عوامل عفوني ايجاد كننده سقط جنين در گوسفند و بز
سقط جنين عارضه اي است كه در آن دام ماده قادر به نگهداري جنين نبوده و آن را از بدن دفع مي نمايد كه در اين ارتباط عوامل عفوني و غير عفوني مي توانند منجر به سقط جنين گردند . از جمله عوامل يا بيماريهاي ايجاد كننده سقط جنين، كامپيلوباكتر (Cam. Jejuni, Cam . fetus) ، كلاميديا (C.abortus=C.psittaci) يا سقط جنين آنزئوتيك ، لپتوسپيروز ، بروسلوز ، كوكسيلا coxiella burneti (تب كيو)، بوردر ديزيز و بلو تانگ و از عوامل غير عفوني مي توان ضربه و ضغطه، كمبودهاي تغذيه اي و مسموميت حاصله از گياهان سمي را نام برد.
شيوع سقط جنين هايي كه تا 3 هفته اول آبستني رخ مي دهند اغلب به دليل كمبودهاي مواد غذايي و يا ناشي از استرس است كه معمولاً به ميزان 25 درصد مي رسد سقط جنين هايي كه تا ميزان 5/1 الي 2 و حتي 5 درصد عادي بوده ، چنانچه اين ميزان به حدود 20 الي 30 درصد برسد و اقدام بهداشتي لازم در مورد آن صورت نگيرد مي تواند تا ميزان 80 درصد پيشرفت نمايد كه از اين نظر باعث خسارات اقتصادي و بهداشتي در دامداري مي گردد.
كمپيلوباكتريوزيس CAMPILOBACTERIOSIS Vibriosis;
عامل بيماري باكتري ويرگولي شكلي است به نام كامپيلوباكتركه قبلا ويبريو ناميده مي شد. در زير دو گونه مهم اين باكتري مورد بررسي قرار گرفته است:
Cam. fetus اين عامل بيشتر در گوسفند و كمتر در بزها باعث سقط ميگردد. در ميشها سبب سقط در شش هفته آخر آبستني ميگردد. همچنين تولد نوزاد نارس ، مرده زايي (تولد بره مرده Stillbirths ) ، تب، اسهال ، ترشحات شديد واژن قبل از سقط يا زايمان و متريت پس از دفع جنين، تورم جفت بهمرا نكروز خوني hemorrhagic necrotic cotyledons كوتيلدونها را موجب ميشود. جنين ها معمولا اتولايز شده و در كبد نقاط نكروز زرد نارنجي ديده ميشود.در بعضي از تحقيقات بيان شده كه اگر آلودگي يا عفونت در ابتداي آبستني رخ دهد منجر به جذب مجدد جنين ميگردد و اگر عفونت در ميانه آبستني رخ دهد منجر به سقط در طي 10 تا 20 روز بعد ميشود و نهايتا اگر عفونت در آواخر آبستني باشد منجر به تولد بره ضعيف ويا مرده stillbirths ميشود.
علائم در بزها : سيكل فحلي طولاني و نامنظم ويا نازايي، اسهال، سقط در 4 تا 6 هفته قبل از زايش ، مرده زايي ويا تولد بزغاله ضعيف، جفت ماندگي، متريت و پيومتر، ترشحات واژني، تورم واژن و مهبل vulva-vaginitis بهمراه جوش چركي nodules &pustules، در جنين سقط شده در حفره هاي بدن مايع قرمز رنگ تجمع مي يابد.
انتقال بيماري از طريق خوردن مواد آلوده به ترشحات جنين سقط شده مي باشد. پس از بلع مواد آلوده ، باكتري از روده به رحم رفته و منجر به صدمه رساندن به بافتهاي رحم و جنين ميگردد. معمولا 20 درصد از ميشها در گله در اثر آلودگي با كمپيلوباكتر سقط خواهند نمود اما در بعضي از گله هاي حساس شيوع سقط تا 80 در صد نيز ميرسد. ميشهاي مسن ايمن خواهند شد اما 5 تا 10 درصد از گله آلوده هر سال، سقط را ادامه ميدهند.
Cam. Jejuni : يكي ديگر از عوامل سقط كمپيلوباكتريايي در گوسفند ميباشد. در ميشها باعث عفونت جفت و جنين ميگردد اما در ديگر گونه دامها اسهال و تورم روده enteritis ايجاد مينمايد. در بز نيز گاهي باعث سقط جنين ميگردد.
پيشگيري : غير از كنترل تردد دام از تماس با محيط و دام آلوده ، توصيه ميگردد كه ميشها را بخصوص ميشهاي جديد را بطور ساليانه واكسينه نمود. بيماري در دامداري شديدا مسري بوده و دام مبتلا پس از بهبودي معمولا تا سه سال ايمن مي باشد . اما اگر ميشهاي جديد وارد و جايگزين شوند سقط نه تنها در دامهاي جديد بلكه سد ايمني در اثر دفع آلودگي شديد شكسته شده باعث شيوع و طوفان سقط در بقيه دامهاي گله ميگردد. در شيوع يا طوفان سقط ميتوان آنتي بيوتيكها را روزانه به ميشها تزريق نمود.
