World Designer
عضو جدید
Pritzker Prize Award / 1984
من بینهایت خوشنودم و کسب جایزه بزرگ معماری پریتزکر برای من افتخاری است. هیچگاه به ذهنم خطور نمیکرد که امسال چنین اتفاقی بیفتد. از همه شما کارگزاران و برگزارکنندگان ممنونم، چون این جایزه تاثیر زیادی در معماری داشته و به آن اعتبار بخشیده است.
میخواهم چیزی را امشب با شما در میان بگزارم و آن گفتگویی است که بین من و فرزاندانم "جوزف و آنا"، صورت گرفته بود. روزی من از آنها پرسیم: ((رنگ مورد علاقه شما چیست؟)). در جواب این سوالم،"جوزف" گفت، رنگ مورد علاقه من سبز است. و دلیل او، سبز بودن درختان، گیاهان، چمن و بیشتر چیزهایی بود که در اطراف ما وجود داشت، حتی بهار و دلار نیز به رنگ سبز بود. پاسخ "آنا"، رنگ آبی بود، چون آسمان، دریاچهها و برکهها آبی بودند. سپس انها از من پرسیدند "پدر"، رنگ مورد علاقه شما چیست؟ و من مانند همیشه گفتم رنگ مورد علاقه من سفید است. آنها گفتند: ((اما پدر، تو نمیتوانی سفید بگویی، سفید یک رنگ نیست و در رنگین کمان، رنگ سفید وجود ندارد، تو میتوانی رنگی را بگویی که در رنگین کمان هست، مانند قرمز، سبز، آبی یا زرد...)). من شروع به شرح دادن کردم، سفید رنگ شگفت آوری است، هنگامیکه شما مشغول تماشای رنگین کمان هستید، من به انعکاسات سفید رنگ نور مینگرم و سایههایی که بر اثر نور ایجاد میشود. رنگها در طبیعت مدام در حال تغییر هستند ولی سفید، پایدار است. سفید همواره نشانهای از رسیدن به کمال پاکی، خلوص و روشنی است. سایر رنگها به طور نسبی متاثر و وابسته به بافتهای اطرافشان هستند ولی سفید همواره استقلال خود را حفظ میکند.
گوته میگوید: ((رنگ، حاصل رنج و زحمت نور است)).
بر این اساس، معماری خود و زیبایی شناسیم را چنین میخواهم شرح دهم: (( شیفتگی به نور و فضا، نه فضاهای انتزاعی، نه فضاهای محدود، اما فضاهایی نظام یافته و معنا دار که با نور ارتباط برقرار میکند، در مقیاس انسانی و متناسب با فرهنگ معماری است)).
معماری چیزی حیاتی و دیرپاست برای اینکه ما را در برگرفته است، فضاها را تشریح میکند، فضاهایی که ما در آن حرکت میکنیم، از آن خارج میشویم و از آن استفاده میکنیم.
من با احجام و سطوح کار میکنم. فرمهایی که در برابر نور تغییر میکنند، دیدهای مختلف، سکون، حرکت و ...
معماری من ریشه در تاریخ معماری دارد و تاریخ یکی از منابع کاری من است ولی کاری که انجام میدهم نقل قول نیست بلکه استعاره از آن چیزی است که بوده است و معانی نوینی دارد.
من به ساختن بنا علاقهمند هستم ولی ترجیح میدهم به جای آنکه خود را یک سازنده بزرگ تلقی کنم، خود را یک هنرمند بدانم.
اساساً، تفکرات من در مورد فضا، فرم و نور، چگونگی ساختن آنهاست و هدف من وجود و حضور است نه وهم و خیال. من این هدف را با نیرویی بیپایان دنبال میکنم.
من بینهایت خوشنودم و کسب جایزه بزرگ معماری پریتزکر برای من افتخاری است. هیچگاه به ذهنم خطور نمیکرد که امسال چنین اتفاقی بیفتد. از همه شما کارگزاران و برگزارکنندگان ممنونم، چون این جایزه تاثیر زیادی در معماری داشته و به آن اعتبار بخشیده است.
میخواهم چیزی را امشب با شما در میان بگزارم و آن گفتگویی است که بین من و فرزاندانم "جوزف و آنا"، صورت گرفته بود. روزی من از آنها پرسیم: ((رنگ مورد علاقه شما چیست؟)). در جواب این سوالم،"جوزف" گفت، رنگ مورد علاقه من سبز است. و دلیل او، سبز بودن درختان، گیاهان، چمن و بیشتر چیزهایی بود که در اطراف ما وجود داشت، حتی بهار و دلار نیز به رنگ سبز بود. پاسخ "آنا"، رنگ آبی بود، چون آسمان، دریاچهها و برکهها آبی بودند. سپس انها از من پرسیدند "پدر"، رنگ مورد علاقه شما چیست؟ و من مانند همیشه گفتم رنگ مورد علاقه من سفید است. آنها گفتند: ((اما پدر، تو نمیتوانی سفید بگویی، سفید یک رنگ نیست و در رنگین کمان، رنگ سفید وجود ندارد، تو میتوانی رنگی را بگویی که در رنگین کمان هست، مانند قرمز، سبز، آبی یا زرد...)). من شروع به شرح دادن کردم، سفید رنگ شگفت آوری است، هنگامیکه شما مشغول تماشای رنگین کمان هستید، من به انعکاسات سفید رنگ نور مینگرم و سایههایی که بر اثر نور ایجاد میشود. رنگها در طبیعت مدام در حال تغییر هستند ولی سفید، پایدار است. سفید همواره نشانهای از رسیدن به کمال پاکی، خلوص و روشنی است. سایر رنگها به طور نسبی متاثر و وابسته به بافتهای اطرافشان هستند ولی سفید همواره استقلال خود را حفظ میکند.
گوته میگوید: ((رنگ، حاصل رنج و زحمت نور است)).
بر این اساس، معماری خود و زیبایی شناسیم را چنین میخواهم شرح دهم: (( شیفتگی به نور و فضا، نه فضاهای انتزاعی، نه فضاهای محدود، اما فضاهایی نظام یافته و معنا دار که با نور ارتباط برقرار میکند، در مقیاس انسانی و متناسب با فرهنگ معماری است)).
معماری چیزی حیاتی و دیرپاست برای اینکه ما را در برگرفته است، فضاها را تشریح میکند، فضاهایی که ما در آن حرکت میکنیم، از آن خارج میشویم و از آن استفاده میکنیم.
من با احجام و سطوح کار میکنم. فرمهایی که در برابر نور تغییر میکنند، دیدهای مختلف، سکون، حرکت و ...
معماری من ریشه در تاریخ معماری دارد و تاریخ یکی از منابع کاری من است ولی کاری که انجام میدهم نقل قول نیست بلکه استعاره از آن چیزی است که بوده است و معانی نوینی دارد.
من به ساختن بنا علاقهمند هستم ولی ترجیح میدهم به جای آنکه خود را یک سازنده بزرگ تلقی کنم، خود را یک هنرمند بدانم.
اساساً، تفکرات من در مورد فضا، فرم و نور، چگونگی ساختن آنهاست و هدف من وجود و حضور است نه وهم و خیال. من این هدف را با نیرویی بیپایان دنبال میکنم.