غرب ضعیف است نوظهورها ناتوان

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
محمد العریان
با خواندن اظهارات آغازین کالتسکی، من همچنان نسبت به چشم انداز پیشرفت اقتصاد جهانی در 2013 نگران هستم.



مانند شما، من هم به سالی بهتر امیدوارم. اما احتمالا اصول تحلیلی مستحکمی برای تبدیل آرزوها به واقعیت‌ها وجود دارند.در غیر این صورت، واقعیت‌های ناخوشایند مستولی خواهند شد، به عبارت دیگر اقتصاد جهانی دوباره با عملکرد ضعیف غرب و ناتوانی کشورهای نوظهور در ایفای نقش لوکوموتیوی پرقدرت‌تر برای جهان محدود می‌شود.
با وجود این، این گونه نیست که کاملا با اظهارات اولیه آقای کالتسکی موافق نباشم؛ به طور قطع، من با یکی از سه دلیل او برای خوش‌بینی موافقم. مشکل این است که این دلیل زمان طولانی‌تری از سال 2013 می‌طلبد.
بله، نوآوری به منظور ایجاد پیشرفت‌های تکنولوژیک ادامه می‌یابد.پیشرفت‌هایی که هزینه‌های تولید کمتر و کارآیی بیشتر را به دنبال دارد. از گاز رُسی تا انقلاب دیجیتال، جهان در میانه تغییرات تاریخی پرمعنای خود قرار دارد.با وجود این، با اندازه اهمیتی که آنها دارند ( و ما درباره آنها تحلیل کرده و نوشته‌ایم) اثر تجمعی آنها روی رشد اقتصاد جهانی در سال 2013 محدود خواهد بود.در عوض، امسال اثرات مادی نوآوری در سطح این بخش احساس خواهند شد. هنوز یک 2013 بهتر دستکم به کاتالیزوری دوره‌ای - ترکیبی از یک موج تقاضا و یک پیشرفت مهم و ناگهانی سیاسی – و به چیزی که به اندازه کافی برای غلبه بر بادهای مخالف متداول که با جزئیات در اظهارات اولیه‌ام ارائه شد، نیاز دارد.در اینجا آقای کالتسکی مقداری خوش‌بینی درباره نیروهای دوره‌ای ارائه می‌دهد(در دومین دلیل خود):
* خلاف ادعای او، ریسک سیاسی با برگزاری انتخابات در آمریکا و تغییر رهبر چین پایان نمی‌یابد. آمریکا هنوز با داشتن امور سیاسی قطبی شده و غیر معمولی تضعیف می‌شود.به طور بحث‌برانگیزی اگر امور از پیش از پرتگاه مالی بدتر نباشند، اما به بدی آن هستند.
انتخابات پیش روی آلمان و ایتالیا و همچنین عدم قطعیتی را که آنها نسبت به آینده منطقه یورو به عنوان بزرگ‌ترین و پر ارتباط‌ترین منطقه اقتصادی جهان دارند باید به این مساله افزود.
* آقای کالتسکی در ارتباط با اینکه بخش مسکن آمریکا تثبیت شده، درست می‌گوید، اما همان طور که در اظهارات اولیه‌ام به طور جزئی اشاره کردم، بخش مسکن غیر محتمل است که نقش تاریخی خود را در بهبودهای دوره‌ای ایفا کند و مطمئنا خانه‌ها را به جایگاه پیشین آنها بازنخواهد گرداند. ترکیب پایدار موضوع‌های قانونی حل نشده، لیست سایه و امور مالی از هم گسیخته بخش مسکن به معنی این است که این بخش تثبیت شده هنوز فاقد پویایی کارآمد و مزیت‌های کلان سیستمی است.
* توجه او به اینکه «هم اینک بحران تمام شده است» فریبنده و در عین حال، متاسفانه نارس است. فرصت‌های شغلی زیاد و رشد بالای اقتصادی از بسیاری از اقتصادهای غربی گریزان است.جیب‌های پر از بدهکاری، همچنان بدهکار باقی می‌مانند یا اساسا پیرامون سیستم به حرکت در می‌آیند.