كنترل و درمان: دامهايي كه سقط نمودند بايستي سريعاً از ساير دامها جدا شده و نسبت به تزريق آنتي بيوتيكها مانند اكسي تتراسيكلين اقدام نمود همچنين ميتوان در غذاي دام نيز كلرتتراسيكلين را اضافه نمود. درمان ساير دامهاي گله نيز توسط تتراسيكلين توصيه شده است.
تشخيص آزمايشگاهي
تهيه لام از محتويات شيردان جنين و يا ترشحات رحمي - كشت از محتويات شيردان جنين
خصوصيات باكتري :
اين باكتريها گرم منفي و فاقد اسپور ميباشد. بعضي از انواع كمپيلوباكترها قادر به توليد توكسين ميباشند.
مخزن ميكروب : كمپيلوباكتر ژژوني بصورت كومنسال (همزيستي) در محيط رودة انواع حيوانات وحشي و اهلي ممكن است وجود داشته باشد. پرندگان وحشي از جمله مرغان دريايي، كبوتر، غاز، اردك وحشي و كلاغ ميتوانند با آلودگي آبها توسط خود باعث انتشار آلودگي كمپيلوباكتر شوند. كمپيلوباكتر ژژوني كومنسال طبيعي گاو است. ميزان درصد موارد مثبت مدفوع در ماههاي تابستان به حداكثر رسيده و در زمستان كاهش مييابد. كمپيلوباكتر ژژوني در گوسفندان عامل مهم سقط جنين عفوني اپيزئوتيك ميباشد. ميكروب بصورت كومنسال رودهاي براي مدت طولاني و بدون ابتلاء ظاهري در بسياري از گلهها وجود دارد. انتقال ميكروب از سگ به انسان به اثبات رسيده است.
كلاميديوز CHLAMYDIOSE (abortion (enzootic
اين باكتري فقط در سلولهاي زنده مي تواند رشد و تكثير نمايد. دو گونه از كلاميدياها از اهميت بيشتري برخوردارند. كلاميديا تراكوماتيس (C. trachomatis) كه معولا انسان را آلوده مي سازد و ديگري كلاميدياپسيتاسي (C.psittaci) كه اغلب دامها را آلوده مي سازد. گونه اخير مي تواند با ساير بيماريها از قبيل كراتوكونژنكتيويت (keratoconjunctivitis), آرتريت (arthritis) و پنوموني (pneumonia) بخصوص در بره هاي جوان ، همراه بوده ولي به ندرت در يك گله تواما ديده مي شود .در سال 1950 براي اولين بار سقط جنين حاصل از كلاميد يا به نام سقط انزوئوتيك (abortion enzootic) در اسكاتلند گزارش شد. در رده بندي اخير اين نوع باكتري متعلق به شاخه Chlamydiae ، خانواده Chlamydiaceae و جنس Chlamydophila مي باشد. جنس Chlamydophila شامل گونه هاي مختلفي از جمله :
C. psittaci (avian), C. felis (cats) ، C. abortus (sheep, goats, cattle) و C. pneumonia (human).
مي باشد. غير از جنس Chlamydophila ، جنس ديگر بنام Chlamydia در اين خانواده وجود دارد كه شامل گونه هايC. trachomatis (human), C. suis (swine), and C. muridarum (mouse, hamster)
مي باشد.
بيماري كلاميديوز بين انسان و دام مشترك ميباشد ولي موارد انساني خيلي بندرت رخ داده است و بيشتر زنان باردار را مبتلا مينمايد. بنابراين توصيه شده كه زنان باردار در تماس با گوسفندان بخصوص در زمان شيوع سقط در گله قرار نگيرند. بيماري كلاميديوز در اثر گونه Chlamydophila psittaci در پرندگان بيماري كشنده اي ايجاد كرده و همچنين در پستانداران بيماري همه گير epizootic ايجاد مينمايد و منجر به سقط نيز در دامها ميشود . در انسان نيز پسيتاكوز تنفسي respiratory psittacosis را سبب ميگردد.
