sajjad_mke
عضو جدید
بسم الله الرحمن الرحيم
چه كسي مي داند جنگ چيست؟
چه كسي مي داند فرود يك خمپاره قلب چند نفر را مي درد؟
چه كسي مي داند جنگ يعني سوختن.يعني اتش.يعني گريز به هرجا.به هركجا كه اينجا نباشد.يعني اضطراب كه كودكم كجاست؟جوانم چه مي كند؟دخترم چه شده؟به راستي ما كجاي اين سوال ها وجواب ها قرار گرفته ايم؟
كدام دختر دانشجوي كه حتي حوصله ندارد عكس هاي جنگ را ببيند و اخبار ان را بشنود.
از قصه ي دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟
ان مظاهر شرم و حيا را چه كسي ياد مي كندكه بي شرمان دامنشان را الوده كردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
كدام پسر دانشجويي مي داند هويزه كجاست؟
چه كسي در هويزه جنگيده وكشته شده و در انجا دفن شده؟
چه كسي است كه معني اين جمله را درك كند :نبرد تن وتانك؟!
اصلا چه كسي مي داند تانك چيست؟ چگونه سر 120دانشجوي مبارز مظلوم زير شني هاي تانك له مي شود؟
ايا مي توانيد اين مسئله را حل كنيد؟
گلوله اي از لوله ي دوشيكا با سرعت اوليه خود از فاصله ي هزار متري شليك مي شودو در مبدا به حلقومي اصابت نموده و ان را سوراخ ميكند ومي گذرد.حال معلوم كنيد.سر كجا افتاده است؟ كدام گريبان پاره مي شود؟كدام كودك در خلوت وانزوا اشك مي ريزد؟و كدام كدام........؟ توانستيد؟؟؟؟
اگر نمي تونايد اين مسئله را با كمي قت بيشتر حل نماييد:
هواپيمايي با يك ونيم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متري سطح زمين ماشين لندكروزي راكه با سرعت در جاده ي مهران دهلرا حركت مي نمايد مورد اصابت موشك قرار مي دهد.اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود.معلوم كنيد كدام تن مي سوزد؟كدام سر مي پرد؟ چگونه بايد اجساد را از اين اهن پاره له شده بيرون كشيد؟چگونه بايد ان را غسل داد؟چگونه بخنديم و نگاه ان عزيزان را فراموش كنيم؟چگونه
مي توانيم در شهرمان بمانيم و فقط درس بخوانيم؟چگونه مي توانيم درها را به روي خود ببنديم وچون موش در انبار كلمات كهنه ي كتاب لانه بگريم؟
كدام مسئله را حل مي كني؟براي كدام امتحان درس مي خواني؟به چه اميد نفس مي كشي؟كيف و كلاسور خود را از چه پر مي كني؟از خيال.از از كتاب.از لقب شاخ دكتر يا از ادامسي كه هرروز مادرت در كيفت مي گذارد؟كدام اضطراب جانت را مي خورد؟دير رسيدن به اتوبوس .دير رسيدن سر كلاس .نمره گرفتن؟دلت را به چه بسته اي ؟به مدرك.به ماشين به قبول شدن در حوزه ؟فوق دكترا؟. {"صفايي ندارد ارسطو شدن/خوشا پر كشيدن .پرستو شدن"}
اي پسرك دانشجو.به تو چه مربوط است كه خانواده اي در همسايگي شما داغدار شده است؟ جواني به خاك افتاده
اي دخترك دانشجو به تو چه مربوط است كه دختران سوسنگرد را به اشك نشانده اند؟انان را زنده به گور كردند؟هيچ مي دانستي؟ حتما نه....!
هيچ ايا انجا كه كارون و دجله و فرات بهم گره مي خورد به دنبال اب گشته اي تا اندكي زبان خشكيده كودكي تر كنيو انگاه كه قطره اي نم يافتي؟با اميدهاي فراوان به بالين كودك رفتي تا سيرابش كني ؟اما ديدي كه كودك ديگر اب نمي خورد!!
اما اگر تو قاسم نيستي اگر علي اكبر نيستي اگر جعفر و عبدالله نيستي .لااقل حرمله مباش!كه خدا هديه ي حسين را پذيرفت و خون علي اكبر و علي اصغر را به زمين پس نداد .من نمي دانم كه فرداي قيامت اين خون با حرمله چه خواهد كرد؟....
