فولادها

khodaparasti

عضو جدید
با درود به همه،

امروزه با افزايش شمار دانش آموختگان رشته مهندسی مواد در سطح كشور روبرو هستیم که برخی از آنها آنها با پايه علمي و تئوريك نسبتاً قوي به جمع متخصصان صنعتي مي‌پيوندند. اين جوانان شاداب و با انرژي با آرزوهاي فراوان به پشتوانه تئوري‌هاي فراگرفته وارد بازاركار مي‌شوند اما به دلیل تجربه اندک و آشنا نبودن با واژه های عملياتي و اجرايي، در برقراري ارتباط تنگاتنگ با متخصصان و مهندسین با تجربه دچار مشكل مي‌گردنند و باید به كندي و با ممارست طولاني به کسب تجربه بپردازند.

در این بخش بنا دارم تا جایی که گرفتاریها اجازه بدهد و به قول معروف "غم نان بگذارد"، مواردی در مورد نامگذاری فولادها که در محیط کار حرفه ای استفاده می شوند و نیز ممکن است در آزمونها و مصاحبه های شغلی به کار بیایند را مطرح کنم.
تلاش خواهم کرد به پرسشهای مرتبط نیز اگر بلد باشم پاسخ دهم.

البته همه ی اینها به شرطی است که دوستان راغب باشند زیرا به قول بزرگواری " من در صورتی می توانم به شما کمک کنم که خود خواسته باشید وگرنه این کمک نیست تجاوز به حقوق شماست "

فولادها به روشهاي مختلفي تقسيم بندي مي شوند كه تقسيم بندي آنها مي تواند بر اساس موارد زير باشد:
• بر اساس تركيب شيميايي، مانند فولاد كربني، فولاد كم آلياژ ، فولاد زنگ نزن و ...
• بر اساس روش توليد، مانند کوره بازی، روش قوس الكتريكي و ...
• بر اساس روش ساخت، مانند نورد گرم، نورد سرد و ...
• بر اساس شكل محصول مانند ورق، لوله، ناودانی و ...
• بر اساس روش اكسيژن زدايي مانند فولاد آرام، نيمه آرام، جوشان
• بر اساس ريز ساختار مانند فريتي، پرليتي، مارتنزيتي
• بر اساس استحكام مورد نياز
• بر اساس عمليات حرارتي مانند بازپختي، كوئنچ و تمپر و...
• بر اساس كيفيت محصول مانند فولاد با كيفيت آهنگري، كيفيت تجاري و ...
• بر اساس كاربرد مانند فولاد فنر، فولاد سازه ای، فولاد ابزار و ....

در حال حاضر استانداردهاي ملي، منطقه اي و بين المللي بسياري وجود دارند كه سيستم نامگذاري مخصوص به خود جهت نامگذاري فولادها دارند. در ادامه سعي خواهد گرديد برخي از رايج ترين اين استانداردها كه در كشور ما نيز كاربرد بيشتري دارند مورد بررسي قرار گيرند.

سيستم نامگذاري فولادها در استانداردهاي آمريكايي
در آمريكا سازمانهاي مختلفي دست اندرکار استاندارد سازی هستند كه هر كدام از آنها سيستم ويژه اي جهت نامگذاري فولادها دارند. برخي از اين سازمانها عبارتند از :
انجمن آهن و فولاد آمريكا (AISI)، انجمن ملي استاندارد آمريكا (ANSI)، انجمن نفت آمريكا (API)، انجمن مهندسان مكانيك آمريكا (ASME)، انجمن آزمون و مواد آمريكا (ASTM)، انجمن جوشكاري آمريكا (AWS)، موسسه استاندارد كانادا (CSA) و جامعه مهندسين خودرو آمريكا (SAE )

در پست بعدی برخي از سيستم هاي نامگذاري رايج تر در بين استانداردهاي آمريكایی مورد بحث قرار مي گيرد.
 
آخرین ویرایش:

sonya.b

عضو جدید
مهندس واقعا ممنون از مطالب مفیدی که در اختیارمون میذارین. حضورتون توی باشگاه باعث دلگرمی همه هست. امیدوارم بتونیم همیشه از تجربیاتتون استفاده کنیم. شاد باشید.
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
جناب مهندس واقعا لطف میکنید خیلی بحث خوب و مفیدی رو شروع کردید من با اینکه فیلدم سرامیکه ولی گاهی شدیداً به این اصطلاحات نیاز دارم و هیچ وقت سرامیک و متالوژی رو از هم جدا نمیدونم ، به شخصه معتقدم هر مهندس موادی باید از فیلد های دیگه کاملا با خبر باشه ، فولاد که دیگه جای خود داره. من بیصبرانه منتظر پست های آتی شما هستم
با تشکر فراوان پیروز باشید
 

khodaparasti

عضو جدید
1- یکی از عزیزان پرسیده است: "چرا فولادها؟ ما در مورد نامگذاری آنها در دانشگاه مطالبی می خوانیم. آیا بهتر نیست در مورد سوپرآلیاژها و روشهای مختلف نامگذاری و شناسایی آنها بنویسید؟"


در پاسخ به این دوست عزیز باید بگویم :


الف) هر مهندس مواد (از هر گرایش)- مکانیک- شیمی- عمران و تقریبا هر فعال حوزه ی صنعت، در طول فعالیت حرفه ایش در هر جای دنیا، بی گمان با انواع فولادها سرو کار خواهد داشت زیرا در بین مواد مهندسی، فولاد از اهمیت فراوانی برخوردار است و نود درصد تولید جهانی فلزات به فولاد اختصاص داشته و ویژگی منحصر به فردش درترکیب مشخصاتی مانند استحکام، چکش خواری، چقرمگی و قیمت ارزان، آن را بی جایگزین ساخته است. تولید جهانی 1414 میلیون تن (در سال 2010) که نسبت به سال پیش از آن 15 درصد افزایش یافته است، دلیلی است بر این مدعا.
ب) در مورد آنچه در دانشگاه در مورد کد گذاری فولادها آموخته اید و آنچه با آن در صنعت روبرو خواهید شد، باید بگویم "میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است" هدف من این است تا در انتهای این بحثها، شناخت و استفاده بهتر از قواعد و چارچوبهای تعیین شده پیرامون نامگذاری فولادها امکان پذیر گردیده و آشنایی نسبی با انواع استانداردهای این فلز پر کاربرد بدست آید. به عبارت دیگر سعی بر این خواهد بود تا به آسانی و در کمترین زمان ممکن بتوان اطلاعات مورد نیاز را در مورد شیوه نامگذاری فولادها در استانداردهای مختلف آمریکایی، اروپایی و نیز استانداردهای کشورهای صنعتی مانند آلمان، بدست آورد.
پ) امیدوارم پس از فولادها به چگونگی نامگذاری سایر آلیاژهای پرکاربرد صنعتی مانند چدن، آلومینیوم، مس و نیکل (برخی سوپر آلیازها هم در زمره ی پایه نیکلها قرار می گیرند) هم بپردازم.( من همیشه عادت دارم در بیداری رویا ببینم!!)


2- قرار بود در این پست به برخي از سيستم هاي نامگذاري رايج تر در بين استانداردهاي آمريكایی بپردازم اما اگر اجازه دهید پیش از آن در مورد مفهوم یک واژه ی کاربردی یعنی "استاندارد" صحبت کنیم که در پست قبلی هم چند بار این واژه تکرار شده بود.

برای این که مایلم شما دوستان علاقه مند نیز در بحثها شرکت کنید و هم افزایی داشته باشیم، این را در قالب یک پرسش مطرح می کنم تا نظراتتان را پس از تحقیق و جستجو در ادامه ی همین پست بنویسید. در پست بعدی به این پرسش از دید خودم پاسخ خواهم داد.


"استاندارد به چه معناست؟ انواع آن کدام است؟"


منتظر دیدگاهتان هستم.
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دوستان میدونم زیاده اما خوبه که بخونید ولی من بازم جاهایی که مهم تر هستند برجسته میکنم.

