صندلی داغ در خواستگاری

[phalagh]

داشتم صندلی داغ رو میخوندم که بعضی از بچه ها الا ماشاء الله سوال درآوردن و پرسیدن.
یه دفعه یاد جلسه خواستگاری افتادم که دختر و پسر میرن بشینن با هم حرف بزنن و به قول معروف سنگاشون رو وابکنن.
حالا این تاپیک و گذاشتم ببینم تو جلسه خواستگاری چه خانوم چه اقا چه سوالهایی از هم میپرسید و فکر میکنید چه سوالهایی خوبه پرسیده بشه.
البته متاهلین تالار حتما نظر بدن که نظراتشون خیلی مفیده.
راستی فکر میکنید چه جوری سوال پرسیده بشه که طرف نتونه دروغ بگه و خدای نکرده چیزی رو پنهون کنه؟؟

 

[Niima]

نمیشه کاری کرد که طرف دروغ نگه
در واقع باید خود طرفین از دروغ بترسن . بخاظر زندگی آیندشون دروغ نگن .
اصلا توی اون لحظه دروغ معنی نمیده . چه فایده داره طرفتو گول بزنی ؟!
من که سوالایی میپرسم که بدونم چقدر با روحیات من سازگاری داره .
مثلا اول میپرسم از کاهو خوشت میاد !؟
بعدش که جوابش مثبت بود میگم آیا بنده وکیلم ؟

 

[mrsplym007]

سلام تایپیک جالبیه.... چه رنگی دوست داری... مسافرت کجا میری؟؟؟

 

[phalagh]

نمیشه کاری کرد که طرف دروغ نگه
در واقع باید خود طرفین از دروغ بترسن . بخاظر زندگی آیندشون دروغ نگن .
اصلا توی اون لحظه دروغ معنی نمیده . چه فایده داره طرفتو گول بزنی ؟!
من که سوالایی میپرسم که بدونم چقدر با روحیات من سازگاری داره .
مثلا اول میپرسم از کاهو خوشت میاد !؟
بعدش که جوابش مثبت بود میگم آیا بنده وکیلم ؟

ای بابا بحث جدیه
همینطوری با شوخی از زندگی آیندتون میترسین.
آخه متاسفانه بعضیها اون اول یه خورده پنهان کاری میکنن و اصلا به این فکر نمیکنن که پای یه عمر زندگی وسطه.به قول به دنیا و آخرت آدم مربوط میشه.
اما خوب یه جورایی فکر کنم بشه با سوالات غیر مستقیم به بعضی از روحیات طرف که سعی میکنه پنهونشون کنه پی برد.متاهلین محترم اینجا بیان کمک.
به هر حال جدا فکر کنید جلسه خواستگاری هست و میخواین توی یه سوال و جواب شرکت کنین.چی میپرسین؟ خواهشا جدی بگیرید.

 

[Niima]

ای بابا بحث جدیه
همینطوری با شوخی از زندگی آیندتون میترسین.
آخه متاسفانه بعضیها اون اول یه خورده پنهان کاری میکنن و اصلا به این فکر نمیکنن که پای یه عمر زندگی وسطه.به قول به دنیا و آخرت آدم مربوط میشه.
اما خوب یه جورایی فکر کنم بشه با سوالات غیر مستقیم به بعضی از روحیات طرف که سعی میکنه پنهونشون کنه پی برد.متاهلین محترم اینجا بیان کمک.
به هر حال جدا فکر کنید جلسه خواستگاری هست و میخواین توی یه سوال و جواب شرکت کنین.چی میپرسین؟ خواهشا جدی بگیرید.

