reza._y
کاربر فعال
امروز یه کتاب جالب معرفی کنم که شاید خیلی از ما تو زندگی روزمره تجربهش نکرده باشیم: «جریان: روانشناسی تجربهی بهینه» نوشته میهای چیکسنتمیهای.
این کتاب درباره حالتی صحبت میکنه که فرد کاملاً در یک فعالیت غرق میشود و گذر زمان و محیط رو فراموش میکنه. نویسنده این حالت رو Flow مینامد و توضیح میدهد کسانی که در کار، هنر، ورزش یا حتی مهندسی به این حالت میرسند، نه تنها بازدهی بالاتری دارند، بلکه حس رضایت و خوشحالی عمیقی رو تجربه میکنند.
چیکسنتمیهای میگه رسیدن به جریان به چند عامل بستگی داره:
کتاب پر از مثالهای واقعی از ورزشکاران، هنرمندان و مهندسانه و نشون میده چطور میشه این تجربه رو تو زندگی روزمره هم تجربه کرد.
یه بخش جالبش اینه که وقتی تو حالت جریان هستیم، خستگی و استرس کمتر میشه و خلاقیت به حداکثر میرسه. به همین دلیل این موضوع برای هر کسی که تو پروژههای مهندسی یا علمی فعالیت میکنه، خیلی کاربردیه.
شما چه تجربهای از رسیدن به این حالت دارید؟ آیا تو کار، درس، یا حتی سرگرمیها تونستید چنین حسی رو تجربه کنید؟ چه عواملی باعث میشوند که این حالت سریعتر یا کندتر رخ بده؟
این کتاب درباره حالتی صحبت میکنه که فرد کاملاً در یک فعالیت غرق میشود و گذر زمان و محیط رو فراموش میکنه. نویسنده این حالت رو Flow مینامد و توضیح میدهد کسانی که در کار، هنر، ورزش یا حتی مهندسی به این حالت میرسند، نه تنها بازدهی بالاتری دارند، بلکه حس رضایت و خوشحالی عمیقی رو تجربه میکنند.
چیکسنتمیهای میگه رسیدن به جریان به چند عامل بستگی داره:
- تعادل بین مهارت و چالش: کاری که نه خیلی آسان باشه، نه غیرممکن.
- هدف مشخص: بدون هدف، ذهن نمیتونه کاملاً روی فعالیت متمرکز بشه.
- بازخورد فوری: بدون اطلاع از نتیجه یا پیشرفت، جریان رخ نمیده.
کتاب پر از مثالهای واقعی از ورزشکاران، هنرمندان و مهندسانه و نشون میده چطور میشه این تجربه رو تو زندگی روزمره هم تجربه کرد.
یه بخش جالبش اینه که وقتی تو حالت جریان هستیم، خستگی و استرس کمتر میشه و خلاقیت به حداکثر میرسه. به همین دلیل این موضوع برای هر کسی که تو پروژههای مهندسی یا علمی فعالیت میکنه، خیلی کاربردیه.
شما چه تجربهای از رسیدن به این حالت دارید؟ آیا تو کار، درس، یا حتی سرگرمیها تونستید چنین حسی رو تجربه کنید؟ چه عواملی باعث میشوند که این حالت سریعتر یا کندتر رخ بده؟