شما بودین چه احساسی بهتون دست میداد؟

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرض کنین شما یکی از مشهورترین رانندگان فرمول1 دنیا هستین و بنا به هر دلیلی تصمیم میگیرین که برگردین ایران.
اینجا یه مسابقه ترتیب میدن و از شما هم دعوت شده و کلی تبلیغات برای این مسابقه شده و همه اطلاع دارن.
مسابقه که شروع میشه به ترتیب شرکت کننده ها وارد میشن.
هر کسی برای خودش کلی طرفدار و تشویق کننده داره تمامی ماشینها هم نهایت همین سمندهای وطنی خودمونه.
به عنوان آخرین نفر نوبت به شما میرسه.
با پورشه آخرین مدلتون میاین توی پیست اما متوجه میشین که حتی یک نفر هم اونجا وجود نداره و فقط خودتونین و خودتون.
خیلی مایلم که اولین حسی رو که بهتون دست میده بهم بگین و کنجکاوم بدونم چیکار میکردین؟

من قبل از این که وارد پیست بشم این لحظه را تصور کردم چون اصولا برای هر کاری همه ی جوانب را میسنجم کارم را انجام میدم با اعتماد به نفسی دو چندان
 

jimmi

عضو جدید
حالا خدائیش چرا میرفتین توی خیابون و فحش میدادین؟ این نظرتون برام خیلی با مزه و جالب است؟؟!!
نه منظورم اين نبود. ببين من سعي كردم همه حالتهاي ممكن رو بگم و اين آخري بدترين كاريه كه ميشه كرد. منظورم اين بود كه منم ميشدم يكي مثل اونا. از يه جايگاه باكلاس، خاص و پرافتخار مثل قهرماني F1 مي افتادم به يه كار چيپ و بي ارزش كه فقط يه مايه هايي از اولي رو يدك ميكشه.
فكركنم بدوبيراه رو جابجا گفتم:D. كسي كه تو خيابون ويراژ ميره، بدوبيراه ميشنوه. و خب جواب هم ميده به هرحال.:redface:
راستي از پاسختون برمياد كه تفكر مثبتي داريد. خوشمان آمد.:smile: حالا خودمونيم، بالأخره خودتونيد يا كس ديگه ايه؟;)
 
آخرین ویرایش:

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه منظورم اين نبود. ببين من سعي كردم همه حالتهاي ممكن رو بگم و اين آخري بدترين كاريه كه ميشه كرد. منظورم اين بود كه منم ميشدم يكي مثل اونا. از يه جايگاه باكلاس، خاص و پرافتخار مثل قهرماني F1 مي افتادم به يه كار چيپ و بي ارزش كه فقط يه مايه هايي از اولي رو يدك ميكشه.
فكركنم بدوبيراه رو جابجا گفتم:D. كسي كه تو خيابون ويراژ ميره، بدوبيراه ميشنوه. و خب جواب هم ميده به هرحال.:redface:
راستي از پاسختون برمياد كه تفكر مثبتي داريد. خوشمان آمد.:smile: حالا خودمونيم، بالأخره خودتونيد يا كس ديگه ايه؟;)
نه واقعا کس دیگه ایه من از دوستان امریکایی یه جمله جالب رو همیشه مد نظر دارم که میگن به خیلی از امور باید در حدی دل ببندی که بتونی کمتر از پنج ثانیه بری اونور خیابون و فراموشش کنی
(البته اینو بیشتر مافیای اونجا بکار میبره و البته در مورد دوست دخترهاشون چون عقیده دارن رابطه شون با یه دختر هرچقدر هم که قوی باشه نباید روی کارشون کوچکترین تاثیری بذاره)
ولی واقعا از نظرت خوشم اومد و برام جالب بود هنوز هم برام ختده آوره وقتی فکر میکنم واقعا شاید هم جالب باشه آدم کل اصل و نصبش رو کنار بذاره و بیاد توی خیابون و فحش بشنوه و فحش بده!!:biggrin:
یه دوستی داشتم به شوخی میگفت با حمید آدم نباید بیرون بره چون نه میشه فحش داد نه تف کرد:w15:
باز هم از نظرت ممنونم.:gol:
 