ببخشید حالا چرا میزنید
منم جدی صحبت کردم . اون سوال در مورد کاهو هم جدی بود

 

[mrsplym007]

البته در عین سادگی سخته.. نباید همه چی رو گفت .. ولی باید خیلی از چیز هارو هم گفت.. دروغ بی دروغ... ادعا کردن باید کم باشه... ولی تا حدیش لازمه چون باعث پیشرفت میشه

 

[tebyan]

کمتر من ازش سوال می پرسم
چون کسی و که منه مشکل پسند بپسندم دیگه...................
بیشتر می ذارم اون از من سوال بپرسه


البته گفته های من ادامه داره .......دوباره اینجا نظراتم و میگم

 

[tebyan]

نمیشه کاری کرد که طرف دروغ نگه
در واقع باید خود طرفین از دروغ بترسن . بخاظر زندگی آیندشون دروغ نگن .
اصلا توی اون لحظه دروغ معنی نمیده . چه فایده داره طرفتو گول بزنی ؟!
من که سوالایی میپرسم که بدونم چقدر با روحیات من سازگاری داره .
مثلا اول میپرسم از کاهو خوشت میاد !؟
بعدش که جوابش مثبت بود میگم آیا بنده وکیلم ؟

خدایی یه چیز میگم نیما راستش و بگو
تو تازه توی مراسم خاستگاری می خوای با طرف آشنا بشی یعنی با همون روحیاتش
یعنی اصلا قبلش با هم دوست نبودین و یه کم هم بینتون لاو نبوده؟
راستش و بگو

 

[*neda*]

خیلی باید جالب بشه!!!

 

[phalagh]

ای بابا چرا هرکی میاد اینجا یه امتیاز میده و یه کم تعریف میکنه و میره.
چرا هیشکی هیچی نمی پرسه؟
خوب سوالاتون رو بگید دیگه.

 

[phalagh]

خوب مثل اینکه باید خودم شروع کنم.
یکی از مسائلی که مهمه اینه که دو طرف از لحاظ تو جمع بودن و ارتباطات دوستی و خانوادگی تقریبا در یه سطح باشن.حالا ممکنه یه طرف خیلی اهل مهمونی رفتن باشه یه طرف اصلا اهلش نباشه. باید همون اول در این زمینه به توافق برسن وگرنه بعدا دچار مشکل میشن.
یه مسئله دیگه برا خانوما به خصوص مطرحه بحث کار هستش. که اگه بخوان کار کنن آیا طرف مقابل موافقه یا مخالف و چه شرطی دراین زمینه داره. چون هستن کسانی که موافقن ولی به فرض شرط میکنن که تا زمانی که به خودت لطمه نخوره و از لحاظ وظایف خانواده هم مشکلی پیش نیاد(همون وظیفه مادر بودن و همسر بودن)
سوالی دیگه ای که مطرح میشه بحث همکاری دو طرف در کارای منزل هست.
یکی دیگه اینه که آدم وقتی ازدواج کرد دیگه رفیق بازی و اینا رو بزاره کنار یا نهایتش با چند تا از دوستاش به صورت خانوادگی در ارتباط باشه نه اینکه مثل دوران مجردی بخواد بره دنبال دوست و رفیق و به فرض مثال یه روز میرن دشت یه روز میرن کوه یه روز خونه ی این دوست قرار میزان یه روز خونه این یکی. این مسئله برا من یکی که خیلی مهمه شما رو نمی دونم.
خوب فعلا تا اینجا باشه تا ببینم بقیه دوستان چی مطرح میکنن و چه چیزایی مهمه.
خواهشا دوستان تو بحث شرکت کنین چون ممکنه شما مسئله ای رو عنوان کنید که خیلی مهم باشه و یکی دیگه اصلا تا حالا بهش فکر نکرده باشه. و شما تونسته باشید بهش کمک کنید.

 

[ایرانیکا]

سلام دوست عزیز
من خودم تا حالا خواستگاری نرفتم اما دیگه وقتش است. چند تا مسئله
1- آیا تنها بر اساس چند سئوال و جواب می شود روی یکنفر قضاوت کرد. مثلا ممکن است شما در یک درسی بسیار قوی باشید اما روز امتحان به هر دلیل خوب به سئوالات پاسخ ندهید . آیا خود شما تنها بر اساس این پاسخها روی طرف قضاوت می کنید؟ یک نگاهی به عنوانی که در همین تالار تحت عنوان "همسر دوم" وجود دارد بفرمایید تقریبا نصف آقایان موافق این مطلب هستند. خوب فکر می کنید اگر از همین آقایان در جلسه خواستگاری این سئوال را بپرسند چه جوابی می دهند؟

2- من دوست دارم طرفم روحیاتی شبیه به خودم داشته باشدخوب این را چطور می توانم با چند سئوال بپرسم. باید کمی در مورد آن فرد شناخت داشته باشم تا بتوانم در موردش اظهار نظر کنم.

3- و اما صحبتهای من با عروس خانم آینده ام در جلسه خواستگار که البته قبلا در مورد آنها توافق حاصل شده است
الف- من اعتقاد دارم که زن و مرد باید در تصمیمات مهم زندگی با هم تصمیم گیری کنند اما بعضی مواقع نظرات مختلف است و اگر کسی نباشد که حرف آخر رابزند مسئله لاینحل باقی می ماند من اعتقاد دارم در تصمیمات بلند مدت و استراتژیک که مصالح خانواده مطرح است حرف نهایی را باید مرد بزند و در تصمیمات تاکتیکی و کوتاه مدت که بیشتر بحث سلیقه مطرح است حرف نهایی را باید زن بزند. نظر شما چیست؟

ب- من فکر می کنم خانواده ما باید کاملا از نظر تصمیم گیری مستقل از پدر و مادر باشد البته مشورت هیچ اشکالی ندارد. نظر شما چیست؟

ج- من نه تنها با پیشرفت زنم مخالف نیستم بلکه هر جایی که بتوانم کمکش می کنم چون اعتقاد دارم ارزش و احترام یک خانواده را تنها مرد تعیین نمی کند. اما دو محدودیت وجود دارد یکی اینکه در فعالیتهای اجتماعی زن تا جایی می تواند آزادی داشته باشد که مصالح خانواده را به خطر نیاندازد. و دوم اینکه زن نباید به بهانه پیشرفت از مسئولیتهای خانوادگیش شانه خالی کند. نظر شما چیست؟

د- من شخصا دوست دارم که وقت زیادی را به یادگیری و مطالعه علوم مختلف بپردازم و خیلی دوست دارم که بتوانم اینکار را در چهارچوب خانواده انجام دهم یعنی همسرم هم در کنار من باشد. من از وقتی که دوره راهنمایی بودم یک آزمایشگاه شیمی در زیرزمین خانه داشتم همینطور میکروسکوپ که جلبکها و قارچهاو گیاهان را با آن نگاه می کردم و هنوز هم آنها را دارم و مطالعات خارج از رشته زیادی در علوم مختلف دارم دوست دارم که خانمم هم مثل من علاقه مند باشد تا باهم بتوانیم از اینکارها لذت ببریم. و همینطور سنتور هم خیلی دوست دارم و لی بلد نیستم دوست دارم با خانمم با هم آنها را یاد بگیریم. دوست دارم این به حساب وقتی که با خانواده صرف می شود حساب شود! شما به چه چیزهایی علاقه دارید؟

اگه بین دخترهای باشگاه کسی هست که مثل من عاشق یادگرفتن علوم مختلف هست و مطالعات زیاد خارج از رشته دارد بگوید تا بیایم خواستگاریش

ه- من فکر می کنم ازدواج گذشتن از یک پل نیست بلکه رسیدن به پلی است که در تمام طول ازدواج زن و مرد باید تلاش کنند تا عشق را بین خود حفظ کنند . هر دو باید آمادگی فداکاری برای همدیگر و گذشتن از برخی چیزها که آنرا دوست دارند به خاطر دیگری را داشته باشند. آیا شما موافقید؟


با همه اینها من فکر می کنم عزیزانی که متاهل هستند بهتر می توانند پاسخ دهند تا ما مجردها.

شاد باشید.