معنی لغوی استاندارد:
كلمه استاندارد (1) در اصل كلمه ای است انگلیسی و مترادف با پرچم و علم بوده است. شاید این وجه تسمیه از آن جهت بوده است كه پرچم یا علم افراشته در میان لشكر به عنوان شاخص برای افراد لشگر بوده است و نشانی از پیروزمندی یا شكست را به همراه داشته است. این معنی، هنوز در زبان انگلیسی باقی است چنانچه علمدار لشگر و مجازا رهبر گروه را حامل استاندارد (2) می گویند. اصل كلمه استاندارد stand به معنی ایستادن مرتبط می شود و در فرانسه باستانی واژه استاندارد با استاندارد (3) به معنی پرچم بوده است. در زمان كنونی فرانسه برای استاندارد به معنای امروزی آن واژه نرم (4) به كار می رود كه همین كلمه در زبان آلمانی (Die Norm) وارد شده است. واژه استاندارد را امروزه به معنای مقادیر برای اندازه گیری، مدل و نمونه اشیاء و چیزی كه دارای مشخصات رسمی باشد به كار می برند و مفاهیمی از قبیل قاعده، قانون، معیار، شاخص، نظم و غیره از آن استنتاج می گردد.
تعاریف استاندارد و استاندارد كردن:
تا كنون تعاریف مختلفی برای استاندارد كردن بیان شده است و هر یك از تعاریف از ریرگاه خاص كه شرایط مربوط به نوع حرفه و تخصص تعریف كننده باشد، ارائه شده است. بعضی ها استاندارد را فقط از دیدگاه صنعتی و بعضی ها از دریچه اقتصادی و غیره تعریف كرده اند. در اینجا تعدادی از تعاریف استاندارد از دیدگاههای مختلف ارائه می گردد.
استاندارد مبتنی بر ایمنی و حفظ سلامتی عمومی:
استاندارد معیارها و شاخصهایی هستند علمی، فنی، تجربی كه به صورت قواعد و مقررات و ضوابط هماهنگ پذیرفته شده و حیت تعیین میزان فرآوردهای تولیدی برای حفظ سلامتی عمومی و ایجاد تفاهم و تسهیلات در مبادلات بازرگانی به كار گرفته می شود.
استاندارد مبتنی بر همسان سازی كالاها به طور مقایسه ای:
استاندارد مجموع قواعد علمی و فنی و تجربی خاصی است كه در جامع مختلف به منظور تثبیت و همسان نمودن كالاها از طرف عموم به عنوان مبنایی برای مقایسه پذیرفته شده و بر اساس آن كیفیت واقعی فرآورده ها تجربه می كند.
استاندارد مبتنی بر حفظ منافع اجتماعی:
استاندارد معیارها و شاخصهای علمی و فنی و تجربی هستند كه به وسیله متخصصین اجتماعی تعیین می گردد تا در جهت منافع اجتماعی و جهت استفاده در محدوده ملی یا منطقه ای یا بین المللی به عنوان یك مرجع رسمی به كار گرفته شود.
سازمان بین المللی استاندارد (ISO) (1) استاندارد را چنین تعریف نموده است:
(ویژگیهای فنی یا ملاكهای مورد نظر عمومی كه با همكاری و توافق یا تایید عمومی تمام ذی نفعها و ذی ربطها تنظیم می شود و مبتنی بر نتایج استوار علمی و تكنولوژی و تجربی بوده و به منظور پیشبرد اقتصادی و ارتقاء منافع اجتماعی در حد مطلوب به وسیله یك مرجع شناخته شده در سطح ملی یا منطقه ای با بین المللی رسمیت پیدا كند.)

اما معنی استاندارد در ارتباط با مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران (ISIRI) كه مسئولیت قانونی بقیه و تدوین استانداردهای ملی را عهده دار می باشد عبارت است از:
تعیین و تدوین ویژگیهای لازم در تولید یك فرآورده و انجام یك خدمت.
همچنین تعریف جامعی از استاندارد كردن ارائه شده است:
استاندارد كردن عبارتست از فرآیند (2) تدوین و تنظیم و اعمال قاعده هایی به منظور ایجاد نظم در زمینه كوششی معین برای منفعت آنهایی كه ذی نفع به ذی علاقه اند و به همكاری همه آنان و به خصوص به منظور پیشبرد اقتصادی كه از لحاظ نفع عمومی بهتر و جامع تر باشد با در نظر گرفتن شرایط علمی و نیازهای ایمنی.
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]1- واحدهای اندازه گیری.
2- اصطلاحات و علائم رمزی
3- فرآورده ها (تعریف، گزینش، ویژگیهای فرآورده، روشهای آزمایش و اندازه گیری توصیفهای ویژگیهای فرآوردها برای تعیین كیفیت یا مرغوبیت، تنوع، قابلیت تعویض پذیری و خصوصیات دیگر)
4- ایمنی اشخاص و اشیاء
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اهم فوایدی كه در نتیجه رعایت استاندارد نصیب تولید كننده می گردد عبارتند از:[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]- كاهش تغییرات
- افزایش سطح تولید
- صرفه جویی در مصرف مواد انرژی و نیروی انسانی
- تقلیل ضایعات
- بهبود كیفیت فرآورده
- تسهیل در امور انبار داری و حمل و نقل
- گسترش بازرگانی داخلی و خارجی
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]فوایدی كه نصیب مصرف كننده می شود؛[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]- مرغوبیت فرآورده و اطمینان خاطر از دوام ایمنی و كارایی آن
- سهولت در سفارش و استفاده از فرآورده
- پرداخت هزینه كمتر
- دسترسی آسان به قطعات و وسایل قابل تعویض در صورت نیاز
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تعاریف كیفیت
واژه كیفیت در زبان متداول عامه غالبا برای اشخاص مختلف معانی متفاوتی داشته و دارای كاربردهای خاص می باشد. در اینجا ابتدا تعاریفی از كیفیت مبتنی بر جنبه های مختلف كه بیانگر برخی از وجوه كیفیت می باشد، مطرح شده و در پایان تعریف جامعی از واژه كیفیت مبتنی بر استاندارد ایزو 8402 ارائه می گردد.
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كیفیت مبتنی بر باور عمومی:
مجموعه خواص و ویژگیهای یك محصول یا خدمت كه بتوانند نیازها و انتظارات مشتری را برآورده نمایند و با نیازهای آن كشور انطباق داشته باشند.
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كیفیت مبتنی بر ارزش:
درجه مرغوبیت محصول یا خدمت مطابق با پول پرداختنی
اصطلاح درجه در اینجا برای مفهوم مرغوبیت از نظر برتری فنی است و نمونه ای از كاربرد این تعریف در آماده ساختن و اداره كردن سك هتل پنج ستاره كه بیش از یك مسافرخانه هزینه دارد و برای استفاده از خدمات ارائه شده توسط هتل به مشتریان پول بیشتری نسبت به مسافرخانه باید پرداخته شود.
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كیفیت مبتنی بر استاندارد:
درجه مطابقت محصول یا خدمت با استانداردها
در جهان 4 نوع استاندارد وجود دارد كه شامل استانداردهای شركتی، ملی، منطقه ای، و بین المللی است. كیفیت صرفا در محدوده استانداردهای ملی و بین المللی خلاصه نمی شود ضمن اینكه این استانداردها را باید مورد توجه قرار داد. اما كیفیت می تواند پا را فراتر از این استانداردها گذاشته و اهداف والاتری را دنبال نماید.
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كیفیت مبتنی بر ارزش مشتری:
فقط كسب رضایت مشتری و میزان آن
به تعبیری دیگر بخش بزرگی از مفهوم گسترده كیفیت را رضایت و درخواست مصرف كننده تسكیل می دهد. در نظریه مدرن، كیفیت عامل مهم تعیین كننده در مشخصات محصول، خواست و نیاز مصرف كننده می باشد و لذا كیفیت یك محصول یا خدمت میزان تطبیق آن یا ارضای نیاز مشتری است.
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]در استاندارد ایران-ایزو 8402 كیفیت چنین تعریف شده است:
تمامی ویژگیهای یك مقوله كه در توانایی آنان برای برآورده كردن نیازهای تصریح شده یا تلویحی مؤثر است.
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]مفهوم عبارت مذكور چیست؟
* منظور از تمامی ویژگیها به معنی تمامی جنبه ها و مشخصه های مربوط به مراحل متعامل طراحی، توسعه، تدارك، ساخت و ارائه خدمات و نگهداری كه به اقتصادی ترین راه حل حاصل شده باشد.
× منظور از مقوله (Enity) آنچه بتوان به طور جداگانه توصیف و بررسی كرد مقوله برای مثال ممكن است یكی از موارد ذیل باشد.
- یك فعالیت یا یك فرآیند
- یك محصول
- یك سازمان، یك سیستم یا یك شخص
- یا تركیبی از موارد فوق
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]* نیازها شامل موارد ذیل هستند:
- نیازهای تصریح شده معمولا در یك قرارداد یا طرح وجود داشته و به وضوح قابل شناسایی هستند.
- نیازهای تلویحی باید شناسایی شوند و تابعی از بازار هستند چرا كه اغلب خریداران نمی دانند كه به چه سطحی از كیفیت نیاز دارند یا نمی توانند آن را بپذیرند
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نیازها، معیار مشخص شده یا نامشخص هستند و اغلب شامل جنبه هایی نظیر قابلیت استفاده، قابلیت اطمینان، قابلیت نگهداری، ایمنی، هرینه و محیط زیست می باشند.
كیفیت می تواند از طریق تضمین كیفیت (1) كه به شرح ذیل تعریف شده حاصل شود:
تمامی اقدامات سیستماتیك و برنامه ریزی شده لازم برای ایجاد اطمینان كافی از اینكه محصول یا خدمت، هر گونه نیازمندیهای معینی را برای كیفیت برآورده می سازد. (مرجع ISO 8402 )
[/FONT]
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
از استاندارد های مهمی که الان بنده تو ذهنم هست ایناست که انشالله استاد تکمیلش میکنن.
1- ASTM = American Society for Testing and Materials
2-DIN=Deutsches Institut fur Normung
3- BIN=British Standards Institution
4-ANSI=American National Standards Institute
5-AFNOR=Association French de Normalisation
 

hesam02

عضو جدید
اول از همه از جناب مهندس خداپرستی تشکر می کنم که با وجود وقت کمی که دارن ، زحمت میکشن و با زبان ساده و در عین حال حالت پرسش و پاسخی داشتن ، سعی در توضیح این مطلب بسیار مهم و حیاتی برای مهندسین مواد هستن.
دوم اینکه از دوست عزیزمون خواهش میکنم اگر میخوان مطلبی رو پر رنگ کنن با رنگ دیگه ای اینکار رو انجام بدن. مرسی
اما مطلب سوم که دید خود من نسبت به واژه "استاندارد" هست :
استاندارد ( به زبان بسیار ساده ) به یک سری دستورالعمل ها و مقرراتی اطلاق میشه که یک شخص حقیقی یا حقوقی رو ملزم به انجام کار خاصی میکنه. اما این "کار خاص" از کجا نشأت میگیره؟ این کار خاص در چارچوب استاندارد به اون شخص حقیقی یا حقوقی داده میشه تا بنابراون یک پروژه رو جلو ببره. اما چطور این الزامات بوجود میاد و کی این الزام رو ایجاد میکنه ؟ جواب : "قرارداد" . هر پروژه ای نیازمند یک قرارداده که توی اون قرارداد ذکر میشه که اولا از استاندارد تبعیت بشه یا نه ثانیا اگر نیازمند استاندارده از چه استانداردی باید استفاده بشه.
این به طور مختصر دیدگاه من نسبت به استاندارد و الزامات اون بود. اگر دوستان مطلبی اشکالی دیدن بگن لطفا که همگی با هم بریم جلو قدم به قدم
 

hesam02

عضو جدید
برخی از استانداردها به قرار زیرند :

