amin.en
عضو جدید
[FONT="]شنل قرمزی[/FONT] [FONT="]2010!!!!!!!!!
[/FONT]
[/FONT]
[FONT="]یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت :[/FONT]
[FONT="]عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلشو جواب نمیده[/FONT]
[FONT="]هرچی [/FONT]SMS[FONT="] هم براش میزنم باز جواب نمیده[/FONT]
online[FONT="] هم نشده چند روزه .نگرانشم[/FONT]
[FONT="]چند تا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم[/FONT]
[FONT="]قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی!!![/FONT]
[FONT="]مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه!!![/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم[/FONT]
[FONT="]فقط خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین!![/FONT]
[FONT="]مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان[/FONT]
[FONT="]می خوان ازت خواستگاری کنن واسه پسرشون!![/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد[/FONT]
[FONT="]یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام!![/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی با پژوی 206 آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه[/FONT]
[FONT="]بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی: حنا کجا میری ؟؟؟[/FONT]
[FONT="]حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی: ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !![/FONT]
[FONT="]حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی در آوردی[/FONT]
[FONT="]بهت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه . بچه ها شاکی شدن دعوتت نکردن[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی: حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟[/FONT]
[FONT="]حنا : آره با لوک خوشانس میان[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی: برو دختره ی ...........................................[/FONT]
[FONT="]( به علت به کار بردن الفاظ رکیک غیر قابل پخش بود )[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی یه [/FONT]take off[FONT="] میکنه و به راهش ادامه میده[/FONT]
[FONT="]پشت چراغ قرمز چشمش به نل می خوره !!!!![/FONT]
[FONT="]ماشینا جلوش نگه میداشتن اما به توافق نمی رسیدن و می رفتن[/FONT]
[FONT="]میره جلو سوارش میکنه[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی : تو که دختر خوبی بودی نل !!!!![/FONT]
[FONT="]نل : ای خواهر . دست رو دلم نذار که خونه[/FONT]
[FONT="]با اون مرتیکه ...... راه افتادیم دنبال ننه فل.. فل.. شدمون!![/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی: اون که هاج زنبور عسل بود[/FONT]
[FONT="]نل : حالا گیر نده . وسط راه بابا مون چشمش خورد به مادر پرین رفت گرفتش[/FONT]
[FONT="]این دختره پرین هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بیرون[/FONT]
[FONT="]زندگی هم که خرج داره . نمیشه گشنه موند[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی : نگاه کن اون رابین هود نیست ؟؟؟؟ کیف اون زن رو قاپید[/FONT]
[FONT="]نل : آره خودشه . مگه خبر نداشتی ؟ چند ساله زده تو کاره کیف قاپی[/FONT]
[FONT="]جان کوچولو و بقیه بچه ها هم قالپاق و ضبط بلند میکنن[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی : عجب !!!!!!!!!!!!!![/FONT]
[FONT="]نل : اون دوتا رو هم ببین پت و مت هستن . سر چها راه دارن شیشه ماشین پاک می کنن[/FONT]
[FONT="]دخترک کبریت فروش هم چهار راه پائینی داره آدامس میفروشه[/FONT]
[FONT="]شنل قرمزی : چرا بچه ها به این حال و روز افتادن؟؟؟؟[/FONT]
[FONT="]نل : به خودت نگاه نکن . مادرت رفت زن آقای پتیول شد[/FONT]
[FONT="]بچه مایه دار شدی . بقیه همه بدبخت شدن[/FONT]!!