 

[phalagh]

سلام دوست عزیز
من خودم تا حالا خواستگاری نرفتم اما دیگه وقتش است. چند تا مسئله
1- آیا تنها بر اساس چند سئوال و جواب می شود روی یکنفر قضاوت کرد. مثلا ممکن است شما در یک درسی بسیار قوی باشید اما روز امتحان به هر دلیل خوب به سئوالات پاسخ ندهید . آیا خود شما تنها بر اساس این پاسخها روی طرف قضاوت می کنید؟ یک نگاهی به عنوانی که در همین تالار تحت عنوان "همسر دوم" وجود دارد بفرمایید تقریبا نصف آقایان موافق این مطلب هستند. خوب فکر می کنید اگر از همین آقایان در جلسه خواستگاری این سئوال را بپرسند چه جوابی می دهند؟
2- من دوست دارم طرفم روحیاتی شبیه به خودم داشته باشدخوب این را چطور می توانم با چند سئوال بپرسم. باید کمی در مورد آن فرد شناخت داشته باشم تا بتوانم در موردش اظهار نظر کنم.


شاد باشید.

سلام دوست عزیز
ممنون که توی بحث شرکت کردید.
نظر شما رو تا حدودی قبول دارم اما خوب به هر حال نمیشه همینطوری بدون حرف زدن و صحبت کردن وارد قضیه شد. ما یه ضرب المثل داریم که میگیم زن(یا مرد) مثل هندونه سر نبریده می مونن.
تا زن و مرد با هم نرن زیر یه سقف حتی اگه سالها با هم نامزد باشن بازم به اون شناخت واقعی نمی رسن.
اما به هر حال این حرف زدنا و این سوالات تا حدودی می تونه به دو طرف کمک کنه. که حداقل ببینن در مورد بعضی اصول با هم توافق دارن یا نه.
ممنون سوالات زیبایی رو بیان کردید.

 

[tebyan]

خوب مثل اینکه باید خودم شروع کنم.
یکی از مسائلی که مهمه اینه که دو طرف از لحاظ تو جمع بودن و ارتباطات دوستی و خانوادگی تقریبا در یه سطح باشن.حالا ممکنه یه طرف خیلی اهل مهمونی رفتن باشه یه طرف اصلا اهلش نباشه. باید همون اول در این زمینه به توافق برسن وگرنه بعدا دچار مشکل میشن.
یه مسئله دیگه برا خانوما به خصوص مطرحه بحث کار هستش. که اگه بخوان کار کنن آیا طرف مقابل موافقه یا مخالف و چه شرطی دراین زمینه داره. چون هستن کسانی که موافقن ولی به فرض شرط میکنن که تا زمانی که به خودت لطمه نخوره و از لحاظ وظایف خانواده هم مشکلی پیش نیاد(همون وظیفه مادر بودن و همسر بودن)
سوالی دیگه ای که مطرح میشه بحث همکاری دو طرف در کارای منزل هست.
یکی دیگه اینه که آدم وقتی ازدواج کرد دیگه رفیق بازی و اینا رو بزاره کنار یا نهایتش با چند تا از دوستاش به صورت خانوادگی در ارتباط باشه نه اینکه مثل دوران مجردی بخواد بره دنبال دوست و رفیق و به فرض مثال یه روز میرن دشت یه روز میرن کوه یه روز خونه ی این دوست قرار میزان یه روز خونه این یکی. این مسئله برا من یکی که خیلی مهمه شما رو نمی دونم.
خوب فعلا تا اینجا باشه تا ببینم بقیه دوستان چی مطرح میکنن و چه چیزایی مهمه.
خواهشا دوستان تو بحث شرکت کنین چون ممکنه شما مسئله ای رو عنوان کنید که خیلی مهم باشه و یکی دیگه اصلا تا حالا بهش فکر نکرده باشه. و شما تونسته باشید بهش کمک کنید.