BSI British Standards Institute استاندارد بريتانيا

ANSI American National Standards Institute استاندارد مؤسسه ملي آمريكا

API American Petrolium Institute استاندارد نفت آمريكا

ASTM American Society for Testing Materials استاندارد تست مواد آمريكا

ASME American Society of Mechanical Engineers استاندارد مهندسين مكانيك آمريكا

AWS American Welding Society استانداردجوشكاري آمريكا

ISA Instrument society of america استاندارد ابزارآلات

ASQ American Society for Quality استاندارد كنترل كيفيت

AA Aluminium Association استاندارد آلومينيوم

ACI American concrete institute استاندارد بتون آمريكا

SSPC Society for protective Coatings استاندارد پوشش و روكشش هاي محافظتي

DIN Deutsches Institute fur No استاندارد آلمان به زبان انگليسي

AISC American Institute of steel construction استاندارد سازه هاي فولادي آمريكا

NACE International استاندارد خوردگي آمريكا

EN Europian UNION standard استاندارد اتحاديه اروپا

AGA American gas association استاندارد گاز آمريكا

RWMA Resistance welder manufacturers استاندارد جوشكاري مقاومت
 

khodaparasti

عضو جدید
با سپاس از همه دوستان بابت مشارکتشان و سخنان دلگرم کننده اشان.
از پاسخ کامل m_mahdi_tbt عزیز سپاسگزارم. از hesam02گرامی نیز برای توضیحات مفیدشان ممنونم.
به طور خلاصه استاندارد به مشخصات فنى و مدارک قابل دسترسى گفته مى شود که بر نتايج پذيرفته شده علم، فن و تجربه مبتنى بوده و با هدف ارتقاى بهره ورى جامعه، با همکارى و توافق ضمنى همه دست اندرکاران، تهيه و توسط نهادى معتبر به تصويب رسيده باشد.
در طول تاريخ، استاندارد تحولات زيادي را پشت سر گذارده است. در ابتدا بصورت استاندارد اندازه شناسي مطرح شده، بعد از آن به صورت استاندارد محصول طرح گرديده و سپس به استاندارد روش و سيستم رسيده است.
همانگونه که m_mahdi_tbt نیز به درستی اشاره کرده بود انواع آن می تواند به صورت زیر باشد:
الف – استانداردهاي كارخانه اي یا شرکتی
ب- استانداردهاي انجمني يا صنفي
پ – استانداردهاي ملي
ت – استانداردهاي منطقه اي
ث – استانداردهاي بين المللي
البته می توان استانداردها را به صورتهای دیگری نیز طبقه بندی کرد مثلا طبقه بندی با توجه به مباحث آن مانند: استاندارد واژه شناسی، استاندارد محصول، استاندارد آزمون و...

در اینجا بد نیست در مورد یک پرسش اساسی دیگر فکر کنیم که دیدگاه درستی نسبت به آن وجود ندارد و حتی برخی مهندسان باسابقه با مفهوم آن بیگانه اند. پرسش این است:

"آیا کد (برگردان آن به فارسی آیین نامه است) و استاندارد دو مفهوم متفاوت هستند ؟ مثلا چرا گفته می شود کد ASME Sec. IX یا می گوییم استاندارد ASTM E8 ؟"

لطفا نظراتتان را در ادامه ی همین پست درج کنید.

راستی اگر در مورد مفهوم استاندارد و انواع آن هم پرسشی دارید تا تنور داغ است، مطرح کنید.

پایدار باشید.
 

hesam02

عضو جدید
اولا من در بحث استاندارد چند تا سوال دارم :

1) چرا یک استاندارد بین المللی برای هر محصولی از طرف یک سازمان جهانی مثل ISO برای یک محصول مشخص صادر نمیشه؟ مثلا چرا برای تعیین دانسیته یک دیرگداز استاندارد DIN یک نوع آزمایش تعیین کرده و استاندارد ASTM یک نوع آزمایش؟ اگر محصولات تولیدی کارخانه ها بر اساس استانداردهای متفاوت تعیین بشن آیا امکان مقایسه اونا با هم امکان پذیره؟؟

2) افرادی که به عضویت این گونه نهادها در میان چطور انتخاب میشن ؟

3) آزمایشاتی که بعدها به عنوان استاندارد مکتوب میشه از کجا معلوم که بهترین سند موجوده؟ شاید این محصول بهینه نباشه؟

4) چرا asme بر خلاف سایر استانداردها موضوعات خودشsection بندی کرده؟

و اما جواب سوال : در واقع بین کد و استاندارد یک حد فاصل خیلی کمی هست. اگر بخوام بهتر توضیح بدم مثل فرق must و should در انگلیسیه. هر دوی این کلمات در فارسی "باید" تعریف میشه اما must ، فعل رو همراه با "اجبار" میدونه اما should ، خیلی اجباری لازم نمیدونه و میگه اگر این فعل انجام بشه بهتره... دقیقا همین موضوع هم در مورد "کد" و " استاندارد" هست. "کد" مثل must و "استاندارد" مثل should. همونطور که قبلا هم گفتم ، استاندرارد وقتی ملزم میشه برای پیمانکار یا بازرس گه در قرارداد ذکر شده باشه
 

khodaparasti

عضو جدید
پیش از هر سخنی باید بگویم من نظر و دیدگاه خودم را می نویسم که الزاما ممکن است صحیح نباشد و درخواستم این است که دوستان عزیز نیز نظراتشان را درباره ی موضوع بنویسند و پاسخها را نیز نقد کنند تا این مباحث پویا تر شود. از پرسیدن نیز نباید هراسید (گرچه در این مورد، مدرسه و دانشگاه هر که را زیاد می پرسد عنصر نامطلوب می داند و ما را به سیستم یک متکلم وحده که همان آموزگار یا استاد است، عادت داده است) بسیاری از پرسشهایی که پیش پا افتاده به نظر می رسند، خود کلید حل مشکلات زیادی هستند.

اما پاسخ به پرسشهای جناب hesam02:
1- "چرا یک استاندارد بین المللی برای هر محصولی از طرف یک سازمان جهانی مثل ISO برای یک محصول مشخص صادر نمیشه؟ مثلا چرا برای تعیین دانسیته یک دیرگداز استاندارد DIN یک نوع آزمایش تعیین کرده و استاندارد ASTM یک نوع آزمایش؟ اگر محصولات تولیدی کارخانه ها بر اساس استانداردهای متفاوت تعیین بشن آیا امکان مقایسه اونا با هم امکان پذیره؟؟"
اینکه استانداردهای مختلف ممکن است برای یک موضوع واحد، روشها و معیارهای متفاوتی داشته باشند ممکن است به فلسفه استاندارد سازی، سطح فن آوری، تاریخچه آن موضوع و ... آن مرجعی بازگردد که استاندارد را تدوین می کند. به عنوان مثال تا قبل از 1993 میلادی، ASTM تعريف فلزات آهني را بر مبناي تركيب شيميايي نامي قرار داده بود كه در آن آلياژ آهني به آلياژي گفته مي شد كه ميزان آهن آن بیشتر يا مساوي 50 درصد بود.
در حال حاضر ASTM تعريف اروپايي فولاد را كه در استانداردEN 10020 با عنوان "تعريف و تقسيم بندي فولاد ها" آمده است، پذيرفته است. در اين استاندارد فولاد به صورت زير تعريف مي شود:
ماده اي كه مقدار وزني آهن در آن از هر عنصر مجزاي ديگر بيشتر است و عموما" ميزان كربن آن كمتر از 2 درصد بوده و نيز شامل عناصر ديگري باشد. تعداد کمی از فولادهاي كرم دار ممكن است بيش از 2% كربن داشته باشند اما 2 % مرز بين فولاد و چدن است. EN همچنين پيشنهاد كرده است كه عبارت وزني (by weight) به جرمي (by mass) تغيير يابد تا هماهنگي با سيستم بين المللي واحدها (SI) ايجاد گردد.
به دلیل همین تفاوتهاست که باید به استاندارد مرجع توجه داشت. مثلا در آزمون کشش اگر بخواهید نتایج را رد و قبول کنید و یک معیار در اختیار دارید باید ببینید آزمایشگاه، کشش را بر اساس استاندارد آمریکایی انجام داده است یا اروپایی چون این دو ممکن است در تعریف" طول گیج " با هم اختلاف داشته باشند که در نهایت ممکن است شما را در مقایسه نتایج نهایی دچار اشتباه کند.
اما روند یکسان سازی استانداردها و رفتن به سمت ISO به کندی در جریان است اما باید دانست که چون ISO استانداردی جهانی است، ممکن است برخی الزامات فنی کمرنگ تر شوند مثلا در صنعت نفت این گله وجود دارد که برخی سختگیریها که مثلا در API وجود داشته اکنون در API/ ISO به چشم نمی خورد چون باید یک حد متوسط فن آوری در دنیا در نظر گرفته شود. اصولا هرچه از استانداردهاي كارخانه اي یا شرکتی به سمت قله یعنی استانداردهاي بين المللي (ISO و IEC) پیش می رویم به کلیات و ایمنی اهمیت بیشتری داده می شود تا به جزئیات.

