انسان ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه می روند. با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت.
در سبد جلو، صفات نیک خود را می گذاریم. در سبد پشتی، عیب های خود را نگه می داریم.
به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود، چشمان خود را بر صفات نیک خود می دوزیم و فشارها را در سینه مان حبس می کنیم.
در همین زمان، بی رحمانه، در پشت سر همسفرمان که پیش روی ما حرکت می کند، تمامی عیوب او را می بینیم.
بدین گونه است که درباره خود بهتر از او داوری می کنیم، بی آنکه بدانیم کسی که پشت سر ما راه میرود به ما به همین شیوه می اندیشد.
"پابلو کوئیلیو"
رییس سرخپوستان، خدای خود را اینطور قسم میدهد:
"ای خدای بزرگ، به من کمک کن که هر وقت خواستم درباره راه رفتن دیگری قضاوت کنم قدری با کفش های او راه بروم"
رییس سرخپوستان، خدای خود را اینطور قسم میدهد:
"ای خدای بزرگ، به من کمک کن که هر وقت خواستم درباره راه رفتن دیگری قضاوت کنم قدری با کفش های او راه بروم"