mobin master
عضو
ارتباط بین احساسات و سلامت جسمی را در شکگرایی پیدا کرد، الان به سراغ رابطه بسیار نزدیک ذهن و بدن آمده است. انواع بسیار زیادی از مشکلات جسمی و بیماریها، ازجمله ناراحتی معده، کهیر و حتی بیماری قلبی با تاثیرات استرس احساسی در ارتباط هستند. اما بااینکه رابطه بین استرس و عملکرد ایمنی بدن توسط دانشمندان رشتههای مختلف در حال بررسی است اما تا به اینجا چندان مورد توجه متخصصین ایمنی بدن نبوده است.
بررسی و مطالعه رابطه بین استرس و سیستم ایمنی چالشهای مختلفی به دنبال دارد. یک مشکل اینکه تعریف استرس کار بسیار دشواری است. چیزی که ممکن است برای یک نفر یک موقعیت بسیار استرسزا به نظر بیاید برای دیگری اینطور نیست. وقتی افراد در معرض موقعیتهایی که آن را استرسزا مینامند قرار میگیرند، اندازهگیری میزان استرسی که احساس میکنند برایشان بسیار دشوار است و برای دانشمندان هم فهمیدن دقت سنجش فرد از میزان استرسی که احساس کرده است سخت است. دانشمندان فقط میتوانند چیزهایی را اندازهگیری کنند که منعکسکننده استرس باشد مثل تعداد ضربههای قلب در هر دقیقه.
اما بیشتر دانشمندانی که روی رابطه استرس و عملکرد ایمنی کار میکنند، یک منبع استرس ناگهانی و کوتاه مدت را بررسی نمیکنند؛ آنها سعی دارند روی استرسزاهای مداوم و پرتکرارتر که به آن استرس مزمن گفته میشود مثل استرسهای ناشی از روابط خانوادگی، دوستی و کاری تمرکز کنند. بعضی دانشمندان مشغول بررسی هستند که آیا استرسهای مداوم بر سیستم ایمنی اثر منفی میگذارد یا خیر.
اما انجام آنچه دانشمندان آن را «آزمایشهای کنترلشده» مینامند بر روی انسانها بسیار دشوار است. در یک آزمایش کنترلشده دانشمندان فقط میتوانند یک عامل مثل میزان یک ماده شیمیایی را تغییر دهند و بعد تاثیر آن تغییر را بر یک پدیده قابلاندازهگیری دیگر مثل میزان پادتنهایی که توسط یک نوع خاص سلول سیستم ایمنی در معرض آن ماده شیمیایی تولید میشود بسنجند. در یک حیوان زنده بخصوص یک انسان، این نوع کنترل امکانپذیر نیست زیرا اتفاقات بسیار زیاد دیگری هم در زمان آن سنجش برای آن موجود زنده میافتد.
باوجود این مشکلات غیرقابلاجتناب در سنجش رابطه بین استرس و ایمنی، دانشمندانی که همان آزمایش را بارهای زیاد روی حیوانات و انسانهای مختلف تکرار کردند و در اکثر موارد یک نتیجه یکسان به دست آوردند بر این امید هستند که بتوانند از آن به نتایج منطقی دست یابند.
بعضی محققان حیوانات را در موقعیتهای استرسزا مثل به دام افتادن در فضایی کوچک یا قرار گرفتن در کنار یک حیوان درنده قرار میدهند و عملکردهای مختلف سیستم ایمنی آنها و سلامتشان را ارزیابی میکنند. براساس چنین آزمایشاتی، بعضی تحقیقات به چاپرسیده ادعاهای زیر را عنوان کردهاند:
• موقعیتهای استرسزایی که به طور آزمایشی ایجاد میشوند تولید پادتنها را در موشهای مبتلا به آنفولانزا به تاخیر انداخته و فعالیت سلولهای T را در حیوانات مبتلا به ویروس تبخال از بین برده است.
• استرس اجتماعی میتواند از استرس فیزیکی مخربتر باشد. بعنوان مثال، به مدت ۶ روز موشهایی را به مدت ۲ ساعت در روز در کنار یک موش بسیار وحشی در قفس قرار دادند و مرتباً توسط موش وحشی تهدید شده اما آسیب ندیدند: استرس اجتماعی. موشهای دیگر برای مدتی طولانی در قفسهایی کوچک بدون آب و غذا قرار داده شدند: استرس فیزیکی. هر دو گروه از موشها در معرض سموم باکتریایی قرار گرفتند و احتمال مرگ و میر موشهایی که تحت استرس اجتماعی بودند دوبرابر بود.
• تنهایی میتواند عملکرد ایمنی را ضعیف کند. میمونهای نوزادی که از مادرهایشان جدا شدند، مخصوصاً آنها که در قفسهای تنها گذاشته شدند، لمفوسیتهای کمتری در واکنش به آتیژنها و پادتنهای کمتری در واکنش به ویروسها تولید کردند.
