hosseini87
عضو جدید
دیکتاتوری مواد و مصالح(1)
(بررسی نقش مواد و مصالح طراحی در شکل گیری مولد های اولیه با نیم نگاهی به پردیس سینمایی ملت)
نکته ی مهمی که وجود داره اینه که اگر فرض رو بر این بگیریم که هر کدوم از طرح های بالا پاسخ مناسبی به مساله ی طراحی بودن و معمارانشون (به تعبیر چند سال آینده!) مواد و مصالح متناسب با طرح ذهنی خودشون رو برای ساختن و به نمایش درآوردن طرحشون به کار گرفتن خوب البته مساله حله!!
اما موضوعی که باعث می شه مساله پیچیده تر از این حرفا باشه اینه که اصولا با توجه به روند آموزشی دانشکده ی ما طراحی در اکثر موارد با مواد و مصالح شروع می شه حتما برای اغلب ما این یه تجربه ی مشترکه که بعد از این که یه ایده ی کلی و مبهم توی ذهنمون ایجاد می شه در ادامه ی کار با ساختن ماکت کانسپتی می ریم سراغ جلو بردن اون ایده. بعضی ها هم اصولا شروع می کنن به کار با نرم افزارایی مثل اسکچ آپ و ... (که اون هم به تعبیر ما جزو همون مواد و مصالح به حساب میاد( ر ک : بخش دوم بسط ادبیات موضوع))
مساله ای که ما در این جا قصد بحث و بررسی اون رو داریم در واقع این موضوعات نیست بلکه اصولا بحث بر سر استعداد هر متریال برای یکسری و به تعبیر دیگه شاید یک کتگوری از ایده های فرمی و فضایی است و از اون مهم تر هم اتفاقا اعتیاد برخی دوستان به یک متریال خاصه. هر متریال برای خودش یه سری استعدادها و توانمندی های ذاتی داره که باعث میشه وقتی فردی طراحیش رو با اون متریال شروع می کنه ناخداآگاه بخشی از ایده ها و در واقع راه حل های احتمالی دیگه برای حل مساله رو که در ذات اون متریال تعریف نشده رو کنار بذاره مثال های بالا به وضوح حاکی از این مساله است هدف این مقاله هم در درجه ی اول حساس کردن این موضوع و در مرحله ی بعد ارایه ی راه حل های مناسب برای برون رفت از این به اصطلاح (و با کمی اغراق!) دیکتاتوری است.
مواد و مصالح : توی این مقاله و اگر خوش شانس باشیم در مقالات آتی از این به بعد مواد و مصالح رو بسیط تر معنی می کنیم به این معنی که مواد و مصالح به کلیه ی چیز هایی (چیز از این جهت که هنوز واژه ی شامل و کاملی براش پیدا نکردم!) گفته میشه که در مراحل اولیه ی شکل گیری طراحی (به خصوص مولد اولیه) به عنوان ابزاری در دست معمار مورد استفاده قرار می گیرند قبلا هم گفتیم که هر کدوم از این مواد و مصالح حسب ویژگی های ذاتیشون خواه ناخواه به طراح جهت میدن . این مواد و مصالح گستره ی وسیعی از متریال های ساخت ماکت گرفته تا فرآیندی خاص در طراحی و مفاهیم و ... رو در بر می گیرند. که در بخش راه کارها با اون ها بیشتر آشنا می شیم.
تعریف معماری:اگه تعریف معماری رو منحصر به صحبتای آکادمیک برخی اساتید یا معماران نکنیم و با گسترش مفهوم این واژه به "رویکرد کلی هر معمار در اولین مواجه با مساله ی طراحی" تعریف جدیدی ارایه بدیم اون وقت شاهد تعاریف متفاوت بسیار زیادی در این زمینه خواهیم بود. به طور مثال فاستر اهمیت ویژه ای به بحث مصرف انرژی میده و میشه گفت اولین ایده هاش اصولا شاید یه ایده ی محوری برای بهینه کردن مصرف یه بنا است که بعد از همین مولد اولیه به جلو حرکت میکنه. در مقابل کالاتراوا شاید تعریفی سازه گون از معماری داره و مولدهای اولیه ی طراحیش (همون طور که از اسکیس هاش پیداست) از نحوه ی چیدمان عانصر سازه ای شروع میشه.
1:مصالح عینی ساخت: مقوا ماکت، فوم، نی نوشابه، سیم مفتول، و ...