نشانه هاي درمانگاهي :
از علايم اين بيماري سقط جنين بوده است كه معمولاً در اواخر دوران آبستني رخ مي دهد و نيز تولد بره ها و بزغاله هاي ضعيف از ديگر نشانه هاي اين بيماري مي باشد. در صورتيكه عفونت قبل از آبستني conception رخ دهد، دام در ميانه آبستني سقط مينمايد و اگر در اوايل آبستني رخ دهد سقط در 60 تا 90 روز بعد رخ ميدهد و اگر عفونت در ميانه يا اواخر آبستني رخ دهد موجب تولد بره ضعيف و يا مرده زايي stillbirths ميگردد. باكتري اغلب جفت را گرفتار ساخته و پس از اينكه عارضه سقط رخ داد، در رحم باقي مي ماند . تورم پرده هاي جفت بهمراه كوتيلدونهاي نكروزه و برنگ قهوه اي متمايل به قرمز كه گاهي قوامي سفت و چرمي شكل پيدا مي كنند . فتوس موميائي شده ويا پوشيده از پوشش فلسي پوسته پوسته برنگ خاك رس بهمراه تورم عقده هاي لنفاوي ميباشد و به علت بزرگ شدن كبد و پر شدن محوطه داخل شكم از مايع , بادكرده به نظر مي رسد. تقريبا 25 تا 60 درصد ميشها بسته به زمان آلودگي ، سقط خواهند نمود. ميشهاي مسن ايمن خواهند شد بصورتيكه سالانه ميزان سقط يك تا پنج درصد در گله كم ميگردد.
تحقيقات نشان داده است كه ميزان شيوع سقط جنين ميشها در گله آلوده 30 درصد اما در بين بزها بيشتر است. ميشها بندرت بيش از يكبار سقط مينمايند اما با فرم آلودگي مقاوم persistently infected ، باكتري را 2-3 روز قبل و بعد از تخمك گذاري دفع مينمايند. قوچ پس از آلوده شدن بيماري را بصورت مقاربتي venereal به ميش منتقل مينمايد. پس از سقط، بزها ممكن است هيچ علائمي از خود نشان ندهند. سقط در بز در 2 تا 3 هفته آخر آبستني رخ ميدهد كه گاهي نيز موجب مرده زايي و يا تولد بزغاله ضعيف ميگردد.
همانطوريكه در ابتدا بيان شد سقط جنين همه گير enzootic abortion بخصوص در بزها ميتواند ، بهمراه ذات الريه ، التهاب بافت ملتهمه چشم، التهاب مفاصل و تورم اپيديديم epididymitis رخ دهد.
راه انتقال
عامل بيماري ميتواند توسط كنه ها ، جوندگان و پرندگان نسبتا بيشتر از راه تماس جنسي منتقل شود. بصورت مقاربتي قوچ، ميش را آلوده نموده و يا از طريق منابع آلودگي ديگر مانند جنينهاي سقط شده، جفت , ترشحات واژن و فضولات آلوده آلودگي صورت ميگيرد. باكتري از راه هاي استنشاق هواي آلوده و يا مصرف مواد آلوده نظير آب و غذا نيز ميتواند دام را مبتلا سازد . دام سقط كرده در سال آينده بخاطر ايمني ايجاد شده، مشكلي نخواهد داشت.
در دام سقط كرده و حتي در دامهاي غير آبستن ممكن است عفونت مخفي latent infection ايجاد شود و يا دام حامل باقي مانده و باكتري را در روده و در بعضي از بافتهاي لنفوئيدي نگهداري و حمل نمايد.
تشخيص
با توجه به اينكه نشانه ها در گله مشخص مي باشد ولي اغلب با نشانه هاي سقط جنين هاي حاصله از تب كيو (كوكسيلا) و ويبريوز مشابه بوده لذا براي تشخيص افتراقي بايستي به انجام تستهاي آزمايشگاهي پرداخت. جفت بعنوان نمونه منتخب در نظر گرفته اما ميتوان از كبد ، طحال و ريه نيز استفاده نمود. كلاميديا را ميتوان در گسترش رنگ آميزي شده از ترشحات واژن يا جفت مشاهده نمود اما چندان قابل تمايز با Coxiella burnetii عامل تب كيو نميباشد.
تب كيو Q fever : عامل بيماري coxiella burnetii كوكسيلا بورنتي ، انگل اجباري درون ياخته مي باشد كه در انسان باعث تب و علائم سرماخوردگي شده و در دامها در اواخر آبستني باعث سقط جنين و مرده زايي stillbirth ، جفت ماندگي ، اندومتريت، نازايي گرديده و در بعضي موارد علائم تب، پنوموني و عفونت چشم نيز مشاهده ميگردد. انسان بعنوان ناقل ، بيماري را به دام منتقل نموده و اغلب سير بيماري در دام بصورت مخفي و پنهان مي باشد. دام آلوده از شير و مدفوع عامل بيماري را دفع مينمايد.
ميزبان و حيوانات حساس :
اين عامل را در گونه هاي مختلف حيوانات اهلي و وحشي ، تعداد زيادي از جوندگان، لاك پشت، ماهي و پرندگان گزارش شده اند. اغلب اين حيوانات بخصوص جوندگان بعنوان مخزن بيمار ي نيز بحساب مي آيند. انسان ميزبان تصادفي است
مشخصات كلي بيماري :
تب كيو كه نخست آن را تب كشتارگاهي يا ريكتزيوز بورنت نيز ناميدند ، بيماري است عفوني و مشترك كه در حيوانات اهلي ( گاو و گوسفند و بز ) معمولا بدون نشانيهاي مشخص ميباشد ولي در انسان موجب بيماري حاد و گاهي خطرناك گشته كه از مشخصات آن سردرد ناگهاني و تب و ذات الريه غير مشخص است.