*سرانجام، همان طور که در اظهارات اولیه‌ام بحث شد، محدودیت‌هایی در توانایی بانک‌های مرکزی به منظور این که به نفع دیگران تاوان بدهند و جبران کنند، وجود دارد.
درباره استدلال سوم آقای کالتسکی مبنی بر«انتظارات پايین در میان سرمایه‌داران و بنگاه‌های اقتصادی» چطور؟ این انتظارات در جایگاه خود دلیلی برای پیش‌بینی پیشرفت نیستند. بدون توجه به اینکه برخی اصول ثابت می‌کنند که انتظارات اشتباه هستند، انتظارات توسط پیشرفت‌های واقعی اعتبار می‌یابند.
به طور دردناکی با این موضوع به دلیل وفاداری چندین دهه‌ای به «کوئینز پارک رنجرز» تیم فوتبالی که به تازگی به لیگ برتر انگلستان راه یافت، آشنا هستم. البته، به داشتن یک فصل فوتبالی خوب امیدوار بودم. هنوز تحلیل( و در نتیجه انتظارات) اخطار می‌دهند: کوئینز پارک رنجرز برای رقابت با تیم‌های برتر، فاقد استعداد، تجربه و مربی است.
آنها همچنین با توجه به آغاز ضعیف فصل تصمیم گرفتند که مدیر را اخراج کنند. امید اینکه مدیر جدید این فصل را نجات می‌دهد باید با در نظر گرفتن برخی واقعیت‌ها تطبیق داشته باشد.
تمایل دارم از آقای کالتسکی برای ارجاع به کتاب من در اظهارات اولیه‌اش تشکر کنم. اینجا – البته با عرض معذرت از او- باید اظهاراتش را اصلاح کنم.
این کتاب در سال 2007 نوشته شد اما در ماه‌های اول سال 2008 به چاپ رسید و نه در سال 2010 که آقای کالتسکی می‌گوید.این تصحیح معنادار است: این کتاب بیش از این که «نخستین پیش‌بینی مبنی بر این که بحران مالی یک «هنجار جدید» ایجاد کرده است»(به گفته آقای کالتسکی) باشد، تلاش می‌کرد تا توزیع درآمدهای احتمالی «قبل» از این که بحران مالی جهانی شیوع پیدا کند را پیش‌بینی کند. مهم‌تر اینکه این کتاب با استفاده از نوعی تحقیق جهانی و تحلیل گسترده به‌کاربرده شده در بحث جاری این کار را کرد. به هر حال، اگر به خلاصه این کتاب که در قالب مقاله‌ای با عنوان «هنجار جدید» که در مه ‌2009 منتشر شد، مراجعه کنید، برخلاف آنچه آقای کالتسکی به اشتباه اظهار می‌کند، رشد اقتصادی به عنوان یک چیز«قریب‌الوقوع در دهه‌های پیش‌رو» پیش‌بینی نشده بود. در عوض، یک پیش‌بینی پنج ساله بر اساس آنچه بر اهرم‌زدایی از بخش‌ها و کشورهای بدهکار مورد نیاز است، بود. متاسفانه هیچ دلیل خوبی برای کوتاه کردن این دوره وجود ندارد.
استدلال متقابل آقای کالتسکی در واقع هنوز هم نیرومند است: بله اقتصاد جهانی در حال بهبود است و روندهای دوره‌ای سودمند به طور غیر جدی وجود دارند؛ اما آنها هنوز برای مغلوب شدن در سال 2013 که در پی سال‌ها اهرم‌زدایی، ریسک‌پذیری بالا، سرمایه‌گذاری ناکارآمد در سرمایه انسانی و زیرساخت‌ها می‌آید، کارآمد نیستند. هنوز هم واقعیت‌های نامناسب اقتصادی، مالی، سیاسی و جغرافیایی وجود دارند. ترکیب رشد پايین، نرخ بیکاری زیاد، امورسیاسی ناکارآمد و همچنین بدهی بسیار زیاد هم واقعی و هم به شدت نهادینه شده است. این عواملی که آقای کالتسکی می‌گوید، در حالی که به دوره طولانی‌تری مرتبط‌اند، برای غلبه بر این ترکیب نامناسب امسال ناکارآمدو ناکافی هستند.
به همان اندازه‌ای که خلاف این را انتظار دارم، اقتصاد جهانی در سال 2013 در وضعیت بهتری نخواهد بود.
 

Similar threads

بالا