2:مصالح منبعث از نوع تعریف معماری:شاید دیگه این جا بهترباشه از واژه ی مصالح استفاده نکنیم و به دنبال یه واژه ی شامل تر بگردیم اما در کل می شه این طور گفت که اولین اولویت معمار در بین تمام آیتم های مساله ی طراحی مهمترین دغدغه ی معمار رو در اون مساله نشون میده.در مورد برخی معماران میشه با تقریب خوبی بگیم این اولویت اولیه به نوعی مستقل از نوع مساله ی مطرح شده است و در اغلب کارهای اون ها دیده می شه.مثل بحث مصرف انرژی درکارها ی فاستر و ... توجه کنین این اولویت اولیه بخشی از تمامی راه حلهای ممکن رو در طراحی تحت الشعاع قرار می ده و در واقع هر چه این مولد اولیه ی شما قوی تر باشه تعداد راه حلها محدودتر می شه که به خودی خودش اصلا برای یه دانشجوی معماری خوب نیست.
3:مصالح منبعث از نوع فرآیند طراحی:بعضی اوقات این التزام به طراحی بر طبق یه فرآیند خاصه که ما رو محدود می کنه مثلا التزام به رسیدن به فرم از خلال استعاره ایده کانسپت و فرم (که البته به جاش و به خصوص در سیلابس درسی مقدمات 2 لازم و به جاست اما این که در تمام طول دوران تحصیل خودمون رو محدود به این نوع طراحی کنیم اشتباه بزرگیه یقینا مثل همه ی مواردی که تا حال بررسی شد این یکی هم خواه ناخواه خودش بخشی از راه حل ها رو سلکت می کنه!
یکی از بحثایی که اخیرا با دوست خوبم خلیفه درگیرش بودیم بحث این بود که مثلا وقتی یه معمار سنتی از پیمون شروع میکنه و بعد تناسبات کلی بنا رو سامان میده و الی آخر...(2) شاید به تعبیری بشه گفت از هندسه و البته اون هم نوع خاصی از هندسه به راه حل می سه آیا واقعا با یه فرآیند متفاوت و خلق فرم و نهایتا زگیل کردن عناصر هویتی به طرح میشه واقعا بگیم محصول هویت سنتی داره و ادعا کنیم تعریف نویی از معماری سنتی در عصر حاضره؟ جدا از پاسخ این سوال بحث بر سر اینه که به نظرم (و البته با رعایت کپی رایت به قول استاد نقره کار) هر فرآیند طراحی در درون خودش یه سری ویژگی ها داره که خواه ناخواه مارو به سمتی می بره. پس هیچ وقت معتاد یه فرآیند ذهنی همیشگی نشین!
4:مصالح منبعث از ورود کامپیوتر به عرصه ی معماری: همون طور که اغلب دوستان در جریان هستن ورود کامپیوتر به عرصه ی معماری (البته بخش طراحی که مورد بحث ماست) عجیب تحولی بوده که هنوز هم مخالفین و موافقین زیادی رو داره .اما به نظر من اگه همون طور که در دو مقاله یManufacturing Simplexites خانم هاشمی (3) در نشریه هم به اون اشاره شد به این امکان درست نگاه کنیم و با کمی تلفیقش با شیوه های ساخت و عینی تر کردن ایده ها، ب واقعیت نزدیک تر شیم ، می شه به این ابزار به عنوان یه تحول بزرگ نگاه کنیم فکر می کنم وقتش شده باشه تا بحث پردیس سینمایی ملت هم در اینجا پیش کشیده شه این بنا اگر چه شاید در مرحله ی ایده ی اولیه مستقل از رایانه طراحی شده اما به علت پیچیدگی های خاص فرمی فضایی احتیاج بود تا به کمک یه سری نرم افزار ها در فرآیند طراحی جلو بره (4) .
منبع
(بررسی نقش مواد و مصالح طراحی در شکل گیری مولد های اولیه با نیم نگاهی به پردیس سینمایی ملت)
دیباچه(1)
به تصاویر زیر نگاه کنید
اول قرار بود عکسایی از کارهای بچه های دانشکده بذاریم اما بالاخره بابت این که بعدا کسی دبه درنیاره رضایت دادیم روی کار کسایی صحبت کنیم که کمتر به ما دسترسی دارن!)

نکته ی مهمی که وجود داره اینه که اگر فرض رو بر این بگیریم که هر کدوم از طرح های بالا پاسخ مناسبی به مساله ی طراحی بودن و معمارانشون (به تعبیر چند سال آینده!) مواد و مصالح متناسب با طرح ذهنی خودشون رو برای ساختن و به نمایش درآوردن طرحشون به کار گرفتن خوب البته مساله حله!!
