غم و شادی در اسلام

كربلايي حسام

اخراجی موقت
اسلام دینی است که به روابط اجتماعی و چگونه حاضر شدن دراجتماع و خوشرو و خنده رو بودن در جامعه و زدودن غبار غم از چهره دوستان بوسیله شادابی و خندان بودن تأکید بسیاری کرده است و از مؤمنان خواسته است تا از اخمو بودن و تلخی کردن و غمگین بودن دوری کنند چرا که هم در زندگی خود آنها و هم بر اطرافیان آنها اثر منفی می گذارد.

شادی وغم درفرهنگ اسلامی:
فرهنگ اسلامی یک فرهنگ غنی و بسیار کهن است و فرهنگی کامل که در تمام ابعاد آن سخن به میان آمده است و دین اسلام کاملترین دین است که به تمام امور در زندگی توجه کرده است و اینکه اگر بگوییم دین اسلام و فرهنگ اسلامی مساوی است با نشاط، امید، شادی سخنی به گزاف نگفته ایم. تمام سخنان و سفارشاتی که در قرآن و دین اسلام برای انسانها گفته شده است منطبق بر خواسته های فطری آنهاست و برای درست زندگی کردن و سعادتمند شدن هم دراین دنیا و هم درجهان آخرت است. دین منظمی که برای تمام امور زندگی برنامه و راه کار به ما نشان داده است. شادی کردن و دوری ازغم منفی و احساس خوشبختی کردن از اصلی ترین برنامه های این فرهنگ غنی و دین کامل است. دقت در سخنان ائمه و پیامبرصلی الله علیه واله اهمیت فوق العاده شادی و تبسم و خوشرویی را نشان می دهد و در جمله ای پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: اگر دو روز شما با هم مساوی باشد ضرر کرده اید. منظوراینکه زندگی باید همیشه در حال تازه و نوشدن باشد.