2- "افرادی که به عضویت این گونه نهادها در میان چطور انتخاب میشن ؟"
در این مورد می توانید به وب سایت آن مرجع استاندارد سازی مراجعه کنید مثلا astm.org اما به طور کلی روند استاندارد سازی در استانداردهای ملی، انجمنی و بین المللی متفاوت است. مثلا چون استاندارد ملی هر کشور شامل مستندات و مقررات كيفي، تعاريف، روشهاي آزمون و ... يك كشور در مورد محصولات خود يا محصولاتي است كه در آن كشور اجازه فروش پيدا مي كنند پس اين گروه از استانداردها به وسيله موسسه (سازمان) استاندارد آن كشور كه مقام ذيصلاح براي كار شناخته شده است، تهيهشده و در تدوين اين استاندارد ها تمامي طرفهاي ذينفع از قبيل توليد كننده، مصرف كننده، اعضاي مراكز علمي و پژوهشي، سازمانهاي دولتي و مانند آن شركت دارند.
مثلا این روال در ISO اینگونه است که برای هر رشته یک کمیته فنی تأسیس می‌ شود که اداره امور آنها بعهده یکی از کشورهای عضو خواهد بود و در این صورت می‌گویند دبیرخانه (Secretariat) آن کمیته بعهده کشور مذکور است. ايران نيز از طريق سازمان ملی استاندارد ایران دبيرخانه 5 كميته فني سازمان ايزو را بر عهده دارد.
دبیرخانه هر کمیته فنی، موضوعات استاندارد را بررسی می‌کند و با کمک اعضای فعال آن کمیته نخستین طرح‌های پیشنهادی Draft Proposal‌ یا DP‌ را برای هر استاندارد فراهم کرده و بین اعضای کمیته توزیع می‌شود و نظر آنها جویا گردیده و بر اساس نظریات رسیده، پیش‌نویس كميته در مورد استاندارد پيشنهادي تهيه و جهت اظهار نظر براي اعضا ارسال مي شود. پس از آن، پيش نويس استاندارد بین‌المللی DIS-Draft International Standard را تدوین و برای اظهار نظر بین اعضا توزیع می‌کند. پس از دريافت آرا و نظرات اعضا و اعمال كردن آنها، این سند به صورت پیش‌نویس نهایی (FDIS) تنظیم و دبیرخانه مرکزی نیز مجدداً پیش‌نویس نهایی استاندارد را بین تمام اعضای ایزو (اعم از آنکه عضو کمیته فنی مذکور بوده‌اند یا نه) برای اظهار نظر توزیع می‌کند و اگر نظر مخالفی نباشد، ويا بسیار محدود و اندک باشد که بتوان نادیده گرفت پیش‌نویس را برای تصویب نهایی از طرف دبیرخانه مرکزی برای اعضای شورای ایزو فرستاده شده که پس از تصویب شورا، بعنوان استاندارد بین‌المللی International Standard منتشر می‌گردد.

3- "آزمایشاتی که بعدها به عنوان استاندارد مکتوب میشه از کجا معلوم که بهترین سند موجوده؟ شاید این محصول بهینه نباشه؟"
همواره نتایج آخرین پیشرفت‌های علمی و تکنولوژی در استانداردها لحاظ می شوند و به همین دلیل است که مثلا ASME هر 3 سال یکبار ویرایش می شود تا آخرین دستاوردهای تولید، بازرسی، طراحی و ... در آن لحاظ گردد. برخی استانداردها نیز سیستمی دارند تا به طور منظم پایش انجام شده و اشتباهات تصحیح گردند و به اطلاع عموم برسند.

4- "چرا asme بر خلاف سایر استانداردها موضوعات خودشsection بندی کرده؟"
تمام استانداردهای ASME اینگونه نیستند بلکه فقط ASME B&PVC به اینصورت است که داستانی تاریخی دارد و شاید یک سلیقه یا انتخاب از بین گزینه های موجود بوده است. برای اینکه تنوعهای متفاوت را ببینیم باید گفت مثلا ASTM بخش ندارد اما هر استاندارد EN مي تواند شامل يك سند با چندين بخش باشد كه تحت نام Part مي آيند مثلا" EN 10028 Parts 1 to 8 كه هر Part ويژگي خاصي از محصولات فولادي را مشخص مي كند و بجاي آوردن واژه Part در شماره استاندارد از يك خط تیره( hyphen ) استفاده مي شود مثلا" EN 10028-1 يعني Part 1

اما در مورد تفاوت کد و استاندارد بد نیست به پاسخ جناب hesam02 اینها را هم اضافه کنم:
کد که برگردان آن به فارسی آیین نامه است، دارای الزامات قانونی (force of law) است همانند آیین نامه 2800 زلزله در مبحث ساختمان که در صورت اجرا نشدن آن پایان کار ساختمان داده نمی شود. در واقع می توان کد را نوعی از قانون در نظر گرفت. در ایالات متحده، AWS D1.1 یا ASME B & PVC از نمونه های پر کاربرد کدها هستند. اجرای استانداردها داوطلبانه است و تنها زمانی اجرای استاندارد الزامی می گردد که یا آن استاندارد به عنوان بخشی از یک قرارداد آمده باشد و یا به عنوان بخشی از یک دستور العمل قانونی ذکر گردد. البته باید دقت داشت که کد فقط در ایالات متحده امریکا اجباری است و در سایر کشورها در صورتی که در قرارداد یا مراجع قانونی الزام نشده باشد با آن همانند استاندارد رفتار می شود.

اما اینکه چرا ASME B & PVC به صورت کد در نظر گرفته شده است داستانی تاریخی دارد و مربوط به انفجار بویلرها و تلفات انسانی بسیار زیاد آن بوده است. ( بین سالهای 1898 تا 1905 تعداد 3612 بویلر منفجر شد یعنی به طور میانگین روزی یک انفجار و در این حوادث حدود 7600 تن جان باختند) نخستین قوانین مربوط به طراحی بویلر در ایالت ماساچوست در سال 1907 نوشته و اجباری شد. Sec. I در 1914 منتشر گردید و به دنبال آن سایر بخشهای B & PVC منتشر شدند که Sec. IX (جوشکاری)در 1937 نخستین بار به عنوان بخشی از Sec. VIII و سپس در 1941 به صورت مستقل منتشر گردید.

راستی، اگر با خواندن این مطالب علامت سوالی در ذهنتان پیش آمد از کنارش ساده نگذرید و بپرسید.
 

hesam02

عضو جدید
ممنون از پاسخ جناب مهندس خداپرستی

سوال هایی که باز برام پیش اومد و با عرض معذرت که اینقدر سوال میکنم :

1) استانداردها به انواع استانداردهای منطقه ای ، شرکتی ، ملی و بین المللی تقسیم بندی میشن. میشه برای هر کدوم یک مثال بزنید؟ مثلا استاندارد ASME یک استاندارد ملی است درسته؟

2) یک فردی که میخواد با استانداردها آشنایی پیدا کنه ، چطور میتونه این کار رو بکنه؟ منظورم اینه که نحوه مطالعه استانداردها به چه صورته؟ آیا فقط حالت رجوعی دارن یا کسی میتونه شروع به خوندنشون کنه ؟

3) من در مورد تمامی استانداردها یک لیستی ازشون تهیه کردم که همراه با موضوعات هر استاندارد خاص هستش. چرا یک لیست طبقه بندی شده در مورد ASME وجود نداره؟

با تشکر
 

khodaparasti

عضو جدید
1) استانداردها به انواع استانداردهای منطقه ای ، شرکتی ، ملی و بین المللی تقسیم بندی میشن. میشه برای هر کدوم یک مثال بزنید؟ مثلا استاندارد ASME یک استاندارد ملی است درسته؟

2) یک فردی که میخواد با استانداردها آشنایی پیدا کنه ، چطور میتونه این کار رو بکنه؟ منظورم اینه که نحوه مطالعه استانداردها به چه صورته؟ آیا فقط حالت رجوعی دارن یا کسی میتونه شروع به خوندنشون کنه ؟

3) من در مورد تمامی استانداردها یک لیستی ازشون تهیه کردم که همراه با موضوعات هر استاندارد خاص هستش. چرا یک لیست طبقه بندی شده در مورد ASME وجود نداره؟



