمي بينيم ؟ چطور خدا در همه جا هست ؟ خدا چيست؟

3- در سنين نوجواني : بديهي است كه در دوران نوجواني رشد فكري و عقلي نوجوانان در وضع بهتري است . آگاهي و جهان بيني آنها نسبتاً وسيع تر و طبعاً سؤالاتشان در اين رابطه پخته تر و ريشه دارتر است.
آنچه كه ذكرش ضروري است اين است كه مباني اعتقادي در طول مدت دوران قبل از نوجواني بايد در ذهن كودك جاي خود را باز كرده باشد . پاسخ هايي كه به سؤالات كودكان قبل از ده سالگي مي دهيم در تشكيل اين مباني نقش فوق العاده اي دارد ، ضمن اين كه والدين كودك در اداي حقوق او ناگزيرند تا در اين سن لااقل دوره اي مختصر از اصول اعتقادي و راه و رسم عملي دينداري را به او بياموزند.
در سنين نوجواني سه مسئله در رابطه با مذهب براي فرزندان ما مطرح اند :
1- پيدايش و ظهور حس مذهبي و علاقه مندي به مذهب و تعاليم آن ، آن چنان كه او را دلباخته به مذهب مي كند .
2- پيدايش ترديد در او راجع به آنچه كه آموخته است و اينك مطلقاً در پي تجديد نظر است تا صحبت آن را مورد تأييد قرار دهد.
3- پيدايش سؤالات متعدد در ذهن او كه اغلب ناشي از همان ترديدها و رشد استدلال و منطق در اوست و او معمولاً به علت غرور و خودخواهي حاضر نيست آنها را همه گاه مطرح سازد و والدين و مربيان بايد به صورت مستقيم و غير مستقيم به سؤالات او پاسخ گويند و او را وادار كنند آنچه در درون دارد ظاهر سازد .
معني مذهبي بودن از نظر كودك
كودكان ما بر اساس فطرت سليم خود و در اقناع روح كنجكاو خويش به رفتاري مذهبي مي پردازند . صورت عقلي گرفتن رفتار مذهبي كودك از حدود هفت سالگي است كه شكل مي گيرد و مي تواند مطالبي را بفهمد و از آن سر در آورد. قبل از اين سنين اغلب جنبه احساسي و نشان دادن همراهي و همگامي با والدين و ديگران را دارد...
 

Haaji

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالات مذهبي كودك
. اداي اين حالات قبل از چهارسالگي ممكن است صورت تقليدي داشته باشد ولي از حدود سنين هفت به بعد بيش يا كم صورت مستقلي پيدا خواهد كرد.
او در ميان جمع و حتي در تنهائي كلماتي را كه به طور شكسته و بسته ياد گرفته زمزمه خواهد كرد . در مواردي با وضو گرفتن خود را آماده نماز خواندن مي كند . روي به قبله مي ايستد و اصرار دارد كه بد نايستد و از ميزان منحرف نشود ، در حالي كه در چهار سالگي مادرش روي به قبله مي ايستاد و او روي به مادر .
در سنين قبل از هفت اعمال مذهبي انجام مي شود ولي اغلب داراي جنبه احساسي و عاطفي و براي خوشامد پدر و مادر است ولي بعد از اين سنين عبارات او رنگ و روي عقلاني مي گيرند ، آن چنان كه گاهي عمل خطايي را انجام مي دهد و پشيمان مي شود و در اين پشيماني است كه جداً توجه مي كند و حتي ممكن است گريه و ناله كند و اشك بريزد.
او در سن و موقعيتي نيست كه بگوييم مناجاتي دارد و حالي و براي گناه خود احساس شرمندگي در پيش دارد . مي توانيم بگوييم اين امر از حدود نه سالگي در كودكان ديده مي شود . اگر دريابند كه عملشان خطا و لغزش بوده و عقوبت دوزخ و آتش را در پي دارد براي آن نگران مي شوند و اشك مي ريزند و توبه آنها بسي صادقانه تر از توبه ديگران است.