این سوالایی و که گفتی به نظر من زیاد خوب و اساسی نبود.
این سوالا بیشتر جزئیات بود.
درسته جزئیات مهمه ولی سوالای بهتر و قوی تری میشه پرسید که توی سوالای شما نبود.
فقط یکیش خیلی خیلی خوب بود اونم موضوع اشتغال خانوم
این موضوع امروزه خیلی مهم شده
(البته اینا نظرای شخصی منه)

 

[phalagh]

این سوالایی و که گفتی به نظر من زیاد خوب و اساسی نبود.
این سوالا بیشتر جزئیات بود.
درسته جزئیات مهمه ولی سوالای بهتر و قوی تری میشه پرسید که توی سوالای شما نبود.
فقط یکیش خیلی خیلی خوب بود اونم موضوع اشتغال خانوم
این موضوع امروزه خیلی مهم شده
(البته اینا نظرای شخصی منه)

چرا فکر میکنید به فرض موضوع مهمونی رفتن مهم نیست؟
من یه دوستی دارم که اصولا با جمع مشکل داره و همیشه توی یه خونواده کوچیک و آروم بوده خوب قطعا این آدم نمیتونه با کسی که تو یه خونواده شلوغ و پر رفت و آمده و مرتب دور هم جمع میشن زندگی کنه. مگه اینکه بتونه خودشو عوض کنه که این خیلی سخته.
همین دوستم خودش میگفت یه خواستگار داشته که یکی از ملاکاش معاشرتی بودن زن بوده و دوستم به همین دلیل ردش کرده چون خودش میدونسته نمیتونه اینجوری باشه.

 

[tebyan]

خب این دوست شما بوده
خیلی مسئله ی فراگیری نیست
و این که امروزه خانواده های شلوغ به اون سبک قدیم دیگه خیلی کمتر وجود داره
به خصوص با درگیر شدن آدما توی دنیای صنعتی امروز .......دیگه مهمونیای شلوغ کمتر شکل می گیره


من نظرم اینه ............درست و غلطش و لطف کنید بهم بگید.(شاید اشتباه فکر می کنم)

 

[tebyan]

ای بابا چرا هرکی میاد اینجا یه امتیاز میده و یه کم تعریف میکنه و میره.
چرا هیشکی هیچی نمی پرسه؟
خوب سوالاتون رو بگید دیگه.

فکر کنم بچه ها خجالت می کشن


ولی یکی از دلایلش می تونه این باشه که :
دوستی های امروزه بین دختر و پسر زیاد شده
قبل از این که کار به خاستگاری بکشه ....شجره نامه ی همدیگر و در آوردن
دیگه فکر کنم توی جلسه ی خاستگاری .......بیشتر با هم گل بگن و گل بشنون

 

[shinto]

مهمترین نکته خوش اخلاقی

مهمترین نکته خوش اخلاقی

اول برا همه ارزوی خوشبختی تو زندگی رو دارم.
با نظرات ایرانیکا موافق بودم.
من دوست دارم معیارمو واضح بگم.
1-اخلاق خیلی برام مهمه چون بد اخلاقی ادم رو اذیت میکنه .
2-ایمان و پاکی طرف مقابل.
3-دوستدا رخونوداش(پدر مادر...)باشه قطعا چنین کسی برا خونواده ایندش هم احترام و ارزش قائله.
4-با کار کردن خانما مخالف نباشه.من خودم کارای علمی و تحقیقاتی رو دوست دارم.ولی خوب کار کردن خانما نباید لطمه ای به زندگی و خانه داریشون بزنه.
ادامه رو میزارم بعد از صحبت بقیه دوستان.
ولی وقتی عشق و علاقه باشه همه مشکلات حل میشه.

