شعر تمیز پر معنی داری بنویس

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
نسلی که باید خستگی را خسته می کرد
در چند و چون زندگی از پای افتاد
ما مردمان گرم بازار شعاریم
ای وای از روزی که رنگین پرده افتد
یوم تبلی السرائر
 

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نقش های کهنه را باور ندارم
نقشی بزن جانانه گر اهل گذاری
ای وای مان
ای وای مان
از مردمان زور و تزویر
گر بشکننند خود بشکنند ما آخرینیم
گرم استبازار نفاق
ما دل شکسته!
 

titak25

عضو جدید
زندگی با ماجراهای فراوانش ،
ظاهری دارد بسان بیشه ای بغرنج و در هم باف
ماجراها گونه گون و رنگ وا رنگ است؛
چیست اما ساده تر از این،
که در تار و پود هیچی و پوچی هم آهنگ است؟
ماجرای زندگی آیا
جز مشقت های شوقی توامان با زجر ،
اختیارش هم عنان با جبر،بسترش بر بعد فرار و مه آلود زمان لغزان
در فضای کشف پوچ ماجراها،چیست؟؟
من بگویم یا تو می گویی،
هیچ جز این نیست؟
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای همیشه خوب

ای همیشه آشنا

هر طرف که می کنم نگاه

تا همه کرانه های دور

عطر وخنده و ترانه می کند شنا

در میان بازوان تو

ماهی همیشه تشنه ام

ای زلال تابناک

یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی

ماهی تو جان سپرده روی خاک !!!!!!!!!!
 

roya.b

عضو جدید
مرده خواران تكيه بر جاي شهن شاهان زدند
اين سزاي نابه جا الله اكبر گفتن است.

يادمون باشه گفتن بعضي حرفا تاوان سنگيني داره.
مثل من.دوستان يك دقيقه سكوت .خب خدا منو بيامرزه
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
دامن کشان ز دیده ی من می روی به ناز

اما به دوستی قسم از دل نمی روی

با سر گرانی از بر من میروی ولی

دانم زحال غمزده غافل نمی روی !!!!
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتی؟ برو که اشک منت راه توشه باد

خرم بمان به دست دعا می سپارمت

هر جا که می رسی ز من خسته یاد کن

هر جا که می روی به خدا می سپارمت !!!
 

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی

خواب و خورت ز مرتبه ی خویش دور کرد
آنگه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
 

farzan001

عضو جدید
آسمان جای عجیبیست نمیدانستیم / عاشقی کار غریبیست نمیدانستیم

عمر مدیون نفس نیست نمیدانستیم / عشق کار همه کس نیست نمیدانستیم
 

reza902

عضو جدید
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها ....

توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم ...

عشق دردانه ست من غواص و دریا میکده ...

سر فرو بردم به آنجا تا کجا سر بر کنم ....
 

جوجوبا

عضو جدید
دلا امشب سفر دارم چه سودایی به سر دارم
حکایت های پرشرر دارم چه بزمی باتو تاسحر دارم
به پرواز آسمان عشق چه خوش رنگین بال و پردارم
به صحرای بی کران عشق سفرهای پر خطر دارم
من امشب با خدای خود مناجاتی دگر دارم
نیایش ها به درگاهش از این شور وشرر دارم
زلطف بی کران او تشکر ها کنم اما
شکایت ها به درگاهش ز سودای بشر دارم
نمیترسم از فتنه طوفان دلی چون دریای خزر دارم
به بی تابی قلب عاشقان پیامی از شمس القمر دارم
:gol::gol:
 

Similar threads

بالا