سلامتیش..
- شروع کننده موضوع Iman MM
- تاریخ شروع
درستش کردمبا این اسم تاپیکتون طرف به جای سلامتی داره فحش میخوره
امروز از یک سفر کوتاه که برمیگشتم ، از غروب دارم توی راه برگشت به زندگی فکر میکنم .. به هیچ نتیجه ای نرسیدم.. ما چرا حرف همو نمی فهمیم؟ زندگی با تولد آغاز میشه و تولد با رنج .. این رنج اسمش زندگیه ؟؟ یا زندگی چیز یه چیز دیگست؟ توی راه خیلی فکرم مشغول اینا بود که یه کلاغ روی شیشه ماشین رید.. فکر کردم شاید زندگی همین ریدن کلاغه.. نمیدونم.. نمیدونم
بر خر کلاغ معرکه لعنت ببین چه تاثیری شگرفی گذاشت روی مغزت
بر خر کلاغ معرکه لعنت ببین چه تاثیری شگرفی گذاشت روی مغزت
آخه وقتی بعد از دو روز که توی جنگل بودی و دم غروب داری با سرعت 120 تا توی جاده ی خلوت و بارونی به خونت برمیگردی و تمام فکرت رو سوالای فلسفی و مسخره و قدیمی پر کرده و هیچ جوابی براش پیدا نمیکنی ، یه دفعه درست همونجایی که دو ساعته زل زدی به تصویر مبهم و خیس منظره ی جاده که با سرعت از پشت شیشه ای که نم نم بارون خیسش کرده رنگ عوض میکنه، ریدمون یک کلاغ از آسمون نازل شه و بخنده به ریش همه ی اون سوال های منقضی و سر درد آور ، تو جای من بودی چی فکر میکردی؟من میگم خوش به حال هر انسانی که فارغ از همه ی این افکار، رنج زندگی رو به جونش خریده و داره ادامه میده .. مثل همین مرد که توی این عکسه..
آخرین ویرایش: