عشق

mrsadi677

عضو جدید
دوستان عاشق و عاشقای به عشق رسیده و عاشقای شکست خورده ی دل شکسته و دل نشکسته
زحمت بکشین یه سری بیاین،یه جمله،متن یا شعری که توش عشق باشه بذارین
 

mrsadi677

عضو جدید
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد
 

mrsadi677

عضو جدید
آنچنان آلوده ست عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می لرزد
 

mrsadi677

عضو جدید
عشق هر شب در آغوش من آرميده است
هر روز كه نا اميد از خواب برخواستم
وقتي عشق را در آينه ديدم
لبخند زدم و دوباره شروع كردم
تمام زندگي من با عشق معنا گرفت...
و هر روز و شب من به عاشقيت گذشت
امروز ميفهمم عشق چيزي بيرون از من نيست
حسي است سيال در تمام سلولهاي من ....
 

mrsadi677

عضو جدید
نمی دانم چرا دارم باز قول و قرار می شکنم و به عشق سلامی دوباره می کنم. شاید از اثرات دکلمه های فریدون مشیری باشد،شايد ازعاشقانه هاي معروفي... شاید هم از آهنگ «عذاب» محسن یگانه، شاید هم ترانههای یغما گلرویی. نمی دانم!!ا...تبسم شیرین عشق گ...وشه ای از نگاه خداست
 

mrsadi677

عضو جدید
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم

 

playful

عضو جدید
زندگی عشق است، عشق افسانه نیست
آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست
عشق آن نیست که کنارش باشی
عشق آنست که بیادش باشی:heart:
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا یعنی رهایی یا که آزادی ز هر بند
به بالا میبرد عشاق را بی حرف و بی شک
 

mrsadi677

عضو جدید
مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگیم خندیدی
به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود
و خیالم میگفت
تا ابد مال تو بود
تو برو
برو تا راحت تر تکه های دلم را آرام سر هم بند زنم .
 

mrsadi677

عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دستهايت تكيه گاهم بود و نيست/ عشق تو پشت و پناهم بود و نيست/ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حيف! آن وقتي كه عاشق شد دلم/ چيز سبزي در نگاهم بود و نيست/ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عشق اين سرمايه بازار دل/ آب اين روي سياهم بود و نيست/ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ياد آن ايام مشتاقي بخير/ عاشقي تنها گناهم بود و نيست[/FONT]

 

mrsadi677

عضو جدید
نه !

کاری به کار عشق ندارم
من هیچ چیز و هیچ کس را دیگر
در این زمانه دوست ندارم
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا هر چیز و هر کس
که دوست تر بداری
حتی اگر یک نخ سیگار یا زهر مار باشد
از تو دریغ میکند
پس با همه وجودم خود را زدم به مردن
تا روزگار دیگر کاری به کار من نداشته باشد
این شعر را هم نا گفته میگذارم ....
تا روزگار بو نبرد ....
گفتم که ...
کاری به کار عشق ندارم !
قیصر امین پور
 

va.4

عضو جدید
دوست دارم ميدوني كه اين كار دله گناه من نيست
آزار دله
عشقه تو ديوونم كرده بي آشيونم كرده.........
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق..تنها عشق...و عشق ..تنها عشق ..تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس ..و عشق و تنها عشق ...مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ...مرا رساند به امکان یک پرنده شدن..
سهراب
 

djalix

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono] [FONT=courier new, courier, mono]دلم برات تنگ شده [/FONT][/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]
اما من...من میتونم این دوری رو تحمل كنم...
به فاصله ها فكر نمی كنم...میدونی چرا؟؟
آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده...
هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام كنم...
رد احساست روی دلم جا مونده ...
میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...
چشمای بی قرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن...
حالا چطور بگم تنهام؟ چطور بگم تو نیستی؟

چطور بگم با من نیستی؟...
آره!خودت میدونی... میدونی كه همیشه با منی...
میدونی كه تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی...
آخه...تو،توی قلب منی...آره!
تو قلب من...برای همینه كه همیشه با منی...
برای همینه كه حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...
برای همینه كه می تونم دوریت رو تحمل كنم...
آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...
هر وقت حس میكنم دیگه طاقت ندارم...
دیگه نمیتونم تحمل كنم...
دستامو می ذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میكشم...
دستامو كه بو میكنم مست میشم... مست از عطرت.
صدای مهربونت رو میشنوم...و آخر همهء اینها...
به یه چیز میرسم...به عشق و به تو...آره...به تو...
اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...
اونوقت تو رو نزدیكتر از همیشه حس میكنم...
اونوقت دیگه تنها نیستم
حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم...
به این تنهایی دل بستم...حالا میدونم كه این تنهایی خالی نیست...
پر از یاد عشقه... پر از اشكهای گرم
عاشقونه...
[/FONT]
 

mrsadi677

عضو جدید
من آن مفهوم مجــّرد را جسته ام.

پاي در پاي آفتابي بي مصرف

كه پيمانه مي كنم

با پيمانه روزهاي خويش كه به چوبين كاسه ي جذاميان ماننده است.

من آن مفهوم مجــّرد را جسته ام

من آن مفهوم مجــّرد را مي جويم.

پيمانه ها به چهل رسيد و ازآن برگذشت.

افسانه هاي سرگردانيت

- اي قلب در به در -

به پايان خويش نزديك مي شود.

بيهوده مرگ

به تهديد

چشم مي دراند.

ما به حقيقت ساعت ها

شهادت نداده ايم

جز به گونه اين رنج ها

كه از عشق هاي رنگين آدميان

به نصيب برده ايم

چونان خاطره ئي هر يك

در ميان نهاده

از نيش خنجري

با درختي.

***

با اين همه از ياد مبر

كه ما

- من وتو -

انسان را

رعايت كرده ايم.

,(خود اگر شاهکار خدا بود يا نبود)

و عشق را

رعايت كرده ايم

درباران و به شب

به زير دو گوش ما

در فاصله ئي كوتاه از بسترهاي عفاف ما

روسبيان

به اعلام حضور خويش

آهنگ هاي قديمي را

با سوت

مي زنند.

(در برابر كدامين حادثه

آيا

انسان را

ديده اي

با عرق شرم

بر جبينش؟)

***

آنگاه كه خوش تراش ترين تن ها را به سكه سيمي

توان خريد

مرا

- دريغا دريغ -

هنگامي كه به كيمياي عشق

احساس نياز

مي افتد

همه آن دم است .

همه آن دم است .

***

قلبم را در مجري ِ كهنه ئي

پنهان مي كنم

در اتاقي كه دريچه ئي ش

نيست.

از مهتابي

به كوچه تاريك

خم مي شوم

وبه جاي همه نوميدان

مي گريم.

آه

من

حرام شده ام

***

با اين همه - اي قلب در به در

از ياد مبر

كه ما

- من وتو -

عشق را رعايت كرده ايم،

از ياد مبر

كه ما

- من و تو -

انسان را

رعايت كرده ايم،

خود اگر شاهكار خدابود

يا نبود.
 

Similar threads

بالا