onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
در این بخش از مجموعه دیپلماسی اقتصادی ایران با دکتر محمد حسین عادلی و غلامحسین حسنتاش گفتوگو شده است. هر دو گفتوگوی این بخش، گفتوگوهای مکتوب هستند. سوالات را ارسال کردیم و صاحب نظران، به دليل کمبود وقت، پاسخها را در یک دوره زمانی برای ما ارسال کردند.
محور این دو گفتوگو از این جهت حائز اهمیت است که هر دوصاحب نظر در حوزه اقتصاد بینالملل دارای تجربه و تخصص هستند. دکتر محمد حسین عادلی علاوه بر تخصص در حوزه اقتصاد، یک دیپلمات با سابقه هم هست. او علاوه بر5 سال اداره بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران - در سالهای 68 تا 73 - سفیر ایران درکشورهای کانادا و انگلستان نیز بوده است. غلامحسین حسنتاش، متخصص حوزه نفت و انرژی است. نگاه او به بازارهای بینالمللی و جایگاه ایران به عنوان کشور صادرکننده نفت، مهمترین دلیل برای انجام گفتوگوی مکمل در حوزه دیپلماسی اقتصادی بوده است. چه آنکه اقتصاد ایران، اقتصادی برپایه نفت و مناسبات نفتی است و از این رو بررسی دیپلماسی اقتصادی کشور نمیتواند بدون توجه به حوزه نفت و انرژی و جایگاه ایران در این بخش مورد بررسی قرار بگیرد.
دکتر عادلی در گفتوگوی نخست تاکید میکند که: «گاهی تصور بر این است که از قدرت اقتصادی و توسعه، میتوان سایر قدرتها را نیز تقویت کرد؛ درحالی که چنین نیست. یعنی یک کشور فقیر میتواند با اولویتبندی مولفههای قدرت، یک چهره بینالمللی پایدار و روشن در دنیا باشد؛ اما یک کشور فقیر نمیتواند دیپلماسی فعالی داشته باشد و فرهنگش را به دنیا صادر کند. معلوم نیست بتوان با داشتن زرادخانههای تسلیحاتی از امنیت ملی دفاع کرد! شاهد تجربی این مدعا هم کشور چین است. امروز تقریبا تفکر مسلط بر جهان پارادایم اقتصاد است. برای توسعه پایدارتر بهتر است اقتصاد در مولفه قدرت قرار بگیرد. غلامحسین حسنتاش نیز در گفتوگوی دوم مینویسد: «براي كشوري مثل ايران كه هم نفتي است و هم در يك منطقه و شاهراه مهم نفتي قرار دارد، بدون شك سياست خارجي و روابط خارجياش به شدت تحت تاثير اين پديده ژئوپلتيك است. در اين شرايط موفقيت در سياست خارجي و روابط بينالمللي مستلزم اين است كه هم دستگاه سياست خارجي كشور نسبت به مسائل نفت و انرژي و خصوصا ابعاد ژئوپلتيك آن اِشراف داشته باشد و هم هماهنگي فعالي ميان بخش نفت و بخش روابط بينالمللي وجود داشته باشد. به نظر من متاسفانه نه آن اِشراف وجود دارد و نه اين هماهنگي؛ چون اصولا ما در كارهاي بين دستگاهي كه مستلزم هماهنگي وزارتخانهها و سازمانهاي مختلف است، ضعيف هستيم.»
دکتر عادلی در گفتوگوی نخست تاکید میکند که: «گاهی تصور بر این است که از قدرت اقتصادی و توسعه، میتوان سایر قدرتها را نیز تقویت کرد؛ درحالی که چنین نیست. یعنی یک کشور فقیر میتواند با اولویتبندی مولفههای قدرت، یک چهره بینالمللی پایدار و روشن در دنیا باشد؛ اما یک کشور فقیر نمیتواند دیپلماسی فعالی داشته باشد و فرهنگش را به دنیا صادر کند. معلوم نیست بتوان با داشتن زرادخانههای تسلیحاتی از امنیت ملی دفاع کرد! شاهد تجربی این مدعا هم کشور چین است. امروز تقریبا تفکر مسلط بر جهان پارادایم اقتصاد است. برای توسعه پایدارتر بهتر است اقتصاد در مولفه قدرت قرار بگیرد. غلامحسین حسنتاش نیز در گفتوگوی دوم مینویسد: «براي كشوري مثل ايران كه هم نفتي است و هم در يك منطقه و شاهراه مهم نفتي قرار دارد، بدون شك سياست خارجي و روابط خارجياش به شدت تحت تاثير اين پديده ژئوپلتيك است. در اين شرايط موفقيت در سياست خارجي و روابط بينالمللي مستلزم اين است كه هم دستگاه سياست خارجي كشور نسبت به مسائل نفت و انرژي و خصوصا ابعاد ژئوپلتيك آن اِشراف داشته باشد و هم هماهنگي فعالي ميان بخش نفت و بخش روابط بينالمللي وجود داشته باشد. به نظر من متاسفانه نه آن اِشراف وجود دارد و نه اين هماهنگي؛ چون اصولا ما در كارهاي بين دستگاهي كه مستلزم هماهنگي وزارتخانهها و سازمانهاي مختلف است، ضعيف هستيم.»