رفتار وارونه
به علت محدوديت در درك و فهم و عدم آگاهي از ابعاد مباحث ديني در مواردي ممكن است رفتار مذهبي وارونه اي از او ديده شود مثلاً از جايي چيزي بدزدد و آن را به فقيري دهد تا از اين طريق مستحق بهشت گردد !! گاهي ممكن است دو رفتار متضاد از او سر بزند بدين گونه كه مثلاً با پدر و مادر در افتد ، به آنها توهين كند و جسارت نمايد و دقايقي بعد با حالي و دعايي از خداوند طلب بخشش كرده و از او بخواهد كه پدر و مادرش به بهشت بروند.
براي كودكان اين منطق به صورت خوبي جا افتاده است كه اشكالي ندارد الان دروغ بگويد و خود را از شر تنبيه والدين و معلم خود رها سازد و ساعتي بعد توبه كند و خدا هم او را ببخشد و البته اين وضع به هنگامي پديد مي آيد كه او خود را در آن تنبيه محق نشناسد و هم تصورش اين باشد كه خدا بسيار بخشنده است.
رفتارهاي وارونه ي مذهبي كودكان اغلب ناشي از سوء آموزش ها ، يك جانبه بودن آموزش ، گفتن يك يا چند بعد يك مسئله براي طفل و فراموش كردن ديگر ابعاد است . به همين نظر ما معتقديم كه براي كودكان مسئله اي را مختصر و ساده ولي با همه ي جوانب و ابعاد مورد نياز بايد شرح داد . اگر سخن از كمك دادن به فقير است بايد اين نكته هم به او تفهيم شود كه به فقير از مال خود بايد كمك داد نه از مال مردم و يا از طريق دزدي.


عوامل مؤثر در پرورش
تعليمي كه افراد از مربيان دريافت مي دارند خود ممكن است سبب و موجبي براي پذيرش بهتر و بيشتر مذهب و يا ترك و فرار او از مذهب شود . انسانها در سنين رشد و بزرگسالي در وضع و موقعيتي هستند كه سوابق زندگي ، خوي و رفتار مربيان و الگوها ، احساس تعلق و نياز آنها به مذهب و تعاليم آن در رشد و در عمل مذهبي شان تأثير مي گذارد . تمرين هاي مذهبي امروز در سرنوشت حيات بعدي آنها مؤثر است و به همين نظر در پرورش مذهبي اينان هشياري هايي لازم و ضروري است.

وظایف خانواده
تأثير تعاليم و روشهاي مذهبي در كودك از يك سو بستگي دارد به ديگر عوامل نفوذ در خانواده ، از پدر و مادر و ديگر افراد ارشد . كودك بر اساس آنچه كه ديده و شنيده ، چه درست و چه غلط مي آموزد و عمل مي كند و از اين ديد نقش خانواده در كودك فوق العاده است.
از نظر علمي آمادگي خانواده براي پذيرش مذهب و عمل به آن ممكن است سبب پيدايش آمادگي بيشتر در كودك شود . با همه ي آگاهي هاي فطري كه در كودك سراغ داريم فراموش نخواهيم كرد كه اگر خانواده ، نامسلمان و غير مذهبي باشند كودك هم آن چنان خواهد بود.
به كودك بايد رسيدگي كرد . والدين هم چون باغباني دلسوزند كه نسل را نيكو پرورش مي دهند و از ابتلاي به آفات مصونش مي دارند . رسول خدا (ص) از والدين گله دارد كه به فرزندان خود نمي رسند و به آنها دين نمي آموزند و يا محيطي براي او پديد نمي آورند كه در آن مذهب حاكم باشد. ما معتقديم كه اگر والدين و مربيان به طور صحيحي جنبه مذهبي كودك را رهبري كنند و بكوشند كه بذر محبت آفريدگار را در روان كودك نافذ سازند شوق و اشتياق فوق العاده اي در طفل راجع به مذهب پديد خواهد آمد.

وظايف مدرسه
مدرسه خانه دوم كودك است و اولياي مدرسه نقش پدر و مادر را درباره بچه ها ايفا مي كنند . راه و رسم معلم و ديگر افراد مدرسه براي طفل ، درس آموز است . چه بسيار است بدرفتاري ها و نابساماني هايي كه در حال و كار كودكان ديده مي شود و نشأت گرفته از روش معلم و مدرسه است.
از گرفتاري ها و بدبختي هاي برخي از كودكان اين است كه خانواده به اتكا و اميد مدرسه دست از انجام وظايف خود كشيده و گمان دارد كه مدرسه به تربيت ديني كودكان مي پردازد و مدرسه هم در اين تصور است كه خانواده كوشش و تلاش خود را درباره كودك انجام مي دهد و نيازي به مدرسه نيست . به همين نظر است كه ما معتقديم خانه و مدرسه مي بايست هماهنگ گردند تا هم برنامه اي در طول يا عرض هم پياده كنند و هم روشي در پيش گيرند كه طفل احساس دو گونگي نكند و رفتاري منضبط داشته باشد.

