[ سینما ] - ديالوگ هاي خاطره انگيز و ماندگار سینما

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترومن (خطاب به صدایی که از آسمان شنیده) :تو کی هستی؟

کریستوف: من خالقم... خالق یک نمایش تلویزیونی که به میلیون ها نفر امید و شادی می بخشد و الهام بخش آن هاست.

ترومن: خب، من کی ام؟

کریستوف: تو ستاره نمایشی

نمایش ترومن

 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
" باد چه شدید می وزد ، برای زنده ماندنمان باید بکوشیم" .
پل والری

The Wind Rises / Hayao Miyazaki
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
جوکر(هیث لجر) : می دونی چرا از چاقو استفاده می کنم ؟

تفنگ ها خیلی سریعن ، با تفنگ نمی تونی اون حسه طرفت رو درک کنی ...

*** آخه آدما تو لحظه آخر نشون میدن که واقعا کی هستن ...***


Batman: The Dark Knight |2008| Christopher Nolan
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
استیو مک کوئین:در این دنیا برای کفری کردن آدمهای رذلی که می خواهند همه چیز را از آنچه هست برایت سخت تر کنند،
راهی بهتر از این نیست که وانمود کنی از هیچ چیز دلخور نیستی!

Papillon (film) |1973| Franklin J. Schaffner
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدرین (رابرت دنیرو): زندگی چیز قدرتمندیه. زمانی که انتظار داری یک سیلی بخوری، یک بوسه دریافت می‌کنی...

The Ages Of Love| دوران عشق | جیووانی ورنوسی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زندگی، متوجـه بعضــــی چـیزها نـمی شی،
تا وقتی که ببینــی سرجـاش نــیست،
از اون به بعد، حتی رؤیاهاتـم دیگه نـمی تونه بـــرش گردونـه، تا چه رسـد به حافظـــــه ت. . .

Mystery Road |جاده مرموز 2013| ایوان سِن
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
زن(شبنم مقدمی) : یه مردو میشه تا صد دفعه خر کرد.
شمردم که میگما. صد دفعه
مرد(حبیب رضایی) : مرد نبودن اونایی که خر کردی.

همیشه پای یک زن درمیان است| 1386| کمال تبریزی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا بین تمایلات جنسی و عشق تفاوتی وجود داره ؟

پارولسکو ( نویسنده ی رُمان ) :
نه ...
تفاوت محسوسی وجود نداره ...
تمایلات ِ جنسی ، حالتی از عشق و عشق حالتی از تمایلات جنسی است ...

خبرنگار :
آیا یک زن میتونه هم زمان عاشق ِ چند مرد باشه ؟؟ منظورم از لحاظ ِ فیزیکی هستش ...

پارولسکو ( نویسنده ی رُمان ) :
2 ، 5 ، 10 و خیلی بیشتر از اینها
دو چیز در زندگی انسانها مهم هستند
برای مردان ، زنان.
برای زنان ، پول .

Breathless| 1960 |Jean-Luc Godard

 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
جولز: باید الان مرده باشیم.
وینسنت: میدونم، شانس آوردیم.
جولز: نه، نه، نه، این شانس نبود، این مداخله ی الهی بود. تو میدونی مداخله ی الهی چیه؟
وینسنت: فک میکنم، یعنی اینکه خدا از بهشت اومد زمین و گلوله ها رو نگه داشت.
جولز: دقیقن همینه.
وینسنت: خب باید بریم جولز.
جولز: چی میگی؟ این قضیه رو جدی بگیر، چیزی که الان اتفاق افتاد یه معجزه بود.
وینسنت:‌ آروم باش جولز، این چیزا اتفاق میوفته


Pulp Fiction| داستان عامه پسند 1994| کوئنتین تارانتینو
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
الیزابت : چطوری میتونی به یکی بگی خداحافظ وقتی که نمیتونی حتی بدون ِ فکرشم زندگی کنی ؟! من نمیگم خداحافظ ، من نمیتونم چیزی بگم !
من فقط میرم ...

My Blueberry Nights |2007| Wong Kar-wai
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
+ وقتی زنی میگه خوشحال از این که شوهرش بهش خیانت کرده، این با تجربیات من تناقض داره!
- اگه اینطور باشه چی؟
+در این صورت اونم به شوهرش خیانت می کرده!

Chinatown|محله چینی ها 1974| رومن پولانسکی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- آقای نایری: خیلی بهش وفاداری !...
+ گلرخ کمالی: بیشتر از اون، به خودم
- اون ارزشش رو نداره...
+ من به ارزش خودم فکر می کنم...