محققان بسیاری گزارش میکنند که موقعیتهای استرسزا میتواند جنبههای مختلف واکنش ایمنی سلولی را کاهش دهد. یک تیم تحقیقی از دانشگاه ایالتی اوهایو که مدت زمان طولانی در این زمینه تحقیق و بررسی داشت است، عنوان میکند که استرس روانی با مختلف کردن اربتاط بین سیستم عصبی، سیستم هورمونی و سیستم ایمنی بر سیستم ایمنی بدن اثر میگذارد. این سه سیستم بدن با استفاده از پیامهای شیمیایی طبیعی با هم ارتباط برقرار میکنند و برای موثر بودن باید با هماهنگی عالی کار کنند. تیم تحقیقی دانشگاه اوهایو تصور میکند که استرس طولانی مدت موجب ترشح طولانیمدت هورمونهای استرس -- عمدتاً گلوکوکورتیکوئیدها -- میشود. این هورمونها بر طیموس که لمفوسیتها در آن تولید میشوند، اثر میگذارد و از تولید سیتوکینها و اینترلوکینها که فعالیت گلوبولهای سفید خون را تحریک کرده و هماهنگ میکند، جلوگیری میکند. این تیم تحقیقاتی و دیگران نتایج زیر را اعلام کردهاند:
• افراد سالخوردهای که از نزدیکان مبتلا به آلزایمر خود نگهداری میکنند سطح بالاتری از کورتیزول، هورمونی که توسط غده آدرنال تولید میشود، دارند و احتمالاً بخاطر این بالا بودن میزان هورمون کورتیزول، پادتنهای کمتری در واکنش به واکسن آنفولانزا نشان میدهند.
• بعضی سنجشهای فعالیت سلولهای T در افراد افسرده درمقایسه با بیمارانی غیرافسرده و در مردانی که طلاق گرفته یا جدا شدهاند در مقایسه با مردان متاهل، پایینتر نشان داده است.
• در یک تحقیق یک ساله بر روی افرادیکه از زنان یا شوهران مبتلا به آلزایمر خود مراقبت میکنند، تغییر در عملکرد سلول T در آنهایی که دوستان کمتری داشتند و کمتر از دیگران کمک می گرفتند، بالاتر بود.
• چهار ماه بعد از طوفان اندرو در فلوریدا، مردمانی که در محلهای بیشتر آسیبدیده سکونت داشتند، فعالیت کمتری در چندین سنجش سیسام ایمنی نشان دادند. نتایج مشابهی برای کارمندان بیمارستان بعد از یک زمینلرزه در لوسآنجلس مشاهده شد.
بااینحال در همه این تحقیقات هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند تغییرات سیستمایمنی عوارض منفی خاص و مشخصی بر سلامت این افراد داشته است.
بررسی و مطالعه رابطه بین استرس و سیستم ایمنی چالشهای مختلفی به دنبال دارد. یک مشکل اینکه تعریف استرس کار بسیار دشواری است. چیزی که ممکن است برای یک نفر یک موقعیت بسیار استرسزا به نظر بیاید برای دیگری اینطور نیست. وقتی افراد در معرض موقعیتهایی که آن را استرسزا مینامند قرار میگیرند، اندازهگیری میزان استرسی که احساس میکنند برایشان بسیار دشوار است و برای دانشمندان هم فهمیدن دقت سنجش فرد از میزان استرسی که احساس کرده است سخت است. دانشمندان فقط میتوانند چیزهایی را اندازهگیری کنند که منعکسکننده استرس باشد مثل تعداد ضربههای قلب در هر دقیقه.
اما بیشتر دانشمندانی که روی رابطه استرس و عملکرد ایمنی کار میکنند، یک منبع استرس ناگهانی و کوتاه مدت را بررسی نمیکنند؛ آنها سعی دارند روی استرسزاهای مداوم و پرتکرارتر که به آن استرس مزمن گفته میشود مثل استرسهای ناشی از روابط خانوادگی، دوستی و کاری تمرکز کنند. بعضی دانشمندان مشغول بررسی هستند که آیا استرسهای مداوم بر سیستم ایمنی اثر منفی میگذارد یا خیر.
اما انجام آنچه دانشمندان آن را «آزمایشهای کنترلشده» مینامند بر روی انسانها بسیار دشوار است. در یک آزمایش کنترلشده دانشمندان فقط میتوانند یک عامل مثل میزان یک ماده شیمیایی را تغییر دهند و بعد تاثیر آن تغییر را بر یک پدیده قابلاندازهگیری دیگر مثل میزان پادتنهایی که توسط یک نوع خاص سلول سیستم ایمنی در معرض آن ماده شیمیایی تولید میشود بسنجند. در یک حیوان زنده بخصوص یک انسان، این نوع کنترل امکانپذیر نیست زیرا اتفاقات بسیار زیاد دیگری هم در زمان آن سنجش برای آن موجود زنده میافتد.