قواعد مورد استفاده
1- قاعده محبت : اصولاً اِعمال روش خشونت آميز و مستبدانه در تربيت اسلامي امري محكوم است ما تنها در موارد خاصي كه بدانها اشاره خواهد شد مي توانيم درباره كودكان اِعمال سنديت كنيم . طفل را با محبت به راه آوريد ، سركشي او را از روي مهر و نوازش، مهار و او را آرام كنيد. عمل خوب مذهبي كودك را بستاييد كه اين امر خود سبب تداوم رفتار مثبت در كودك خواهد شد. ‌كودكان مصداق لقب سريع الرضا هستند ، با محبتي به راه مي آيند و با تأييدي دل را به گرو شما خواهند سپرد. اصولاً در تعبيرات مذهبي ما دين چيزي جز حب و محبت نيست. شما اصرار نداشته باشيد كه با هيجانات منفي او را به راه آوريد كه اين ، امري محال و ناشدني است.
2- بهره مندي از لذايذ : براي طفل در جنبه مذهب سابقه شيرين پديد آوريد. به حساب اين كه شما روزه داريد . او را به خود وانگذاريد . برخي از پدران و مادران به حساب اين كه خود روزه دارند كودكان خود را به گرسنگي وامي دارند ،‌ به فكر غذاي او نيستند و يا در غذاي او سر و وضعي قائل نمي شوند و اين مسئله اي است كه سبب بدبيني كودك به روزه و ماه رمضان خواهد شد.
در جلسات مذهبي كام او را شيرين كنيد و از لذائذ بهره مندش سازيد. همه اشك و ناله و بر سر و سينه زدن نباشد كه طفل از آن چندان خشنود نيست . بگذاريد او علاقه مند شود و بار ديگر همراه شما به جلسه بيايد و در ضمن خوردن چاي و شيريني چهار كلمه بشنود و يكي دو كلمه ي آن را ياد بگيرد. به هرحال كاري كنيد كه مذهب براي او غم انگيز و دردناك نباشد و تنفر و انزجار در او ايجاد ننمايد.
3- تشويق و تحريض : گاهي كودك دو ركعت نماز شكسته بسته اي را در گوشه اي مي خواند و شايد براي خودنمايي و يا جلب محبت شما به نزدتان مي آيد و به شما مي گويد نماز خواندم !!. در برابر اين عمل او بي تفاوت نباشيد . ضمن اين كه مي كوشيد خودنمايي او اوج نگيرد ، او را تشويق كنيد . كار او را بستاييد و بگذاريد كه اين امر در او ريشه دار شود . و آنگاه كه سود نداد از راه اعمال قدرت و سنديت وارد شويد...
 

Haaji

عضو جدید
کاربر ممتاز
نكته اي مهم
و بالاخره ما به عنوان والدين و مربيان و معلمان ، مسئول نيك و بد اخلاق و رفتار مذهبي كودكانيم . از ما وظيفه و تكليف خواسته اند كه در اين راه بذل سرمايه كنيم . بر ما وظيفه است از همه ي شيوه هاي موجود براي حفظ و رشد مذهبي كودك بگيريم و زمينه ي فطري را در او رشد داده و بپرورانيم .اين وظيفه تا 21 سال ادامه خواهد يافت اگر پس از اين تاريخ نتيجه اي نيافتيم ما را سرزنشي نخواهد بود .
در طريق تربيت كودك ضروري است از امدادهاي الهي استفاده كنيم و هم از خداوند مدد بخواهيم كه ما را در راه حفظ و به ثمر رساندن اين امانت ها موفق گرداند و اين امري است كه حتي حضرات معصومين هم خود را از آن بي نياز نمي دانستند . امام سجاد (ع) در دعاي خود از خداوند مي خواهد كه او را بر حسن تربيت و نيكو به عمل آوردن فرزندان و ادبشان كمك فرمايد.
مراقبت هاي لازم
1- در پاسخ درست به سؤالات : فراموش نمي كنيم كه درك و فهم كودك نسبت به مسائل مذهبي بسيار محدود است و به همين نظر او دائماً در زمينه هاي گوناگون به سؤال و پرسش مي پردازد تا دامنه ي اطلاعات خود را وسيع تر سازد . پرسش هاي او نشانه ي علاقه مندي او به عقلاني و مستدل كردن اطلاعات مذهبي و براي مربي نقطه مثبتي است.
آنچه مهم است دادن پاسخ به سؤالات است كه بايد درست و اقناع كننده باشد . ما نياز نداريم كه با استدلال نيرومند و قوي به كودك جواب دهيم ؛ زيرا او در اين رابطه شايد نتواند حقايق را درك كند و مباني درك منطقي و مستدل او چندان رشدي ندارند ولي ضروري است پاسخ ها قاطع باشند آنچنان كه او را قانع كنند نه ساكت . قلب پاك و منزه او بايد آن را بپذيرد و ذهنش او را در خود جاي دهد.
موفقيت در اين امر منوط به آن است كه والدين و مربيان ، خود اعتقادات و اطلاعات روشني داشته باشند و به آنچه كه مي گويند مؤمن باشند . اگر جاي ابهامي در زمينه اي خاص براي شان وجود دارد از خود دور سازند و در پاسخ ، خود را در وضع درك و فهم و موقعيت كودك قرار دهند.

