رضا کاظمی

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به احترام هر قطاری که از راه می رسد

کلاه بر می دارد از سر

مردی که سالهاست

قطاری دلش را برده است ...
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ابر بوده‌ای این‌همه سال؛ لَختی هم آفتاب باش! :gol:
1
از تو
به شعر پناه می‌برم
مثلِ وقتی‌که از شیطان
به خدا
2
رسیده‌ام،
اما
مثل سیبی به‌وقتِ افتادن!
3
تو اگر بهار را صدا کنی، می‌آید
حتا اگر دل‌اَش
جا مانده باشد میانِ برف‌ها
4
هوا سرد باشد وُ
دل‌اَت گرم؛
اما به اجاقی روشن
جایی زیر برف‌ها مدفون!
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]گوش کن پسرم![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]زمانه روبه دگردیسی می رود[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ازبازی بچه های خاک آلود[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] تابازی آدم بزرگ های خیرخواه(!)[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]برای بچه های کوچه[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تفنگ یعنی:[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]دوانگشت چسبیده به هم:کیو کیو[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]برای آدم بزرگ های یقه بسته(!)[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یعنی لبخندمقابل فلاش هاو[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] دهان های باز.[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]گوش کن پسرم![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]برای بچه های خاک آلود[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]مرگ یعنی:[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]روی خاک غلتیدن[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] پلک بستن[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]برای آدم بزرگ های...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]برای بعضی آدم بزرگ ها[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یعنی...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یعنی می شوداین هاهمه خیال باشد؟![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یک روزبیدارشوم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به جای خاک سرد[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]درگرمای آغوشم بخوابی؛مادر؟![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] (ازمجموعه ی:پستچی جای نامه تنهایی آورد)

[/FONT]

رضا کاظمي
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گفتم مرا بخوان! اما تو سال‌هاستْ جای خواندن، داری دوباره می‌نویسی‌اَم...
1
جهان
به آتشِ من می‌سوزد
تو،
کبریتی بیش نبودی!
2
نگاه‌ که می‌کنی انگار
چَخماق کشیده باشد
به‌هوای شکار
زنِ افسانه‌های اسب و تفنگ!
3
به دیدن‌اَم بیا
شاید در زمستانِ چشم‌هایت
- به امیدِ آخرین کبریت -
زنده باشد هنوز،
دخترکِ کبریت‌فروش!
4
چه بی‌اِقبالْ من!

درستْ شبی به ضیافتِ ماه رفته بودم
که تو،
با چشم‌هایی پُر از ستاره
آمده، باریده؛ رفته بودی!
......................................
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چه تراژدیِ بزرگی‌ می‌شود زنده‌گی وقتی نهنگِ اقیانوس باشی
و عاشقِ ماهیِ برکه شوی!

رضا کاظمی
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خسته بود پدر. خوابید وُ، خانه از آوازِ پرنده‌ها پُر شد:gol: 1

2
هیچ‌کس از آسمانِ گرفته
توقعِ آفتاب نمی‌کند.

با دلتنگی‌اَت کنار بیا مرد!
3
گس و شیرین،
تو نوبرانه‌ی اناری
حتا اگر
میوه‌ی فصل دیگری باشی!
4
من،
قایقِ شکسته‌ای برگشته از دریا
تو، بندری مه‌آلود و سرد.

تا کنارت پهلو بگیرم
آتشی دست‌و‌پا کردی از من!

رضا کاظمی #
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بالاپوشی که هیچ‌گاه گرمم نکرد!

بالاپوشی که هیچ‌گاه گرمم نکرد!



1

تو
زیباتر از آنی
که زمستان را نشود
بی ‌بالاپوش سر کرد!
2
به هوای ماهیِ چشم‌هات،
قلاب انداخته مَرد.
پلک نزن؛
آشفته می‌شود دَریاش!
3
عشق
قصه‌ای بود که مادر بزرگ
شب‌های زمستان برایم می‌بافت:
یکی از روو، دوتا از زیر،...

بالاپوشی که هیچ‌گاه گرمم نکرد!
4
نَرم،
مثل سایشِ دست به کُرکِ ابریشم
بوسه‌ای بودم
که به خواب هم نمی‌دیدند لب‌هات.
5
کاش در سیاره‌ی دیگری دنیا می‌آمدیم
زمین را با هم کشف می‌کردیم
و شهرها و خیابان‌ها و کوچه‌هایش را.
بعد،
گُم‌َت می‌کردم!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
توآمده ای،

کسی خانه نیست.
بهارآورده ای و
چه قدرگل،اما
من هنوز
به رویش گلی می نگرم
که درکویرکاشته ام!
-بازمی گردی.
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
یک روز از خواب می پریمو
کنار دستمان
جای کسی هنوز گرم است

(رضا کاظمی)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کاشی تک... دکوراتیو... محتوا: تکرار نام "علی" ... ابعاد 15 در 15 سانتی متر... رضا کاظمی...

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با هم که قدم می‌زنیم،
تنهایم.
برو!
بگذار با خیالَ‌ت جمع باشم.
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهاریه‌ها...

بهاریه‌ها...



1

بیا به هم دروغ بگوییم!

من بگویم: بهار شده
تو باور کنی، بیایی!
2
بهار آمده اما
من هنوز
دلم بهار می‌خواهد.
بیا !





3
سبزه، سفره‌ی هفت‌سین
گُل، ماهیِ قرمز ؛...
این‌ها به تنِ بهار
وصله‌های ناجورند؛
تو که نباشی!
4
بهار
اطمینانِ خاطری‌ست
از دلهره‌ی پاییز.
5
نیایی هم
بهار می‌آید.
حفظِ آبرو کُن؛
بیا !





6
دارد بهار می‌شود
گل‌فروش‌های دوره‌گرد
بنفشه جار می‌زنند.
کدام پرستو
بذر تو را هدیه خواهد آورد؟





 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کمی عقب تر بایست ،

دارد می کُشد زندگی اَم را

این عطرِ لعنتی ... #رضا_کاظمی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو را از شاخه می‌چینم
که برایم گنجشک باشی،
این ‌روزهای سکوت و وحشت را
پُر از آوازِ رفتن کنی.

تو را از شاخه می‌چینم
که برایم خورشید باشی،
این نگاه‌های سرد و خالی را
پُر از گرمای دوست داشتن کنی.

تو را از شاخه می‌چینم
در دلم می‌کارم:
گنجشکی که همیشه می‌خواند.
خورشیدی که همیشه می‌تابد.

#رضا_کاظمی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو اگر بهار را صدا کنی
می آید
حتی اگر دلش جا مانده باشد
میان برف ها

#رضا_کاظمی
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عاشقانه هام
به دردِ لای جِرز هم نمی خورند دیگر؛
وقتی تو نیستی ...

____________________________________
یادش بخیر
یه زمانی عاشق شعرهای رضا کاظمی بودم
الان اسمش رو به زور یادم اومد! :w05:
 
آخرین ویرایش:
بالا