الف – استانداردهاي كارخانه اي یا شرکتی
اين استانداردها آنهايي هستند كه در حوزه يك كارخانه يا شركت اعتبار دارند. اين نوع استاندارد سطح فناوري كشور را نشان مي دهد. در اين استانداردها فعاليتهاي مختلف توليد، طراحي، آزمون، خدمات پس از فروش، پرسنل، خط مشي مديريت و .... مورد توجه قرار گرفته به طور كلي شكل و سيستم يك كارخانه یا شرکت را به صورت اصولي در مي آورند. استانداردهايي نظير جنرال الكتريك (GE)، ولوو (VOLVO)، فورد (FORD)، رنو (RENAULT) و .... در اين رده جاي مي گيرند.
ب- استانداردهاي انجمني يا صنفي
شامل قراردادها و مستندات يك گروه كاري متخصص است كه حول يك محور صنعتي – فني و با هدف تبيين تعاريف مشخص و ايجاد يك زبان بين گروهي تدوين مي شود. رشد و توسعه اين نوع استاندارد بيشتر در كشور آمريكا ديده مي شود كه به لحاظ كيفيت بالا و تخصصي بودن مدارك، مستندات آنها اعتبار جهاني پيدا كرده است. از جمله اينها می توان به استانداردهاي انجمن آزمون و مواد آمريكا (ASTM)، انجمن مهندسان مكانيك آمريكا (ASME)، موسسه نفت آمريكا (API)، انجمن مهندسان خودرو (SAE) و .... اشاره نمود.
اگر به قسمت بالاي مانيتور كامپيوترتان دقت كنيد حروف TCO را خواهيد ديد. اين حروف مخفف نام سوئدي "اتحاديه كارمندان حرفه اي سوئد" (The Swedish Confederation of Professional Employees) است كه بيش از دو ميليون نفر عضو دارد. اعضاء TCO توجه خاصي به كاربرد كامپيوتر و وسايل جانبي آن داشته و استاندارد وضع شده را به نام خود TCO اعلام نموده اند. اكثر توليدكنندگان، اين استاندارد را مناسب تشخيص داده و مقررات آن را پذيرفته و به مورد اجراء در آورده اند بطوريكه امروزه در كليه تبليغات مانيتور در آمريكا و اروپا، استاندارد TCO جزو ويژگيهاي اصلي مانيتور ذكر مي گردد. در حقيقت اين استاندارد را نيز مي توان استانداردي انجمني يا صنفي با گستره اي جهاني معرفي كرد.
پ – استانداردهاي ملي
شامل مستندات و مقررات كيفي، تعاريف، روشهاي آزمون و ... يك كشور در مورد محصولات خود يا محصولاتي است كه در آن كشور اجازه فروش پيدا مي كنند. اين گروه از استانداردها به وسيله موسسه (سازمان) استاندارد آن كشور كه مقام ذيصلاح براي كار شناخته شده است، تهيه مي شوند. در تدوين اين استاندارد ها تمامي طرفهاي ذينفع از قبيل توليد كننده، مصرف كننده، اعضاي مراكز علمي و پژوهشي، سازمانهاي دولتي و مانند آن شركت دارند. استانداردهاي ملي با توجه به شرايط مختلف مانند شرايط اقتصادي، فني و غيره تدوين مي شوند. استانداردهاي ملي به دو دسته اجباري و تشويقي تقسيم مي شوند. استانداردهاي اجباري، استانداردهايي هستند كه در رابطه مستقيم با ايمني، بهداشت، محيط زيست و يا تجارت بوده و به طور قانوني از نظر اجرا، اجباري اعلام مي شوند. گاهي اين امر مي تواند با يك توافق بين المللي صورت گيرد مانند مقررات ترافيك و مبارزه با آلودگي محيط زيست.
استانداردهاي تشويقي، استانداردهايي هستند كه توليد كننده با توجه به توان بالاي توليد و همچنين علاقمندي و موافقت خود تمايل به اجراي آن دارد. از جمله استانداردهاي ملي مي توان به استاندارد ملي ايران (ISIRI)، آمريكا (ANSI)، آلمان (DIN)، انگلستان (BSI) و ... اشاره كرد.
ت – استانداردهاي منطقه اي
عواملی مانند موفقيت جغرافيايي، فرهنگ، سياست، روش توليد و مصرف و امثال آن برخي از كشورها را بر آن داشته است تا مشتركا" مبادرت به تدوين استانداردهاي منطقه اي نمايند. به عبارت ديگر مستندات و مدارك فني گروهي از كشورهاي همسايه به منظور بهره مندي از كيفيت مشترك و زبان عمومي در مكاتبات، تجارت و تبادل كالا اين مجموعه استانداردها را تشكيل مي دهد. برخي از اين استانداردها عبارتند از استاندارد اروپا EN، استاندارد كشورهاي عربي (ASMO)، استاندارد كشورهاي آفريقايي (ARSO) و استاندارد كشورهاي آمريكايي (پان آمريكن) (COPANT )
ث – استانداردهاي بين المللي
امروزه روند رشد صنعت و تجارت و همچنين تحولات علمي و اجتماعي در جهان به گونه اي است كه كشورها را بيش از پيش به يكديگر نزديك مي كند و در اين راستا استانداردهاي بين المللي برای ايجاد هماهنگي، سهولت ارتباط و رفع مشكلات فني تدوين مي شوند. اين استاندارد ها حاصل توافق كارشناسان ذيربط كشورهاي عضو سازمان بين المللي استاندارد است.
مهمترين سازمانهاي بين المللي تدوين و نشر استانداردهاي بين المللي عبارتند از : سازمان بين المللي استاندارد (ISO) كميسيون بين المللي الكتروتكنيك (IEC) و كميسيون مقررات مواد غذايي(CAC).

2- بستگی به نوع استاندارد و مبحث مورد نظر دارد. مثلا شما می توانید AWS A3.0 را که مختص به ترمینولوژی است خود مطالعه کنید یا اگر قرار است آزمون ضربه را انجام دهید می توانید قدم به قدم با ASTM E 23 پیش بروید اما اگر ASME Sec. IX را برای نوشتن WPS برای اولین بار مطالعه کنید حتما سرگیجه می گیرید!! همینطور ASME sec.VIII برای طراحی مخازن تحت فشار. در این موارد شرکت در دوره های کوتاه مدت آموزشی یا خواندن جزوات و کتابهای مرتبط بسیار کمک خواهد کرد. باید دانست این نوع کار شماست که استانداردهای حوزه کارتان را مشخص می کند، آیا طراح هستید؟ بازرس؟ مهندس آزمایشگاه؟ پژوهشگر؟ یا ...

3- در این مورد حق با شماست و ASME کمتر در این مورد کار کرده است. دلیلش را نمی دانم. البته اگر یک لیست کلی از انواع استانداردهای ASME می خواهید، لینک زیر را ببینید:
http://www.asme.org/kb/standards

امیدوارم در پست بعدی ضمن پاسخگویی به پرسشهای احتمالی، بحث "نامگذاری فولادها در استانداردهای آمریکایی " را آغاز کنیم.
 

hesam02

عضو جدید
مهندس بنده خیلی مشتاقم که زودتر بحث نام گذاری فولادها رو شروع کنیم
 

hesam02

عضو جدید
به نظر من این تاپیک باید به عنوان یک واحد درسی آنلاین همراه با پرسش و پاسخ ، در صفحه اول تاپیک مهندسی مواد و متالورژی قرار بگیره تا تمامی دوستان و دانشجویان عزیز در این موضوع مهم مشارکت داشته باشن... به نظر من این اولین بار در تاپیک مهندسی مواد هستش که یک سرفصل خاص توسط یکی از مهندسان مجرب کشورمون داره تدریس میشه و ما باید این رو به فال نیک بگیریم...
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقاي مهندس
خيلي از بيانات شيوا و مفيدتون سپاسگزارم.
من هم كه گرايشم سراميك هست بسيار به اين بحث علاقه مند شدم .
 

khodaparasti

عضو جدید
استاندارد ASTM
ASTM يكي از مراجع معتبر تدوين استاندارد به شمار مي رود كه در سال 1898 ميلادي تاسيس شده است. ASTM كوتاه شده عبارت American Society for Testing and Materials است. اولين كتاب كامل استانداردهاي ASTM در سال 1915 چاپ شد.
تمامي اين استانداردها به صورت سالانه مورد بازبيني( Revision) قرار مي گيرند. برخي استانداردها نيز ممكن است در طول يك سال چندين بار دچار تغيير شوند. مطالب گفته شده نشان مي دهد كه استانداردها اسنادي هستند كه به طور پیوسته دچار تغيير و تحول مي شوند.
استاندارد ASTM حوزه های مختلفی را زیر پوشش داشته که عبارتند از:
محصولات آهني و فولادي - محصولات فلزي غير آهني- روشهاي آزمون فلزات و دستورالعمل هاي تحليلي- مصالح ساختمانی- فرآورده هاي نفتي، روانکارها، سوختهاي فسيلي- رنگها و پوشش ها- منسوجات- پلاستيكها- لاستيكها و انواع آنها- عایقهای الكتريكي و مباحث الكترونيك- تكنولوژي آبي و مسایل زیست محيطي- انرژي هسته اي، انرژي خورشيدي و انرژی زمین گرمایی- ابزارهاي پزشكي- روشهاي كلي و ابزارهاي اندازه گيري- ويژگيهاي محصولات عمومی

فولادهاي ASTM

مثال زير كاربرد حروف و اعداد را در اين استاندارد براي نامگذاري فولاد ها مشخص مي كند.
ASTM A 516M-06 Grade 70 – Pressure Vessel Plates, Carbon Steel, for Moderate- and Lower- Temperature Service

حرف A نشان دهنده فلز آهني است اما آنرا به زير مجموعه هاي چدن، فولاد كربني، فولاد آلياژي يا فولاد زنگ نزن تقسيم نمي كند.
عدد 516 يك شماره ترتيبي است كه مستقيما" با خواص فلز ارتباطي ندارد.
حرف M نشان مي دهد كه استاندارد بر مبناي واحدهاي SI نوشته شده است (حرف M از واژه Metric آمده است)
عدد
06 نشان دهنده سال باز بيني يا انتشار است (2006).
Grade 70 نشان مي دهد كه حداقل استحكام كششي 70 ksi است. ( اگر عدد ksi را در عدد 6.9 ضرب کنید به MPa تبدیل می شود)

يكي از استفاده هاي مفيد نامگذاري با روش ASTM ، كاربرد آن در لوله و تيوب و محصولات پتک کاری شده است. در اين موارد حرف "P " براي لوله ، حرف "T " براي تيوب و "TP " براي لوله يا تيوب و "F " براي پتک کاری به كار مي رود. مثالهاي زير اين كاربرد ها را نمايش مي دهند:

ASTM A 335/A 335M-06 Grade P22 - Seamless Ferritic Alloy-Steel Pipe for High-Temperature Service.

