رفتم ز پي ات در همه دنيا تو نبودي
از شهر گرفتم ره صحرا تو نبـــودي
دنبال تو گشتــم چه بسا باغ جهان را
گل بود ولي در بر گل ها تو نبـودي
يک شب همه شب ديده من سوي فلک بود
من بودم و مه بود و ثـــريا ، تو نبـــــودي
با عشق تو پروانه شدم بر سر گل ها
ماهي شدم و در دل دريا تو نبودي
در شهر خيالم چه بسا گشتم و گشتـــم
حوبان همه بودند در آنجا ، تو نبودي
يک شب اگرم بود سري بر سر بالين
در آينه روشن رويا تو نبــــــــودي
چون دور جوانيت گذشت آمدي از در
اي واي تو بودي برم ، اما " تو " نبودي