 

[phalagh]

اول برا همه ارزوی خوشبختی تو زندگی رو دارم.
با نظرات ایرانیکا موافق بودم.
من دوست دارم معیارمو واضح بگم.
1-اخلاق خیلی برام مهمه چون بد اخلاقی ادم رو اذیت میکنه .
2-ایمان و پاکی طرف مقابل.
3-دوستدا رخونوداش(پدر مادر...)باشه قطعا چنین کسی برا خونواده ایندش هم احترام و ارزش قائله.
4-با کار کردن خانما مخالف نباشه.من خودم کارای علمی و تحقیقاتی رو دوست دارم.ولی خوب کار کردن خانما نباید لطمه ای به زندگی و خانه داریشون بزنه.
ادامه رو میزارم بعد از صحبت بقیه دوستان.
ولی وقتی عشق و علاقه باشه همه مشکلات حل میشه.

قطعا کسی که به خونوادش احترام میزاره برای همسر و فرزندانش هم احترام قائله. و البته ایمان و پاکی هم خیلی در روابط خانوادگی اثر داره.
اماخوب چجوری میتونید بفهمید که طرف خوش اخلاقه یابد اخلاق؟

 

[tebyan]

با آشنایی و تحقیقات و شناخت طرف

 

[shinto]

صداقت

صداقت

قطعا کسی که به خونوادش احترام میزاره برای همسر و فرزندانش هم احترام قائله. و البته ایمان و پاکی هم خیلی در روابط خانوادگی اثر داره.
اماخوب چجوری میتونید بفهمید که طرف خوش اخلاقه یابد اخلاق؟

اگه طرف بازیگر ماهری نباشه به راحتی مشخص میشه.البته باید در موقعیت های مختلف قرار گرفت تا رفتارها مشخص بشه.
یه نکته که برا من مهمه وجود منطق و بحث در مسایل زندگیه به جای دعوا و مشاجره.
به هر حال بین زن وشوهر ممکنه بحث به وجود بیاد.چه خوبه در این شرایط با صحبت های منطقی و بیان دلیل مشکلات رو حل کرد تا با داد وبیداد کردن.دو طرف خیلی با ارامش و متانت حرفاشون رو بزنن و به ماجرا خاتمه بدن.
اوهههههههههههههههههه یادم رفت صداقت .اصلی ترین نکته.الکی برا هم خالی نبدیم.صادقانه برخورد کنیم. مثلا خانما به دیر اومدن اقایون حساس هستن بهتره اقایون اینو بپذیرن اگه دیر اومدن دلیل اسلی رو بگن و الکی دروغ سر هم نکنن.این گیر دادن به دلیل علاقه خانما به زندگی و همسرشونه و هیچ دلیلی جز این نداره.

 

[jaky]

تازه وارد

تازه وارد

اول بگم که تازه واردم پس نزنین تو سرم.
خوب، من اول میشینم روحیات خوم رو شرح میدم بعد گوش میکنم اون چی میگه درباره ی خودش تا ببینم اسلان به من میخورخ یا نه.
بعدن شروع می کنم به پرسیدن ازش درمورد هدفاش برای آینده و همچنین اهداف خودم رو هم میگم.
یه چیزی رو از بزرگام شنیدم که میگفتن روز خواستگاری موقع صحبت مچ نگیرید.( اگه دیدید طرف صادق نیست بیخیال ازدواج شید ولی دعوا راه نندازید).
البته باید بگم که با این که این کارای بالا رو باید انجام داد ولی مهم اینه که اول باید سر صحبت رو باز کرد که خیلی سخت هست. و الا بقیش رو همه بلدن!
خوب فعلاً همین.

 

[jaky]

البته شما هم قبول کنید گاهی خانم ها به آقایان در مورد دیر کردن گیر الکی میدن. مثلاً طرف 10 دقیقه دیر میکنه بعد خانمش میگه کجا بودی تاحالا. حالا تصور کن ساعت 8 شب باشه و طرف از صبح تا الان خودش رو خفه کرده از بس کار کرده و مثلاٌ تو ترافیک گیر کرده بوده....

 

[shinto]

البته شما هم قبول کنید گاهی خانم ها به آقایان در مورد دیر کردن گیر الکی میدن. مثلاً طرف 10 دقیقه دیر میکنه بعد خانمش میگه کجا بودی تاحالا. حالا تصور کن ساعت 8 شب باشه و طرف از صبح تا الان خودش رو خفه کرده از بس کار کرده و مثلاٌ تو ترافیک گیر کرده بوده....