2- در جلوگيري از بدآموزي ها: چه بسيارند شبهات و بدآموزي هايي كه براي كودك پديد مي آيند و ناشي از جهل و يا بي توجهي مربيان است و البته آنها هم در اين امر شايد معذور باشند از آن بابت كه برخي از مستشرقان خيانتكار، دوستان نادان و دشمنان دانا ذهن ها را آلوده كرده اند و افسانه ها و اساطيري را به نام مذهب وارد جامعه نموده اند و اذهان مردم را آلوده اند.
3- در ايجاد عادات مذهبي : زندگي خود و خانواده خود را مذهبي كنيد، آنچنان كه رفتار و گفتار ، آمدو شدها ، معاشرت ها ، خور و خواب ها ، موضعگيري ها همه رنگ مذهب داشته باشند. نماز خود را در اول وقت بخوانيد و برنامه كار و بازي كودك را طوري ترتيب دهيد كه در آن ساعت فارغ البال و با شما همراه باشد . روح خيرخواهي نسبت به همنوع را در خود زنده و متجلي سازيد تا فرزند شما از آن درس بياموزد. در برخورد خوشرو باشيد كه حاصل آن عملاً خوشرويي فرزند شما باشد و در همه ي آنچه كه مورد نظر است به طور مداوم و مستمر عمل كنيد تا اين خوبي ها در شما و فرزندانتان به صورت عادت درآيد.

4- در خستگي جسمي و ذهني : طفلي كه از همان آغاز حيات از عبادت خسته شود ترجيح خواهد داد كه بدون مذهب باشد. غرض اين است كه در اعمال مذهبي ظرفيت جسماني ، رواني ، فكري و عاطفي كودك را در نظر گيريم و ببينيم تا چه حد آمادگي پذيرش و عمل دارند .
بررسي هاي علمي نشان مي دهند كه بيشتر بي دينان و يا مخالفان مذهب از دو گروه اند : يكي فردي كه در دوران كودكي و نوجواني آگاهي و تربيت مذهبي به او نداده اند و ديگر فردي كه تربيت مذهبي دوران كودكي اش با خشونت و سختگيري توأم و همراه بوده است و يا كودك را درعين نفهميدن مسئله اي وادار به عمل كرده اند.

هشدارها
غرض هشداري است به والدين و مربيان كه بر اثر بي توجهي ، سهل انگاري ، جهل و ناداني ، وضع و موقعيتي را براي كودكان پديد مي آورند كه آنان در آينده با دشواري هايي مواجه خواهند شد . في المثل برخي از والدين و مربيان طفل را در دوران كودكي از تربيت ديني دور نگه مي دارند بدان مقصد كه اين امر برايشان زود است و بعدها در سنين نوجواني امكان اعمال نظر براي شان نخواهد بود . و يا بعضي از مربيان مسئله اي را وارونه و غلط به كودك القاء مي كنند بدان گمان كه در آينده پس از بزرگ شدن كودك آن را اصلاح نمايند و اينان روزي به خود مي آيند كه كار از كار گذشته در امر تربيت با صدها دشواري مواجه خواهند بود .
امر تربيت با همه ي سادگي و آساني به نظر ما كاري دشوار است از آن بابت كه ما با انسان دشوار و پيچيده اي روبرو هستيم ؛ حدود اطلاعات ما از انسانها نسبتاً ناچيز است ؛ مطالعه ي والدين و مربيان درباره كودك اندك است ؛ اغلب انسانها در رابطه با مسائل تربيتي دچار احساس غلوند و گمان دارند كه همه چيز را مي دانند در حالي كه چنين نيست .