ASTM A 213/A 213M-09a Grade T22 - Seamless Ferritic and Austenitic Alloy-Steel Boiler, Superheater and Heat-Exchanger Tubes.
ASTM A 269-08 Grade TP304 - Seamless and Welded Austenitic Stainless Steel Tubing for General Service
ASTM A 312/A 312M-08a Grade TP304 - Seamless and Welded Austenitic Stainless Steel Pipes

ASTM A 336/A 336M-09 Class F22 - Alloy Steel Forgings for Pressure and High- Temperature Parts

یک پرسش مهم : "آیا لوله(pipe) با تیوب (tube) فرق دارد؟ اگر پاسخ مثبت است چند تفاوت را ذکر کنید."
لطفا پاسخهایتان را بنویسید.
اگر پرسشی هم تا اینجا در مورد ASTM برایتان پیش آمده، بپرسید.
 
آخرین ویرایش:

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
Pipe و Tube از بعضی جهات یکی هستند، ولی مشخصات و کاربردهای مختلفی دارند. فقط گاهی اوقات آنها را میتوان به جای هم بکار برد.
- مشخصات و اندازه لوله هایی به قطر 12 اینچ و کوچکتر با قطر داخلی و برای لوله هایی به قطر بزرگتر از 12 اینچ با خارجی بیان می شود، ولی اندازه تیوب فقط با قطر خارجی نشان داده میشود.
- ضخامت لوله به وسیله Schedule یا دامنه فشار تعیین می شود، ولی در تیوب ضخامت به اینچ نشان داده میشود.
- اغلب لوله هایی که به سیستمی جوشکاری می شوند، برای انتقال مایعات یا گاز از یک نقطه به نقاط دیگر است ولی تیوبها را بجای بعضی از اشکال استاندارد ساختمانی مانند تیر I شکل، قوطیها و نبشی ساختمان نیز بکار میبرند.
به علاوه :
-سطح مقطع تیوب می تواند گرد یا هر شکل دیگری باشد اما سطح مقطع لوله باید گرد باشد.
-بطور کلی تیوبها بدون درز ساخته می شوند درصورتیکه لوله هم درزدار و هم بدون درز تولید می شود.
-تیوب ممکن است به اندازه دلخواه برای سفارش دهنده ساخته شود در حالیکه ابعاد لوله مطابق استاندارد است.
 

hesam02

عضو جدید
ممنون

1) من منظور از عدد سه رقمی را متوجه نشدم. از کجا این عدد بدست اومده؟

2) در بعضی از نامگذاری ها مثلا 213/A داریم. منظور از این چیست؟

3) منظور از 09a چیست؟ سال بازبینی 2009 است اما منظور از a چیست؟

4) تنها راه نامگذاری فولادها در این استاندارد همین است؟ هر استانداردی تنها یک روش برای نامگذاری آلیاژها دارد؟

جواب سوال :
لوله و تیوب دو تفاوت اساسی دارند :
1) ابعاد : در تعاریف استاندارد ASME ( دقیق نمیدونم کدوم سکشن ) اومده که لوله بوسیله قطر داخلی اون سنجیده میشه در حالی که تیوب بوسیله قطر خارجی اون
2) کاربرد : کاربرد لوله عمدتا در بحث انتقال و جابه جایی سیال هستش و به خاطر همین موضوع هم هست که قطر داخلی برای لوله مطرح هستش ولی کاربرد تیوب درمورد انتقال گرما و heat exchanger ها هستش.
 

hesam02

عضو جدید
Pipe و Tube از بعضی جهات یکی هستند، ولی مشخصات و کاربردهای مختلفی دارند. فقط گاهی اوقات آنها را میتوان به جای هم بکار برد.
- مشخصات و اندازه لوله هایی به قطر 12 اینچ و کوچکتر با قطر داخلی و برای لوله هایی به قطر بزرگتر از 12 اینچ با خارجی بیان می شود، ولی اندازه تیوب فقط با قطر خارجی نشان داده میشود.
- ضخامت لوله به وسیله Schedule یا دامنه فشار تعیین می شود، ولی در تیوب ضخامت به اینچ نشان داده میشود.
- اغلب لوله هایی که به سیستمی جوشکاری می شوند، برای انتقال مایعات یا گاز از یک نقطه به نقاط دیگر است ولی تیوبها را بجای بعضی از اشکال استاندارد ساختمانی مانند تیر I شکل، قوطیها و نبشی ساختمان نیز بکار میبرند.
به علاوه :
-سطح مقطع تیوب می تواند گرد یا هر شکل دیگری باشد اما سطح مقطع لوله باید گرد باشد.
-بطور کلی تیوبها بدون درز ساخته می شوند درصورتیکه لوله هم درزدار و هم بدون درز تولید می شود.
-تیوب ممکن است به اندازه دلخواه برای سفارش دهنده ساخته شود در حالیکه ابعاد لوله مطابق استاندارد است.

1) "مشخصات و اندازه لوله هایی به قطر 12 اینچ و کوچکتر با قطر داخلی و برای لوله هایی به قطر بزرگتر از 12 اینچ با خارجی بیان می شود"
منظور قطر داخلیه مهندس؟

2) "ضخامت لوله به وسیله Schedule یا دامنه فشار تعیین می شود"
منظور از schedule چیه؟
 

khodaparasti

عضو جدید
پژوهشهای گسترده ای که به منظور بررسی مبانی ابتکارات، اختراعات و اکتشافات به انجام رسیده است، این را نشان داده که تمام نوآوریها بر اساس پرسش، ایده و انگیزه ایجاد می شوند و کلید موفقیت آن چیزی نیست جز پرسشهای شش گانه 5W1H . مهندسان صنایع با این مفهوم به خوبی آشنا هستند زیرا در دروس دانشگاهی در مباحثی مانند تکنیکهای خلاقیت، ارائه خدمات به مشتری، رضایت سنجی و ... به آن اشاره می شود. ( در انگلستان در طراحی پرسشها برای دانش آموزان 11 تا 14 سال از این تکنیک استفاده شده و آنها از سنین پایین با کاربردهایش آشنا می شوند)
اما 5W1Hچیست؟ اینها 6 پرسش هستند که با yes و no نمی توان به آنها پاسخ داد و عبارتند از:
Why, What, When, Where, Who, How
با پاسخ به این پرسشها درک کاملی از موضوع بدست می آید.
البته استفاده از این تکنیک جدید نیست و سابقه ای چند صد ساله دارد. حتی شاعری در 1902 چنین سروده است:

I keep six honest serving-men
(They taught me all I knew);
Their names are What and Why and When
And How and Where and Who

هدفم از این مقدمه این بود که اگر اجازه دهید از این پس دیگر خودم در انتهای پستها پرسشی را مطرح نکنم و مایلم خوانندگان گرامی از5W1H استفاده کرده و پرسشهای احتمالی را بپرسند و درخواستم این است که همه تلاش کنند پاسخ را بیابند. من هم تلاش می کنم آنهایی را که بلدم، پاسخ دهم.
برای این که فرصت برای فرآیند پرسش و پاسخ فراهم شود، هر پست جدید را چند روز پس از پست قبلی خواهم نوشت.
با سپاس از همه
 

hesam02

عضو جدید
مرسی مهندس...
روش جالبیه...
فقط توی این زمانی که میخواید پست جدید رو بنویسید اگر دوستان سوالی مطرح کردند شما جواب میدید؟
 

sonya.b

عضو جدید
1)

منظور از schedule چیه؟

استاندارد ANSI يك pipe schedule chart رو ارائه كرده كه در اون اندازه هاي استاندارد لوله ها رو به كمك قطر خارجي شون ميتونين بدست بيارين. مثلا اگه اندازه لوله به اينچ يا قطر خارجي رو به ميليمتر داشته باشين با داشتن schedule ميتونين ضخامت لوله (يا همون گوشت لوله) رو تعيين كنيد(schedule همین عددهای ردیف بالای جدول هست). توي صنعت به مقدار زيادي از اين جدول استفاده ميشه و در طراحي سيستم پايپينگ هم بر اساس اين جدول لوله ها انتخاب ميشن . بعنوان مثال، ضخامت یک لوله 6 اینچی با sch. 40S ، برابر 7.11 میلیمتر هست.


 
آخرین ویرایش:

khodaparasti

عضو جدید
با سپاس فراوان از همراهی تمامی دوستان.
نخست پاسخ به پرسشها:

من منظور از عدد سه رقمی را متوجه نشدم. از کجا این عدد بدست اومده؟

همانطور که در پست هم نوشته بودم در ASTM A516 عدد 516 يك شماره ترتيبي است كه مستقيما" با خواص فلز ارتباطي ندارد. به بیان ساده تر این عدد یک شمارنده (counter) است چون ASTM شماره های استاندارد را به ترتیب اختصاص می دهد مثلا A516-A517-A518 که ممکن است برخی از این شماره ها دیگر وجود نداشته باشند.( به دلایل مختلف حذف شده اند). این اعداد از یک رقم تا 4 رقم وجود دارند مثلا ASTM E8 برای آزمون کشش یا ASTM E23 برای آزمون ضربه یا F1583 برای مشخصات بیومتریالهای شیشه ای و سرامیک شیشه ای

در بعضی از نامگذاری ها مثلا 213/A داریم. منظور از این چیست؟

A 213/A 213M يعني واحد هاي SI و اينچ – پوند با هم به كار رفته اند. یعنی واحد استحکام کششی به دو صورتksi و MPa در جداولش درج شده است.

منظور از 09a چیست؟ سال بازبینی 2009 است اما منظور از a چیست؟

در برخي موارد ممكن است حروف d, c, b, a دیده شوند كه مربوط به ترتيب بازنگري‌ها و اصلاحات انجام شده برروي آن سند در همان سال مي‌باشد مثلا 11a نشان‌دهنده دومين بازنگري در سال 2011، 11b سومين بازنگري در سال 2011 و الي آخر مي‌باشد.

تنها راه نامگذاری فولادها در این استاندارد همین است؟ هر استانداردی تنها یک روش برای نامگذاری آلیاژها دارد؟

به تدریج که جلوتر برویم پاسخ پرسشتان را خواهید گرفت.

آیا لوله(pipe) با تیوب (tube) فرق دارد؟ اگر پاسخ مثبت است چند تفاوت را ذکر کنید.

دوستان به موارد خوبی اشاره کردند. شاید در یک جمع بندی به موارد زیر برسیم:

سطح مقطع تیوب می تواند گرد یا هر شکل دیگری باشد اما سطح مقطع لوله باید گرد باشد.
بطور کلی تیوبها بدون درز ساخته می شوند درصورتیکه لوله هم درزدار و هم بدون درز تولید می شود.
تیوب ممکن است به اندازه دلخواه برای سفارش دهنده ساخته شود در حالیکه ابعاد لوله مطابق استاندارد است.(همان موردی که سرکار خانم مهندس sonya.b در پست قبلی به آن در موضوع schedule اشاره کردند و شماره آن استاندارد هم ANSI B36.10 است.)
اصولا اندازه کمتر از یک چهارم اینچ را در هر حالتی تیوب می نامند.
تیوب از لحاظ جدار داخلی و خارجی دارای سطح صاف می باشد در صورتیکه جدار داخلی لوله نسبت به تیوب ناهموار است.
واژه تیوب در برخی استانداردها به لوله هایی گفته می شود که برای خم کردن مناسبند مثلا لوله های بدون درز که در ساختن مبدلها و دیگهای بخار به کار می روند.

اما ادامه بحث نامگذاری:
سيستم نامگذاري ASTM براي فولادهاي زنگ نزن ريختگي (cast s.s) شامل 2 حرف است كه به دنبال آنها عدد آمده و پس از آنها حروف پسوند انتخابي اضافه مي شوند.
در اين سيستم، اگر آلياژ براي كاربرد در محيط هاي خورنده مايع باشد حرف "C " و براي كار برد در دماهاي بالا حرف "H " به عنوان حرف اول در نظر گرفته مي شود.
حرف دوم نشان دهنده ميزان كرم و نيكل آلياژ است كه با افزايش درصد نيكل، ترتيب الفبايي آن نيز اضافه مي شود. عدد بعدي اضافه شونده بيانگر ميزان كربن بر حسب صدم درصد است و در برخي موارد پسوندي نيز براي نشان دادن ساير عناصر آلياژي افزوده مي گردد.
یک مثال:
ASTM A 351 Grade CF8M, Grade HK40 - Castings, Austenitic, Austenitic- Ferritic (Duplex) for Pressure Containing Parts
حرف "C " در CF8M نشان دهنده فولادي مقاوم به خوردگي است و حرف "H " در HK40 نشان دهنده فولاد نسوز (heat resistant) است. قسمت عددي در فولاد مقاوم به خوردگي مشخص كننده حداكثر ميزان كربن به صدم درصد است (0.08% C) و در مورد فولاد نسوز ميزان كربن اسمي (nominal ) بر حسب صدم درصد است . (ميزان اسمي 0.40%C و ميزان واقعي 0.35-0.45%C ). حرف "M " پس از اعداد نشانگر اضافه شدن عنصر موليبدن به آلياژ است.
 

hesam02

عضو جدید
1) مهندس اگه امکانش هست ، میشه نام گذاری به روش ASTM رو ابتدا دسته بندی کنید؟ من به شخصه یه مقدار گیج شدم... به طور مثال بگید چند نوع سیستم نام گذاری و بر چه اساسی داریم و بعد هر کدوم رو توضیح بدید. مرسی

2) در مورد CF8M من معنای "F" رو متوجه نشدم... شما فرمودید نشاندهنده میزان کرم و نیکل آلیاژ هستش اما به چه نحو؟ یا مثلا حرف "K" در HK40

3) میزان کربن اسمی و فرق اون با میزان کربن واقعی رو میشه توضیح بدید؟

4) مهندس یه مشکلی که اکثر دانشجویان مهندسی مواد در مورد آلیاژها و تاثیر عناصر آلیاژی بر روی فولاد و ... دارن این هستش که علت تغییر خواص به واسطه افزودن یک عنصر رو درک نمیکنن و اینکه چه اتفاقی میوفته که به خاطر اضافه شدن یک عنصر خاص فلان خاصیت یک آلیاژ تغییر میکنه... اگر خودتون جزوه خاصی دارید که در این رابطه هستش که بهتر در غیر این صورت اگر خودتون هم مایل باشید یک تاپیک جداگانه بزنیم و در این باره بحث کنیم چون درک این روابط برای مهندسین مواد بسیار مهم و کاربردی هستش... البته تاپیکی با همین نام زده شده اما خیلی به درک این مفاهیم کمک نمیکنه و صرفا به تغییر خواص پرداخته
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
ممنون

1) من منظور از عدد سه رقمی را متوجه نشدم. از کجا این عدد بدست اومده؟

2) در بعضی از نامگذاری ها مثلا 213/A داریم. منظور از این چیست؟

3) منظور از 09a چیست؟ سال بازبینی 2009 است اما منظور از a چیست؟

4) تنها راه نامگذاری فولادها در این استاندارد همین است؟ هر استانداردی تنها یک روش برای نامگذاری آلیاژها دارد؟

جواب سوال :
لوله و تیوب دو تفاوت اساسی دارند :
1) ابعاد : در تعاریف استاندارد ASME ( دقیق نمیدونم کدوم سکشن ) اومده که لوله بوسیله قطر داخلی اون سنجیده میشه در حالی که تیوب بوسیله قطر خارجی اون
2) کاربرد : کاربرد لوله عمدتا در بحث انتقال و جابه جایی سیال هستش و به خاطر همین موضوع هم هست که قطر داخلی برای لوله مطرح هستش ولی کاربرد تیوب درمورد انتقال گرما و heat exchanger ها هستش.

آقای مهندس خداپرستی جسارت بنده رو ببخشید .
با اجازه


جواب سوال 3 ) : منظور از 09a یعنی بازبینی در سال 2009 و اولین بار در این سال . ممکن است یک استدارد در طول یک سال چندین بار بازنگری شود بهمین آنرا با a, b ,c ,d هم نامگذاری می کنند.

جواب سوال 4 ) خیر . آقا حسام عجله نکنید ! آقای مهندس خداپرستی زحمت تمامی استاندارد ها رو می کشند . غیر از ASTM استانداردهایی چون : ASME , AISI SAE UNS , CEN , DIN , JIS , ,.. هستند اما مهم ترین و پرکاربردترین آنها ASTM, DIN , AISI هست .
ضمنآً روش نامگذاری ها برای هر استاندارد متفاوت است و قوانین خاص خود را داراست .