اره قبول دارم بعضی خانما الکی گیر میدن. ولی میشه با برخورده خوب اقایون از این مسئله گذشت

 

[phalagh]

اول بگم که تازه واردم پس نزنین تو سرم.
خوب، من اول میشینم روحیات خوم رو شرح میدم بعد گوش میکنم اون چی میگه درباره ی خودش تا ببینم اسلان به من میخورخ یا نه.
بعدن شروع می کنم به پرسیدن ازش درمورد هدفاش برای آینده و همچنین اهداف خودم رو هم میگم.
یه چیزی رو از بزرگام شنیدم که میگفتن روز خواستگاری موقع صحبت مچ نگیرید.( اگه دیدید طرف صادق نیست بیخیال ازدواج شید ولی دعوا راه نندازید).
البته باید بگم که با این که این کارای بالا رو باید انجام داد ولی مهم اینه که اول باید سر صحبت رو باز کرد که خیلی سخت هست. و الا بقیش رو همه بلدن!
خوب فعلاً همین.

ورود شما رو به باشگاه خوش آمد میگم. امید وارم شاهد همکاری خوب شما در باشگاه باشیم.
به عنوان اولین پست خیلی عالی بود. منتظر بقیه نظرات شما هستیم.

 

[phalagh]

البته شما هم قبول کنید گاهی خانم ها به آقایان در مورد دیر کردن گیر الکی میدن. مثلاً طرف 10 دقیقه دیر میکنه بعد خانمش میگه کجا بودی تاحالا. حالا تصور کن ساعت 8 شب باشه و طرف از صبح تا الان خودش رو خفه کرده از بس کار کرده و مثلاٌ تو ترافیک گیر کرده بوده....

میدونید به نظر من طرز بیان خیلی مهمه حالا میشه همین تا حالا کجا بودی رو خیلی قشنگتر بیان کرد.
مثلا خسته نباشی، یه ذره دیر تر از همیشه اومدی نگرانت شدم.
البته چیزی الان به ذهنم خورد میشه خیلی بهتر از این هم باشه.

 

[*neda*]

یه چیز بی ربط!!

خواستگاری

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]يك هفته پس از خلقت آدم:
[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشكلي نداشت و چاي داغ را روي خودش نريخت.

پانصد سال پس از خلقت آدم:
با يه دونه دامن از اون چيني خال پلنگي ها ميري توي غار طرف.بلند داد مي زني:هاكومبازانومبا(يعني من موقع زنمه(
بعد ميري توي غار پدر و مادر دختره. با دامن چين چيني جلوت نشسته اند و مي گن:از خودت غار داري؟دايناسور آخرين مدل داري؟بلدي كروكديل شكار كني؟خدمت جنگ عليه قبيله ادم خوارها رو انجام دادي؟بعد عروس خانم كه اون هم از اين دامناي چين چيني پوشيده با ظرفي كه از جمجمه سر بچه دايناسور ساخته شده برات چاي مياره و تو مي ريزي روي خودت.

دو هزار و پانصد سال بعد از اختراع آدم:
انسان تازه كشاورزي را آموخته.وقتي داري توي مزرعه به عنوان شخم زدن زمين عمل مي كني با ديدن يه دختر متوجه ميشي كه بايد ازدواج كني.براي همين با مقدار زيادي گندم به مزرعه پدر دختره ميري .اونجا از تو مي پرسند:جز خوت كه اومدي خواستگاري چند تا خر ديگه داري؟چند متر زمين داري؟چند تا خوشه گندم برداشت مي كني؟ آيا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده اي؟
بعد عروس خانم با كوزه چاي وارد ميشه و شما هم واسه اينكه نشون بدي خيلي هول شديد تمام كوزه رو روي سرتون خالي مي كنيد.