اما موضوعی که باعث می شه مساله پیچیده تر از این حرفا باشه اینه که اصولا با توجه به روند آموزشی دانشکده ی ما طراحی در اکثر موارد با مواد و مصالح شروع می شه حتما برای اغلب ما این یه تجربه ی مشترکه که بعد از این که یه ایده ی کلی و مبهم توی ذهنمون ایجاد می شه در ادامه ی کار با ساختن ماکت کانسپتی می ریم سراغ جلو بردن اون ایده. بعضی ها هم اصولا شروع می کنن به کار با نرم افزارایی مثل اسکچ آپ و ... (که اون هم به تعبیر ما جزو همون مواد و مصالح به حساب میاد( ر ک : بخش دوم بسط ادبیات موضوع))
مساله ای که ما در این جا قصد بحث و بررسی اون رو داریم در واقع این موضوعات نیست بلکه اصولا بحث بر سر استعداد هر متریال برای یکسری و به تعبیر دیگه شاید یک کتگوری از ایده های فرمی و فضایی است و از اون مهم تر هم اتفاقا اعتیاد برخی دوستان به یک متریال خاصه. هر متریال برای خودش یه سری استعدادها و توانمندی های ذاتی داره که باعث میشه وقتی فردی طراحیش رو با اون متریال شروع می کنه ناخداآگاه بخشی از ایده ها و در واقع راه حل های احتمالی دیگه برای حل مساله رو که در ذات اون متریال تعریف نشده رو کنار بذاره مثال های بالا به وضوح حاکی از این مساله است هدف این مقاله هم در درجه ی اول حساس کردن این موضوع و در مرحله ی بعد ارایه ی راه حل های مناسب برای برون رفت از این به اصطلاح (و با کمی اغراق!) دیکتاتوری است.
منتها قبل از هر چیز لازمه بخشی از تعاریفمون رو در این مقاله بسط بدیم شاید اگه کمی پررو باشیم و اساتید هم چشم پوشی کنن به خصوص در تعریف مواد و مصالح به نوعی دست به بسط ادبیات موضوع هم زده باشیم .(الله اعلم!!)
بسط ادبیات موضوع:
مواد و مصالح : توی این مقاله و اگر خوش شانس باشیم در مقالات آتی از این به بعد مواد و مصالح رو بسیط تر معنی می کنیم به این معنی که مواد و مصالح به کلیه ی چیز هایی (چیز از این جهت که هنوز واژه ی شامل و کاملی براش پیدا نکردم!) گفته میشه که در مراحل اولیه ی شکل گیری طراحی (به خصوص مولد اولیه) به عنوان ابزاری در دست معمار مورد استفاده قرار می گیرند قبلا هم گفتیم که هر کدوم از این مواد و مصالح حسب ویژگی های ذاتیشون خواه ناخواه به طراح جهت میدن . این مواد و مصالح گستره ی وسیعی از متریال های ساخت ماکت گرفته تا فرآیندی خاص در طراحی و مفاهیم و ... رو در بر می گیرند. که در بخش راه کارها با اون ها بیشتر آشنا می شیم.
تعریف معماری:اگه تعریف معماری رو منحصر به صحبتای آکادمیک برخی اساتید یا معماران نکنیم و با گسترش مفهوم این واژه به "رویکرد کلی هر معمار در اولین مواجه با مساله ی طراحی" تعریف جدیدی ارایه بدیم اون وقت شاهد تعاریف متفاوت بسیار زیادی در این زمینه خواهیم بود. به طور مثال فاستر اهمیت ویژه ای به بحث مصرف انرژی میده و میشه گفت اولین ایده هاش اصولا شاید یه ایده ی محوری برای بهینه کردن مصرف یه بنا است که بعد از همین مولد اولیه به جلو حرکت میکنه. در مقابل کالاتراوا شاید تعریفی سازه گون از معماری داره و مولدهای اولیه ی طراحیش (همون طور که از اسکیس هاش پیداست) از نحوه ی چیدمان عانصر سازه ای شروع میشه.
دسته بندی مواد و مصالح:
1:مصالح عینی ساخت: مقوا ماکت، فوم، نی نوشابه، سیم مفتول، و ...