jimmi

عضو جدید
البته اون چيزي كه من گفتم يه تصميم نيست، كه طرف تصميم بگيره (بقول شما)اصل و نصبش رو کنار بذاره و مشغول يه كار بي ارزش و بي سرانجام بشه. اون يه اتفاقه كه اگر طرف، يكي از دو حالت اول و دوم رو انتخاب نكنه(يا بينشون مردد بمونه)، و به روزمرگي بيوفته، بناچار گرفتار حالت سوم ميشه. اين چيزي نيست كه طرف با اراده انتخابش كنه. اتفاق مي افته، آروم آروم. حتي طرف شايد عذاب هم بكشه در طول اين مدت. ولي وقتي كار از كار گذشت، ديگه براش عادي ميشه. تو مملكت ما، فكر ميكنم درصد آدماي اينجوري اگه زياد نباشه، كم نيست.:surprised:(دقت تخمين رو حال ميكني؟!)
مهم اينه كه اگه دو راه اول رو نرفتي(و راه چهارمي پيدا نكردي) حداقل هرلحظه حواست به خودت باشه و يادت باشه كجا بودي و كجا ميتوني باشي.:cry:
بله. به قول شما پورشه را همیشه باید راند!;)
البته همه حرفهايي كه داريم ميزنيم روي يه مثال هست. شايد اگر اصل قضيه رو بگيد(البته نميخوام اين كارو بكنيد) كلي اختلاف نظر باهم داشته باشيم روش.
به هرحال موفق باشيد. براي اون دوستتون هم آرزوي موفقيت مي كنم.;) درپناه حق.
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته اون چيزي كه من گفتم يه تصميم نيست، كه طرف تصميم بگيره (بقول شما)اصل و نصبش رو کنار بذاره و مشغول يه كار بي ارزش و بي سرانجام بشه. اون يه اتفاقه كه اگر طرف، يكي از دو حالت اول و دوم رو انتخاب نكنه(يا بينشون مردد بمونه)، و به روزمرگي بيوفته، بناچار گرفتار حالت سوم ميشه. اين چيزي نيست كه طرف با اراده انتخابش كنه. اتفاق مي افته، آروم آروم. حتي طرف شايد عذاب هم بكشه در طول اين مدت. ولي وقتي كار از كار گذشت، ديگه براش عادي ميشه. تو مملكت ما، فكر ميكنم درصد آدماي اينجوري اگه زياد نباشه، كم نيست.:surprised:(دقت تخمين رو حال ميكني؟!)
مهم اينه كه اگه دو راه اول رو نرفتي(و راه چهارمي پيدا نكردي) حداقل هرلحظه حواست به خودت باشه و يادت باشه كجا بودي و كجا ميتوني باشي.:cry:
بله. به قول شما پورشه را همیشه باید راند!;)
البته همه حرفهايي كه داريم ميزنيم روي يه مثال هست. شايد اگر اصل قضيه رو بگيد(البته نميخوام اين كارو بكنيد) كلي اختلاف نظر باهم داشته باشيم روش.
به هرحال موفق باشيد. براي اون دوستتون هم آرزوي موفقيت مي كنم.;) درپناه حق.
خوشم اومد از دقت تخمینتون و مرسی بابت نظرتون
راستش اصل قضیه رو نمیتونم بگم (ببخشین که رک هستم) ولی اگه من جای این رفیقم بودم سریعا از ایران میرفتم ممنون که باهاش همدردی کردین.
خدائیش میون صدتا آدم تنها بمونی سخته!!
همیشه شاد و پایدار باشین.
 

faezeh_asal

عضو جدید
راستش
من یه مقدار در درون می شکستم.ولی طبیعتا به روم نمی یارم.نشون می دم که اصلا برام مهم نیست
و کار خودم رو می کنم.سعی و تلاش خودم رو می کنم.اما وقتی اول شدم ابدا کسی رو تحویل نمی گیرم
خنده ای هم بر لب نمی زنم.و سریع از این کشور می رمو دیگه در اون کشور مسابقه نمی دم
و در هر مصاحبه ای از اون مسابقه طوری یاد می کنم که خیلی عادی و پیش پا افتاده ای بوده
تا متوجه بشن که حتی اگر طرف پایین ترین سطح رو داشته باشه نباید این حرکات ناشایست رو انجام بدن
حالا می شه شما بگین جریان چی بوده؟
 

پرندیس

کاربر بیش فعال
خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم....
شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم....و دانشی که تفاوت این دو را بدانم...موفق و پایدار باشید
 

Similar threads

بالا