گونه هاي مختلف كنه ها نيز در نگهداري اين اجرام مخزن انگل واقع مي شوند. اين انگل بمقدار زياد به وسيله حيوانات آلوده از طريق شير يا ساير مواد دفعي و بخصوص از جفت دفع مي شود. بخاطر دوام و ثبات قابل توجه اين باكتري در محيط خارج سلولي ، آلودگي از طريق استنشاق هواي آلوده نيز امكان پذير است و به همان اندازه كه ناقل مي تواند مؤثر باشد اين راه نيز قابل توجه است
تظاهرات باليني در حيوانات :
به غير از چند گزارش مبني بر اينكه كوكسيلا بورنتي را توام با ذات الريه و تورم ناي در گوسفند و بز و يا همراه بچه اندازي در ميش و بز و گاو يافته اند معمولاً معتقدند كه تب كيو مسئول بيماري بخصوصي در حيوانات اهلي نمي باشد و بعضي محققان معتقدند كه نشانه هاي باليني مشخص ندارد. جرم تمايل زيادي به تمركز در پستان و جفت حيوان دارد كه منجر به تورم جفت بهمراه ترشحات رحمي و پرده هاي جنين ميگردد.
در اثر تورم جفت ، جفت بصورت چرمي و ضخيم در آمده و ممكن است حاوي نقاط زرد متمايل به سفيد و ترشحات كرمي رنگ در مابين كوتيلدونها گردد. در بعضي از موارد ترشحات برنگ قرمز قهوه اي رنگ در مي آيد. پنوموني در جنين بز و گاو ديده ميشود ولي در جنين گوسفند كمتر مشاهده شده است.
جهت تشخيص بيماري ميتوان كوكسيلا بورنتي را در ترشحات واژن ، جفت ، ترشحات جفت ، بافتهاي جنيني (كبد ، ريه و محتويات معده يا شيردان) و همينطور در شير و ادرار و مدفوع مشاهده و جدا نمود. اما اين ميكروارگانيسم بطور مداوم در شير و آغوز دفع نميشود ولذا هميشه در اين دو قابل رديابي نيست. در محلهاي ملتهب جفت ، يا ترشحات آن ميتوان با رنگ آميزي ziehl-neelsen و يا گيمسا انگل را مشاهده نمود. كوكسيلا بورنتي مقاوم به اسيد acid-fast بوده و بصورت چند شكلي، دايره coccoid تا رشته اي filamentous ديده ميشود. معمولا با رنگ آميزي گرم Gram stain قابل روئيت نمي باشد. وجود ميكروارگانيسم بروشهاي فوق بهمراه آزمايشهاي سرولوژي و يا capture ELISA و single tube PCR نتيجه تشخيص را قطعي تر مينمايد.
در انسان : بر عكس حيوانات تب كيو در انسان بيماري عفوني حاد و كم و بيش وخيمي را ايجاد مي كند. دوره كمون 4-2 هفته - نخست عامل بيماري در گردش خون و سپس ساير اندامهاي دروني را مورد حمله قرار داده نشانيهاي باليني شباهت به علايم انفولانزا دارد.
درجه حرارت بدن بالا رفته ، تب و لرز ، سردرد در ناحيه پيشاني ، خستگي ، بي اشتهايي ، درد ماهيچه ها گاهي سينه درد ، گاهي تهوع . نشانه هاي عصبي و سفتي گردن ديده ميشود. دوره تب طولاني از يك هفته تا 3 ماه - سرفه خشك ، تورم بيني و گلودرد و برادي كاردي و بزرگي كبد را سبب مي شود و مواردي نيز ذات الجنب و ذات الريه وجود دارد.
بيماري گاهي مزمن و فقط همراه تب است. كوكسيلوز را همراه بيماريهاي ديگر مثل روماتيسم و امراض قلبي نيز يافته اند. از نظر بيماري شناسي و اپيدميولوژي تشابهي بين تب كيو و بروسلوز يافت مي شود تا جائيكه برآنند كه در منشاء اين اجرام تشابهي وجود دارد.
مبارزه و پيشگيري :
در گله هاي آلوده تمام تدابير لازم به منظور نابود ساختن جفت ، تخته پهن و كاه آلوده و هر چيزي كه با ترشحات و مدفوع دام آلوده شده ، اتخاذ گرديده است و نيز وسايل نقليه بايستي كاملاً تميز و ضدعفوني شود.