رمز از دست دادن عقايد
1- عدم آگاهي و معرفت نسبت به مسائل مذهبي كه خود سبب رسيدن به اين نكته مي شود كه كار مذهب ، عملي پوچ و بي فايده است .
2- وجود تناقض در رفتار و كردار ، گفتار و عمل والدين و مربيان كه كودك را نسبت به آنها بدبين مي سازد .
3- اعمال روش هاي خشك و مستبدانه در آموزش مذهبي و درخواست اطاعت كوركورانه و بي قيد و شرط.
4- عدم توان استدلال منطقي در اين رابطه كه وجودش براي دفاع از كيان عقيدتي هر كس ضروري است.
5- وجود افسانه و اساطير و خرافات و موهومات و شبهات به اسم مذهب كه سبب بدنام كردن مذهب مي شود .
6- عدم ايجاد رابطه بين دين و دانش و حتي اصرار به متضاد نشان دادن اين دو مسئله .
7- القاء ترك لذات به اسم دين با اين ادعا كه لازمه ي دينداري ترك لذات است .
8- وجود تفاوت بين آنچه كه از لحاظ تعاليم مطرح مي شود.
9- تحميل ها بدون در نظر داشتن ظرفيت جسمي و رواني كودك و استفاده از رودربايستي در اين تحميل.
10- عدم زمينه سازي براي ايجاد آمادگي در كودك به گونه اي كه گاهي جاذبه ي تلويزيون نمي گذارد كودك به دنبال نمازش برود.
11- معاشرت هاي بي بند و بار و بي ضابطه كه موجبات فساد و گمراهي ها را فراهم مي آورند .
12- زرق و برق هاي فساد انگيز محيط و القائات ناروا در اين رابطه كه ناشي از تلاش جاهلان ، دشمنان دوست نما و در مواردي هم وجود استعمار، است.
توجه به امانت داري
كودك ، امانتي است از خدا در دست ما. ما در برابر اين امانت مسئوليم و بار مصيبت دو چندان خواهد بود كه ما نه براي خود فكري كرده باشيم ، نه براي فرزندانمان. ما در برابر نسلي قرار داريم كه چشم به ما دوخته اند تا ببينند ما چه مي كنيم و گوش به ما داده اند تا ببينند ما چه مي گوييم . ما در برابر نيك و بد رفتارشان مسئوليم . مذهبي بار آوردن كودك و توجه دادن به صاحب و مالك اصلي خود ، و بنده خدا بار آوردن او يك وظيفه است.
ما در انجام اين وظيفه نخست در پيش خدا مسئوليم و بعد در پيشگاه كودك و اجتماع. فرزندان ما حق تربيت را از ما طلبكارند و كم مايه گذاردن اداي اين بدهي عقوبت آور است . اجتماع از ما انتظار دارد نسلي سالم و پرورده به آنها تحويل دهيم ، و اين مسئوليت از خود ما و براي خود ما هم وجود دارد از آن بابت كه فرزندان ثمره زندگي مايند و بايد نيكو ساخته و پرورده شوند و نهال ما بايد روزي، نيكو به ثمر بنشيند.

استمدادها
در تربيت فرزندان و ساختن و به عمل آوردنشان بايد از مددها و نيروهايي استفاده كرد . نخست بايد از همت و عزم و اراده خود مدد خواست كه جداً به تربيت كودك همت گماريم و بكوشيم او را بسازيم و به عمل آوريم . ثانياً از آنها كه آگاه و صاحبنظرند ، از مسئولان تربيت ، از معلمان اخلاق ، از صاحبنظران در فهم قرآن بايد مدد بخواهيم كه آگاهي ها و اطلاعات لازم را در اين رابطه در اختيار ما بگذارند . از فرصت هايي كه در اجتماع است ، از امكاناتي كه دولت و دستگاه هاي آموزشي در اختيار ما مي گذارند بايد به نفع سازندگي و اصلاح كودك استفاده كرد.
و در رأس همه، بايد از هستي بخش مطلق ، از مددرسان توانا و نزديك ، از خداوند خالق براي حفظ و به ثمر رساندن امانت خودش طلب كمك كرد.
سئوال؟

خسته نباشيد:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
Sarp چگونه گفتار كودك خود را تقويت كنيم؟ تالار مشاوره 3

Similar threads

بالا