عشق بعد از ازدواج آغاز می شود یا قبل از آن؟

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ول عاشق مي شوند بعد فارغ.

اول مدام مي گويند، "دوستت دارم" بعد اعتراف مي كنند كه هيچ عشقي در ميان نبوده.

اما واقعيت كدام است؟ آيا حقيقت را مي گويند؟ يا شايد حقيقت را مي گويند اما تا اندازه اي كه از آن خبر دارند.

من فكر مي كنم كه بيشتر آدمها معناي عشق را نمي دانند. آنها از منابع اشتباهي عشق را ياد گرفته اند.

اول اجازه بدهيد ببينيم عشق چيست. لغت نامه عشق را اينطور تعريف مي كند، "حسي عميق و لطيف به فردي ديگر"، "تعلق قلب به كسي"، يا "شور و ميل جنسي". اگر عشق اين است، پس هيچ تعجبي ندارد كه اينقدر نوسان دارد. براي تداوم عشق بايد آنرا بر يك ارزش يا اعتقاد شخصيت ساز بنا كرد. چيزهايي مثل مهر، شور و اميال جنسي كاملاً احساسي هستند و به همان اندازه گرسنگي، غير قابل پيش بيني مي باشند.

البته اشتباه نكنيد هر چيز احساسي، جنسي نيست. احساسي از كلمه حس يا همان حواس پنجگانه (بينايي، بويايي، چشايي، شنوايي و بساوايي) مي آيد. ازاينرو، همانطور كه مي بينيد عشقي كه به جوانان ما آموزش داده مي شود عشقي احساسي يا حسي است كه با عوامل خارجي تحريك مي شود. و وقتي آن تحريك فروكش كند يا ناپديد شود، آن عشق متوقف مي شود. اين همان فارغ شدن از عشق است.

اگر عشق بين يك زوج احساسي باشد جاي تعجب نيست كه بگويند از عشق فارغ شده اند. منظور آنها اين است كه اين تحريك متوقف شده و به همين دليل ديگر احساس عاشقي نمي كنند.

اگر اين آن عشقي كه مي خواهيم يا نياز داريم نيست، پس چيست؟

جستجوي ما براي عشق واقعي ما را به گذشته و به زبان عبري باستان مي برد. زبان عبري فقط توسط يهوديان استفاده مي شد. آنها باور دارند كه عبري زبان خداوند جهود است. و از زمانيكه جهود قبل از هر چيز ديگري وجود داشت، مي بايست معناي واقعي عشق را مي دانست.

در زبان عبري عشق به معناي دادن است. و زمانيكه خداوند مي خواست به جهان عشق خود را نشان دهد، به آن نگفت كه "دوستت دارم"؛ او فقط بخشيد.

دوست داشتن يعني بخشيدن. امروز وقتي مردي به زني مي گويد دوستت دارم، در اكثر موارد هيچ قصد بخشيدني ندارد. فقط مي خواهد بگيرد. از آن دختر چيزي مي خواهد كه معمولاً باكرگي آن دختر است. اين هشداري براي همه دختر خانم هاست. سعي كنيد قبل ازاينكه ادعاهاي مردي كه در زندگيتان وارد مي شود و به شما مي گويد دوستتان دارد را باور كنيد، او را به شيوه هاي مختلف آزمايش كنيد و ببنيد چقدر به "بخشيدن" تمايل دارد.

آموزش عشق ورزي

براي تداوم يافتن يك ازدواج، بايد بر عشقي بسيار محكم و قوي تر از عشقي كه امروزه مي شناسيم استوار باشيم. ما به عشقي نياز داريم كه فارغ از خود و پاك باشد. اين عشق، عشق حقيقي است و عشق حقيقي ديده مي شود نه اينكه شنيده شود. عشق اگر حقيقي باشد، خود را در عمل نشان مي دهد نه در حرف.

جوانان بايد در عشق ورزي هم مثل ساير چيزها آموزش داده شوند. منظور آموزش جنسي نيست بلكه منظور اتيكت احترام، فروتني، مهرباني و توجه است. اينها فقط چند نمونه از عوامل شناخته شده براي يك رابطه موفق در سراسر جهان براي هر نوع رابطه اي است—چه رابطه والد و فرزندي، كارفرما و كارمندي و همينطور رابطه بين زن و مرد.

مردهاي جوان بايد ياد بگيرند چطور با همسرانشان رفتار كنند. يادم مي آيد كه اينها را در سالهاي نوجواني وقتي با گروهي در يك مجلس همراه بودم يادمان دادند. هر سال آنها يك شب مراسمي مخصوص دخترها و پسرها ترتيب مي دادند.

قبل از مراسم، دخترها و پسرها (به طور جداگانه)بايد در سميناري درمورد اتيكت روابط دختر و پسر شركت مي كردند. هيچ آموزشي درمورد مسائل جنسي داده نمي شد ولي حرف از چيزهاي بهتر و مهمتري زده مي شد. من هنوز چيزهايي كه آنجا ياد گرفتم را فراموش نكرده ام.

همينطور خانم هاي جوان هم بايد توسط خانم هاي ميانسالي مثل مادرانشان آموزش ببينند. آنها بايد نمونه هايي از يك همسر خوب باشند كه عاشق همسرش بوده، از فرزندانش به خوبي مراقبت مي كرده و خانه را هم مرتب نگه مي داشته است.

متاسفانه خيلي از مادران كنترل روي دخترانشان را در سن بلوغ از دست مي دهند. اين دختران سركش شده و حوصله گوش دادن به حرف بزرگترها را ندارند. دليل آن به نظر من خيلي ساده است. به نظر من فقط كافي است به آينه نگاه كنيد. چه مي بينيد؟ جوابتان همين است.

عشق بعد از ازدواج

به نظر من به عشق قبل از ازدواج بيش از حد اهميت داده مي شود و هيچ توجهي به بعد از آن نمي شود. اين به آن خاطر است كه عشق مثل اندام هاي درون بدن انسانها، درون او رشد نمي كند يا توسط يك هورمون خاص در بدن ترشح نمي شود. عشق فقط با تمرين در طولاني مدت است كه به وجود مي آيد. و ازدواج براي زوج ها فرصت هاي خيلي زيادي را براي تمرين آن فراهم مي كند.

يك نمونه كلاسيك از عشق بعد از ازدواج را در فيلم "فيدلر روي پشت بام" مي توان ديد. اين فيلم درمورد يك خانواده روسي است كه سه دختر زيبا و دوست داشتني دارند. يك روز، شوهر از زن مي پرسد، "منو دوست داري؟" و زن در جواب مي گويد، "بعد از 25 سال از من مي پرسي كه دوستت دارم يا نه؟ بعد از همه كارهايي كه برايت كردم، شستم رُفتم، پختم، سه دختر برايت به دنيا آوردم، حالا از من مي پرسي دوستت دارم يا نه؟"

بعد لحظه اي مكث مي كند و ادامه مي دهد، "آره من واقعاً دوستت دارم".

عشق آن احساسي نيست كه به كسي داريد، تمايل به انجام كارهايي است كه دوست داريد براي آن فرد بكنيد. به نظر من اين اصل جديدي است كه بايد در جامعه پايه گذاري شود. اين بايد استانداردي باشد كه براي خودمان و بچه هايمان قرار مي دهيم. اين بايد همان چيزي باشد كه به بچه هايمان در اولين قرار ملاقات عاشقانه شان ياد مي دهيم: بله عشق بعد از ازدواج شروع مي شود.
 

Similar threads

بالا