واكسن :
مايه كوبي حيوانات حساس در مواردي كه مقدور باشد توصيه مي شود
درمان :
شبيه درمان كلاميديوز: شروع درمان با 500 ميلي گرم كلرتتراسيكلين براي هر راس دام در هر روز بمدت پنج روز كه سپس به 250 ميلي گرم براي هر راس دام در هر روز كاهش داده (تا انتهاي روزهاي باقي مانده آبستني) را توصيه نموده اند. در شيوع شديد سقط جنين ، تزريق همه ميشها با تتراسيكلين ويا اكسي تتراسيكلين LA 200 بميزان 10 ميلي گرم براي هر پوند وزن دام بصورت زير پوستي توصيه شده است.
سقط جنين عارضه اي است كه در آن دام ماده قادر به نگهداري جنين نبوده و آن را از بدن دفع مي نمايد كه در اين ارتباط عوامل عفوني و غير عفوني مي توانند منجر به سقط جنين گردند . از جمله عوامل يا بيماريهاي ايجاد كننده سقط جنين، كامپيلوباكتر (Cam. Jejuni, Cam . fetus) ، كلاميديا (C.abortus=C.psittaci) يا سقط جنين آنزئوتيك ، لپتوسپيروز ، بروسلوز ، كوكسيلا coxiella burneti (تب كيو)، بوردر ديزيز و بلو تانگ و از عوامل غير عفوني مي توان ضربه و ضغطه، كمبودهاي تغذيه اي و مسموميت حاصله از گياهان سمي را نام برد.
شيوع سقط جنين هايي كه تا 3 هفته اول آبستني رخ مي دهند اغلب به دليل كمبودهاي مواد غذايي و يا ناشي از استرس است كه معمولاً به ميزان 25 درصد مي رسد سقط جنين هايي كه تا ميزان 5/1 الي 2 و حتي 5 درصد عادي بوده ، چنانچه اين ميزان به حدود 20 الي 30 درصد برسد و اقدام بهداشتي لازم در مورد آن صورت نگيرد مي تواند تا ميزان 80 درصد پيشرفت نمايد كه از اين نظر باعث خسارات اقتصادي و بهداشتي در دامداري مي گردد.

كمپيلوباكتريوزيس CAMPILOBACTERIOSIS Vibriosis;
عامل بيماري باكتري ويرگولي شكلي است به نام كامپيلوباكتركه قبلا ويبريو ناميده مي شد. در زير دو گونه مهم اين باكتري مورد بررسي قرار گرفته است:
Cam. fetus اين عامل بيشتر در گوسفند و كمتر در بزها باعث سقط ميگردد. در ميشها سبب سقط در شش هفته آخر آبستني ميگردد. همچنين تولد نوزاد نارس ، مرده زايي (تولد بره مرده Stillbirths ) ، تب، اسهال ، ترشحات شديد واژن قبل از سقط يا زايمان و متريت پس از دفع جنين، تورم جفت بهمرا نكروز خوني hemorrhagic necrotic cotyledons كوتيلدونها را موجب ميشود. جنين ها معمولا اتولايز شده و در كبد نقاط نكروز زرد نارنجي ديده ميشود.در بعضي از تحقيقات بيان شده كه اگر آلودگي يا عفونت در ابتداي آبستني رخ دهد منجر به جذب مجدد جنين ميگردد و اگر عفونت در ميانه آبستني رخ دهد منجر به سقط در طي 10 تا 20 روز بعد ميشود و نهايتا اگر عفونت در آواخر آبستني باشد منجر به تولد بره ضعيف ويا مرده stillbirths ميشود.
علائم در بزها : سيكل فحلي طولاني و نامنظم ويا نازايي، اسهال، سقط در 4 تا 6 هفته قبل از زايش ، مرده زايي ويا تولد بزغاله ضعيف، جفت ماندگي، متريت و پيومتر، ترشحات واژني، تورم واژن و مهبل vulva-vaginitis بهمراه جوش چركي nodules &pustules، در جنين سقط شده در حفره هاي بدن مايع قرمز رنگ تجمع مي يابد.
انتقال بيماري از طريق خوردن مواد آلوده به ترشحات جنين سقط شده مي باشد. پس از بلع مواد آلوده ، باكتري از روده به رحم رفته و منجر به صدمه رساندن به بافتهاي رحم و جنين ميگردد. معمولا 20 درصد از ميشها در گله در اثر آلودگي با كمپيلوباكتر سقط خواهند نمود اما در بعضي از گله هاي حساس شيوع سقط تا 80 در صد نيز ميرسد. ميشهاي مسن ايمن خواهند شد اما 5 تا 10 درصد از گله آلوده هر سال، سقط را ادامه ميدهند.
Cam. Jejuni : يكي ديگر از عوامل سقط كمپيلوباكتريايي در گوسفند ميباشد. در ميشها باعث عفونت جفت و جنين ميگردد اما در ديگر گونه دامها اسهال و تورم روده enteritis ايجاد مينمايد. در بز نيز گاهي باعث سقط جنين ميگردد.
