سؤال: از آيات و روايات بسيارى استفاده مىشود كه پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله علم غيب گستردهاى داشتهاند، همانگونه كه در دعاى ندبه مىخوانيم: «و علمته علم ما كان و ما يكون الى انقضاء خلقه» يعنى خدايا! تو به پيامبرت، علم گذشته و علم آينده جهان را تعليم دادى. امّا در آياتى نظير آيهى فوق به عباراتى برمىخوريم كه نشانى از عدم علم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است، آيا اين آيات و روايات با يكديگر متناقضند و يا وجه جمعى ميان آنها وجود دارد؟
پاسخ: علم غيب دو گونه است، بخشى از آن به ذات احديّت اختصاص دارد و كسى را بر آن راهى نيست، از جمله زمان وقوع قيامت، چنان كه در دعا نيز مىخوانيم: «و بحق علمك الذى استأثرت به لنفسك» خدايا! تو را بحقّ علمى كه آن را مخصوص خودت قرار دادى، امّا بخش ديگرى از آن را خداوند به انبيا و اوليا و هر كه بخواهد عنايت مىفرمايد، آن چنان كه در اين آيه مىبينيم: «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ» «2» همان طور كه بسيارى از مسائل
__________________________________________________
(1). بحار، ج 3، ص 7.
(2). آل عمران، 44.
تفسير نور، ج7، ص: 509
قرآن را امورى غيبى تشكيل مىدهد.
پاسخ: علم غيب دو گونه است، بخشى از آن به ذات احديّت اختصاص دارد و كسى را بر آن راهى نيست، از جمله زمان وقوع قيامت، چنان كه در دعا نيز مىخوانيم: «و بحق علمك الذى استأثرت به لنفسك» خدايا! تو را بحقّ علمى كه آن را مخصوص خودت قرار دادى، امّا بخش ديگرى از آن را خداوند به انبيا و اوليا و هر كه بخواهد عنايت مىفرمايد، آن چنان كه در اين آيه مىبينيم: «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ» «2» همان طور كه بسيارى از مسائل
__________________________________________________
(1). بحار، ج 3، ص 7.
(2). آل عمران، 44.
تفسير نور، ج7، ص: 509
قرآن را امورى غيبى تشكيل مىدهد.