باوجود این مشکلات غیرقابلاجتناب در سنجش رابطه بین استرس و ایمنی، دانشمندانی که همان آزمایش را بارهای زیاد روی حیوانات و انسانهای مختلف تکرار کردند و در اکثر موارد یک نتیجه یکسان به دست آوردند بر این امید هستند که بتوانند از آن به نتایج منطقی دست یابند.
بعضی محققان حیوانات را در موقعیتهای استرسزا مثل به دام افتادن در فضایی کوچک یا قرار گرفتن در کنار یک حیوان درنده قرار میدهند و عملکردهای مختلف سیستم ایمنی آنها و سلامتشان را ارزیابی میکنند. براساس چنین آزمایشاتی، بعضی تحقیقات به چاپرسیده ادعاهای زیر را عنوان کردهاند:
• موقعیتهای استرسزایی که به طور آزمایشی ایجاد میشوند تولید پادتنها را در موشهای مبتلا به آنفولانزا به تاخیر انداخته و فعالیت سلولهای T را در حیوانات مبتلا به ویروس تبخال از بین برده است.
• استرس اجتماعی میتواند از استرس فیزیکی مخربتر باشد. بعنوان مثال، به مدت ۶ روز موشهایی را به مدت ۲ ساعت در روز در کنار یک موش بسیار وحشی در قفس قرار دادند و مرتباً توسط موش وحشی تهدید شده اما آسیب ندیدند: استرس اجتماعی. موشهای دیگر برای مدتی طولانی در قفسهایی کوچک بدون آب و غذا قرار داده شدند: استرس فیزیکی. هر دو گروه از موشها در معرض سموم باکتریایی قرار گرفتند و احتمال مرگ و میر موشهایی که تحت استرس اجتماعی بودند دوبرابر بود.
• تنهایی میتواند عملکرد ایمنی را ضعیف کند. میمونهای نوزادی که از مادرهایشان جدا شدند، مخصوصاً آنها که در قفسهای تنها گذاشته شدند، لمفوسیتهای کمتری در واکنش به آتیژنها و پادتنهای کمتری در واکنش به ویروسها تولید کردند.
محققان بسیاری گزارش میکنند که موقعیتهای استرسزا میتواند جنبههای مختلف واکنش ایمنی سلولی را کاهش دهد. یک تیم تحقیقی از دانشگاه ایالتی اوهایو که مدت زمان طولانی در این زمینه تحقیق و بررسی داشت است، عنوان میکند که استرس روانی با مختلف کردن اربتاط بین سیستم عصبی، سیستم هورمونی و سیستم ایمنی بر سیستم ایمنی بدن اثر میگذارد. این سه سیستم بدن با استفاده از پیامهای شیمیایی طبیعی با هم ارتباط برقرار میکنند و برای موثر بودن باید با هماهنگی عالی کار کنند. تیم تحقیقی دانشگاه اوهایو تصور میکند که استرس طولانی مدت موجب ترشح طولانیمدت هورمونهای استرس -- عمدتاً گلوکوکورتیکوئیدها -- میشود. این هورمونها بر طیموس که لمفوسیتها در آن تولید میشوند، اثر میگذارد و از تولید سیتوکینها و اینترلوکینها که فعالیت گلوبولهای سفید خون را تحریک کرده و هماهنگ میکند، جلوگیری میکند. این تیم تحقیقاتی و دیگران نتایج زیر را اعلام کردهاند:
• افراد سالخوردهای که از نزدیکان مبتلا به آلزایمر خود نگهداری میکنند سطح بالاتری از کورتیزول، هورمونی که توسط غده آدرنال تولید میشود، دارند و احتمالاً بخاطر این بالا بودن میزان هورمون کورتیزول، پادتنهای کمتری در واکنش به واکسن آنفولانزا نشان میدهند.
• بعضی سنجشهای فعالیت سلولهای T در افراد افسرده درمقایسه با بیمارانی غیرافسرده و در مردانی که طلاق گرفته یا جدا شدهاند در مقایسه با مردان متاهل، پایینتر نشان داده است.
• در یک تحقیق یک ساله بر روی افرادیکه از زنان یا شوهران مبتلا به آلزایمر خود مراقبت میکنند، تغییر در عملکرد سلول T در آنهایی که دوستان کمتری داشتند و کمتر از دیگران کمک می گرفتند، بالاتر بود.
• چهار ماه بعد از طوفان اندرو در فلوریدا، مردمانی که در محلهای بیشتر آسیبدیده سکونت داشتند، فعالیت کمتری در چندین سنجش سیسام ایمنی نشان دادند. نتایج مشابهی برای کارمندان بیمارستان بعد از یک زمینلرزه در لوسآنجلس مشاهده شد.
بااینحال در همه این تحقیقات هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند تغییرات سیستمایمنی عوارض منفی خاص و مشخصی بر سلامت این افراد داشته است.