پيشگيري : غير از كنترل تردد دام از تماس با محيط و دام آلوده ، توصيه ميگردد كه ميشها را بخصوص ميشهاي جديد را بطور ساليانه واكسينه نمود. بيماري در دامداري شديدا مسري بوده و دام مبتلا پس از بهبودي معمولا تا سه سال ايمن مي باشد . اما اگر ميشهاي جديد وارد و جايگزين شوند سقط نه تنها در دامهاي جديد بلكه سد ايمني در اثر دفع آلودگي شديد شكسته شده باعث شيوع و طوفان سقط در بقيه دامهاي گله ميگردد. در شيوع يا طوفان سقط ميتوان آنتي بيوتيكها را روزانه به ميشها تزريق نمود.
كنترل و درمان: دامهايي كه سقط نمودند بايستي سريعاً از ساير دامها جدا شده و نسبت به تزريق آنتي بيوتيكها مانند اكسي تتراسيكلين اقدام نمود همچنين ميتوان در غذاي دام نيز كلرتتراسيكلين را اضافه نمود. درمان ساير دامهاي گله نيز توسط تتراسيكلين توصيه شده است.
تشخيص آزمايشگاهي
تهيه لام از محتويات شيردان جنين و يا ترشحات رحمي - كشت از محتويات شيردان جنين
خصوصيات باكتري :
اين باكتريها گرم منفي و فاقد اسپور ميباشد. بعضي از انواع كمپيلوباكترها قادر به توليد توكسين ميباشند.
مخزن ميكروب : كمپيلوباكتر ژژوني بصورت كومنسال (همزيستي) در محيط رودة انواع حيوانات وحشي و اهلي ممكن است وجود داشته باشد. پرندگان وحشي از جمله مرغان دريايي، كبوتر، غاز، اردك وحشي و كلاغ ميتوانند با آلودگي آبها توسط خود باعث انتشار آلودگي كمپيلوباكتر شوند. كمپيلوباكتر ژژوني كومنسال طبيعي گاو است. ميزان درصد موارد مثبت مدفوع در ماههاي تابستان به حداكثر رسيده و در زمستان كاهش مييابد. كمپيلوباكتر ژژوني در گوسفندان عامل مهم سقط جنين عفوني اپيزئوتيك ميباشد. ميكروب بصورت كومنسال رودهاي براي مدت طولاني و بدون ابتلاء ظاهري در بسياري از گلهها وجود دارد. انتقال ميكروب از سگ به انسان به اثبات رسيده است.
كلاميديوز CHLAMYDIOSE (abortion (enzootic
اين باكتري فقط در سلولهاي زنده مي تواند رشد و تكثير نمايد. دو گونه از كلاميدياها از اهميت بيشتري برخوردارند. كلاميديا تراكوماتيس (C. trachomatis) كه معولا انسان را آلوده مي سازد و ديگري كلاميدياپسيتاسي (C.psittaci) كه اغلب دامها را آلوده مي سازد. گونه اخير مي تواند با ساير بيماريها از قبيل كراتوكونژنكتيويت (keratoconjunctivitis), آرتريت (arthritis) و پنوموني (pneumonia) بخصوص در بره هاي جوان ، همراه بوده ولي به ندرت در يك گله تواما ديده مي شود .در سال 1950 براي اولين بار سقط جنين حاصل از كلاميد يا به نام سقط انزوئوتيك (abortion enzootic) در اسكاتلند گزارش شد. در رده بندي اخير اين نوع باكتري متعلق به شاخه Chlamydiae ، خانواده Chlamydiaceae و جنس Chlamydophila مي باشد. جنس Chlamydophila شامل گونه هاي مختلفي از جمله :
C. psittaci (avian), C. felis (cats) ، C. abortus (sheep, goats, cattle) و C. pneumonia (human).
مي باشد. غير از جنس Chlamydophila ، جنس ديگر بنام Chlamydia در اين خانواده وجود دارد كه شامل گونه هايC. trachomatis (human), C. suis (swine), and C. muridarum (mouse, hamster)
مي باشد.
بيماري كلاميديوز بين انسان و دام مشترك ميباشد ولي موارد انساني خيلي بندرت رخ داده است و بيشتر زنان باردار را مبتلا مينمايد. بنابراين توصيه شده كه زنان باردار در تماس با گوسفندان بخصوص در زمان شيوع سقط در گله قرار نگيرند. بيماري كلاميديوز در اثر گونه Chlamydophila psittaci در پرندگان بيماري كشنده اي ايجاد كرده و همچنين در پستانداران بيماري همه گير epizootic ايجاد مينمايد و منجر به سقط نيز در دامها ميشود . در انسان نيز پسيتاكوز تنفسي respiratory psittacosis را سبب ميگردد.