لیستی از کتب استاندارد ASTM :
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/paperclip.png فايل ضميمه

  • http://www.www.www.iran-eng.ir/images/attach/pdf.gif astm[1].pdf (168.9 كيلو بايت, 1091 نمايش)
 
آخرین ویرایش:

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
1) مهندس اگه امکانش هست ، میشه نام گذاری به روش ASTM رو ابتدا دسته بندی کنید؟ من به شخصه یه مقدار گیج شدم... به طور مثال بگید چند نوع سیستم نام گذاری و بر چه اساسی داریم و بعد هر کدوم رو توضیح بدید. مرسی

2) در مورد CF8M من معنای "F" رو متوجه نشدم... شما فرمودید نشاندهنده میزان کرم و نیکل آلیاژ هستش اما به چه نحو؟ یا مثلا حرف "K" در HK40

3) میزان کربن اسمی و فرق اون با میزان کربن واقعی رو میشه توضیح بدید؟

4) مهندس یه مشکلی که اکثر دانشجویان مهندسی مواد در مورد آلیاژها و تاثیر عناصر آلیاژی بر روی فولاد و ... دارن این هستش که علت تغییر خواص به واسطه افزودن یک عنصر رو درک نمیکنن و اینکه چه اتفاقی میوفته که به خاطر اضافه شدن یک عنصر خاص فلان خاصیت یک آلیاژ تغییر میکنه... اگر خودتون جزوه خاصی دارید که در این رابطه هستش که بهتر در غیر این صورت اگر خودتون هم مایل باشید یک تاپیک جداگانه بزنیم و در این باره بحث کنیم چون درک این روابط برای مهندسین مواد بسیار مهم و کاربردی هستش... البته تاپیکی با همین نام زده شده اما خیلی به درک این مفاهیم کمک نمیکنه و صرفا به تغییر خواص پرداخته

جواب سوال 1 ) : سیستم های نامگذاری رو که در پست قبلی نام بردم . در مورد دسته بندی ASTM هم اگه اجازه بدید در ادامه آقای مهندس خواهند گفت . این مقدمه لازم بود .( اگر هم مهندس خداپرستی اجازه بدند که بنده هم در این امر کمک کنم )
جواب سوال 2 ) : F از واژه Forging به معنای آهنگری است . یعنی این فولاد برای آهنگری استفاده می شود .
خیر این عدد نشاندهنده میزان عنصر افزوده شده نیست . فقط حرف M یا Cr یا ... می تواند حضور عنصر را به عنوان عنصر آلیاژی مهم در فولاد نشان دهد . ( توجه کنید که ممکن است عناصر دیگری نیز در این فولاد موجود باشند اما بسته به کاربرد فولاد مقادیر آنها اندک می باشد . اینست که این عناصر در استاندارد قید نمی شوند )
جواب سوال 3 : ) کربن اسمی و کربن واقعی : کربن اسمی اون مقداری هست که طراح قبل از تولید برای فولاد در نظر می گیرد اما الزاماً محصول تولیدی مقادیر دقیق پیش بینی شده از کربن را دارا نیست . به عبارتی مقدار واقعی کربن بسته به تلرانس فولاد از مقدار اسمی تفاوت میکند . به همین دلیل زمانیکه استاندارد فولادی را با 0.09 درصد نامگذاری کرده است , بایستی رنج کربن را 0.05 بالاتر یا پایین تر در نظر گرفت .

جواب سوال 4 ) : اتفاقاً سوال بسیار جالبی هست که واسه من هم پیش اومده بود . کم و بیش در موردش مطالعه و تحقیق داشتم , در حد توان جوابگو خواهم بود .
مثلاً چرا کربن سبب افزایش استحکام فولاد میشه ؟
از آنجا که کربن عنصری با شعاع اتمی کوچک است و جز 5 عنصر بین نشین می باشد در شبکه آهن بصورت بین نشین نفوذ کرده و سبب ایجاد تنش در شبکه کریستالی می شود . هر چند که این تنش از طرفی سبب کاهش استحکام میشود ( مانند تنش پس ماند در قطعه می کند ) اما از طرفی به عنوان مانعی برای حرکت نابجایی ها محسوب می شود که این سبب افزایش چشمگیر استحکام آهن می شود .
ضمناً افزایش حضور کربن در ساختار سبب فوق اشباع شدن محلول جامد آهن و کربن شده و کربن مازاد بر انحلال میتواند تشکیل کاربید های بسیار سخت ( چون کاربید آهن , کاربید کرم , کاربید سیلیسیم ,و ... ) دهد . نتیجه تشکیل این کاربیدها بالارفتن سختی , تردی و استحکام فشاری آهن است .
 

hesam02

عضو جدید
جواب سوال 1 ) : سیستم های نامگذاری رو که در پست قبلی نام بردم . در مورد دسته بندی ASTM هم اگه اجازه بدید در ادامه آقای مهندس خواهند گفت . این مقدمه لازم بود .( اگر هم مهندس خداپرستی اجازه بدند که بنده هم در این امر کمک کنم )
جواب سوال 2 ) : F از واژه Forging به معنای آهنگری است . یعنی این فولاد برای آهنگری استفاده می شود .
خیر این عدد نشاندهنده میزان عنصر افزوده شده نیست . فقط حرف M یا Cr یا ... می تواند حضور عنصر را به عنوان عنصر آلیاژی مهم در فولاد نشان دهد . ( توجه کنید که ممکن است عناصر دیگری نیز در این فولاد موجود باشند اما بسته به کاربرد فولاد مقادیر آنها اندک می باشد . اینست که این عناصر در استاندارد قید نمی شوند )
جواب سوال 3 : ) کربن اسمی و کربن واقعی : کربن اسمی اون مقداری هست که طراح قبل از تولید برای فولاد در نظر می گیرد اما الزاماً محصول تولیدی مقادیر دقیق پیش بینی شده از کربن را دارا نیست . به عبارتی مقدار واقعی کربن بسته به تلرانس فولاد از مقدار اسمی تفاوت میکند . به همین دلیل زمانیکه استاندارد فولادی را با 0.09 درصد نامگذاری کرده است , بایستی رنج کربن را 0.05 بالاتر یا پایین تر در نظر گرفت .

جواب سوال 4 ) : اتفاقاً سوال بسیار جالبی هست که واسه من هم پیش اومده بود . کم و بیش در موردش مطالعه و تحقیق داشتم , در حد توان جوابگو خواهم بود .
مثلاً چرا کربن سبب افزایش استحکام فولاد میشه ؟
از آنجا که کربن عنصری با شعاع اتمی کوچک است و جز 5 عنصر بین نشین می باشد در شبکه آهن بصورت بین نشین نفوذ کرده و سبب ایجاد تنش در شبکه کریستالی می شود . هر چند که این تنش از طرفی سبب کاهش استحکام میشود ( مانند تنش پس ماند در قطعه می کند ) اما از طرفی به عنوان مانعی برای حرکت نابجایی ها محسوب می شود که این سبب افزایش چشمگیر استحکام آهن می شود .
ضمناً افزایش حضور کربن در ساختار سبب فوق اشباع شدن محلول جامد آهن و کربن شده و کربن مازاد بر انحلال میتواند تشکیل کاربید های بسیار سخت ( چون کاربید آهن , کاربید کرم , کاربید سیلیسیم ,و ... ) دهد . نتیجه تشکیل این کاربیدها بالارفتن سختی , تردی و استحکام فشاری آهن است .

1) واژه K در فولادهای نسوز به چه معناست؟ در ضمن شما فرمودید که F از کلمه Forging آمده. یعنی فولادهای مقاوم به خوردگی حتما باید تحت فورجینگ قرار بگیرند و روش دیگری نمی تواند برای آنها استفاده شود؟

2) چرا در مورد فولادهای مقاوم به خوردگی "حداکثر کربن مورد استفاده " به کار رفته ولی در مورد فولادهای نسوز "کربن اسمی" ؟ آیا این دو واژه با هم یکی هستند؟

3) رنج 0.05 برای کربن واقعی در همه استانداردها پذیرفته شده یا فقط در مورد این استاندارد به این صورت است؟

4) در مورد تاثیر عناصر آلیاژی بر روی فولاد و به طور کلی بر روی آلیاژها آیا دوستان جزوه خاصی دارند تا بقیه استفاده کنن؟ چون این بحث بسیار مهمی است که مطمئنا در صورت عدم درک آنها با پیشرفت این تاپیک ، به مشکل خواهیم خورد

با تشکر ویژه از آقا حسین عزیز که در این بحث شرکت کردن
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
1) واژه K در فولادهای نسوز به چه معناست؟ در ضمن شما فرمودید که F از کلمه Forging آمده. یعنی فولادهای مقاوم به خوردگی حتما باید تحت فورجینگ قرار بگیرند و روش دیگری نمی تواند برای آنها استفاده شود؟

2) چرا در مورد فولادهای مقاوم به خوردگی "حداکثر کربن مورد استفاده " به کار رفته ولی در مورد فولادهای نسوز "کربن اسمی" ؟ آیا این دو واژه با هم یکی هستند؟

3) رنج 0.05 برای کربن واقعی در همه استانداردها پذیرفته شده یا فقط در مورد این استاندارد به این صورت است؟

4) در مورد تاثیر عناصر آلیاژی بر روی فولاد و به طور کلی بر روی آلیاژها آیا دوستان جزوه خاصی دارند تا بقیه استفاده کنن؟ چون این بحث بسیار مهمی است که مطمئنا در صورت عدم درک آنها با پیشرفت این تاپیک ، به مشکل خواهیم خورد

با تشکر ویژه از آقا حسین عزیز که در این بحث شرکت کردن
جواب سوال 1 ) :
K رو نمی دونم دقیقاً .
نه ، فولادهای مقاوم به خوردگی حتماً نباید تحت فورجینگ باشند منظور این هست که این نوع فولاد هم مقاوم به خوردگی هست و هم برای عملیات فورجینگ ساخته شده است . ممکن است یک فولاد مقاوم به خوردگی به هیچ عنوان برای فورجینگ هم مناسب نباشد ( این به حضور عناصر آلیاژی بستگی داره مثلاً فسفر , گوگرد مس و حتی نیتروژن موجود در فولاد ) .

جواب سوال 2 ) : منظور هر دو یکی هست .

جواب سوال 3 ) : تا جایی که بنده اطلاع دارم . همینطور هست . ( البته دیده م جاهایی که درصد تلرانس داده شده است و ممکن است بیشتر یا کمتر از 0.05 است . اما زمانی که قید نشد شما همین 0.05 رو بگیرید ) .

جواب سوال 4 ) : دانلود کتاب الکترونیک تاثیر عناصری آلیاژی در فولاد ها :


 
بالا