عشق مجنون

elmira@

عضو جدید
مجنون هنگام راه رفتن کسي را به جز ليلي نمي ديد

روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين که متوجه شود از بين او و مهرش عبور کرد
مرد نمازش را قطع کرد و داد زد :
هي چرا بين من و خدايم فاصله انداختي
مجنون به خود آمد و گفت:
من که عاشق ليلي هستم تورا نديدم

تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه ديدي که من بين تو و خدايت فاصله انداختم؟!!

----------------------------------------------------------------------------------
این رو گذاشتم تا همه کسانی که فکر می کنن عاشقن یه کم فکر کنن:gol:
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجنون هنگام راه رفتن کسي را به جز ليلي نمي ديد

روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين که متوجه شود از بين او و مهرش عبور کرد
مرد نمازش را قطع کرد و داد زد :
هي چرا بين من و خدايم فاصله انداختي
مجنون به خود آمد و گفت:
من که عاشق ليلي هستم تورا نديدم

تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه ديدي که من بين تو و خدايت فاصله انداختم؟!!

----------------------------------------------------------------------------------
این رو گذاشتم تا همه کسانی که فکر می کنن عاشقن یه کم فکر کنن:gol:


خوب اون شخص مو ميديده مجنون پيچش مو ...
و يكي مثل ما هم هست كه مو رو هم نبينه چه برسه به ...پيچشش
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
خیلی تعبیره قشنگی بود!!!!!
 

Similar threads

بالا