2:مصالح منبعث از نوع تعریف معماری:شاید دیگه این جا بهترباشه از واژه ی مصالح استفاده نکنیم و به دنبال یه واژه ی شامل تر بگردیم اما در کل می شه این طور گفت که اولین اولویت معمار در بین تمام آیتم های مساله ی طراحی مهمترین دغدغه ی معمار رو در اون مساله نشون میده.در مورد برخی معماران میشه با تقریب خوبی بگیم این اولویت اولیه به نوعی مستقل از نوع مساله ی مطرح شده است و در اغلب کارهای اون ها دیده می شه.مثل بحث مصرف انرژی درکارها ی فاستر و ... توجه کنین این اولویت اولیه بخشی از تمامی راه حلهای ممکن رو در طراحی تحت الشعاع قرار می ده و در واقع هر چه این مولد اولیه ی شما قوی تر باشه تعداد راه حلها محدودتر می شه که به خودی خودش اصلا برای یه دانشجوی معماری خوب نیست.
3:مصالح منبعث از نوع فرآیند طراحی:بعضی اوقات این التزام به طراحی بر طبق یه فرآیند خاصه که ما رو محدود می کنه مثلا التزام به رسیدن به فرم از خلال استعاره ایده کانسپت و فرم (که البته به جاش و به خصوص در سیلابس درسی مقدمات 2 لازم و به جاست اما این که در تمام طول دوران تحصیل خودمون رو محدود به این نوع طراحی کنیم اشتباه بزرگیه یقینا مثل همه ی مواردی که تا حال بررسی شد این یکی هم خواه ناخواه خودش بخشی از راه حل ها رو سلکت می کنه!
یکی از بحثایی که اخیرا با دوست خوبم خلیفه درگیرش بودیم بحث این بود که مثلا وقتی یه معمار سنتی از پیمون شروع میکنه و بعد تناسبات کلی بنا رو سامان میده و الی آخر...(2) شاید به تعبیری بشه گفت از هندسه و البته اون هم نوع خاصی از هندسه به راه حل می سه آیا واقعا با یه فرآیند متفاوت و خلق فرم و نهایتا زگیل کردن عناصر هویتی به طرح میشه واقعا بگیم محصول هویت سنتی داره و ادعا کنیم تعریف نویی از معماری سنتی در عصر حاضره؟ جدا از پاسخ این سوال بحث بر سر اینه که به نظرم (و البته با رعایت کپی رایت به قول استاد نقره کار) هر فرآیند طراحی در درون خودش یه سری ویژگی ها داره که خواه ناخواه مارو به سمتی می بره. پس هیچ وقت معتاد یه فرآیند ذهنی همیشگی نشین!
4:مصالح منبعث از ورود کامپیوتر به عرصه ی معماری: همون طور که اغلب دوستان در جریان هستن ورود کامپیوتر به عرصه ی معماری (البته بخش طراحی که مورد بحث ماست) عجیب تحولی بوده که هنوز هم مخالفین و موافقین زیادی رو داره .اما به نظر من اگه همون طور که در دو مقاله یManufacturing Simplexites خانم هاشمی (3) در نشریه هم به اون اشاره شد به این امکان درست نگاه کنیم و با کمی تلفیقش با شیوه های ساخت و عینی تر کردن ایده ها، ب واقعیت نزدیک تر شیم ، می شه به این ابزار به عنوان یه تحول بزرگ نگاه کنیم فکر می کنم وقتش شده باشه تا بحث پردیس سینمایی ملت هم در اینجا پیش کشیده شه این بنا اگر چه شاید در مرحله ی ایده ی اولیه مستقل از رایانه طراحی شده اما به علت پیچیدگی های خاص فرمی فضایی احتیاج بود تا به کمک یه سری نرم افزار ها در فرآیند طراحی جلو بره (4) .
البته خیلی هم اتفاق میافته که طراحی از اول با این نرم افزار ها شروع و درنهایت هم به اتمام میرسه از حق نگذریم توانایی برخی از این ابزارها برای تولید فرم های خارج از محدوده ی ادراکی فضایی بشر ستودنی است!
یکی دیگه از توانایی این نرم افزار ها کمک به معماران مثلا در به فرم رساندن تعاریف خاصشون در معماریه به طور مثال فرشید موسوی معماری رو مهندسی فضا برای زندگی بشر تعریف میکنه (5) و بعد مثلا درپروژه ی خاصی با استفاده از رایانه اطلاعات رفت و آمد عابرین رو تحلیل و به یه سری خطوط می رسه!منبع
آخرین ویرایش توسط مدیر: