كربلايي حسام
اخراجی موقت
بسم الله الرحمن الرحيم
آن حضرت به تمامي شؤون و و ظايف خود به بهترين وجه اقدام ميكند،و جز آنچه با «غيبت» ناسازگار باشد، تماما مورد عنايت آن حضرت(ع) ميباشد. همچنان كه در روايتي نيز آمده است:
بهره بردن من در زمان غيبت، مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامي كه زير ابرها باشد.
اصولا حضرت را غايب ناميدهاند، چون حضرت «ظاهر» نيست. نه آن كه «حاضر» نباشد. غيبت به معناي «حاضر نبودن»،تهمت ناروايي است كه به آن حضرت(ع) زدهاند.
براي به دست آوردن سيرت آن حضرت(ع) در دوران غيبت ميتوان از برخي روايات، دعاها، زيارتنامهها، توقيعات و نامههان آن حضرت(ع) به بعضي از شيعيان و يا نقل قولهاي متواتر از افراد كاملا مورد وثوق كه به شرف حضور نائل آمدهاند، استفاده برد.
آنچه بيش از همه در روايات و توقيعات و ... به چشم ميخورد عنايت خاص آن حضرت(ع) به وضعيت شيعيان و گرفتاريهاي آنان در «عصر غيبت» است،به برخي نكات كه در اين متون آمده، اشاره ميشود:
1-آگاهي از وضعيت شيعه و احوال شيعيان
در توقيعي كه براي «شيخ مفيد» صادر شده، آمده است:
ما بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفي نميماند.
2-حفظ و نجات شيعيان از گرفتاريها و شر دشمنان
همچنين در همان توقيع اين گونه آمده است:
ما در رسيدگي و سرپرستي شما كوتاهي و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرديم. اگز جز اين بود،دشواري و مصيبتها بر شما فرود ميامد و دشمنان، شما را ريشه كن مينمودند.
3-حضور در ميان مردم
در كتاب غيبت نعماني آمده است:
صاحب اين امر... در ميان آنها راه ميرود، در بازارهايشان رفت و آمد ميكند، روي فرشهايشان گام برميدارد، ولي اورا نميشناسند،مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفي كند.
در روايتي ديگر از امام علي(ع) در غيبت نعماني چنين آمده است:
سوگند به خداي علي(ع)، حجت خدا در ميان آنان هست، در كوچه و بازار آنها گام برميدارد و بر خانههاي آنان وارد ميشود و در شرق و غرب جهان به سياحت ميپردازد و گفتار مردمان را ميشنود و بر اجتماعات آنان وارد شده، سلام ميدهد و مردمان را ميبيند.
چدر دعاي «ندبه» چنين ميخوانيم:
جانم فدايت! تو آن غايبي هستي كه از ميان ما بيرون نيستي، جانم فدايت! تو آن دور شده از وطني هستي كه از ما دور نيستي.
4-حضور هميشگي در مراسم حج
در كتاب كمالالدين چنين آمده است:
آن حضرت(ع) هر سال در مراسم حج حضور مييابد،همگان را ميبيند و ميشناسد، اما ديگران اورا ميبينند و نميشناسند.