سگ کشی- بهرام بیضایی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- مأمور پلیس شماره ۶۶۳: تو موزیکِ پرسر و صدا رو دوست داری؟
+ فی: آره. هر چی بلندتر بهتر! منو از فکر کردن دور میکنه!
- یعنی دوست نداری فکر کردن رو؟! پس چه کاری رو دوست داری انجام بدی؟!
+ هیچوقت بهش فکر نکردم!

(دیالوگ فیلم "چانگ کینگ اکسپرس" - نوشته و ساخته ی "وونگ کار وای" - محصول ۱۹۹۴ میلادی - نامزد جایزه ی یوزپلنگ طلایی بهترین فیلم فستیوال لوکارنو) Chungking Express


 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگن کارشناس های مین فقط یک بار میتونند اشتباه کنند
-دوبار
-چه طور؟
-اولیش وقتیه که این شغل رو انتخاب میکنند ........

No Man's Land | سرزمین هیچکس 2001 | دانیس تانویچ
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
+الیور بارت:برای چی سعی می کنی به من نیش بزنی؟
- جنیفر کاویلری:چون پولدار و احمق به نظر میای!
+ اتفاقا من بی پول زرنگم!
- اُ اُ نه من بی پول زرنگم!
+از کجا معلوم زرنگی؟
- از اونجا که قبول نمی کنم باهات قهوه بخورم!
+ ولی من دعوتت نمی کنم!
- خب به همین دلیلم احمقی دیگه!

Love story|داستان عشق 1970|آرتور هیلر

 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
مریم: رضا! اشتباه کردی!...
+ رضا: نه...
- چرا... سهیلُ زدی !
+ (با ناراحتی) خب من باباشم
- چرا نباید شب بیاد خونه؟!... همه باید تو خونه ی خودشون بخوابن... همه ی بچه ها باید شب پیش پدر مادرشون بخوابن...

حوض نقاشی- مازیار میری
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
بن : وقتی بذاری رنج هات مایه ی خشمت بشن , هیچ وقت از بین نمی رن.

Ben : Once you let your grief become anger, it will never go away.


Lost |2004 - 2010| Season 4 Episode 9
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
رابین ویلیامز:
همیشه فکر می کردم بدترین چیز زندگی آن است که در تنهایی تمام شود، اما بدترین چیز، تمام شدن زندگی در میان مردمی ست که به تو احساس تنهایی می دهند.
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- چرا منو ديد مي زني؟
- چون دوستت دارم، راست مي گم.
- چي ميخواي؟
- نميدونم.
- ميخواي منو ببوسي؟
- نه
- مي خواي با من بخوابي و عشق بازي كني؟
- نه
- مي خواي با من سفر كني؟ بريم به مازوريا يا بوداپست؟
- نه
- پس چي مي خواهي؟
- هيچي
- هيچي؟
- هيچي


"فیلمی کوتاه درباره عشق | A Short Film About Love
1988
کریستف کیشلوفسکی"
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- سرکار شکیبا: خیسی!
+ پسر جوان: حموم بودم...
- حوله نداشتی؟!
+ یهو شد، زدم بیرون دیگه!
- خب یه خشکتون میومد دم در !
+ مهمونن، زشته... مشکلی پیش اومده؟
- تو چه خبره؟
+ هیچی... نشستیم دور همدیگه...
-همه خیسن؟!
+ نه!
- میام تو...
+ خیسن... همه خیسن !...
اسب حیوان نجیبی است- عبدالرضا کاهانی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
جان کیتینگ(رابین ویلیامز): من بالای میز ایستادم تا به خودم یادآوری کنم که ما باید به چیزها با دیدی متفاوت بنگریم.
ببینید، جهان از این بالا متفاوت به نظر میرسه!!! حرف من رو باور نمیکنید؟؟؟ بیاین، خودتون ببیند، بیاین یالا بیاین، فقط زمانی میتونید چیزی رو واقعاً بشناسید که بتونید با دیدگاهی متفاوت بهش نگاه کنید حتی اگه نادرست یا احمقانه به نظر بیاد!!! می تونید امتحان کنید.
حالا وقتی که مطلبی رو میخونید، تنها فکر نویسنده رو مد نظر قرار ندید. ببینید نظر خودتون در مورد اون چیه بچه ها، باید تلاش کنید تا صدای خودتون رو پیدا کنید،
چون هر قدر دیرتر شروع کنید امکان دستیابی به این هدف رو کمتر میکنید.

Dead Poets Society |انجمن شاعران مرده 1989| کارگردان پیتر ویر
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
همکار خانم: اگه یه ربات واقعا بتونه یه آدم رو دوست داشته باشه، اون آدم در قبال این عشق چه مسئولیتی نسبت به اون ماشین داره؟؟ … این یه سوال اخلاقیه ، نه؟
پروفسور هابی: قدیمی ترینشونه… مگه در ابتدا خداوند «آدم» رو خلق نکرد که اونو دوست داشته باشه؟

A.I. Artificial Intelligence| هوش مصنوعی 2001| استیون اسپیلبرگ
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاتر: توی شعبده بازی، هر حقه‌ای سه مرحله داره: به مرحلهء اول می‌گن: «تعهد» شعبده باز یه چیز معمولی رو بهتون نشون می‌ده: یه دسته ورق، یه پرنده، یا یه آدم. اونو بهتون نشون می‌ده و حتی شاید ازتون بخواد وارسیش کنید و ببینید که واقعی و طبیعی و دس نخورده ست. که البته… معمولاً اینطوری نیست. به مرحلهء دوم می‌گن: «تغییر» تو این مرحله، شعبده باز رو اون چیز معمولی، یه حرکتی می‌زنه، که یه کار غیرعادی ازش سر بزنه. حالا شما دنبال سرّ کار می‌گردید… اما پیداش نمی‌کنید؛ چون شما در واقع پی ش نیستید، راستش اصلاً دوس ندارید بدونید. می‌خواید گول بخورید. با این وجود، هنوز کسی کف نمی‌زنه… چون غیب کردن یا عوض کردن یه چیز، کافی نیست؛ باس دوباره اونو به شکل اولش برگردوند. واسه اینه که هر حقهء شعبده بازی یه مرحلهء سومی داره، که سخت‌ترین قسمتشه؛ که ما بهش می‌گیم: «حیثیت»

The Prestige| حیثیت 2006| کریستوفر نولان
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
جان نش در سخنرانی مراسم نوبل و با تکیه بر تشکر از همسر بی‌نظیرش آلیشیا

جان نش: من همیشه به اعداد ایمان داشتم؛ به معادلات، منطق و برهان که منجر به دلیل و خرد میشن. اما بعد از یه عمر زندگی و سر و کار داشتن با این مقولات، سوالم اینه که، منطق واقعاً چیه؟ چه کسی دلیل و خرد رو قضاوت می کنه؟ جستجو و تلاش، منو از بین مرزهای فیزیک، متافیزیک و توهم عبور داد و در برگشت از این مسیر، من مهمترین کشف همه دوران حرفه‌ایم رو کردم؛ مهمترین کشف زندگیم رو. فقط در معادلات ِ پر از رمز و راز عشقه که هر دلیل و خرد منطقی رو میشه پیدا کرد. اگه امشب من اینجام، فقط بخاطر توئه [آلیشیا]. تو دلیل بودن منی، تو همه چیزمی، ازت ممنونم.

A Beautiful Mind| یک ذهن زیبا 2001| ران هاوارد
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهرزاد(نگارجواهریان): به‌تون نمی‌آد...آخه یه جوریه...یکی هم اهلِ ساز و موسیقی باشه،هم راننده.
سیامک(علیرضاآقاخانی): چه اشکالی داره؟...راننده ای که ساز زدن بلد باشه،می‌تونه تو ترافیک واسه مسافرها ساز بزنه حوصله‌شون سر نره.
شهرزاد: ولی به شما نمی‌آد.
سیامک: چرا؟
شهرزاد: نمی‌آد دیگه!...هم ساز زدن به‌تون نمی‌آد،هم رانندگی.
سیامک: خیلی چیزها به آدم نمی‌آد...ولی هست.
شهرزاد: مثلِ چی؟
سیامک: خیلی چیزها.
شهرزاد: خب می‌دونم...مثلن چی به شما نمی‌آد؟
سیامک: نمی‌ترسین که به‌تون بگم؟
شهرزاد: نه...از چی؟
سیامک: به من می‌آد که مُرده باشم؟
شهرزاد: بله؟!
سیامک: من اینی که به نظر می‌آم نیستم...من یه مُرده‌م...یه مُرده‌ی واقعی.
[تنها دو‌‍ بار زندگی می‌کنیم - بهنام بهزادی]
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاطفه:تو زن داری؟
علی:نه بابا زنمون کوجا بود
عاطفه:نامزد داری؟
علی:نگرفتم تا حالا
عاطفه:یعنی تا حالا عاشق نشدی؟
علی:اه نه بابا نه قربونت بیگیر بخواب عشق کدوُمه اه انگُولکمُون نکن نذار یاد اون چیز هایی که نداریم بیوفتیم
مذهبتو شکر، هر چی خورده بودیم پرید
اَه ما کجاییم تو کجایی بابا اه،…ای گور پدرت دایی ببین چه آشی واسمون پختی….

همسفر| 1354| مسعود اسداللهی
 

Similar threads

بالا