البته در این فرهنگ غنی جایی برای غم و اندوه نیز باز مانده است و آن غم و اندوه بر فراق محبوب و اندوه بر گناهان و اشتباهات زندگی و غیره است و هم چنین احساس همدردی با دوستان و خانواده در دنیاست. در فرهنگ اسلامی دردی که برای دیگران باشد، همیشه لذیذ است. این مطلب چه رازی دارد؟ خدا خودش می داند. هم چنان که درد دیگران داشتن لذیذ است، درد هجران حق هم لذیذ است. بوعلی در اشارات درباره این مسئله که گاهی یک چیز درد هست، ولی در عین اینکه درد است لذیذ است، مثال می آورد. می گوید این نوع درد نظیر خارش بدن است که بدن خارش می کند و سوزش دارد و انسان وقتی خارش می دهد، ( محل خارش ) درد می کند و در عین اینکه درد می کند، خوشش می آید. این درد، درد تلخی نیست. این درد، دردی است که جان را می سوزاند، اشک را جاری می کند اما غم محبوب است، غم مطلوب است. انسان از یک سلسله غمها همیشه فرار می کند، ولی چطور می شود که اگر به ما بگویند مجلس ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام برقرار است و مجلس خیلی باحالی است، می خواهیم به آنجا برویم؟ انسان تا دلش نسوزد و درد نگیرد، اشک نمی ریزد ولی در عین حال انسان دلش می خواهد به این مجلس باحال برود، این درد را احساس کند و این اشک را بریزد، وقتی این قطرات اشک می ریزد، انسان صفائی را احساس می کند که آن درد، دیگر در مقابل این، چیزی نیست، این است درد انسانیت.
شادی وغم در عرفان اسلامی:
البته بحثی مطرح است که اگر اسلام دین شادی است و در آن شادمانی و شادمانگی یک ارزش و باعث سعادت دنیا وعقبی است پس چرا عرفاء و اهل سیر سلوک غم را یک فضیلت شمرده اند؟ و برای زندگی تعبیرهایی سوزناک و وصفهایی غم انگیز بکار برده اند؟ چرا غم را گوهر گرانبها نامیده اند؟در عرفان اسلامی غم مساوی و معادل با شادی و حتی شادی وصف ناپذیر، می باشد و منظور ازغم یک رهایی درونی، تخلیه کامل ذهنی و احساس سرخوشی و سرزندگی و پرواز روحانی است. شاید این حالت برای شما هم پیش آمده باشد که بعد از دعا و مصیبت اهل بیت و اشک ریختن از روی صدق و صفا یک احساس سبکی روح به شما هم دست داده باشد و یک خوشحالی و شادمانی که خودتان هم دلیل این شادی را نفهمیده اید. بله این شادی نیست مگر به خاطرسبکی روح. این غم از نظر روانشناسی یک شامانگی واقعی است و حافظ که واژه غم را در « تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق *** هر دم از نو غمی آمد به مبارك بادم» استفاده کرده است منظور افسردگی و بن بست فکری نیست بلکه این غم نشانه تابش نور عشق الهی، غمی که هر دم و هر لحظه به خاطر حلقه بگوش در میخانه عشق بودن به سراغ حافظ می آید. دری ازدرهای آسمانی، شادی و مستی عاشقانه است که تمام ذرات وجود یک عارف را در برمی گیرد و مملو از شور و عشق و لذت می کند. شادمانی واقعی یعنی لذت بردن از لحظه لحظه زندگی. پس در عرفان اسلامی غم هجران معشوق و دوری یار، مقدمه شادی و غم رسیدن به محبوب و یار زیباترین و باشکوه ترین شادمانگی است و لذتی وصف ناپذیردارد.
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
غم و شادی در روایات :
پیشوایان و ائمه دینی ما در مورد غم و شادی واقعی و غم و شادی منفی سخنان گهرباری گفته اند. شادی کردن مؤمنان خود یک عمل پسندیده و خوب است که زدودن غم و اندوه از چهره مؤمن باعث شاد شدن دل او درقیامت می شود و بهشت برای کسانی که دل مؤمن را شاد می کنند مباح شمرده شده است و بعد از سلامتی و تندرستی بزرگترین نعمت خنده است و اینکه شادی مایه آرامش روان است و غم و اندوه نفس را در تنگنا قرار می دهد و آرامش را از بین می برد. امام علی علیه السلام فرمودند: همانا انسان گاهی خوشنود می شود به چیزی که هرگزاز دستش نمی رود و ناراحت می شود برای از دست دادن چیزی که هرگز به آن نخواهد رسید.
در نامه 22 نهج البلاغه به عبدالله بن عباس می فرماید: «فلیکن سرورک بما نلت من آخرتک، ولیکن اسفک علی ما فاتک منها، و ما نلت من دنیاک فلا تکثر به فرجا، و ما فاتک منها فلا تأس علیه جزعا، ولیکن همک فیما بعد الموت؛ پس باید شادی تو از دسترسی به امور آخرتت باشد، و حسرتت بر آنچه از آخرت از دست داده ای. به هر چه از دنیا دست یافتی شادی بسیار مکن، و به خاطر آنچه از دنیا از دستت رفت به بی تابی حسرت مخور و همه اندیشه ات باید در امور پس از مرگ باشد» و همچنین در جایی دیگر امام علی علیه السلام فرمودند: با به دست آوردن مالی از دنیا شادمان می گردید و متاع بسیار آخرت را از دست می دهید و اندوهناک نمی شوید (نهج البلاغه، خطبه114) که اشاره به شادی منفی و آن خشنودی به اموال دنیا است که گذراست و ارزشی ندارد و عدم توجه به آخرت و آنچه گریبان انسان را خواهد گرفت و گناهان که باید انسان اندوهناک شود و غم خورد ولی نمی خورد.
در جایی حضرت علی در ارزش تداوم در کار و شادابی در آن می فرمایند: «قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه؛ عمل اندکی که بر آن مداومت شود بهتر از عمل بسیاری است که از آن ملال زاید» ( نهج البلاغه، حكمت 444) و در جایی دیگر حضرت علی می فرمایند: اندوه جسم را تباه می کند و کسی که غم او بسیار باشد اندوه او به درازا می کشد (غررالحكم، ج 1،ص454).
و اینکه درمورد بهداشت و رعایت آن و رابطه آن با غم و شادی حضرت فرمودند: «غسل الثیاب یذهب الهمّ و الحزن» ترجمه: شستن لباسها غم واندوه را دور می سازد. و اینکه: «الهمّ نصف الهزم» ترجمه: اندوه نیمی از پیری است » (نهج البلاغه، حكمت143).
اسلام دین شادی ، نشاط ، تحرک:
در اسلام دستوراتی است که از آنها بوی شادمانگی استشمام می شود و عمل کردن به این دستورات باعث تحرک و نشاط آور است و سرور و شادی باعث می شود انسان تحرک بیشتری از خود نشان دهد و فعالیت بیشتری کند و کارهایش را به نحو احسن انجام دهد حالا این کار فعالیت بدنی باشد یا روحی و فکری و همچنین در اسلام اعیاد بسیاری است مثل عید فطر و عید قربان و عید غدیر و همچنین روزهای تولد امامان علیه السلام که در این روزها توصیه به دید و بازدید و در بعضی آنها نماز و غیره شده است که همگی نشانه شادی و جشن و سرور است و اینکه اسلام موافق جشن و سرور است. و این دید و بازدید اقوام و فامیل و همسایه و همچنین توجه به همسایه و حق او باعث احساس محبت و شادی در انسان و تأثیر این شادی بر جامعه که همه در زندگی کردن در جامعه ای شاد و پر از محبت احساس خوشحالی و خوشبختی می کنند و همچنین انسانهایی که اجتماعی ترند و در اجتماعات و فعالیت های اجتماعی بیشتر شرکت دارند انسانهای شادتر و موفق ترند تا انسانهای گوشه نشین که در فعالیتهای اجتماعی نیز شرکت نمی کنند و اسلام دینی است که از تنبلی و کاهلی و سستی بیزار است و از تحرک و نشاط خشنود می شود.