دست نوشته اي از احمد رضا احمدي.رتبه ي نخست كنكور پزشكي سال1364
براي شادي ارواح شهدا صلوات
چه كسي مي داند جنگ چيست؟
چه كسي مي داند فرود يك خمپاره قلب چند نفر را مي درد؟
چه كسي مي داند جنگ يعني سوختن.يعني اتش.يعني گريز به هرجا.به هركجا كه اينجا نباشد.يعني اضطراب كه كودكم كجاست؟جوانم چه مي كند؟دخترم چه شده؟به راستي ما كجاي اين سوال ها وجواب ها قرار گرفته ايم؟
كدام دختر دانشجوي كه حتي حوصله ندارد عكس هاي جنگ را ببيند و اخبار ان را بشنود.
از قصه ي دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟
ان مظاهر شرم و حيا را چه كسي ياد مي كندكه بي شرمان دامنشان را الوده كردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
كدام پسر دانشجويي مي داند هويزه كجاست؟
چه كسي در هويزه جنگيده وكشته شده و در انجا دفن شده؟
چه كسي است كه معني اين جمله را درك كند :نبرد تن وتانك؟!
اصلا چه كسي مي داند تانك چيست؟ چگونه سر 120دانشجوي مبارز مظلوم زير شني هاي تانك له مي شود؟
ايا مي توانيد اين مسئله را حل كنيد؟
گلوله اي از لوله ي دوشيكا با سرعت اوليه خود از فاصله ي هزار متري شليك مي شودو در مبدا به حلقومي اصابت نموده و ان را سوراخ ميكند ومي گذرد.حال معلوم كنيد.سر كجا افتاده است؟ كدام گريبان پاره مي شود؟كدام كودك در خلوت وانزوا اشك مي ريزد؟و كدام كدام........؟ توانستيد؟؟؟؟
اگر نمي تونايد اين مسئله را با كمي قت بيشتر حل نماييد:
هواپيمايي با يك ونيم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متري سطح زمين ماشين لندكروزي راكه با سرعت در جاده ي مهران دهلرا حركت مي نمايد مورد اصابت موشك قرار مي دهد.اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود.معلوم كنيد كدام تن مي سوزد؟كدام سر مي پرد؟ چگونه بايد اجساد را از اين اهن پاره له شده بيرون كشيد؟چگونه بايد ان را غسل داد؟چگونه بخنديم و نگاه ان عزيزان را فراموش كنيم؟چگونه
مي توانيم در شهرمان بمانيم و فقط درس بخوانيم؟چگونه مي توانيم درها را به روي خود ببنديم وچون موش در انبار كلمات كهنه ي كتاب لانه بگريم؟
كدام مسئله را حل مي كني؟براي كدام امتحان درس مي خواني؟به چه اميد نفس مي كشي؟كيف و كلاسور خود را از چه پر مي كني؟از خيال.از از كتاب.از لقب شاخ دكتر يا از ادامسي كه هرروز مادرت در كيفت مي گذارد؟كدام اضطراب جانت را مي خورد؟دير رسيدن به اتوبوس .دير رسيدن سر كلاس .نمره گرفتن؟دلت را به چه بسته اي ؟به مدرك.به ماشين به قبول شدن در حوزه ؟فوق دكترا؟. {"صفايي ندارد ارسطو شدن/خوشا پر كشيدن .پرستو شدن"}
اي پسرك دانشجو.به تو چه مربوط است كه خانواده اي در همسايگي شما داغدار شده است؟ جواني به خاك افتاده
اي دخترك دانشجو به تو چه مربوط است كه دختران سوسنگرد را به اشك نشانده اند؟انان را زنده به گور كردند؟هيچ مي دانستي؟ حتما نه....!
هيچ ايا انجا كه كارون و دجله و فرات بهم گره مي خورد به دنبال اب گشته اي تا اندكي زبان خشكيده كودكي تر كنيو انگاه كه قطره اي نم يافتي؟با اميدهاي فراوان به بالين كودك رفتي تا سيرابش كني ؟اما ديدي كه كودك ديگر اب نمي خورد!!
اما اگر تو قاسم نيستي اگر علي اكبر نيستي اگر جعفر و عبدالله نيستي .لااقل حرمله مباش!كه خدا هديه ي حسين را پذيرفت و خون علي اكبر و علي اصغر را به زمين پس نداد .من نمي دانم كه فرداي قيامت اين خون با حرمله چه خواهد كرد؟....
دست نوشته اي از احمد رضا احمدي.رتبه ي نخست كنكور پزشكي سال1364
براي شادي ارواح شهدا صلوات