نشانه هاي درمانگاهي :
از علايم اين بيماري سقط جنين بوده است كه معمولاً در اواخر دوران آبستني رخ مي دهد و نيز تولد بره ها و بزغاله هاي ضعيف از ديگر نشانه هاي اين بيماري مي باشد. در صورتيكه عفونت قبل از آبستني conception رخ دهد، دام در ميانه آبستني سقط مينمايد و اگر در اوايل آبستني رخ دهد سقط در 60 تا 90 روز بعد رخ ميدهد و اگر عفونت در ميانه يا اواخر آبستني رخ دهد موجب تولد بره ضعيف و يا مرده زايي stillbirths ميگردد. باكتري اغلب جفت را گرفتار ساخته و پس از اينكه عارضه سقط رخ داد، در رحم باقي مي ماند . تورم پرده هاي جفت بهمراه كوتيلدونهاي نكروزه و برنگ قهوه اي متمايل به قرمز كه گاهي قوامي سفت و چرمي شكل پيدا مي كنند . فتوس موميائي شده ويا پوشيده از پوشش فلسي پوسته پوسته برنگ خاك رس بهمراه تورم عقده هاي لنفاوي ميباشد و به علت بزرگ شدن كبد و پر شدن محوطه داخل شكم از مايع , بادكرده به نظر مي رسد. تقريبا 25 تا 60 درصد ميشها بسته به زمان آلودگي ، سقط خواهند نمود. ميشهاي مسن ايمن خواهند شد بصورتيكه سالانه ميزان سقط يك تا پنج درصد در گله كم ميگردد.
تحقيقات نشان داده است كه ميزان شيوع سقط جنين ميشها در گله آلوده 30 درصد اما در بين بزها بيشتر است. ميشها بندرت بيش از يكبار سقط مينمايند اما با فرم آلودگي مقاوم persistently infected ، باكتري را 2-3 روز قبل و بعد از تخمك گذاري دفع مينمايند. قوچ پس از آلوده شدن بيماري را بصورت مقاربتي venereal به ميش منتقل مينمايد. پس از سقط، بزها ممكن است هيچ علائمي از خود نشان ندهند. سقط در بز در 2 تا 3 هفته آخر آبستني رخ ميدهد كه گاهي نيز موجب مرده زايي و يا تولد بزغاله ضعيف ميگردد.
همانطوريكه در ابتدا بيان شد سقط جنين همه گير enzootic abortion بخصوص در بزها ميتواند ، بهمراه ذات الريه ، التهاب بافت ملتهمه چشم، التهاب مفاصل و تورم اپيديديم epididymitis رخ دهد.
راه انتقال
عامل بيماري ميتواند توسط كنه ها ، جوندگان و پرندگان نسبتا بيشتر از راه تماس جنسي منتقل شود. بصورت مقاربتي قوچ، ميش را آلوده نموده و يا از طريق منابع آلودگي ديگر مانند جنينهاي سقط شده، جفت , ترشحات واژن و فضولات آلوده آلودگي صورت ميگيرد. باكتري از راه هاي استنشاق هواي آلوده و يا مصرف مواد آلوده نظير آب و غذا نيز ميتواند دام را مبتلا سازد . دام سقط كرده در سال آينده بخاطر ايمني ايجاد شده، مشكلي نخواهد داشت.
در دام سقط كرده و حتي در دامهاي غير آبستن ممكن است عفونت مخفي latent infection ايجاد شود و يا دام حامل باقي مانده و باكتري را در روده و در بعضي از بافتهاي لنفوئيدي نگهداري و حمل نمايد.
تشخيص
با توجه به اينكه نشانه ها در گله مشخص مي باشد ولي اغلب با نشانه هاي سقط جنين هاي حاصله از تب كيو (كوكسيلا) و ويبريوز مشابه بوده لذا براي تشخيص افتراقي بايستي به انجام تستهاي آزمايشگاهي پرداخت. جفت بعنوان نمونه منتخب در نظر گرفته اما ميتوان از كبد ، طحال و ريه نيز استفاده نمود. كلاميديا را ميتوان در گسترش رنگ آميزي شده از ترشحات واژن يا جفت مشاهده نمود اما چندان قابل تمايز با Coxiella burnetii عامل تب كيو نميباشد.
تب كيو Q fever : عامل بيماري coxiella burnetii كوكسيلا بورنتي ، انگل اجباري درون ياخته مي باشد كه در انسان باعث تب و علائم سرماخوردگي شده و در دامها در اواخر آبستني باعث سقط جنين و مرده زايي stillbirth ، جفت ماندگي ، اندومتريت، نازايي گرديده و در بعضي موارد علائم تب، پنوموني و عفونت چشم نيز مشاهده ميگردد. انسان بعنوان ناقل ، بيماري را به دام منتقل نموده و اغلب سير بيماري در دام بصورت مخفي و پنهان مي باشد. دام آلوده از شير و مدفوع عامل بيماري را دفع مينمايد.