البته باید در هر امری حد اعتدال آن را رعایت کرد و از افراط و تفریط دوری کرد. مخصوصاً در میان قشر جوان نباید متدین بودن را مخالف با شاد بودن به آنها معرفی کرد بطوریکه هر وقت صحبت از دین و دینداری می شود جوان فکر کند که باید شادی را کنار بگذارد و دین به معنای غمگین بودن و همیشه گریه کردن و افسرده بودن است. اگر چنین تصوری را به جوانان و مردم القا کنیم به دین و جوانان جفا و ظلم روا داشته ایم. دین شادی حقیقی و پایدار است. ما باید بدانیم که هر افراطی موجب تفریط می شود. افراط در غم موجب افراط در شادی خواهد شد... ممکن است فضایی ایجاد کرد که هم این مرزها محفوظ بماند و هم آن فضا با شادی همراه باشد. به هر حال انسان اگر خود را در غم دیگران و مشکلات آنها شریک کند در واقع این غم، پایان آن شادی و عین شادمانگی است چرا که او خود محبت را گسترش داده و چه چیز شیرین تر از محبت و با محبت است که زندگی انسان و دنیای او تبدیل به بهشتی می شود که هر روز تازه تر و شاداب تر و نو به نو تر از دیروز است و نفس کشیدن در چنین جامعه و بهشتی کمال شادمانی است.
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
بد نیست چند تا حدیث تقدیم بشه به خوانندگان. من تحقیق خوبی رو این موضوع داشتم:

امام باقر (ع) فرمودند: :gol:

َبَسُّمُ الرَّجُلِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ حَسَنَة

لبخند آدمی به روی بادر دینی اش حسنه است

مشكاة الأنوار ، ص 316
 

taha894

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به یه مورد عمیقا اعتقاد دارم اونم اینکه اسلام دین خشم و خشونت نیست ...:gol:

امام صادق (ع) فرموده است:

بعد از فرائض دینی هیچ یک از اعمال مردم با ایمان در پیشگاه الهی محبوبتر از آن نیست که با تمام مردم به گشاده روئی و حسن خلق برخورد نماید.
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
من هم مطالبی در این زمینه مطالعه کرده ام:

شادی و غم یک حالت درونی است یک حالت روحی است و در زندگی هر انسانی رخ می دهد. انسانها گاهی خوشحال و گاهی غمگین هستند و این مخصوص ما مسلمانها و یا شیعیان نیست بلکه همه انسانهای روی کره زمین این گونه اند و این یک چیز عادی و طبیعی است، اسلام هم نمی گوید همیشه غمگین باشید و هیچ وقت شاد نباشید.

صرف شادی و یا غم موضوعیت ندارد و هیچ یک هدف نیستند. با توجه به این که اسلام یک دینی است که انسانها را به طرف کمال هدایت می کند می گوید، شاد باش اما آن را در جهت کمال تنظیم کن، غمگین باش ولی در جهت کمال آن را تنظیم کن زیرا اسلام دین تنظیم زندگی است و انسان کمالش به این است که به موقع شادی کند و به موقع ، در جهت غم حرکت کند.

از نظر اسلام شادی کردن مکروه نیست. مراجعه به آیات و روایات این باب می فهماند نفس این عمل هیچ نکوهشی نشده است بلکه فقط آن خوشحالیها و حتی غم و اندوههایی که انسان را از یاد خدا غافل کند و گرفتار همین عوامل مادی و مشغول و سرگرم به غیر خدا و آخرت نماید مذموم و ناپسند است.

روایات بسیار زیادی داریم که دلالت بر این نکته می کند انسانها باید در شادیها و روزهای خوش خود ، دیگران را شریک بدانند و به خاطر این که خداوند به او نعمتی داده است دیگران را خوشحال نماید به مانند روایاتی که می گویند بعد از این که خداوند فرزندی به شما داد و یا این که عروسی کردید و یا این که از سفر حج برگشتید ولیمه بدهید و هم چنین در کتاب وسائل الشیعه یک بابی هست به نام استحباب خندیدن و شوخی کردن البته مادامی که زیاد نشده و موجب غفلت از یاد خدا نشود و هم چنین روایاتی که دلالت بر استحباب خنده رو بودن و غم دل را در درون نگاه داشتن می کنند، بسیارند و نیز از آن روایاتی که دلالت بر استحباب ادخال سرور و خوشحال کردن مؤمنان می شود نباید غافل شد.

روایات کثیری داریم که ما را از خندیدن بی جهت و شاد بودن در لهو و لعب و کلاً مسائلی که ما را از یاد خدا غافل می کند نهی می نمایند و آن را باعث مرده شدن قلب می دانند.



منبع
 

Similar threads

بالا