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازي به اين نتيجه مي رسيد كه بايد ازدواج كنيد و از مادرتان مي خواهيد كه دختري را برايتان انتخاب كند.در اينجا اصلا نيازي نيست كه شما دختر را بشناسيد چون پس از ازدواج به اندازه كافي فرصت براي شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چاي ريزون كماكان پا بر جاست.

[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]هم اكنون:
به دليل پيشرفت تكنولوژي در حال حاضر شما به آخرين نسخه ياهو مسنجر احتياج داريد.البته از"ام اس ان" يا "آي سي كيو"هم مي توانيد استفاده كنيد ولي انها آيكنهاي لازم براي خواستگاري را دارا نمي باشند . پس از نصب ياهو مسنجر به يك روم شلوغ رفته هر اسمي كه به نظرتان زيباست "اد" مي كنيد و با استفاده از آيكنهاي مربوطه خواستگاري را انجام مي دهيد . البته ياهو قول داده كه نسخه جديد داراي امكانات ازدواج و زندگي مشترك نيز باشد
[/FONT]​

 

[Dr. Mohsen]

فی الحال کسی اینجا هست؟

 

[phalagh]

یه چیز بی ربط!!

خواستگاری

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]يك هفته پس از خلقت آدم:[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشكلي نداشت و چاي داغ را روي خودش نريخت.[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پانصد سال پس از خلقت آدم:[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با يه دونه دامن از اون چيني خال پلنگي ها ميري توي غار طرف.بلند داد مي زني:هاكومبازانومبا(يعني من موقع زنمه([/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بعد ميري توي غار پدر و مادر دختره. با دامن چين چيني جلوت نشسته اند و مي گن:از خودت غار داري؟دايناسور آخرين مدل داري؟بلدي كروكديل شكار كني؟خدمت جنگ عليه قبيله ادم خوارها رو انجام دادي؟بعد عروس خانم كه اون هم از اين دامناي چين چيني پوشيده با ظرفي كه از جمجمه سر بچه دايناسور ساخته شده برات چاي مياره و تو مي ريزي روي خودت.[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دو هزار و پانصد سال بعد از اختراع آدم:[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]انسان تازه كشاورزي را آموخته.وقتي داري توي مزرعه به عنوان شخم زدن زمين عمل مي كني با ديدن يه دختر متوجه ميشي كه بايد ازدواج كني.براي همين با مقدار زيادي گندم به مزرعه پدر دختره ميري .اونجا از تو مي پرسند:جز خوت كه اومدي خواستگاري چند تا خر ديگه داري؟چند متر زمين داري؟چند تا خوشه گندم برداشت مي كني؟ آيا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده اي؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بعد عروس خانم با كوزه چاي وارد ميشه و شما هم واسه اينكه نشون بدي خيلي هول شديد تمام كوزه رو روي سرتون خالي مي كنيد.[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ده سال قبل: [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازي به اين نتيجه مي رسيد كه بايد ازدواج كنيد و از مادرتان مي خواهيد كه دختري را برايتان انتخاب كند.در اينجا اصلا نيازي نيست كه شما دختر را بشناسيد چون پس از ازدواج به اندازه كافي فرصت براي شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چاي ريزون كماكان پا بر جاست.[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هم اكنون:[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به دليل پيشرفت تكنولوژي در حال حاضر شما به آخرين نسخه ياهو مسنجر احتياج داريد.البته از"ام اس ان" يا "آي سي كيو"هم مي توانيد استفاده كنيد ولي انها آيكنهاي لازم براي خواستگاري را دارا نمي باشند . پس از نصب ياهو مسنجر به يك روم شلوغ رفته هر اسمي كه به نظرتان زيباست "اد" مي كنيد و با استفاده از آيكنهاي مربوطه خواستگاري را انجام مي دهيد . البته ياهو قول داده كه نسخه جديد داراي امكانات ازدواج و زندگي مشترك نيز باشد[/FONT]​

ندا جون اسپم؟؟؟؟

 

[mortazavi]

منم الان تو صندلی داغم باکی خواستگاری کنم