ميزبان و حيوانات حساس :
اين عامل را در گونه هاي مختلف حيوانات اهلي و وحشي ، تعداد زيادي از جوندگان، لاك پشت، ماهي و پرندگان گزارش شده اند. اغلب اين حيوانات بخصوص جوندگان بعنوان مخزن بيمار ي نيز بحساب مي آيند. انسان ميزبان تصادفي است
مشخصات كلي بيماري :
تب كيو كه نخست آن را تب كشتارگاهي يا ريكتزيوز بورنت نيز ناميدند ، بيماري است عفوني و مشترك كه در حيوانات اهلي ( گاو و گوسفند و بز ) معمولا بدون نشانيهاي مشخص ميباشد ولي در انسان موجب بيماري حاد و گاهي خطرناك گشته كه از مشخصات آن سردرد ناگهاني و تب و ذات الريه غير مشخص است.
گونه هاي مختلف كنه ها نيز در نگهداري اين اجرام مخزن انگل واقع مي شوند. اين انگل بمقدار زياد به وسيله حيوانات آلوده از طريق شير يا ساير مواد دفعي و بخصوص از جفت دفع مي شود. بخاطر دوام و ثبات قابل توجه اين باكتري در محيط خارج سلولي ، آلودگي از طريق استنشاق هواي آلوده نيز امكان پذير است و به همان اندازه كه ناقل مي تواند مؤثر باشد اين راه نيز قابل توجه است
تظاهرات باليني در حيوانات :
به غير از چند گزارش مبني بر اينكه كوكسيلا بورنتي را توام با ذات الريه و تورم ناي در گوسفند و بز و يا همراه بچه اندازي در ميش و بز و گاو يافته اند معمولاً معتقدند كه تب كيو مسئول بيماري بخصوصي در حيوانات اهلي نمي باشد و بعضي محققان معتقدند كه نشانه هاي باليني مشخص ندارد. جرم تمايل زيادي به تمركز در پستان و جفت حيوان دارد كه منجر به تورم جفت بهمراه ترشحات رحمي و پرده هاي جنين ميگردد.
در اثر تورم جفت ، جفت بصورت چرمي و ضخيم در آمده و ممكن است حاوي نقاط زرد متمايل به سفيد و ترشحات كرمي رنگ در مابين كوتيلدونها گردد. در بعضي از موارد ترشحات برنگ قرمز قهوه اي رنگ در مي آيد. پنوموني در جنين بز و گاو ديده ميشود ولي در جنين گوسفند كمتر مشاهده شده است.

در انسان : بر عكس حيوانات تب كيو در انسان بيماري عفوني حاد و كم و بيش وخيمي را ايجاد مي كند. دوره كمون 4-2 هفته - نخست عامل بيماري در گردش خون و سپس ساير اندامهاي دروني را مورد حمله قرار داده نشانيهاي باليني شباهت به علايم انفولانزا دارد.
درجه حرارت بدن بالا رفته ، تب و لرز ، سردرد در ناحيه پيشاني ، خستگي ، بي اشتهايي ، درد ماهيچه ها گاهي سينه درد ، گاهي تهوع . نشانه هاي عصبي و سفتي گردن ديده ميشود. دوره تب طولاني از يك هفته تا 3 ماه - سرفه خشك ، تورم بيني و گلودرد و برادي كاردي و بزرگي كبد را سبب مي شود و مواردي نيز ذات الجنب و ذات الريه وجود دارد.
بيماري گاهي مزمن و فقط همراه تب است. كوكسيلوز را همراه بيماريهاي ديگر مثل روماتيسم و امراض قلبي نيز يافته اند. از نظر بيماري شناسي و اپيدميولوژي تشابهي بين تب كيو و بروسلوز يافت مي شود تا جائيكه برآنند كه در منشاء اين اجرام تشابهي وجود دارد.
مبارزه و پيشگيري :
در گله هاي آلوده تمام تدابير لازم به منظور نابود ساختن جفت ، تخته پهن و كاه آلوده و هر چيزي كه با ترشحات و مدفوع دام آلوده شده ، اتخاذ گرديده است و نيز وسايل نقليه بايستي كاملاً تميز و ضدعفوني شود.
واكسن :
مايه كوبي حيوانات حساس در مواردي كه مقدور باشد توصيه مي شود
درمان :
شبيه درمان كلاميديوز: شروع درمان با 500 ميلي گرم كلرتتراسيكلين براي هر راس دام در هر روز بمدت پنج روز كه سپس به 250 ميلي گرم براي هر راس دام در هر روز كاهش داده (تا انتهاي روزهاي باقي مانده آبستني) را توصيه نموده اند. در شيوع شديد سقط جنين ، تزريق همه ميشها با تتراسيكلين ويا اكسي تتراسيكلين LA 200 بميزان 10 ميلي گرم براي هر پوند وزن دام بصورت زير پوستي توصيه شده است.